صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 65 , از مجموع 65

موضوع: چهره درخشان حسين بن على (ع)

  1. Top | #61

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    امام حسین علیه السلام و عیادت بیمار

    ابن شهر آشوب از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده اند که روزی امام حسین علیه السلام به عیادت بیماری رفت که تب شدیدی داشت چون حضرت داخل شد تب او مفارقت کرد و آن بیمار عبدالله بن شداد لیثی بود.
    گفت: راضی شدم به آنچه خدای بزرگ تو به شما داده است، تب نیز از شما می گریزد حضزت فرمود: خدای بزرگ هیچ چیز را خلق نکرده مگر آن که او را امر کرده است که ما را طاعت نماید پس صدایی شنیدند و کسی را ندیدند که می گفت: لبیک حضرت فرمود: آیا امیرالمومینین علیه السلام تو را امر نکرده که نزدیک نشوی مگر به کسی که دشمن ما باشد یا گناهگار باشد که کفاره گناه او باشی، پس چرا نزدیک این مومن آمده ای ؟(153)





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #62

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    اخلاق حسنین علیهم السلام


    پیر مردی مشغول وضو گرفتن بود.(154) اما شیوه صحیح وضو گرفتن را نمی دانست امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هنگامی که طفل بودند وضو گرفتن پیرمرد را دیدند جای تردید نبود، تعلیم مسائل و ارشاد جاهل واجب است باید وضوی صحیح را به پیرمرد یا داد اما اگر مستقیماً به او گفته شود .
    وضو تو صحیح نیست گذشته از این که موجب رنجش او می شود برای همیشه خاطره تلخی از وضو خواهد داشت به علاوه از کجا که او این تذکر را برای خود تحقیر تلقی نکند و یکباره روی دنده لجبازی نیفتد و هیج وقت زیر بار نرود. این دو طفل اندیشیدند و پیرمرد می شنید این یگی گفت: وضوی من از وضوی تو کامل تر است دیگری می گفت : وضوی من از وضوی تو کامل تر است.
    سپس توافق کردند که هر دو در حضور پیرمرد وضو بگیرند و پیرمرد حکمیت کند طبق قرار عمل کردند و هر دو نفر وضوی صحیحی و کاملی جلو چشم پیرمرد گرفتند پیرمرد تازه متوجه شد که وضوی صحیح را چگونه باید انجام داد و به فراست مقصود اصلی دو طفل را دریافت و سخت تحت تاثیر محبت بی شائبه و هوش و فطالت آنها قرار گرفت. گفت: وضوی هر دو شما صحیح و کامل است، من پیرمرد نادان هنوز وضو ساختن را نمی دانم شما به حکم محبتی که بر امت جد خود دارید مرا متبه ساختید متشکرم. (155)



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #63

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    سخاوت امام حسین علیه السلام


    کمال الدین بن طلحه رحمة الله در کرم امام حسن علیه السلام قصه زنی که برای ایشان گوسفند کشته بود بیان کرده که هر یک از امام حسن و امام حسین علیهماالسلام او را هزار گوسفند و هزار دینار زر دادند همچنین نقل شده که آن حضرت میهمان را اکرام می کرد و طالب را جود می نمود و رعایت صله رحم می کرد و فقیر را می نواخت و سائل را رد نمی کرد و برهنه را می پوشاند و گرسنه را سیر می کرد و حاجت وام دار را روا می کرد و بر ضعف رحیم بود و بر یتیم مشفق و مهربان و حاجتمندان را اعانت می نمود و هر چه مال به وی می رسید - گرچه اندک بود - بر محتاجان صرف می کرد.
    معاویه چون به مکه آمد مال بسیار و لباس های فاخر برای آن حضرت فرستاد هیچ کدام را نپذیرفت و همه را باز پس داد. (156)




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #64

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    امام حسین علیه السلام و بشر خضر می


    علامه کاشف الغطاء از مجمع البحرین نقل کرده که امام حسین علیه السلام وقتی به کربلا رسید زمین نینوا و غاضریه را از بنی اسد به شصت هزار درهم خرید و با آنها شرط کرد که زوارش را به قبرش راهنمایی کرده و از آنها پذیذیرائی کنند و در قبال این شرط زمین را دوباره پس از آن که پولش را پرداخت به آنها واگذاشت، از این خبر معلوم می شود که همراه امام حسین علیه السلام چقدر پول بود که مازاد آن بالغ بر شصت هزار درهم بود.
    شاهد دیگر بر عظمت این دستگاه سلطنت تا قضیه محمد بشر خضرمی است، که سید بن طاووس و غیره نقل کردند که شب عاشوار یا همان شبی که مرگ بر دور خیمه ها می گردید به محمد بشر خضرمی می گفتند: پسرت در حد ری اسیر شد. : جواب داد: من نمی خواهم که پسرم اسیر باشد و من پس از آن زنده بمانم امام حسین علیه السلام سخن مرد را شنید و به او فرمود: خدا تو را رحمت کند من بیعتم را از تو برداشتم و تو حالا آزادی، هر طور می توانی در آزادی پسرت بکوش.
    عرض کرد: حسن جان درندگان مرا زنده نگذارند هر گاه از تو جدا بشوم، حضرت فرمود: این لباس ها و برده های یمنی را به پسرت ده که در آزادی خود صرف کند پس به او پنج دست لباس عطا فرود که قیمت آنها هزار دینار بود قیمت هر دست دویست دینار (صد لیره طلا ) معلوم نیست جنس این لباس ها چه بود که قیمت یک دست آن صد لیره می شد و چقدر از این نوع لباس با حضرت بود، و برای چه آنها را با خود می برد ؟. (157)




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #65

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    نیکی به مقدار معرفت


    یک اعرابی، به محضر امام حسین علیه السلام آمد عرض کرد: یا بن رسول الله ذمه ای در گردن من است و قادر به ادای آن نیستم ناچار به خود گفتم که باید از مرد کریمی سوال نمایم و کسی که از اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله باشد سراغ ندارم حضرت به اعرابی فرمود: من سه سوال از تو می کنم اگر یکی را پاسخ گفتی یک سوم آن مال را به تو عطا می کنم و اگر دو سوال را جواب گفتی دو سوم آن مال را صاحب خواهی شد، و اگر هر سه مساله را پاسخ گفتی تمام آن مال را عطا خواهم کرد.
    اعرابی عرض کرد: یا بن رسول الله، چطور می شود که مثل شما که از همه جهات تکمیل هستید از من اعرابی که بیابانی هستم پرسش کنید ؟
    امام حسین علیه السلام فرمود: (158)از جدم رسول خداصلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود :المعروف بقدر المرفة .
    اعرابی عرض کرد: هر چه می خواهی بپرس اگر بدانم جواب می گویم و اگز ندانم از شما یادی می گیرم و لا قوة الا بالله .
    حضرت فرمود: افضل اعمال چیست ؟
    گفت: ایمان به خداوند تعالی.
    حضرت فرمود: چه چیز مردم را از مهالک نجات می دهد ؟
    عرض کرد: توکل و اعتماد به خدای بزرگوار.
    فرمود: زینت آدمی در چیست ؟
    اعرابی گفت: علمی که با آن حلم باشد فرمود: اگر بدین شرف دست نیابد ؟
    عرض کرد: مالی که با مروت و جوانمردی همراه باشد.
    فرمود: اگر این را نیز نداشته باشد.
    گفت: فقر و پریشانی که با آن صبر و شکیبایی باشد.
    فرمود: اگر این را هم نداشته باشد.
    عرابی گفت: صاعقه ای از آسمان فرود آید و او را بسوزاند که او شایستگی جز این را ندارد.
    حضرت خندید و کیسه ای که هزار دینار زر سرخ داشت به وی داد و انگشرتی به او عطا کرد که نگین آن دویست درهم قیمت داشت.
    حضرت به اعرابی فرمود: با این زرها ذمه خود را بری کن، و این انگشتر را در نفقه خود صرف کن. (159)
    اعرابی آن زرها را برداشت و این آیه مبارکه را تلاوت کرد: (الله اعلم حیث یجعل رسالته ).(160)




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi