نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: انتقاد سرلشکر سعدی از صدا و سیما

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,397
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parcham انتقاد سرلشکر سعدی از صدا و سیما

    سعدی ضمن انتقاد از برخی برنامه‌های صدا و سیما در خصوص تحلیل و بررسی عملیات‌های دفاع مقدس گفت: همین اخیرا بود که در صدا و سیما برنامه‌ای پخش شد و در آن گفتند در سال اول جنگ ارتش 4 عملیات کلاسیک ناموفق انجام داد که جا دارد من از آنها بپرسم که منظور آنها از کلاسیک چیست؟ آیا آنها می‌خواهند ارتش را تضعیف کنند؟

    وی ادامه داد: ارتش در آن زمان باید برای جلوگیری از پیشرفت ماشین جنگی عراق، با آنها درگیر می‌شد تا احساس آرامش نکند و مجبور بود این تک‌های محدود را انجام دهد. اما این عملیات آن طور که اینها می‌گویند ناموفق نبود.

    معاون هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به چهار عملیات موفق ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت‌المقدس گفت: آیا مگر این چهار عملیات به صورت کلاسیک انجام نشدند؟ چطور آن چهار عملیات سال اول ناموفق بود اما این عملیاتها موفق است؟

    سعدی ادامه داد: بعد از سال اول جنگ بود که وحدت مقدسی میان ارتش ، سپاه و نیروهای مردمی برقرار شد که به واسطه این پیوند الهی نیروها توانستند به صورت منسجم‌تر در جبهه‌ها عمل کند.

    وی گفت:‌ ارتش در زمان صلح وظیفه جذب نیرو و آموزش آنها را دارد تا به عنوان نیروی احتیاط در مواقع لازم به کار گرفته شوند اما هیچ ارتشی در دنیا نمی‌تواند تنها با تکیه بر ساختار موجود به مقابله با دشمن بپردازد بلکه باید همواره در صدد توسعه و افزایش یگان‌های خود باشد.

    فرمانده نیروی زمینی ارتش در ایام دفاع مقدس اظهار داشت: طبیعی بود که با شروع جنگ ما نیروهای زیادی را از دست می‌دادیم و مجبور بودیم که از این یگان‌های احتیاط به دو صورت فردی و یا در قالب تشکیل یگانها استفاده کنیم.

    سعدی خاطرنشان کرد: البته باید در مقام تحلیل و بررسی، ما وضعیت را در همان محدوده سال‌های جنگ بسنجیم. آن زمان ارتش ما به هیچ عنوان قابل قیاس با ارتش عراق نبود و از این وضعیت باثبات امروز نیز برخوردار نبود.

    این فرمانده ایام دفاع مقدس تصریح کرد: در خرمشهر، آبادان و بسیاری جاهای دیگر نیروهای ارتشی قبل از نیروهای مردمی به مقابله با دشمن پرداختند و در این میان سربازان وظیفه ما فداکاری‌های بسیار زیادی از خود نشان دادند.
    امضاء



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,397
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    علت ناکامی دشمن در نبرد زمینی
    مقاومت همه جانبه با محوریت ارتش
    تاکتیک یگانهای زمینی
    محروم شدن دشمن از پشتیبانی هوائی
    نبرد سنگین هوانیروز
    امضاء



