نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

موضوع: اهميت مدارا در اسلام

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    9-2) مدارا در امر به معرف و نهي از منکر
    يکي از آداب امر به معروف و نهي از منکر، رفق و مدارا است؛ يعني با زبان خوش و نرم، خطاکار را از راه نادرست باز آوريم، چون هنگامي امر و نهي تأثير مي گذارد که تارک معروف را همچون بيماري بدانيم که به کمک ما نيازمند است.
    خداوند متعال به پيامبرش مي آموزد تا از منکر بيزار باشد، بي آن که از عاملان آن بيزاري جويد و به او مي فرمايد: پس اگر تو را نافرماني کردند بگو: من از آن چه مي کنيد بيزارم.(48)
    همان طوري که طبيب از بيمار متنفر نيست و در پي درمان اوست، طبيب روحاني نيز از گناه کار متنفر نيست، بلکه دلسوزانه به فکر اصلاح و درمان اوست. از اين رو در صدر اسلام خود گناه کاران به اين نکته پي برده بودند و داوطلبانه خود را براي حد خوردن معرفي مي کردند و به رسول خدا (ص) يا امام معصوم مي گفتند: «طهرني؛ پاکم ساز».
    امام علي (ع) از رسول خدا(ص) نقل مي کند که فرمود: نبايد امر به معرف و نهي از منکر کند جز آن که در آن چه بدان امر مي کند و در آن چه از آن نهي مي کند، رفيق باشد؛(49) يعني با مدارا، امر به معروف و نهي از منکر کند.
    نقل شده است که عربي بياباني به نزد حضرت رسول (ص) آمد و از وي تقاضاي چيزي کرد. پيامبر (ص) چيزي به او داد ولي راضي نشد و جسارت کرد. اصحاب به خشم آمدند و برخاستند تا با او عتاب کنند. پيامبر (ص) به آنان اشاره کرد که آرام بگيرند. سپس اعرابي را با خود به منزل برد و مقدار بيشتري به او کمک کرد. آن گاه پرسيد: آيا راضي شدي؟ مرد عرب که بزرگواري حضرت را ديد، گفت: آري، خدا خيرت دهد.
    آن گاه پيامبر(ص) به او گفت: آن چه تو در مقابل اصحاب من بر زبان راندي، موجب خشم و ناراحتي آن ها شد، مايلم اين احساس رضايت را در نزد آن ها نيز بگويي تا ناراحتي آن ها برطرف شود. اعرابي پذيرفت و روز بعد چنين کرد. سپس پيامبر(ص) فرمود: مثل من و اين گونه افراد مثل همان مردي است که شترش رميده بود و فرار مي کرد، مردم به خيال اين که به صاحب شتر کمک بدهند فرياد کردند و به دنبال شتر دويدند.
    آن شتر بيشتر رم کردن و فراري تر شد. صاحب شتر، مردم را بانگ زد و گفت: کسي به شتر کاري نداشته باشد من خود بهتر مي دانم که از چه راه شترم را رام کنم. او يک مشت علف برداشت و آرام آرام بدون اين که فريادي بکشد، جلو آمد و مهار شتر را در دست گرفت. اگر ديروز، شما را آزاد گذاشته بودم، اين عرابي را کشته بوديد ولي مانع دخالت شما شدم و خود با نرمي و ملايمت او را رام کردم.(50)


    امضاء


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi