صفحه 1 از 26 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 257

موضوع: تاریخ اسلام در آثار شهید مطهری (ره) جلد دوم

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض تاریخ اسلام در آثار شهید مطهری (ره) جلد دوم








    امضاء


  2. تشكر

    مدير محتوايي (05-06-2019)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    فصل اول ائمه و امویان



    گفتار اول



    آشنایی با حکومت امویان (نفوذ در دستگاه حکومت(1))

    (علت این که) حزب ابوسفیان زمام (امور) را در دست گرفت برای این بود که یک نفر از همین امویها که او سابقه سوئی در میان مسلمین نداشت و از مسلمین اولین بود به خلافت رسید. این کار سبب شد که امویها جای پائی در دستگاه حکومت اسلامی پیدا کنند، جای پای خوبی به طوری که خلافت اسلامی را ملک خود بنامند؛ (همان طوری که مروان به انقلابیون همین را گفت) هر چند جای پا در زمان عمر پیدا شد که معاویه والی سرزمین زرخیز شام و سوریه شد خصوصاً با در نظر گرفتن این معما که عمر جمیع حکام را عزل و نصب می کرد و تغییر و تبدیل می داد به استثناء معاویه.
    امویها سبب فساد در دستگاه عثمان شدند و مردم هم علیه عثمان انقلاب کردند و او را کشتند و معاویه که همیشه خیال خلافت را در دماغ می پروراند از کشته شدن عثمان استفاده تبلیغاتی کرد و نام خلیفه مظلوم، خلیفه شهید به عثمان داد و پیراهن خون آلود عثمان را بلند کرد و وجهه مظلومیت خلیفه پیغمبر را، تقویت کرد و به مردم هم گفت: رأس و رئیس کشندگان عثمان، علی علیه السلام است که بعد از عثمان خلیفه شده و انقلابیون را هم پناه داده و چه گریه ها و اشکها که از مردم نگرفت! تمام مردم شام یعنی قبائلی از عرب که بعد از فتح اسلام در شام سکنی کرده بودند یک دل و یک زبان گفتند: که در مقابل انتقام و خونخواهی خلیفه مظلوم تا قطره آخر خون خود حاضریم و هر چه تو فرمان دهی ما اطاعت می کنیم. به این وسیله، معاویه نیروی اسلام را علیه خود اسلام تجهیز کرد.














    امضاء


  5. تشكر

    مدير محتوايي (05-06-2019)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    (بنی امیه در منظر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله(2))

    از نظر قرآن هر اطاعت امری عبادت است؛ اگر برای خدا باشد اطاعت خداست و اگر برای غیر خدا باشد شرک به خداست.
    این جمله عجیب است که فرمانبرداری های اجباری که از نظر اخلاقی به هیچ وجه عبادت شمرده نمی شود، از نظر اجتماعی عبادت شمرده می شود. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
    اذا بلغ بنو العاص ثلثین اتخذوا مال الله دولاً و عبادالله خولاً و دین الله دخلاً.(3)
    هر گاه اولاد عاص بن امیه (جد مروان حکم و اکثریت خلفای اموی) به سی تن رسد، مال خدا را میان خود دست به دست می کنند، بندگان خدا را بنده خود قرار می دهند و دین خدا را مغشوش می سازند.
    (فرموده پیامبر اکرم) اشاره است به ظلم و استبداد امویان. بدیهی است که امویان نه مردم را به پرستش خود می خواندند و نه آنها را مملوک و برده خود ساخته بودند، بلکه استبداد و جباریت خود را بر مردم تحمیل کرده بودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله با آینده نگری الهی خود، این وضع را نوعی شرک و رابطه رب و مربوبی خواند.








