صفحه 2 از 39 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 383

موضوع: آذرخش کربلا

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    موسی علیه السلام نیز شنید، اما عکس العملی نشان نداد. ده روز تمام شد و پس از چهل روز الواح آسمانی را که بر او نازل شده بود، برای مردم آورد تا ایشان را به اطاعت از احکام الاهی و عمل به شریعت نازل شده دعوت کند. اما مشاهده کرد که مردم گوساله می پرستند. حضرت موسی علیه السلام با دیدن گوساله پرستی آنان بسیار عصبانی شد؛ به گونه ای که الواح را به کناری افکند: و ألقی الألواح و أخذ برأس أخیه یجره إلیه.(5) سراغ برادرش هارون رفت و سر او را گرفت و با عصبانیت به سوی خود کشید و از او بازخواست کرد چرا اجازه دادی مردم گم راه شوند: أفعصیت أمری.(6) اینجاست که فرق میان شنیدن و دیدن آشکار می شود. خدای تعالی ماجرای گوساله پرستی قوم موسی را به او خبر داده بود. حضرت موسی نیز در این باره هیچ شکی نداشت؛ زیرا این خبر از جانب خدا بود. وقتی موسی علیه السلام خبر را شنید، چندان آثار غضب در او ظاهر نشد؛ اما زمانی که بازگشت و با چشم خود دید که مردم گوساله می پرستند، برآشفت و نتوانست تحمل کند؛ سراغ برادر خود رفت و به او اعتراض کرد.(7)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خداوند متعال آدمی را به گونه ای آفریده است که وقتی چیزی را می بیند یا منظره ای را مشاهده می کند، اثری می پذیرد که هیچ گاه گفته ها، شنیده ها و دانسته ها چنان تأثیری ندارند. بازسازی یک صحنه - در قالبهای سنتی یا با روشهای جدید و به صورت نمایش و فیلم - اثری دارد که گفتن و دانستن نمی تواند چنین اثری برجای گذارد. نمونه این مسئله را دوست داران و عاشقان امام حسین علیه السلام بارها تجربه کرده اند. وقتی مرثیه خوانان در مجالس عزاداری مرثیه می خوانند، به خصوص اگر لحن خوبی داشته باشند و داستان کربلا را به صورت جذابی بیان کنند، بی اختیار اشکها بر گونه ها جاری می شود. این شیوه می تواند در تحریک احساسات مردم تأثیری داشته باشد که خواندن در کتاب و دانستن، ندارد. با این توضیحات روشن می شود که ما افزون بر اینکه باید بدانیم چرا امام حسین علیه السلام قیام کرد و چرا مظلومانه شهید شد، باید این موضوع به گونه ای بازسازی شود که عواطف و احساساتمان را برانگیزد. هر قدر این بازسازی در برانگیخته کردن عواطف و احساسات ما مؤثرتر باشد، حادثه عاشورا در زندگی ما مؤثرتر خواهد بود. بنابراین صرف بحث و بررسی عالمانه واقعه عاشورا نمی تواند نقش عزاداری را ایفا کند. باید صحنه هایی در اجتماع به وجود آید که احساسات مردم را تحریک کند. باید صحنه هایی در اجتماع به وجود آید که احساسات مردم را تحریک کند. همین که مردم وقتی صبح از خانه بیرون می آیند مشاهده می کنند که شهر سیاه پوش و پرچمهای سیاه نصب شده است، این دگرگونی دلها را منقلب می سازد. گرچه مردم بدانند فردا محرم است، دیدن پرچم سیاه اثری در دل آنان می گذارد که دانستن اینکه فردا روز اول ماه محرم است، ندارد. راه انداختن دسته های سینه زنی با شور و هیجان می تواند آثاری در پی داشته باشد که هیچ کار دیگری چنین اثری ندارد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    این امر در نهضت امام خمینی قدس سره به روشنی قابل مشاهده است. در دوران نهضت، نام سیدالشهدا علیه السلام و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام در ماه محرم و صفر بود که مردم را به حرکت وامی داشت. هر کاری که عواطف و احساسات مردم را تحریک کند، می تواند در عمل و رفتار تأثیرگذار باشد. بر این اساس باید کاری کرد که عواطف به حرکت درآید. از این روست که امام خمینی قدس سره بارها فرموده است: «آنچه داریم از محرم و صفر داریم»(8) و اصرار می ورزید که عزاداری امام حسین علیه السلام به همان شیوه سنتی برگزار شود.(9) تأملی در تاریخ سیزده قرن گذشته نشان می دهد که این امور نقش عظیمی در برانگیختن احساسات و عواطف دینی مردم ایفا می کنند. همچنین می توان گفت بیشتر پیروزیهای نهضت امام خمینی قدس سره و دوران جنگ، بر اثر شور و نشاط ایام عاشورا و به برکت نام سیدالشهداء علیه السلام حاصل شده است؛ و اگر بگوییم در هیچ مکتب یا جامعه ای چنین عامل محرکی وجود ندارد، سخنی به گزاف نگفته ایم.



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3. چرا باید به یاد وقایع عاشورا فقط عزاداری کرد؟

    همان گونه که گذشت باید در جامعه عواملی ایجاد کرد تا احساسات و عواطف دینی مردم را تحریک کند و آنان را برانگیزاند تا به هدف او علاقه مند شوند و راه سیدالشهداء علیه السلام را ادامه دهند. اما موضوع دیگری در اینجا مطرح می شود: آیا یگانه راه برانگیختن احساسات و عواطف عزاداری و گریه بر امام حسین علیه السلام است؟ عواطف مردم را با مراسم جشن و سرور نیز می توان تحریک کرد. در ایام ولادت و از جمله میلاد سیدالشهدا علیه السلام، و آن گاه که مراسم جشن برگزار می شود و اشعاری در مدح آن بزرگوار خوانده می شود، مردم شور و نشاط می یابند و عواطفشان برانگیخته می شود. با وجود این چرا برای تحریک احساسات، از مراسم شاد استفاده نمی شود؟ چرا باید برای این کار فقط به مراسم عزاداری و سینه زنی و زنجیرزنی پرداخت؟ آیا نمی توان به جای این کارها جشن گرفت و سرود خواند تا احساسات مردم تحریک شود؟
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    باید توجه داشت که احساسات و عواطف انواع مختلفی دارد، و تحریک هر کدام از آنها باید به نحوی متناسب صورت گیرد. شهادت ابا عبدالله علیه السلام واقعه ای بود که در تاریخ اسلام مهم ترین نقش را ایفا کرد و مسیر تاریخ اسلام را تغییر داد. شهادت آن حضرت درسی برای حرکت، برای نهضت، برای مقاومت و برای استقامت تا روز قیامت به انسانها آموخت. از این روی، برای تجدید خاطره این حادثه بزرگ، جشن و شادی مناسب نیست، باید کاری کرد که حزن مردم برانگیخته شود؛ اشکها از دیده ها جاری گردد؛ و شور و عشق در دلها پدید آید. در این باره، چیزی که می تواند چنین نقشی ایفا کند، همین مراسم عزاداری و گریستن و گریاندن دیگران است؛ در حالی که برگزاری جشن و شادی هیچ گاه چنین تأثیری نمی تواند داشت. خنده و شادی هرگز انسان را شهادت طلب نمی سازد و او را به صحنه جهاد نمی کشاند. عشق به امام حسین علیه السلام و عبرت گرفتن از حادثه عاشورا بود که سختیها و مصیبتهای هشت سال جنگ را بر مردم ایران هموار ساخت. روحیه جهاد و شهادت از سوز، اشک، شور و عشق پدید می آید، و عزاداری امام حسین علیه السلام بهترین راه وصول به این روحیه است.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    4. چرا باید دشمنان امام حسین علیه السلام را لعن کرد؟

    چنین پرسشی را غالباً منافقان، به ویژه منافقان مدرن، مطرح می سازند. آنان می گویند: ما می پذیریم که بیان تاریخ شهادت امام حسین علیه السلام حرکت آفرین است و باید آن را در خاطره ها زنده نگاه داشت و به یاد امام حسین علیه السلام عزاداری کرد؛ اما در عزاداریهای سنتی افزون بر یاد کرد خاطره آن حضرت و گریه بر شهادت او، لعن و نفرین بر دشمنانش نیز صورت می گیرد، و این امر، نوعی خشونت با دیگران به شمار می آید که از جمله احساسات منفی است و با منش «انسان مدرن» نمی سازد. آیا برای فرونشاندن احساسات، افزون بر گریه و عزاداری، لازم است دشمنان را نیز لعن کرد و جمله أتقرب الی الله... بالبرائة من اعدائک را بر زبان جاری ساخت.(10) چرا باید در زیارت عاشورا صد مرتبه دشمنان امام حسین علیه السلام را لعن کرد؟ آیا بهتر نیست به جای صد مرتبه لعن دشمنان، صد مرتبه سلام بر امام حسین علیه السلام بفرستیم؟ در این عصر، باید با شادی و لبخند با مردم رفتار کرد و از صلح و آشتی سخن گفت، و امروزه تبرا از کسانی که هزار و چهار صد سال پیش، امام حسین علیه السلام را کشتند، پسندیده نیست. با نظر به اینکه اسلام، دین محبت و رأفت و رحمت است، بهتر آنکه، طریق صلح و آشتی و محبت در پیش گیریم.
    همان گونه که سرشت انسان تنها از شناخت و اندیشه شکل نگرفته و بخشی از آن را احساسات تشکیل داده است، احساسات و عواطف نیز به احساسات مثبت محدود نیست. انسان موجودی است که هم احساس و عاطفه مثبت و هم احساس و عاطفه منفی دارد. همان گونه که شادی در وجود انسان هست، غم نیز در نهاد او وجود دارد. خداوند انسان را چنین آفریده است. هیچ انسانی نمی تواند بدون غم یا بدون شادی زندگی کند. همان گونه که خداوند استعداد خندیدن را در انسان نهاده، استعداد گریستن را نیز به او عطا فرموده است، و همچنان که در جای خود خندیدن خوب است، گریستن نیز در جای خود پسندیده است. تعطیل کردن بخشی از سرشت و نهاد انسان و به کار نگرفتن استعدادهای خدادادی معقول نیست
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بر این اساس، همین که خدا در نهاد انسان استعداد گریستن را نهاده، دلیلی است بر اینکه گریستن او نیز در مواردی لازم است و این استعداد در وجود وی لغو و بیهوده نیست. بنابراین با توجه به حکمتی که وجود این احساس در نهاد انسان دارد، می توان گفت که گریه در زندگی انسان، برای خود جایگاهی خاص دارد که از جمله می توان به مواردی چون گریه برای خدا به دلیل خوف از عذاب یا شوق با لقای الاهی، گریه به خاطر شوق لقای محبوبی که در تکامل انسان نقش دارد و گریه بر اثر از دست رفتن محبوب اشاره کرد. طبیعت انسان چنان است که در مواردی رقت قلب پیدا می کند و بر اثر آن، گریه سر می دهد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خداوند متعال محبت را در انسان آفریده است که تا به کسانی که به او خوبی می ورزند و به کسانی که کمالی دارند - خواه این کمال جسمانی باشد خواه عقلانی یا روانی - ابراز علاقه و محبت کند. وقتی انسان در می یابد که در جایی کمالی یا صاحب کمالی یافت می شود، به طور فطری به آن کمال و صاحب کمال محبت و علاقه پیدا می کند. نقطه مقابل محبت، بغض و کینه است. همان گونه که انسان، به طور فطری، کسانی را که به او خوبی و خدمت می کنند دوست می دارد، همچنین سرشت او چنان است که کسانی را که به او ضرر و زیان می زنند، دشمن بدارد. البته ضررهای مادی و دنیوی برای مؤمن اهمیت چندانی ندارد؛ و دنیا در نظر مؤمن، ارزش ذاتی ندارد؛ اما ضررهای معنوی که متوجه سعادت ابدی انسان است، قابل اغماض و گذشت نیست. قرآن می فرماید:
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    إن الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا؛(11) شیطان دشمن شماست، شما هم با او دشمنی کنید.
    از این روی، با شیطان نمی توان کنار آمد. در غیر این صورت، انسان نیز شیطان می شود. اگر دوستی با اولیا و دوستان خدا امری بایسته است دشمنی با دشمنان خدا نیز ضرورت دارد. این امری فطری، و عامل تکامل و سعادت انسان است. اگر «دشمنی» با دشمنان خدا مطرح نشود، به تدریج، رفتار با آنان دوستانه شده، فرد بر اثر معاشرت با آنان، رفتار سخنانشان را می پذیرد، و رفته رفته، شیطانی همچون آنان می گردد. بهترین شاهد این مدعا، فرمایش قرآن است:
    و إذا رأیت الذین یخوضون فی آیاتنا فأعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره؛(12) هرگاه دیدی کسانی درباره دین بدگویی و به آن اهانت می کنند (با زبان مسخره و استهزا درباره دین سخن می گویند) به آنان نزدیک نشو (هر چه گفتند، گوش نده) تا زمانی که به بحث دیگری بپردازند.
    و در جای دیگر می فرماید:
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    و قد نزل علیکم فی الکتاب أن إذا سمعتم آیات الله یکفر بها و یستهزأ بها فلا تقعدوا معهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره؛(13) و البته [خدا] در کتاب [قرآن ] برای شما نازل کرده که: هرگاه شنیدید آیات خدا مورد انکار و ریشخند قرار می گیرد، با آنان منشینید تا به سخنی غیر از آن درآیند.
    بعد می فرماید: اگر کسانی این نصیحت را گوش نکردند، باید بدانند که عاقبت به آنها محلق خواهند شد، و إن الله جامع المنافقین والکافرین فی جهنم جمیعا.(14) سرانجام کسانی که به استهزاکنندگان دین محبت می ورزند و به آنان روی خوش نشان می دهند، این است که به تدریج سخنان استهزاکنندگان بر آنان اثر می گذارد. هنگامی که چنین شد، شک در دلها پدید می آید و در این حال، دم زدن از ایمان، نفاق است. اظهار مسلمانی در صورتی که ایمان در دل نباشد عین نفاق است. به فرموده قرآن، کسانی که در دنیا به سبب هم نشینی با کافران منافق می شوند، در آخرت نیز همراه کافران داخل جهنم خواهند شد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 2 از 39 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi