صفحه 47 از 51 نخستنخست ... 37434445464748495051 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 461 تا 470 , از مجموع 509

موضوع: تاریخ عصرغیبت

  1. Top | #461

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مرحله اول:

    این مرحله از لحاظ تاریخی تقریباً - به جز چند مورد - از ابتدای تسلط خلفا بر منصب حکومت پس از پیامبر صلی الله علیه و آله تا اوایل دوران غیبت کبری در قرن چهارم هجری طول کشید.



    مرحله دوم:


    تشیع در این مرحله در صحنه سیاست حضوری جدی داشته و دولتهای انقلابی شیعی زمینه را برای تبلیغ اعتقادی و سیاسی تشیع فراهم نمودند و از اواخر قرن سوم آغاز، و در قرن چهارم و پنجم این مرحله تداوم داشت، ولی یک نظام سیاسی شیعی استوار و پایدار در این برهه نمی بینیم.
    پس از این دوره، دوره فروپاشی دولت های انقلابی در برابر تهاجم مغول ها به جهان اسلام و ظهور مجدد تشیع نه به عنوان یک نظام سیاسی، بلکه به عنوان یک مذهب مورد قبول برخی حاکمان مغول در ایران بوده است.


    مرحله سوم:

    و آن مرحله ای است که تشیع به عنوان یک مذهب رسمی در چارچوب یک نظام سیاسی مورد قبول در جهان و در صحنه بین المللی مطرح شد و با استمرار حکومت های مختلف که همگی تشیع را به عنوان یک اصل مسلم و حیاتی برای قدرت خود می دیدند، همواره به عنوان یک نظام سیاسی در طول 5 قرن (از قرن 19 تا 14) و تاکنون حضور جدی در جهان داشته است.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #462

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ج - دوره های مرجعیت دینی (علمی و سیاسی) شیعه در عصر غیبت کبری


    1 - نهاد مرجعیت و تداوم خط امامت و رسالت

    اسلام، دینی است جامع، کامل، جهانی و ابدی .(860) جامعیت اسلام به معنای توجه به تمام ابعاد وجودی انسان در تمام مراحل زندگی است. پس در این نگرش، جامعه نیز، چون فرد مورد توجه است و دنیا همچون آخرت. بنابراین، بهترین برنامه مناسب را برای انسان به ارمغان آورده و کمال بشریت را به مبارزه و تحدی طلبیده است.
    جهانی بودن و جاودانگی (ابدیت اسلام) نیز مسأله رهبری را حیاتی ترین بخش از نظام اسلام قرار می دهد.
    با توجه به پیش بینی های پیامبر صلی الله علیه و آله از آینده جامعه اسلامی و ایمان آوردن آیندگان به آرمان های والای اسلام و توجه دادن به امامت 12 امام پس از او، و غیبت طولانی دوازدهمین امام، ناچار برای تضمین تداوم رهبری اسلامی که باید حافظ و پاسدار تمام ارزشهای انقلاب باشد - در عصر غیبت کبری - باید برای امام غایب جایگزین و قائم مقامی باشد تا کمال، جامعیت و جاودانگی اسلام مورد مخاطره قرار نگیرد.
    بنابراین، رهبری در عصر غیبت امام معصوم علیه السلام اصلی منطقی و معقول، و نهادی عقلائی و بسیار ضروری و هماهنگ با اصول اولیه اسلام است.
    انکار چنین نهادی در متن دین و شریعت، انکار کمال، جامعیت و توانائی شریعت در اداره امور زندگی جوامع بشری است.
    مرجعیت فقیه با کفایت و جامع شرایط، بهترین فرض ممکن در صورت غیبت امام معصوم علیه السلام می باشد. به همین دلیل نهاد مرجعیت در متن تعلیمات دین؛ یعنی قرآن و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و معصومین علیه السلام و سیره مبارک آنان، مطرح بوده و عملا نهاد مرجعیت را در جامعه اسلامی تأسیس و عینیت بخشیده و مشکل و معضل جامعه اسلامی را در عصر غیبت تا حدود زیادی برطرف نمودند و شیعه، به برکت چنین نهادی در طول تاریخ پرپیچ و خم و با بدترین شرایط اجتماعی و حکومتی، در بهترین وضعیت فکری، علمی و سیاسی قرار داشته است.
    آیه مبارکه نفقه و انذار(861) و آیه سوال از اهل ذکر(862) خط کلی شریعت را در فهم و فراگیری احکام دین از متخصصان مطرح نموده و آیه حکومت دین توسط انبیا و اوصیا ربانیون و احبار (علما و دانشمندان)(863) مرجعیت سیاسی خط علم و فقاهت را که در پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیه السلام و فقهای جامع شرایط متبلور می باشد، تشریع و تقنین نموده است.
    روایات وارده از پیامبر صلی الله علیه و آله نیز علما را وارثان انبیا دانسته و فقها و امانتداران پیامبران و حاکمان بر مردم و امیران قرار داده است.(864)
    روایات وارده از معصومین علیه السلام نیز لزوم تقلید از فقها و مرجعیت علمی و دینی آنان را یاد کرده(865) و آنان را حاکم و حجت بر مردم قرار داده است، و عملا مردم را در طول مدت دو قرن و نیم بر همین مسلک تربیت نموده و بزرگ ترین مشکل عصر غیبت را عملا چاره اندیشی کرده است.
    نهاد وکالت و نیابت در عصر غیبت صغری فعالترین و مهمترین نهاد متصل و مربوط به نهاد امامت امام معصوم علیه السلام بوده و حلقه وصل میان عصر حضور و عصر غیبت به شمار می رود.
    لذا تمام وظایف ممکن و لازم برای یک رهبر در عصر حضور، به نایب و وکیل خاص با عام محول گشته و به تناسب شرایط زمانی و مکانی موجود، فقیهان، همچون امامان معصوم علیه السلام وارد میدان عمل شده و کم و کیف مسائل را بررسی کارشناسانه نمودند. در شرایط تقیه به گونه ای، و در شرایط غیر تقیه به گونه ای دیگر عمل کرده اند.
    تبیین و تبلیغ دین، رفع شبهات فکری و اعتقادی و رفع مشکلات علمی، سیاسی و قضائی از اولین وظایف مراجع بوده و در طول تاریخ، مرجعیت شیعه در عصر غیبت کبری انواع تألیفات در علوم مختلف داشته اند. اسناد تاریخی، گویای حضور فعال آنان در صحنه های علمی و سیاسی است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #463

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2 - مراحل و دوره های مرجعیت

    در عصر غیبت کبری با توجه به شرایط عینی جامعه اسلامی و جامعه شیعه و با توجه به اهداف کلی دین و امکانات و تجربیات فقها و مراجع، می توانیم برای نهاد مرجعیت مراحلی را ترسیم نماییم که در این مراحل حرکت بالنده این نهاد مجسم می شود.
    با توجه به اهداف حرکتی و انقلابی دین، و اصول و شیوه های مبارزه برای رسیدن به حاکمیت دین، سه مقطع تاریخی به نظر می رسد که مورد توجه مورخین برای نهاد مرجعیت بوده و می باشد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #464

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    1 - مرحله تقیه:

    پنهان کاری در زمینه ارتباط دینی و سیاسی پیش از شروع غیبت کبری آغاز می گردد و به تناسب شرایط سیاسی هر منطقه، درجه تقیه تنظیم گشته و رابطه مردم با فقها و مراجع خود تحقق می یابد. دولتهای انقلابی شیعی در این دوره، زمینه را برای ظهور - البته به تناسب قدرت و فضای جغرافیای آن دولت - مهیا نمودند و یک حالت یکنواخت برای تمام مناطق نمی یابیم.

    2 - مرحله تلاش برای تصدی حکومت:

    با توجه به این که فقها خودشان زمام امور را مستقیماً به دست نگرفته بودند می توانیم قرن دهم به بعد را به مرحله دوم دوران های سه گانه مرجعیت اختصاص دهیم.