    امضاء


  7. تشكر

    مدير محتوايي (05-06-2019)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    (بنی امیه در منظر علی علیه السلام(4))


    چند موضوع را علی علیه السلام پیش بینی کرد: 1. ظلم و استبداد و استیثار بنی امیه و این که دیگر از این عدل و مساوات امروز خبری نخواهد بود و از لا یتخذ بعضاً ارباباً من دون الله(5) و از این که لن تقدس امة حتی یؤخذ للضعیف حقه....(6) خبری نخواهد بود که فرمود:
    مساوات (7) اسلامی به دست اینها به کلی پایمال خواهد شد و آنچه که اسلام آورده بود که مردم همه برابر یکدیگر هستند دیگر در دوره بنی امیه وجود نخواهد داشت، مردم تقسیم خواهند شد به آقا و بنده و شما (مردم)، بنده آنها در عمل خواهید بود.
    در جمله ای چنین می فرماید:
    حتی لا یکون انتصار احدکم منهم الا کانتصار العبد من ربه.(8)
    که خلاصه اش این است که برخورد شما با اینها شبیه برخورد یک بنده با آقا خواهد بود، آنها همه آقا خواهند بود و شما حکم برده و بنده را خواهید داشت. که در این زمینه مطلب خیلی زیاد است. مسلم بن عقبه (9) در واقعه مدینه از مردم، بیعت بر عبودیت و غلامی یزید گرفت. (که) این طور پیش بینی مولا محقق شد.
    2. این که نخبه ها و نیکان و فهمیدگان و روشنفکران شما را خواهند کشت و هر سری که در آن سر، مغزی و در آن مغز، برقی از روشنی موجود باشد روی تن باقی نخواهد گذاشت؛ که فرمود:
    عمت (10) خطتها و خصت بلیتها.(11)
    این بلیه ای است که همه جا را می گیرد ولی گرفتاری هایش اختصاص به یک طبقه معین پیدا می کند.
    تعبیر حضرت تعبیر بسیار عالی و خوبی است. این طور می فرمایند:
    و اصاب البلاء من ابصر فیها، و اخطا البلاء من عمی عنها.(12)
    هر کس که بصیرتی داشته باشد و به قول امروز روشنفکر باشد، هر کس که فهم و درکی داشته باشد، این بلا و فتنه، او را می گیرد. زیرا نمی خواهند آدم چیز فهمی وجود داشته باشد. و تاریخ نشان می دهد که بنی امیه افراد به اصطلاح روشنفکر و دراک آن زمان را درست مثل مرغی که دانه ها را جمع بکند، یکی یکی جمع می کردند و سر به نیست می نمودند. و چه قتلهای فجیعی در این زمینه انجام دادند.
    3. حرمت (13) احکام اسلام عملاً از بین می رود، حرامی باقی نمی ماند مگر آنکه حلال می شود:
    و الله لا یزالون حتی لا یدعوا لله محرماً الا استحلوه، و لا عقداً الا حلوه، و حتی لا یبقی بیت مدر و لا وبر الا دخله ظلمهم (و نزل به عیثهم) و نبابه سوء رعیهم...(14)
    عبدالله بن حنظله گفت: ما از پیش کسی می آییم که ینکح الامهات و الاخوات.(15)
    4. این که اسلام مورد تحریف و پشت رو کردن قرار می گیرد، عناصر غیر اسلامی وارد افکار مردم می شود:
    یکفا الاسلام کما یکفأ الاناء. (ص 21)
    و (16) لبس الاسلام لبس الفرو مقلوباً. (ص 35)(17)
    اسلام را می پوشانند به تن مردم اما آن چنان که پوستینی را وارونه بپوشانند. علی علیه السلام (18) به خطر سلطه اموی زیاد اهمیت می داد و اعلام خطر می کرد ولی کمتر کسی متوجه می شد و خودش هم می فرمود: بعدها متوجه می شوید:
    فعند ذلک تود قریش - بالدنیا و ما فیها - لو یروننی مقاماً واحداً و لو قدر جزر جزور لا قبل منهم ما اطلب منهم الیوم بعضه و لا یعطوننیه.(19)
    از جمله راجع به فتنه اموی فرمود:
    ان الفتن اذا اقبلت شبهت، و اذا ادبرت نبهت...(20)
    ایضاً:
    ایها الناس، سیأتی علیکم زمان یکفأ الاسلام کما یکفأ الاناء بما فیه...(21)
    ایضاً:
    فما احلولت لکم الدنیا فی لذتها...(22)
    و ایضاً:
    ما لی اراکم اشباحاً بلا ارواح...(23)





    امضاء


  9. تشكر

    مدير محتوايي (05-06-2019)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    استخدام وسیله پیروزی (24)


    آل علی علیهم السلام همان طوری که با مخالفین خود از لحاظ مقصد و هدف فرق داشتند از نظر استخدام وسیله و سبب نیز فرق داشتند. آنها هر وسیله ای را برای رسیدن به هدف به کار نمی بردند. مثلاً معاویه به مسموم کردن، که یکی از اعمال ناجوانمردانه دنیاست متوسل می شد؛ امام حسن و اشتر نخعی و سعد و قاص و حتی عبدالرحمن بن خالد، بهترین دوست و نصیر خود را که چشم به خلافت بعد از معاویه داشت مسموم کرد و می گفت: ان لله جنوداً من عسل. ولی آل علی از به کار بردن این وسائل امتناع داشتند زیرا با مقصدشان که اشاعه فضیلت بود منافات داشت بر خلاف معاویه که مقصدی جز تکیه زدن به مسند خلافت نداشت. مسلم بن عقیل حاضر نشد ابن زیاد را در خانه هانی غیلة و غفلة بکشد و گفت: انا اهل بیت نکره الغدر(25) و یا گفت: من به یادم (هست) حدیثی از پیغمبر که فرمود: الایمان قید الفتک(26)







    امضاء


  11. تشكر

    مدير محتوايي (05-06-2019)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    (تسلط بر حکومت اسلامی (27))

    چگونه...حزب اموی که در (دوره) اسلام به صورت حزبی فعال و مدیر در آمدند، بر حکومت اسلامی مسلط شدند؟
    مقدمة این مطلب را باید بگوئیم که یک جامعه نوساز و نو بنیاد نمی تواند یک دست و یک نواخت باشد هر اندازه عامل وحدت آنها قوی باشد.(28) جامعه نو بنیاد و تازه ساز اسلامی هر چند در زیر لواء توحید و پرچم لا اله الا الله وحدت نیرومندی پیدا کرده بود و اختلاف رنگها و شکلها را به صورت معجزه آسائی از بین برده بود. در عین حال طبیعی است که مردم مختلفی که از نژادهای مختلف و عناصر مختلف و با طبایع و عادات و اخلاق و آداب و عقائد گوناگونی پرورش پیدا کرده بودند، همه افراد در استعداد قبول مسائل دینی و پذیرش تربیت دینی یکسان نیستند، یکی قوی الایمان است و یکی ضعیف الایمان، و یکی در شک و کفر و الحاد باطنی به سر می برد؛ و به همین دلیل اداره همچو جمعیتی بر اساس اسلامی تا سالها بلکه قرنها، و آنها را تحت یک رژیم معین قرار دادن کار آسانی نیست...(29)
    تا پیغمبر زنده بود امویهای ضعفاء الایمان و مؤلفة القلوب و یا منافق، جای پائی پیدا نکردند ولی مع الاسف بعد از پیغمبر تدریجاً پستهای حساس را اشغال کردند، مخصوصاً در زمان عثمان. مروان و پدرش که طرید (30) رسول الله بودند در زمان عثمان عودت داده شدند و حال آنکه دو خلیفه پیشین شفاعت عثمان را برای برگرداندن آنها به مدینه قبول نکردند، و همان مروان سبب اصلی فتنه ها و قتل عثمان شد.
    امویها بعد از حکومت عثمان بر بیت المال و مناصب دست یافتند. دو عامل ثروت و مناصب را در دست گرفتند، فقط یک عامل قوی و نیرومند را کسر داشتند که دیانت بود. بعد از قتل عثمان، معاویه با یک طراری و زبردستی عجیبی بر این عامل هم دست یافت و آن را هم استخدام کرد و اینجا بود که توانست سپاهی به نام دین و با نیروی دین، علیه شخصی مانند علی بن ابی طالب علیه السلام تجهیز کند. و تمام (31) قوا را در قسمت مهمی از کشور اسلامی در دست بگیرد. این بود سر تسلط معاویه بر دستگاه خلافت و روحانیت اسلامی که در این امر چند چیز دخالت داشت: اول: ذکاء و فطانت خود آنها.
    دوم: سوء سیاست و تدبیر خلفا که به اینها راه دادند.
    سوم: جهالت و نادانی و بساطت مردم.
    معاویه (32) بعدها در زمان خلافتش با اجیر کردن روحانیون امثال ابوهریره، کاملاً عامل روحانیت را علاوه بر عامل دیانت، استخدام کرد و به این اعتبار چهار عامل شد: عامل سیاست و پستهای سیاسی، عامل ثروت، عامل دیانت، عامل روحانیت و طبقه روحانیین.
    حیف و میل کردن بیت المال و دست به دست کردن مناصب به وسیله امویها در عهد عثمان موجب نارضایتی عمومی شد چه آنها که اهل دنیا بودند و چه آنها که اهل دین بودند. اهل دنیا بر دنیای خود نگران بودند و نمی توانستند ببینند که می خورند حریفان و آنها نظاره کنند، و اهل دین هم که می دیدند اصول اجتماعی اسلام دارد از بین می رود. این است که می بینیم مثلاً هم عمروعاص و زبیر مخالف بودند و هم ابوذر و عمار.





    امضاء


  13. تشكر

    مدير محتوايي (05-06-2019)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    (کارگزاران معاویه) (الف. عمروعاص (33))

    عمرو بن العاص مجسمه شیطنت و رذالت است. روزی علی علیه السلام در صفین آمد و فریاد کرد: معاویه! چرا این همه مردم مسلمان را به کشتن می دهی؟ خودت بیا با یکدیگر نبرد بکنیم، هر که غالب شد، و هر که مغلوب شد. منطق روشن بود، نتیجه هم از اول معلوم است. عمروعاص گاهی سر به سر معاویه می گذاشت می گفت: معاویه! راست می گوید، حرف همین است، تو هم که مرد شجاعی هستی، اسلحه بپوش برو به جنگ علی. معاویه که حساب دستش بود با نیرنگ توانست روزی عمروعاص را به جنگ بفرستد ولی نه به جنگ با علی علیه السلام. البته او فی حد ذاته مرد شجاعی بوده، مصر را او فتح کرده بود. عمرو عاص اسلحه پوشید آمد در میدان جنگ و مبارز طلبید:
    یا قادة الکوفة من اهل الفتن - یا قاتلی عثمان خیر المؤتمن
    یا ایها الاشراف من اهل الیمن - اضربکم و لا أری ابا حسن(34)
    ضمناً گوشه و کنار را نگاه می کرد که یک وقت با حضرت امیر مواجه نشود. می گفت: اضربکم و لا اری ابا حسن. شما را می زنم ولی علی را نمی بینم.
    از جمله جاهایی که نوشته اند حضرت ابوالفضل (حضور داشته) ظاهراً همین جا بوده که جوانی چهارده ساله بوده است. امیرالمؤمنین آهسته به گونه ای که عمرو عاص ابتدا نفهمد که علی است - ولی نمی خواست تا آخر هم در غفلت باقی بماند - آمد و آمد. عمرو عاص نفهمید که علی علیه السلام است. حضرت، نزدیک که رسید نخواست باز هم او نفهمد با که مواجه است، گفت: انا الامام القرشی المؤتمن. منم امام قرشی مؤتمن. خودش را معرفی کرد: من علی هستم، که دیگر عمرو عاص خودش را باخت؛ فوراً سر اسب را برگرداند و شروع به فرار کرد. امیرالمؤمنین او را تعقیب کرد، شمشیری به او زد، او از روی اسب پرید و خورد به زمین. من نمی دانم چه تعبیه ای کرده بود، قبلاً چه پیش بینی ای کرده بود، فوراً کشف عورت کرد، چون می دانست علی مردی نیست که با یک آدم این چنین مواجه شود. تا این جور کرد، حضرت رویشان را برگرداندند و رفتند. معاویه تا آخر عمر می گفت: عمرو عاص! ولی تو شفیع خوبی پیدا کردی، در همه دنیا من یک نفر را پیدا نمی کنم که شفیعی به این مقدسی پیدا کرده باشد.
    حالا آدمهایی که برای هدفها از هر وسیله ای استفاده می کنند تیپ عمرو عاص اند. هر کس دیگر باشد می گوید: وای ببین چه آدمی را علی در چه فرصتی رها کرد؟! خوب یک شمشیر حواله اش می کردی پدرش را در می آوردی. ولی علی مردی نبود که ولو برای کشتن عمرو عاص، این مردی که برای نجات خودش به عورت خودش متوسل شده از مسیر حق منحرف شود. رویش را برگرداند و رفت.

    امضاء


  15. تشكر

    مدير محتوايي (05-06-2019)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    (ب. ابوهریره(35))

    زمانی که ابوهریره از سوی معاویه حاکم مکه بود مردی مقداری پیاز از عکه (همین عکای فعلی) آورده بود به مکه تا بفروشد. کسی نخرید. پیازها ماند، امکان بردن به جای دیگر هم نبود و داشت در هوای گرم می گندید. رفت پیش ابوهریره و گفت: ابوهریره! یک ثواب می توانی بکنی؟ گفت: چه ثوابی؟ گفت: من یک مسلمانم، به من گفته اند: در مکه پیاز پیدا نمی شود و مردم مکه پیاز می خواهند، من هر چه مال التجاره داشتم همه را پیاز خریدم و آوردم اینجا، حالا هیچ کس نمی خرد و دارد از بین می رود. تو داری یک مؤمنی را نجات می دهی، یک نفسی را احیاء می کنی. آیا می توانی کاری بکنی یا نه؟ گفت: بسیار خوب، روز جمعه که نماز جمعه خوانده می شود پیازها را در یک جای معین حاضر کن، آن وقت من می دانم. آن روز وقتی که مردم همه جمع شدند، گفت: ایها الناس سمعت من حبیبی رسول الله شنیدم از حبیبم پیغمبر که فرمود:
    من اکل بصل عکة فی مکة وجبت له الجنة.
    هر کس پیاز عکه را در مکه (36) بخورد بهشت بر او واجب است.
    یک ساعته تمام پیازها را مردم خریدند. خیلی هم آقای ابوهریره در وجدانش راضی بود که من مؤمنی را نجات دادم، تاجر مسلمانی را از ورشکستگی نجات دادم. ای خدا مرگت بدهد، مگر حدیث پیغمبر باید وسیله این جور چیزها باشد؟ بعدها در این زمینه ها چه حرفها که نگفته اند! شاید صدی نود و پنج خبرها و حدیثهایی که در فضیلت شهرها گفته اند، چیزهایی بوده که افراد به نفع خودشان خواسته اند بگویند...(37) جزء آداب نبوت و جزء سیره کلی همه انبیاء این بوده است که هرگز برای هدف مقدس، یعنی برای حق، از باطل استفاده نکردند.



    امضاء


  17. تشكر

    مدير محتوايي (05-06-2019)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    (اسلام بنی امیه (38))

    در تاریخ اسلام، در پنجاه ساله بین وفات رسول خدا و شهادت حسین بن علی علیه السلام، جریانات و تحولات فوق العاده ای رخ داد. محققین امروز، آنهائی که به اصول جامعه شناسی آگاه هستند، متوجه نکته ای شده اند. مخصوصاً عبدالله علائلی با این که سنی است، شاید بیشتر از دیگران روی این مطلب تکیه می کند. می گوید:
    بنی امیه برخلاف همه قبائل عرب (قریش و غیر قریش) تنها یک نژاد نبودند، نژادی بودند که طرز کار و فعالیتشان شبیه طرز کار یک حزب بود.
    یعنی افکار خاص اجتماعی داشتند، تقریباً نظیر یهود در عصر ما و بلکه در طول تاریخ که نژادی هستند با یک فکر و ایده خاص که برای رسیدن به ایده خودشان گذشته از هماهنگی ای که میان همه افرادشان وجود دارد، نقشه و طرح دارند.
    قدمای مورخین، بنی امیه را به صورت یک نژاد زیرک و شیطان صفت معرفی کرده اند. و امروز با این تعبیر از آنها یاد می کنند که بنی امیه همان گروهی هستند که با ظهور اسلام، بیش از هر جمعیت دیگری احساس خطر کردند و اسلام را برای خودشان خطری عظیم شمردند و تا آنجا که قدرت داشتند با اسلام جنگیدند تا هنگام فتح مکه که مطمئن شدند دیگر مبارزه با اسلام فایده ندارد، لذا آمدند و اسلام ظاهری اختیار کردند و به قول عمار یاسر: ما اسلموا ولکن... و پیغمبر اکرم هم با آنها معامله مؤلفة قلوبهم می کرد، یعنی مردمی که اسلام ظاهری دارند ولی اسلام در عمق روحشان نفوذ نکرده است.


    امضاء


  19. تشكر

    مدير محتوايي (05-06-2019)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    (پیامدهای حکومت بنی امیه)

    (1. تبعیض نژادی(39))


    چنان که می دانیم از سال 41 هجری تا 132 یعنی نزدیک یک قرن امویان بر جهان اسلام حکومت راندند. امویان اصلی را که اسلام میرانده بود (یعنی امتیازات قومی و نژادی) کم و بیش زنده کردند، میان عرب و غیر عرب - بالخصوص ایرانی - تبعیض قائل می شدند، سیاستشان سیاست نژادی بود.
    امویان حساسیت خاصی علیه ایرانیان داشتند که با سایر نژادهای غیر عرب مثلاً قبطیها نداشتند. علت اصلی این حساسیت تمایل نسبی ایرانیان نسبت به علویین خصوصاً شخص علی علیه السلام بود. نقطه حساس سیاست اموی جنبه ضد علوی آن است و نظر به این که سیاست علوی بر اجرای جنبه های ضد نژادی و ضد طبقاتی اسلام بود و طبعاً اجرای این اصل بر عرب خصوصاً قریش - که خود را نژاد برتر می دانست - دشوار بود، امویان از نخوت عربی و قرشی به سود حکومت خویش بر ضد علویان استفاده می کردند.
    لهذا امویان با هر عنصر طرفدار علویین اعم از عرب یا ایرانی یا آفریقایی یا هندی مبارزه می کردند. مظالمی که آل علی و پیروان عربشان از امویان دیدند، از مظالمی که بر ایرانیان در آن دوره وارد شد، بسی بیشتر و جانگدازتر بوده است.
    معاویه (40) و امویها برای محو دو اصل از اصول اسلامی کوشش بسیار کردند: یکی امتیاز نژادی که عرب را بر عجم (ترجیح دادند) و دیگر ایجاد فاصله طبقاتی که بعضی مانند عبدالرحمن بن عوف و زبیر صاحب آلاف الوف شدند و بعضی فقیر و صعلوک باقی ماندند. بی جهت نیست که علی علیه السلام می فرماید:...ان لا یقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم (41) و یا می فرماید: الا و ان بلیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله نبیه(42)
    (امویان (43)) از جمله چیزهایی که (از آن) حمایت می کردند دامن زدن به آتش تعصبهای نژادی بود. در الامام الصادق می نویسد که:
    حجاج به عامل خود در بصره نوشت که وقتی که نامه من به تو می رسد نبطیه را از خود دور کن که برای دین و دنیا مفسده اند. عامل - به قرینه کلام - افراد متقی و قاریان قرآن را استثنا کرد و گزارش داد. حجاج نامه ای بنوشت و در آن نامه نوشت که به رسیدن این نامه اطبا را جمع کن که در خواب تو را معاینه کنند اگر رگ نبطی پیدا کردند فوراً قطع کنند.

    امضاء


  21. تشكر

    مدير محتوايي (05-06-2019)

صفحه 1 از 26 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi