«توفیه اجر» برای مومنان به كار میرود؛ بدین معنا كه از پاداش آنان چیزی كاسته نمیشود؛ امّا «جزای وفاق» درباره كافران و تبهكاران به كار رفته است و قرآن كریم درباره عذاب جهنّمیان میفرماید: "جَزاءً وِفاقا" (نبا/26)؛ یعنی جزا موافق و به اندازه عمل آنهاست نه بیشتر. جزای بهشتیان همواره با عمل آنان هموزن نیست، بلكه میتواند موافق عمل یا بیشتر از آن باشد: "فَیُوَفّیهِم اُجورَهُم ویَزیدُهُم مِن فَضلِه"(نساء/173)، بنابراین تحدیدهای قرآنی درباره پاداش پرهیزگاران، نفی اقل است نه نفی اكثر؛ یعنی كمتر از عملی كه انجام دادهاند، پاداش نمیگیرند؛ امّا شاید به آنان جزای بیشتری داده شود، چنانكه تحدید قرآن درباره كیفر تبهكاران، نفی اكثر است نه نفی اقل؛ یعنی كیفر بیش از گناه نیست؛ نه اینكه كمتر از آن نباشد، چون ممكن است بخشی از آن بخشوده شود.(2)
یک منطق دیگری در قرآن هست که خیلی لطیف و عالی است و آن این است: «و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا» (شوری/23) (این خیلی عجیب است!) اگر کسی کار نیک و زیبا بکند ما به زیبایی کارش میافزاییم، یعنی ما گریم و پرداختش میکنیم. وقتی کار در مسیر خلقت و رضای الهی قرار بگیرد این چنین است. شما کاری را در مسیر رضای الهی انجام بدهید، بسا هست این کار شما معایب و نواقصی دارد، اما خدا به فضل و لطف خودش آن معایب و نواقص را برطرف میکند و زشتیهای عمل شما را از بین میبرد و تبدیل به زیبایی میکند. خدا نسبت به کار نیک مشاطهگری میکند، بدیهایش را میپوشاند و به جایش خوبی میآورد. پس این دو مطلب است: یکی اینکه یک کار خوب که انسان میکند خدا آن را ده تا کار خوب حساب میکند. این، جنبه کمیت کار است، یعنی لطف الهی بر کمیتش میافزاید. یکی هم جنبه کیفیت کار است که انسان یک کار نیمه زیبا انجام میدهد، بعد میبیند خدا تمام زیبا به او تحویل میدهد. اینها همه فرع بر این است که انسان به آن نورهدایتی که سراسر عالم را گرفته است روشن باشد، کور و تیره و گمراه نباشد.(3)
اجر و جزا نسبت به مومنان وعده و نسبت به كافران وعید است و تفاوت وعده و وعید آن است كه خداوند هرگز خلف وعده نمیكند؛ امّا خلف وعید ممكن است