    3 - مرحله تصدی حکومت:

    این مرحله از قرن پانزدهم و آغاز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران شروع می گردد که یک فقیه جامع شرایط، خود مستقیماً مسئولیت ولایت و رهبری سیاسی را بر دوش گرفته و با توجه به تجربیات تلخ گذشته که فقها به دیگران اعتماد می نمودند و به تدریج دولت و حاکمان دچار انحراف فکری یا عملی می شدند و به فساد قدرت کشیده می شدند و زمام امور و حاصل خون های پاک شهیدان را به هدر می دادند. در تجربه اخیر، امام خمینی رحمةالله علیه با استفاده از تمام تجربیات گذشته، نهاد ولایت فقیه را قانوناً و عملاً در رأس امور قرار داده و تمام شؤون دولت را به این نهاد (مرجعیت فقیه جامع شرایط) در مسائل سیاسی کشور وابسته کرده و زمینه غلطیدن قدرت به سوی ابرقدرت ها یا دست نشاندگان آنان را از بین برده است.(866)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #465

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مراحل مرجعیت شیعه (از دیدگاه شهید صدر)


    شهید بزرگوار و مرجع عالیقدر سید محمد باقر صدر برای نهاد مرجعیت در طول تاریخ شیعه 4 یا 5 مرحله مطرح نموده که زاویه دید در این تقسیم بندی، درجه تحول در بافت این نهاد، نوع تصدی مراجع برای امور، و درجه تصدی برای انجام وظایف نیز مدنظر می باشد. مراحل ذیل مروری است بر این مراحل.
    مرحله 1:

    ارتباط فردی و مستقیم مردم با مراجع در حد استفتا و افتا که از زمان اصحاب ائمه علیه السلام تا عصر علامه حلی بوده است.
    مرحله 2:

    تشکیلاتی شدن دستگاه مرجعیت و ارتباط مردم توسط وکلای مرجع با مرجع و تقسیم وکلا بر مناطق مختلف و جذاب حقوق به سوی آنان توسط وکلا، مؤسس این مرحله را مرحوم شهید اول می دانند و شهادت این مرجع عالیقدر را می توان در رابطه با همین موضوع دانست.
    این مرحله تا عصر وحید بهبهانی ادامه داشت. در این مرحله مراجع، متعدد بوده اند و مردم به تناسب دسترسی و شناخت خود از فقها به آنان رجوع می کردند.

    مرحله 3:

    مرحله گسترش و تمرکز مرجعیت که از عصر مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء تا عصر ورود استعمار به جهان اسلام ادامه داشت. در این مرحله کارهای ویژه هر مرجع، تقسیم بندی شده و برای هر کاری مسؤولی قرار داده شد، تمام مردم به سوی یک مرجع توجه داده شدند و معمولا یک مرکز برای مرجعیت از طرف علما معرفی می شد. بدین ترتیب دایره مرجعیت از لحاظ مراجعه مردم به آنان، هم گسترش و هم تمرکز پیدا کرد.
    مرحله 4:

    مرحله ورود به صحنه مبارزات سیاسی با استعمار خارجی و استبداد داخلی و حرکت به سوی حاکمیت اسلام در صحنه زندگی و در سطح سیاسی بین المللی که از عصر استعمار تا مطلع قرن پانزدهم هجری طول کشیده است.
    مرجعیت، وظیفه دفاع از هویت اسلامی جامعه را - که با ورود استعمار این هویت اسلامی مسخ می گشت - بر عهده گرفته و تمام امکانات موجود را در جهت این دفاع فکری و سیاسی و نظامی بسیج نموده، و به کار برد، و تجدید حیات اسلام را در زندگی مردم امری ضروری دانسته و مستقیماً رهبری مبارزات را با جان و دل بر دوش کشید. با رهبری مستمر این نهضت های ضد استعمار و ضد استبداد حضور فعال خود را در صحنه سیاست های بین المللی واقعیت بخشید، و عملا تخطی قدرت ها از مرجعیت شیعه و نادیده گرفتن آن، امری غیر ممکن شد، مردم نیز تمام آرزوهای خود را در حاکمیت مراجع متعهد، وارسته، امانت دار و دلسوز خود تبلور یافته دیدند و دل به این رهبری سپردند.
    لذا مرحله پنجم

    برای مرجعیت، مرحله تصدی حکومت و ولایت همه جانبه مقام فقاهت و ولایت، بر تمام شؤون زندگی جامعه اسلامی می باشد که با تأسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی در مطلع قرن پانزدهم هجری شروع شد و مرجعیت به دوران تجدید حیات واقعی و بازسازی فرهنگی و دینی جامعه بر اساس تعالیم دین مبین اسلام آن هم بر اساس فقه جعفری وارد گشت و مرحله جدیدی برای مرجعیت شیعه آغاز گردید.(867)

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #466

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    د - مدعیان مهدویت و بابیت

    مهدویت به معنای مهدی موعود و امام منتظر بودن. و بابیت در لغت به معنای دربان بودن و به اصطلاح به معنای سفیر، وکیل و یا نائب خاص امام مهدی (عجل الله فرجه الشریف) بودن است.
    طبق معتقدات مذهب شیعه، و روایات بسیاری که از کتاب های اهل سنت و جماعت وارد شده است، در آخر الزمان مهدی از آل محمد صلی الله علیه و آله ظهور خواهد کرد.
    در اینجا به دو نمونه از این روایات بسنده می کنیم.
    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
    لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله رجلا من اهل بیتی یملؤها عدلا کما ملئت جوراً
    اگر تنها یک روز از عمر دنیا باقی بماند، خداوند متعال در آن روز از خاندان من مردی را برانگیزاند و جهان را پر از عدل و داد کند، چنان که پر از ظلم و ستم شده بود.(868)
    و نیز فرمود:
    لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث الله فیه رجلا منی أو من أهل بیتی یواطی اسمه اسمی.
    اگر تنها از عمر دنیا یک روز باقی بماند، خداوند آن روز را به درازا خواهد کشاند تا این که از خاندان من مردی به پا خیزد اسم او اسم من است و....(869)
    روایات مربوط به مهدی موعود که از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت صادر شده و در کتاب های شیعه و سنی مدرن است، به قدری زیاد و گسترده است که نمی توان آن را انکار و یا در وجود آن شک و تردید نمود.
    کثرت و فراوانی روایات مهدویت که از پیامبر و عترت به ما رسیده است، موجب شد تا اعتقاد به مهدویت در بین تمام مذاهب و فرقه های اسلامی فراگیر شود و همه به آن معتقد گردند.
    آن گونه که روایات، ویژگی های مهدی موعود را بیان کرده است، او فرزند امام حسن عسگری علیه السلام، و به عنوان دوازدهمین امام از اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله است. وی صاحب دو غیبت صغری و کبری است.
    لیکن برخی از افراد و پیروان مذاهب و فرق اسلامی، از این باور فراگیر (مهدویت) سوءاستفاده کرده اند و برای خود فردی را به عنوان مهدی موعود ادعا نمودند، در حالی که آن افراد، فرزند امام حسن عسکری علیه السلام نیستند. برخی از افراد فرصت طلب نیز به جهت اغراض سیاسی و جاه طلبی به دروغ خود را مهدی موعود خواندند. این افراد به نام متمهدیان یا مدعیان دروغین مهدویت نامیده شده اند.
    در تاریخ اسلام هر دو انگیزه برای ادعای مهدویت وجود دارد. چه افراد فرصت طلبی که خود را مهدی موعود معرفی کرده اند و چه افراد با فضیلتی که خود چنین ادعایی نداشته، ولی دیگران آنان را مهدی موعود معرفی نموده اند.
    افراد با فضیلتی؛ مانند محمد حنفیه فرزند امام علی علیه السلام، محمد بن عبدالله بن حسن، امام جعفر صادق علیه السلام، امام موسی کاظم، اسماعیل بن جعفر (فرزند امام صادق علیه السلام)، امام محمد باقر علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام، را برخی از جهال مهدی موعود پنداشتند.
    و نیز برخی از افراد خون آشام و ستمگری؛ مانند مهدی عباسی و ابومسلم خراسانی را برخی از شیادان به عنوان مهدی موعود معرفی کردند.(870)
    از سوی دیگر برخی از افراد جاه طلب و حیله گر، از اعتقاد مهدویت سوءاستفاده کرده و به دروغ خود را مهدی موعود معرفی نموده اند که به نام چند نفر از آنان به عنوان نمونه اشاره می کنیم.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #467

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1- عبیدیان

    عبیدالله بن محمد فاطمی (259 - 322 ه) ملقب به مهدی که سلسله عبیدیان یا فاطمیان را بنا نهاد. او نخست در شام زندگی می کرد و در آنجا کسانی را به مغرب فرستاد تا مردم را به ظهور مهدی موعود بشارت دهند. عده ای دعوت او را پذیرفتند. در پایان قرن سوم هجری در شمال آفریقا در منطقه سجلماسه قیام کرد و تمام آن ناحیه را تصرف نمود و در سال (297 ه) خود را خلیفه خواند و در سال (303 ه) در نزدیکی قیروان شهری بنا نهاد که به مناسبت انتساب به وی آن را مهدیه خواندند. عبیدالله مهدی در سال (322 ه) درگذشت.(871)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #468

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2- حاکم بامر الله

    حاکم بامرالله از خلفای عبیدیان مصر، در سال (386 ه) به خلافت رسید. او در سن 11 سالگی به مرضی شبیه به جنون مبتلا شد و بعد که به حکومت رسید یک سری دستورات نابخردانه صادر کرد.
    روزی به مردم فرمان داد که بر در و دیوار مساجد و معابر، بر خلفا و صحابه دشنام بنویسند، زمانی فرمان صادر کرد که مردم باید همه سگ ها را بکشند، و نیز دستور داد تا زنان در خانه زندانی باشند، هیچ کدام از زنان نباید از خانه بیرون روند؛ برای عملی شدن این فرمان، کفاشان را از تولید کفش زنانه نهی کرد.
    حاکم در آغاز ادعای مهدویت و سپس ادعای الوهیت نمود.
    در مصر او را ربودند و کشتند و بعد از مدتی لباس های خون آلود و پاره پاره شده او را یافتند. پیروانش ادعا کردند که او نمرده، بلکه به آسمان عروج کرده است.(872)


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #469

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    3- محمد بن تومرت

    از دیگر متمهدیان، محمد بن تومرت (485 - 624 ه)، است او مؤسس سلسله الموحدین و از قبیله مصامده بود که در جبال اطلس مراکش مسکن دارند. وی در آغاز مردم را به ظهور مهدی بشارت می داد، لیکن بعد در سال (522 ه) ادعا کرد که مهدی موعود خود او است. گروهی از اقوام بربر گرد او جمع شدند و چون فوت کرد (524 ه) جانشین و پیرو او عبدالمومن موقع را غنیمت شمرد و اقوام بربر را سیل وار متوجه مراکش ساخت و بعد به اسپانیا تاخت و آنجا را تصرف کرد و سلسله الموحدین را تأسیس نمود.(873)



    4- تهامی

    فردی در منطقه تهامیه یمن در سال (1159 م )، ادعای مهدویت نمود و گروهی به او گرویدند. او توانست در آن منطقه، دولتی تأسیس کند. سرانجام توران شاه حاکم و صلاح الدین ایوبی کارگزار او را شکست داد.(874)


    5- بابا اسحاق

    فردی به نام بابا اسحاق، محمد قرمانی، در زمان سلطان سلیمان قانونی از پادشاهان عثمانی، در سال (637 ه/ 1239 م) در اناطولی، ادعای مهدویت نمود و گروه زیادی از مردم را قتل عام کرد، اموال آنان را به غارت برد و سرانجام کیخسرو امیر قونیه او را به قتل رساند.(875)


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #470

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    6- عباس الریفی

    عباس الریفی از اهالی ریف از بلاد مغرب، در بین سالهای (690 - 700 ه/ 1290 - 1300 م) در آن منطقه ادعای مهدویت نمود و فتنه عظیمی برپا کرد.(876)



    7- الرجل الجبلی


    فردی به نام عبدلله یا قرطیاوس در جبل، سال (717 ه/ 1317 م) ادعای مهدویت نمود و از طایفه نصریه حدود سه هزار نفر با او بیعت کردند.(877)

    8- ملا عرشی کاشانی

    در سال (850 ه/ 1446 م) فردی به نام ملاعرشی کاشانی در اصفهان ادعای مهدویت نمود و بعد ادعای نبوت کرد و در سال (880 ه) کشته شد. جسد او را پس از کشته شدن سوزاندند.(878)


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 47 از 51 نخستنخست ... 37434445464748495051 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi