مقریزی در ادامه میگوید: ما امروزه شاهد باقیمانده اعمال بنیامیه که این روز را، روز شادمانی و جشن
قرار میدادند، هستیم.»[۳]
۳. مصاحب در دایره المعارف میگوید: «همیشه در تونس و مراکش و لیبی، روز عاشورا، روز شادمانی بوده
در این روز مردم مراسم خاصی برپا میکنند و به زیارت قبور میروند و حلقههایی از آتش درست کرده و از
آن میپریدند و سپس حلقهها را در نهرها میانداختند و نیز اعمال دیگری انجام میدادند که از بربرها به
ارث برده بودند.»
بنابراین آنچه که از کلمات مقریزی و دیگران به ذهن تبادر میکند این است که قرار دادن روز عاشورا به عنوان
روز عید و سرمه کشیدن و آراستن خود و بر پا نمودن مراسم شادمانی از بدعتهای شجره خبیثه و ملعونهی
اموی میباشد، به طوریکه حجاج به خاطر تأسی به سروران اموی خویش، اصرار زیادی بر اقامه جشن و
سرور در روز عاشورا مینمود و وی شخصی است که از عدم حضورش در کربلا، تأسف میخورد. تأسف از
اینکه چرا خود متولی ریختن خون سید شباب اهل بهشت، حضرت حسین بن علی (ع) نشد؛ اما بعضی
از عاداتی که مصاحب در دایره المعارف آورده؛ و کراجکی نیز آن را نقل کرده، برگرفته از بربرها بود که اراذل
و اوباش بنیامیه برای تکمیل شادی و سرور خود در روز عاشورا، در آداب خود وارد کردند تا شاهدی باشد
بر اینکه ریشههای شجره ملعونه به کجا منتسب است.
بنابراین آنچه که از کلمات مقریزی و دیگران به ذهن تبادر میکند این است که قرار دادن روز عاشورا
به عنوان روز عید و سرمه کشیدن و آراستن خود و بر پا نمودن مراسم شادمانی از بدعتهای شجره
خبیثه و ملعونهی اموی میباشد
۴. کراجکی مینویسد: «کار مردم شگفتانگیز است، ازیکطرف ادعای دوستی و محبت با اهلبیت (ع)
دارند و از طرف دیگر، در روزی که حسین (ع)دچار مصائب گردید، اعمالی از قبیل اعطای صدقه و انفاق و
بخشش بر مستمندان و خریدن نمک یک سال به خاطر متبرک بودن این روز، پوشیدن لباسهای رنگارنگ
و فخر نمودن به یکدیگر، استفاده از بوهای خوش و در اجتماع به همدیگر دست میدهند و این روز را تبریک
میگویند و در این روز به مهمانی رفته و ضیافت فراوانی برپا میکنند؛ و از اینکه توانستند به جشن در این
روز بپردازند، خداوند را شکر مینمایند؛ و دلیلشان این است که این روز از قبیل سایر روزها نیست بلکه
روزی مخصوص هست که مناقب زیادی در آن به وقوع پیوست و ادعا میکنند که در چنین روزی خداوند،
توبه آدم را پذیرفت.
حال چطور هست که حق آدم در این روز باید ادا گردد و به جشن و شادی پرداخت ولی حق سید اولین و
آخرین محمد خاتم (ص)که در مصیبت نوه و فرزند و ریحانه و نور چشمش و اهلبیتش که اسیر شده و مورد
هتک حرمت قرار گرفتند، نباید ادا گردد؟؛ پس برخیز و در این روز با حزن و اندوه به سر ببر و اعمال آن را به
نحو کامل انجام ده و کاش فرزندان، کینههای پدران خود را به ارث نمیبردند.»[۴]
۵. زینالدین حنفی میگوید: «روایتشده که عاشورا روز زینت است که میعاد موسی (ع) با فرعون در
همین روز بود؛ و نیز روایتشده که در این روز موسی (ع) پارچهای از کتان میپوشید و با سنگ سرمه،
به چشم سرمه میکشید؛ و یهود اهل مدینه و خیبر در زمان رسول خدا (ص) این روز را عید میگرفتند و
به همین عمل، عرب جاهلی، اقتداء و تأسی میکردند و در همین روز، پرده بر روی کعبه میانداختند.
لکن در شریعت ما، خلاف آن وارد شده است. در صحیحین از ابوموسی روایتشده که: «روز عاشورا، روزی
هست که یهود آن را باعظمت میشمارد و لذا، عید قرار داده است؛ پس شما این روز را روزه بدارید»؛ و
در روایتی مسلم نقل کرده: «روز عاشورا روزی هست که یهود خیبر آن را بزرگ شمرده و عید قرار میدادند
و زنانشان لباسهای نو می پوشند»؛ و رسول خدا (ص) فرمود: «این روز را روزه بدارید.»