شناساييهايي نسبت به سربند عراقي ها انجام شد. در بعضي محورها، سيم هاي تلفن در خط خودمان و خط دشمن كشيده شد و ميدان هاي مين پاكسازي و قرار شد كه عمليات در مرحله آخر انجام شود. عمليات در ساعت 22:30 شب آغاز شد.
مشكل اين مرحله از عمليات به آن دليل بود كه خط عمليات سراسري بود، يعني در حدود دوازده، سيزده كيلومتر حدود شش نفر نيرو كه مي خواستند به اين خط بدهند به هيچ وجه مسائل هماهنگي رعايت نميشد. نيرو هم صبر نمي كرد، براي اين كه بقيه نيروها در منطقه بودند، عراق هم جلوي سربند سيم خاردار و مين گذاشته بود... .
تيپ حضرت رسول (ص) اولين نيرويي بود كه به سربند رسيد و با تيپ 22 عراق درگير شد و به داخل نفوذ كرد. تيپ دزفول با مشكلاتي از قبيل ميدان مين و آتشي كه عراق روي دشت داشت با يك مقدار تأخير توانست به مواضع دشمن نفوذ بكند و در ادامه دژ حركتش را به سمت پايين انجام داد و در تقاطع دژ و جاده آسفالت به صورت نيروهاي پدافندي مستقر شد.
تيپ حضرت رسول (ص) به دليل اين كه كمي صبر كرد تا تيپ دزفول بيايد، نتوانست خودش را به پل عراق در روي اروند برساند و تمام سعي بر اين شد كه خاكريز در شمال خين زده بشود و به موازات خين پدافند بكنيم، به دليل اين كه امكانات كم بود، نيروها زير پل بودند، براي همين در فاصله 48 ساعت بعد از آغاز عمليات، زير جاده آسفالت مجدداً به تيپ دزفول واگذار شد؛ در ضمن دژ تا جاده آسفالت بلند و قابل قبول بود، به سمت خين، فاصله دژ کم بود و لازم بود كه جنوب جاده آسفالت به تيپ دزفول و قسمت غربي و جنوبي جاده كه به موازات خين بود به نصر دو واگذار شود.
در سمت جنوب جاده آسفالت - كه دژ و خاكريزش را بلند كردند - تيپ دزفول مستقر شد، بعد تيپ حضرت رسول (ص) با تيپ دو لشكر يك خط موازي را در خين تشكيل دادند. در حدود سه شب بعد از آغاز عمليات، قرار شد كه تهاجمي براي انهدام پل و تأمين خين صورت گيرد، اما تهاجم دير آغاز شد، بنابراين، نيروها به پل حمله كردند و توانستند پل را پيدا كنند و به داخل جزيره «بوارين» بروند، ولي عراق در جزيره بوارين، نيروي پياده زيادي گذاشته بود؛ زيرا حدس زيادي ميزد كه ما بخواهيم از سمت پل به بصره برويم، ولي از طرفي نمي خواست پل را خراب كند.
در اين جا، دو حدس زده ميشد: نخست اين كه حفظ جزيره بوارين براي عراق مفيد بود و اگر ما به اين جزيره مي رسيديم، عراق تأمين شط العرب را از دست ميداد. مسئله دوم اين بود كه عراق درصدد بود هميشه يك جناح جنوبي را در صحنه عمليات داشته باشد كه اگر خواستيم عمليات را به سمت غرب ادامه دهيم او بتواند براي تهديد نيروهاي اسلام از جناح جنوبي استفاده كند.
آنها نيروها را با فشار بيرون زدند، ولي گفته مي شد كه روي پل، پنجاه كيلو مواد گذاشتهاند كه با پرتاب يك توپ و انفجار مواد منفجره پل نيز منفجر شده است..
مسلم است كه پل اصلي اروند در اختيار عراقيهاست، عراقيها براي رفت وآمد تا جزيره بوارين از پل استفاده ميكنند، وضعيت كنوني عراق در شمال خين خط خيلي ضعيفي است، نيروي پياده مقابل خودش را مين گذاري كرده و به آن صورت آن جا را خطري تهديد نميكند. عراق بيشتر براي تهديد جناح جنوبي عمليات، شمال خين را نگه داشته است..
كار ديگري كه درباره خين كرده بود اين كه خاكريز جنوب خين را - كه سمت خودش است - حدود سه متر بلند كرده و خاكريز سمت ايران را يك مقدار تراشيده و به پايين آورده بود، به طوري كه نيروها نميتوانستند براي شمال خين مستقيماً خط پدافندي داشته باشند.