وای خدا رحم کند
وای خدا رحم کند، یک نفر و یک سپاه
یک تن لب تشنه با، یک سپه رو سیاه
آمده خون خدا، یک تنه در رزمگاه
روبروی لشکری، بی کس و بی تکیه گاه
بعد وداع با حرم، آمده در کار و زار
سید و سالار دین، حجت پروردگار
شاه عطش نور حق، حضرت سلطان عشق
از علی و فاطمه، روی زمین یادگار
مثل پدر حمله و، بر صف دون میشود
لشکر دشمن از این، حمله نگون می شود
خصم جفاپیشه را، روی زمین میزند
یک به یک کوفیان، غرق به خون میشود
وای خدا رحم کند، یک نفر و یک سپاه
یکتنه با یک سپاه، گشته مقابل حسین
لرزه بیفکنده بر، خیمه باطل حسین
ضربت شمشیر او، از همه کوبندهتر
رعد شکافنده است، بر صف جاهل حسین
رزم نفر با نفر، زنده نماند کسی
روبروی او رجز، نامه نخواند کسی
عبدودان در مصاف، کشته شوند یک به یک
جرات جنگیدنش، را نتواند کسی
وای خدا رحم کند، یک نفر و یک سپاه
گرد شه تشنه لب، حلقه زده لشکری
حمله ور از هر طرف، گشته جنایتگری
تیر و کمان، سنگ و چوب، نیزه و شمشیر و نی
میرسد از هر طرف، بر تن بی یاوری
مانده غریبانه در، بین هزاران نفر
گر بکشد یا شود، کشته بیابد ظفر
آه و فغان و امان، از دل زینب که در
راه اسارت شود، با سر او همسفر
وای خدا رحم کند، یک نفر و یک سپاه
عاقبت آن تشنه از، شدت زخم فزون
بی رمق افتاده در، دجله گودال خون
خنجر برا به کف، چکمه ظالم به پا
بین همه کوفیان، آمده شمر زبون
از غم تنهایی و، ماتم بی یاوری
شرح عزا در عزا، غصه بی لشکری
آه دل زینب و، اشک رخ فاطمه
نوحه غمناله شد، روی لب سروری
وای خدا رحم کند، یک نفر و یک سپاه