تأملى در احادیث قرآن درمانى
در مواجهه با روایات پیش گفته ، نكاتى در خور یاد است:
۱. برخى، خواصّ درمانى سوره ها و آیات را از باب علیّت تامه نمى دانند، بلكه تأثیر قرائت را در درمان در صورتى مى دانند كه همراه فهم، اندیشه، عمل و اخلاص باشد.19
۲. بعضى از دانشوران نقش قرآن را همانند دارو مى دانند كه طبعاً بدون ایمان و اخلاص هم اثرگذار است؛ براى مثال ، عبد الدائم الكحیل ، با تحقیق و آزمایش به این نتیجه رسیده كه صوت و آیات قرآن تأثیر مستقیم در فیزیولوژى بدن و اعصاب دارد كه به بهبود و شفاى بیماران مى انجامد و گوش كه مركز تنظیم كلّ بدن است ، در شنیدن آیات و ارسال آن به سراسر بدن نقشى كلیدى دارد.20
۳. شمارى از مفسّران و محدّثان ، به اصل صدور دسته اى از این احادیث خدشه وارد كرده اند. آیة اللَّه خویى برخى از این احادیث را دسیسه راویان كذّاب مى داند. 21
برخى مفسّران و محدّثانِ اهل سنّت ، از جمله قُرطُبى،22 ابن جوزى 23 و سیوطى24 نیز نسبت به صدور این روایات تردید كرده اند. از سویى دیگر، برخى جاعلان حدیث ، مانند: ابو عصمت فرج بن ابى مریم مَروْزى 25 و احمد بن عبد اللَّه جویبارى،26 خود به جعل دستهاى از روایات خواصّ سور و آیات اعتراف كرده اند. با وجود این، برخى دیگر از احادیث، از حیث سند، داراى طرق متعدد و اعتبارند و مفسّرانى مانند زمخشرى ، طبرسى و بحرانى ، آنها را پذیرفته و نقل كرده اند27.
۴. بسیارى از این روایات از جهت محتوا قابل خدشه اند. به گفته علامه مجلسى ، برخى28 از خواصّ مذكور در روایات، شأن و منزلت قرآن را - كه با هدف هدایت و تربیت انسان ها نازل شده - تنزّل مى دهند.
۵. از احادیث و سیره پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام استفاده مى شود كه جواز درمان دردهاى جسمانى با قرآن، به مفهوم نفى علل و اسباب مادّى و عدم استفاده از طبیب و دارو نیست. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله براى درمان خود، از طبابت حارث بن كلده29 بهره مى برد. بر پایه حدیثى، خداوند به یكى از پیامبران - كه بدون استفاده از طبیب و دارو براى بیمارى خود شفا مى خواست - وحى كرد كه شفایت نمى دهم مگر آن كه خود را با دارو درمان كنى.30 افزون بر این، اسلام به دانش پزشكى و فراگیرى آن، اهمیّت داده 31 و پیامبر خدا و ائمه علیهم السلام در مداواى برخى بیماران، از داروهاى طبیعى استفاده مى كردند.32