الرحمان
رحمان همان است که بی هیچ چشم داشتی، بی آنکه لایق باشیم، افاضه وجود کرده و نعمتش عالم گیر شده است.
همان است که عطا می کند. بی آنکه بپرسد آیا مودب شده اید به آداب بهره مندی از نعمت ها؟ آیا شکر ورزی را آموخته اید و می دانید هر نعمتی را پایانی است که سرانجام خواهد رسید.
آری رحمان همان است که نه من و تو، بلکه تمام عالم به عطا کردن بی منت می شناسندش.
ما چه بدانیم و چه ندانیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم در سیطره رحمت اوییم.
و چه خوب می شد که در این میان راه و رسم بهره مندی از رحیمیتش را می فهمیدیم.
قرآن
تا رسیدن به خدا هزار فرسنگ راه بود. چشم ها به سوی آسمان و قلب ها مملو از رسیدن به ملکوت. هر دستی در پِی نردبانی که او را تا خدا بالا ببرد. خدا رحمتش را شامل حالمان کرد و قرآن نازل شد. که او مشتاق-تر بود به ما از ما به او.
و اینچنین آیه هایش در حکم پله های نردبانی شد که محکماتش محکم تر از هر محکمی راه و رسم بالا رفتن را می آموخت، و متشابهاتش راه نجات از سقوط.
و انسان چشم در چشم آسمان، دست دراز کرد برای گرفتن ریسمانی که او را تا ملکوت بالا می برد و پا در راهی گذارد که خدا وعده داده بود. همان وعده ای که از آن تخلف نخواهد شد.