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,397
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شما فكر ميكنيد مقاومت 34 روزة خرمشهر به چه صورت اتفاق افتاد؟ چه كسي جنگيد؟ آيا ميتوانيم بگوييم ارتش نجنگيده است؟! اتفاقاً – منزل به منزل- ارتش در خرمشهر با عراقيها جنگيده است؛ با آن امكانات وسيع ارتش عراق. عراق، لشكر 3 زرهي اش را براي جنگ در خرمشهر تقويت كرده بود. متأسفانه هنوز شكل واقعي جنگ در خرمشهر را براي مردم ترسيم نكردهايم. اين چنين روزهايي در خرمشهر بر ما گذشت... من، مسئول عمليات خرمشهر بودم... در روز 26 مهرماه تصميم گرفتيم كه دو گردان از لشكر اهواز را با گردانهاي حاضر در خرمشهر عوض كنيم. از طرف شادگان راه بسته بود؛ جاده ماهشهر هم همينطور. با مشكل مواجه شديم و هيچ مسيري براي اينكه این تعويض را انجام دهيم، وجود نداشت. روزگاري بر ما گذشت... و اين سخن من ناظر بر يك فرد خاص نيست، بلكه آنچه بر مجموعه يك سازمان گذشته، منظور من است.
    روز سوم آبان ماه 1359 كه قسمت غربي خرمشهر تخليه شد، همه همّ و غم ما بر آن قرار گرفت كه اجازه ندهيم ارتش عراق وارد آبادان شود. به عقيده من اگر عراق موفق به تصرف آبادان ميشد، تكليف جنگ يكسره شده بود؛ اگر هم نگويم يك سره ميشد – دستكم- صحنه جنگ تغيير ميكرد. خواسته اصلي عراق، دستيابي به اروندرود بود كه در صورت تصرف خرمشهر و آبادان، به هدفش رسيده بود. طبيعي بود كه در چنين حالتي، جبهه اي قوي را شكل ميداد و از مواضع تحت تصرفش پدافند ميكرد؛ آري! در اين صورت صحنه جنگ [به نفع عراق] عوض ميشد. عراق نتوانست به اين خواسته اش برسد؛ يعني نتوانست وارد آبادان شود.
    ارتش، در روز سوم آبان، حمله اي را به طرف مواضع عراق سامان داد كه سازمان نیروهای بعثی به تبع اين يورش به هم ريخته شد. در همين حمله، برخي از نيروهاي مردمي كه از لرستان آمده بودند، هم شركت كردند. سلاح عمده اين نيروها «برنو» بود كه سلاح بسيار بلندي هم هست. خاطره اي كه از همين يورش دارم، آن است كه يكي از همين نيروهاي مردمي با همان لهجه شيرين لري گفت كه: «مگر با برنو ميشود با توپ و تانك جنگيد؟!» با اين حال از خرمشهر دفاع جانانهاي صورت گرفت.
    روزي كه عراق وارد «ذوالفقاري» - در روز نهم جنگ- شد، خود، تاريخ و داستان دور و درازي دارد. از لشكر 77 خراسان، گردان 153 كه امير كهتري فرماندهي اش را بر عهده داشت، به آنجا آمد. البته در ادامه، گردان ديگري هم به اين منطقه درگيري گسيل شد. وجب به وجب دراين مناطق مقاومت صورت گرفته است؛ در حالي كه بار اصلي جنگ هم به دوش ارتش بوده است. گروه فداييان اسلام كه شهيد مجتبي هاشمي از اعضاي آن گروه بود، به صورت مستقل تحت نظر آقاي خلخالي فعاليت ميكرد. بخشي از نيروهاي مردمي به بدنه اين گروه پيوست و فداييان اسلام، گروهي بود كه مستقل عمل ميكرد. خود را نه تابع ارتش و نه تابع سپاه می دانست. روزي كه به ذوالفقاري حمله شد، ما با احضار نيروهاي ارتش، ژاندارمري، شهرباني، سپاه و همين گروه فداييان اسلام، از آنان خواستيم در دروازه خسروآباد مستقر شوند كه عراق از ذوالفقاري به سمت آبادان حركت نكند. اتفاقاً نیروهای عراقی با پيشروي يك كيلومتري ميتوانستند به اروندرود رسيده و كار را تمام كنند. همه همت كردند و با محوريت گردان 153 تحت امر آقاي كهتري، عراق را از «بهمن شير» بيرون كردند. تازه من دارم شمه ای از آن رويدادها را بازگو ميكنم.
    فرماندهي عمليات خرمشهر- آبادان بر عهده ارتش بود و برادران عزيز سپاهي و نيروهاي مردمي كه براي دفاع ميآمدند، ابتدا خود را به قرارگاه ستاد معرفي و درخواست ميكردند كه حوزه مأموريتيشان را مشخص كنيم. بعد هم ارتش- بنا بر اقتضا- به هر يك از آنان ميگفت كه برای دفاع در كجا مستقر شوند. هدايت عمليات با ارتش بود... سرهنگ شكرريز- خدا رحمتش كند- فرماندهي همين عمليات را بر عهده داشت. بعداً بنا شد كه دانشجويان دانشگاه افسري كه تا آن روز در جبهه دفاع از خرمشهر ميجنگيدند، براي اخذ درجه و خدمت در يكان به تهران بازگردند و با اين حال سرهنگ شكرريز- فرمانده عمليات- از من خواست كه در منطقه باقي بمانم و از این رو، من به تهران بازنگشتم. متأسفانه هم اكنون از اين فداكاريهاي بي نظير ارتش در سال نخست جنگ، يادي نميشود. ارتش بايد برنامه ريزي كند و كار تنها به عهده يك نفرهم نيست؛ گروهي آگاه بايد متصدي انتقال اين فداكاريها به نسل حاضر باشند.
    فرمان عقب نشيني از خرمشهر هم - به منظور حفظ آبادان - به وسيله ارتش صادر شد. عراق، به پل خرمشهر رسيد و پاي پل باید - طبيعتاً- از پل مي گذشت، امّا پيش از آن كه ارتش عراق چنين تصميمي بگيرد، ما نيروها را به اين سوي پل كشيديم تا اين امكان را از عراق سلب كنيم. در غير اين صورت، عراق به راحتي از پل مي گذشت و وارد آبادان ميشد.


    منبع تلگرامی:pt22b
    امضاء



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi