صفحه 11 از 11 نخستنخست ... 7891011
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 105 , از مجموع 105

موضوع: آن مرد آسمانی، خاطره هائی از زندگی فیلسوف بزرگ قرن ،آیة الله علامه طباطبائی (ره )

  1. Top | #101

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نصیحت

    یکی از یاران شهید مطهری می گوید(121):
    در نظام طلبگی و حوزه، استاد نه تنها استاد علم بود، بلکه در متن آن استاد اخلاق و سازندگی هم بود؛ یعنی، استاد هم مربی بود و هم معلم؛ نشست و برخاست و تدریسشان خود تعلیم بود، اصلاً رویه و تدریس استاد در سر درس سازندگی و اخلاق بود؛ مثلاً گاهی که به علامه طباطبایی عرض می کردیم: حاج آقا نصیحتی بفرمایید! ایشان می فرمودند:
    حاج آقا خودش محتاج تر است!
    و با همین بیان همه ی مطلب را به ما می فهماندند.




    یک تصادف

    یکی از نزدیکان علامه نقل می کند(122):
    یک روز در خیابان دوچرخه ای به ایشان خورد و موجب مجروح شدن پایشان شد، یکی از نزدیکانش که آن حوالی بود، علامه را به مغازه ای برد و روی صندلی نشانید، آن دوچرخه سوار رو کرد به استاد و گفت: درست راه برو، عمو جان! ایشان با کمال بزرگواری فرمودند:
    خداوند همه ی ما را به راه راست هدایت کند.



    مذهب زنده

    استاد حسینی تهرانی، درباره ی دیدگاه علامه نسبت به جایگاه شیعه در فهم غربی ها از اسلام می گوید(123):
    علامه طباطبایی معتقد بودند که اسلام راستین در اروپا و آمریکا نرفته است، زیرا تمام مستشرقینی که از آن جا برای تحقیق در اسلام به سرزمین های اسلامی آمده اند، همگی با اهل تسنن و در ممالک عامه نشین چه در آفریقا و مصر و چه در سوریه و لبنان و حجاز و پاکستان و افغانستان رفت و آمد داشته، و بالاخص در کتابخانه های معتبر از تواریخ اهل تسنن چون تاریخ طبری و تاریخ ابن کثیر و سیره ی ابن هشام و تفاسیر آنان، و کتاب های حدیث چون صحیح بخاری و ترمذی و نسائی و ابن ماجه و ابن داوود و موطأ مالک و غیرها استفاده کرده، و آنان را مصادر اسلام شناسی خود قرار داده اند، و به دنیا اسلام را از دریچه و دیدگاه عامه به طور کلی معرفی کرده اند، و بر این اساس شیعه را یک فرقه ی منشعب از اسلام می دانند، و بنابراین به مصادر تحقیقی از تفاسیر و تواریخ و کتب شیعه در حدیث و فلسفه و کلام، عطف نظری نکرده اند.
    روی این زمینه ها، شیعه در دنیا معرفی نشده است، در حالی که شیعه تنها فرقه ایست که تجلی گاه اسلام راستین است؛ و تشیع، حقیقت پیروی از سنت رسول خدا که در ولایت متجلی است می باشد؛ شیعه یگانه فرقه ایست که به دنبال رسول خدا حرکت کرده، و قولاً و عملاً اسلام را در خود تحقق بخشیده است.
    اما اگر آن ها بدانند و بفهمند که این سیره برخلاف سنت رسول خداست، و اسلام واقعی برای هدم(124) اساس این گونه حکومت ها آمده است، به اسلام حتماً می گروند. ملاقات علامه ی طباطبایی و مصاحبات ایشان با کربن با لزوم مشقات بسیار برای ایشان که مجبور بودند برای این منظور از قم به تهران مسافرت کنند، آن هم با اتوبوس های معمولی، همه برای شناسانیدن واقعیت شیعه و معرفی چهره ی واقعی ولایت؛ و به دست آوردن حقیقت تشیع و علایم شیعه بودن و غیر ذلک صورت گرفت. و این عمل حقیقتاً خدمتی بزرگ بود؛ هانری کربن علاوه بر آن که مطالب را کاملاً ضبط و ثبت می کرد، و در اروپا انتشار می داد، و حقیقت تشیع را معرفی می کرد، خودش در سخنرانی ها و کنفرانس ها جداً {از این حقیقت } دفاع و پشتیبانی می کرد؛ و در پاریس کاملاً در صدد معرفی بود. کربن معتقد بود که در دنیا یگانه مذهب زنده و اصیل که نمرده است، مذهب شیعه است؛ چون قایل به وجود امام حی و زنده است و اساس اعتقاد خود را بر این مبنی می گذارد؛ و با اتکا و اعتماد به حضرت مهدی، قائم آل محمد (محمد بن الحسن العسکری)، پیوسته زنده است.


    عاشق قرآن

    دکتر احمدی به خاطر می آورد(125):
    وقتی در لندن خدمتشان بودم، اواخر شب که می خواستند بخوابند، یک مقدار قابل ملاحظه ای قرآن می خواندند و این معلوم بود که یکی از عادات ایشان در موقع خواب، خواندن قرآن است و بعد هم از یاد خدا غافل نبود و انسان توجه می کرد که آن موقعی که صحبت و بحث می کند، خب ضرورت حال اقتضا می کند {که ذهن را به موضوع متمرکز کند}، ولی تا این نبود، آن حالت حضور و توجه شان هیچ گاه ترک نمی شد.
    علی اکبر حسنی می گوید(126):
    علاوه بر واجبات، به نوافل یومیه، قرائت قرآن و تهجد و دعاها و عبادات دیگر فوق العاده مقید بود؛ اگر ضرورتی پیش می آمد، قرائت قرآن و برخی از نوافل را در راه یا حتی سوار بر اتومبیل انجام می داد. هشت جزء آخر قرآن را حفظ بود و معمولاً روزها می خواند. حتی در این اواخر که بیماری رعشه، ایشان را گرفتار ساخته بود و واقعاً رنجشان می داد و مرتب داروی اعصاب مصرف می کرد، تلاوت قرآن را ترک نمی کرد.


    دیگر از این کارها نکنید!

    حجت الاسلام موسوی همدانی، که زیر نظر علامه المیزان را به فارسی ترجمه کرده اند، درباره ی احترامی که او برای قرآن قایل بود، خاطره ای را ذکر می کنند(127):
    در یکی از روزها که مشغول ترجمه ی المیزان بودم، قرآن دستم بود و تفسیر هم رو به رویم، در این حالت می خواستم کتاب دیگری باز کنم، اما چون احتمال داشت آن صفحه ی مورد نظر از قرآن بسته شود و به هم بخورد، قرآن را پشت رو، روی زمین نهادم، علامه طباطبایی که حالات و رفتارم را مشاهده می کرد، فوراً قرآن را برداشت و بر آن بوسه زد و به من گفت:
    دیگر از این کارها نکنید!


    نویسنده ی حسابگر

    آیت الله زنجانی می گوید(128):
    از ویژگی های ایشان دقتی بود که در صرفه جویی در وقت داشتند. تفسیر المیزان را که می نوشتند، پیش نویس نداشت، ابتدا بی نقطه می نوشتند، بعد که مرور می کردند، مجدداً آن را نقطه گذاری می کردند.
    سؤال کردیم که چرا اول بی نقطه می نویسید؟ فرمودند:
    من حساب کرده ام اول که بی نقطه می نویسم و بعد که در هنگام مرور نقطه می گذارم، چند درصد در وقتم صرفه جویی می شود.






    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #102

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تحفه های ارزنده

    نجمةالسادات، در خاطره ای شیرین می آورد(129):
    علامه طباطبایی برای بچه ها خصوصاً دخترها ارزش بسیار قایل بود و دخترها را نعمت های خدا و تحفه های ارزنده می دانست، مدام بچه ها را به آرامش و راستی دعوت می کرد، میل داشت آوای صوت قرآن در گوش کودکان طنین انداز شود و برای همین منظور قرآن را با صدای بلند تلاوت می کرد: در فرصت های مناسب از روایات، مطالبی آموزنده نقل می کرد و بر این باور بود که این برنامه برای بچه ها مفید است؛ با کودکان بسیار مهربان و خوش رفتار بود و گاه می شد که وقت زیادی را صرف بازی و سرگرم کردن آنان می کرد، در عین حال حد کار را فراموش نمی کرد، که بچه ها لوس بار آیند؛ از سر و صدای فراوان فرزندان و نوه ها و نیز پرحرفی ها و سؤالات مکرر آنان به هیچ عنوان ناراحت و خسته نمی شد؛ در خانه هم توصیه می کرد، مبادا در مقابل کودکان عکس العمل بدی نشان دهید و به آنان چیزی بگویید، بچه باید آزاد باشد! در عین حال به ادب و تربیت نوباوگان توجه داشت و رفتار پدر و مادر را در تربیت آنان مؤثر می دانست و عقیده داشت که حرف پدر و مادر نباید در مورد بچه ها یا در هر موردی که بچه ها شاهدند دوگانه باشد، و می گفت این حالت دوگانگی شخصیت بچه ها را ناجور بار می آورد.
    در رفتارشان با دخترها احترام و محبت افزون تری مشاهده می شد و می گفت به اینها باید محبت بیشتری شود، تا در زندگی آینده با نشاط باشند و بتوانند همسری خوب و مادری شایسته باشند، حتی نام دختران را با پسوند سادات صدا می کرد و اظهار می داشت:
    حرمت دختر، مخصوصاً سید، باید حفظ شود!
    همسرش عقیده داشت که دختر باید در خانه کار کند، ولی علامه می گفت:
    به آنها فشار نیاور، آن ها اکنون باید آرامش داشته باشند و هنوز موقع کار کردنشان فرا نرسیده است.
    دخترش نقل کرده است: در مواقعی، غذایی طبخ می کردیم که اشکال داشت، پدرم اصلاً به روی خودش نمی آورد و خیلی هم تعریف می کرد. مادرم می گفت، به این ترتیب این دخترها در کدام خانه می توانند زندگی کنند؟ و پدرم می گفتند:
    اینها امانت خدا هستند، هر چه آدم به اینها احترام بگذارد، خدا و پیغمبر خوشحال می شوند.
    تربیت ما منحصراً در هنگام کودکی صورت نگرفت، من پس از ازدواج هم همیشه از رهنمودهای پدرم بهره مند می شدم، مثلاً، اوایل ازدواج هر وقت به خانه پدرم، می رفتم، عوض این که بپرسند وضعت چه طور است؟ فقط سفارش می کردند:
    مبادا، کاری کنی که موجبات ناراحتی مادر شوهرت را فراهم کنی که خدا از تو نمی گذرد!
    علاقه ی ایشان به فرزندانشان زیاد بود. در سال های اخیر که ما در تهران اقامت داشتیم، من هفته ای دو سه بار به ایشان سر می زدم، ولی مشخص نبود که چه وقت هایی می روم، منتها هر وقت می رفتم، خانمشان (همسر دوم علامه) می گفتند: که پدرت سه، چهار ساعت است که این جا قدم می زند و منتظر توست. وقتی می پرسیدم: از کجا می دانستید که من می آیم؟ پدرم جواب مشخص نمی دادند و بالاخره هم نفهمیدم چه طور می دانستند که من چه وقت به آن جا می روم.
    فرزند محترمه علامه در ادامه اضافه می کند:
    پدرم می گفت:
    اگر زن اهمیت نداشت، خدا نسل دوازده امام را از نسل حضرت زهرا (س) قرار نمی داد! واقعاً اگر زن خوب باشد، می تواند عالم را گلستان کند؛ و اگر بد باشد، عالم را جهنم می کند.



    مهر پدر

    دختر علامه، باز نقل می کند(130):
    پدرم (علامه طباطبایی) به فرزندانم علاقه ی وافری داشتند، مخصوصاً نسبت به پسر بزرگم (حسن) عطوفت خاصی داشت و او را عصای دست من می دانست. وقتی که بعد از شهادت او(131) به تهران آمدند، نمی دانستم چگونه با ایشان برخورد کنم که ناراحت نشوند؛ و اتفاقاً، ایشان هم این فکر را در مورد من داشتند. وقتی وارد شدند، پرسیدند:
    نجمه، من چه بگویم به تو؟
    گفتم: هیچی، شکر خدا!
    گفتند:
    احسنت!
    نه ایشان به روی خود آوردند و نه من، ایشان افزودند:
    شکر خدا، که خداوند اگر بچه ای به تو داده، خوبش را داده است.
    ولی در مجموع، شهادت حسن روی پدرم تأثیر گذاشت، می گفتند:
    وقتی یادم می آید که حسن می آمد و از من سؤال می کرد، حالم دگرگون می شود.


    یک کتاب خوب

    کرسی موریسن )cressy morrison( کتابی تحت عنوان راز آفرینش انسان تألیف کرده که در ایران به زبان فارسی توسط محمد سعیدی ترجمه شده است. این کتاب مجموعه ای است که توحید را بر اساس علوم و عدم امکان تصادف در نظام عالم وجود بنا نهاده و مانند مسایل و محاسبات ریاضی نتایج قطعی و مسلمی را برای خواننده گرد آورده است. نویسنده، همه جا متذکر نظام عظیم آفرینش می شود و ارتباط عجیب موجودات را یاد می کند و به شگفتی هایی که تا کنون فکر بشر به آن ها راه برده است، اشاره می کند. در بخشی از این اثر مفید و آموزنده می خوانیم(132):
    حس احترام و صفات عالیه و کرامت نفس و تمسک به قوانین اخلاقی و خلاصه آن چه که لازمه ی روح شریف انسانی است، محال است با بدبینی و خداشناسی در آدمی پرورش یابد، بدون ایمان، تمدن نابود می شود و نظم و ترتیب مختل می گردد و خویشتن داری و آزادگی از جهان رخت بر می بندد و اهریمن بدکردار بر عالم چیره می شود.
    پس بیایید در عقیده ی خود به حضرت احدیت راسخ تر شویم و خدا را بپرستیم و به همنوعان خود مهر بورزیم و خلاصه با انجام فرایض الهی خود را به ذات باری نزدیکتر سازیم، آن وقت است که ما لایق توجهات و عنایات او خواهیم شد.
    پیشرفت و ارتقای اخلاقی، انسان را به همنوعان خود نزدیکتر می سازد و تفاهم میان افراد بشر را افزون می کند و او را به ایده آلی که در زندگی دارد نزدیکتر می کند.
    عمر این جهانی انسان در مقابل ابدیت، لحظه ای بیش نیست و نقایصی که در وجود او یافت می شود در قبال پیشرفتی که از عالم ماده تا روح نصیب او شده هیچ است...
    آیت الله نوری اظهار می کند(133):
    روزی علامه طباطبایی در درس خویش فرمودند که:
    کتابی به دستم رسید، دو مرتبه آن را مطالعه کردم و از آن خوشم آمد!
    این کتاب راز آفرینش انسان بود که آن زمان چاپ شد در رابطه با خداشناسی، حیات، دریا، و هوا. ایشان فرمودند:
    از این قبیل کتاب ها اگر بتوانید بنویسید، خیلی مؤثر است.
    در آن زمان که این گونه کتاب ها را می نوشتیم سودمند بود، به همین دلیل کتاب منطق خداشناسی را نوشتم.



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #103

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    روحیه نیازسنجی

    حجت الاسلام رضا استادی می گوید(134):
    مرحوم علامه همیشه در طول زندگی علمی اش دقت داشتند که به نیازها پاسخ دهند. این که مرحوم شهید مطهری فرمود، که هر کاری علمی که انجام داده ام، در پاسخ یک نیاز اجتماعی بوده است؛ می توانم ادعا کنم که این روحیه و روش را از استادش علامه طباطبایی اخذ کرده است.




    عنایت خدایی

    علامه طباطبایی در زندگینامه ی خویش می گوید(135):
    در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقه ی زیادی به ادامه ی تحصیل نداشتم و از این روی هر چه می خواندم نمی فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذرانیدم، پس از آن یک باره عنایت خدایی دامنگیر شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی وبی تابی نسبت به تحصیل کمال حس نمودم به طوری که از همان روز، تا پایان تحصیل که تقریباً هیجده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر احساس خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش کردم، بساط معاشرت با غیر اهل علم را به کلی برچیدم و در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی به حداقل ضروری قناعت نموده باقی را به مطالعه می پرداختم، بسیار می شد (به ویژه در بهار و تابستان) که شب را تا طلوع آفتاب به مطالعه می گذراندم و همیشه درس فردا شب را از پیش مطالعه می کردم، اگر اشکالی پیش می آمد با هر خودکشی بود حل می نمودم، وقتی که به درس حضور می یافتم از آن چه استاد می گفت قبلاً روشن بودم، هرگز اشکال و اشتباه درس را پیش استاد نبرده ام.


    تفسیر الهامی

    استاد مصباح یزدی می گوید(136):
    شاگرد بزرگوار علامه طباطبایی، مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری، می فرمود: تا به حال مشکلی برای من در مسایل اسلامی پیش نیامده که کلید حل آن را در تفسیرالمیزان پیدا نکرده باشم، هر جا مشکلی برای من پیش می آمد و متحیر می ماندم و راه حل آن را نمی دانستم، کلید آن را در تفسیرالمیزان پیدا می کردم.
    ایشان {مطهری } سخت به تفسیرالمیزان معتقد بود و گاهی می فرمود: همه این تفسیر با فکر علامه نوشته نشده، من معتقدم بسیاری، از این مطالب، الهام الهی است.



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #104

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آخرین زمزمه ها

    مهندس عبدالباقی، کلام آخر علامه را بازگو می کند، زمزمه ی روزهای آمادگی برای عروج را(137):
    هفت، هشت روز مانده به رحلت علامه، ایشان هیچ جوابی به هیچ کس نمی داد و سخن نمی گفت، فقط زیر لب زمزمه می کرد:
    لا اله الا الله!

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #105

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ...................) Anotates (.................

    1) جعفر سبحانی، نظری و گذری بر زندگانی استاد علامه طباطبایی، یادنامه ی مفسر کبیر استاد علامه طباطبایی، ص 50- 52 و 57 - 60 و 63 - 66.
    2) حسن زاده ی آملی، دورنمایی از اخلاق و رفتار عالم ربانی علامه طباطبایی، همان کتاب ص 113- 115.
    3) یادها و یادگارها، ص 53.
    4) مکتب اسلام، سال 21، شماره 10، ص 63.
    5) زن روز، شماره ی 892.
    6) مهرتابان ، ص 12 - 14.
    7) فحول: جمع فحل ، کار آمد و برجسته.
    8) جعفر سبحانی، نظری و گذری به زندگی استاد، یادنامه ی استاد علامه طباطبایی، ص 55-57.
    9) حضرت علامه طباطبایی در ابتدا ورودشان به قم به قاضی معروف بودند، چون از سلسه ای سادات قاضی مشهور در آذربایجان هستند؛ لیکن از نقطه نظر آنکه ایشان از سادات طباطبایی به حساب می آیند، خود ایشان ترجیح دادند که به طباطبایی معروف شوند.
    10) مهرتابان، ص 7 - 10.
    11) مهندس عبدالباقی طباطبایی، زندگینامه ی علامه طباطبایی، مطالعات مدیریت (بهار 1370)، ص 9- 10.
    12) همان، ص 12.
    13) همان. ص 14
    14) حسین ممدوحی، ابتکارات علمی علامه طباطبایی، آینه ی عرفان،ص 46.
    15) مهندس عبدالباقی طباطبایی، جوانان امروز، شماره ی 821، ص 7.
    16) حوزه، شماره ی 30، ص 53.
    17) نور علم، دوره ی سوم، شماره ی 9، ص 77.
    18) مهرتابان، ص 25 - 26.
    19) مرتضی مطهری، مقدمه بر اصول فلسفه و روش رئالیسم، علامه طباطبایی، ج اول، ص 16.
    20) مرتضی مطهری، حق و باطل، ص 89.
    21) آیت الله جوادی آملی، سیره ی فلسفی حضرت استاد، یادنامه ی استاد علامه طباطبایی، ص 160.
    22) بنان؛ سرانگشت.
    23) تزییف، ناسره داشتن، نادرست خواندن.
    24) استاد حسن زاده ی آملی، هزار و یک کلمه، ج 1، کلمه ی 158، ص 297.
    25) مجله نور علم، دوره ی سوم، شماره 9، ص 65.
    26) جمهوری اسلامی، شماره ی 4195 (دوشنبه، اول آذر 1372)، ص 11.
    27) یادنامه ی علامه طباطبایی، مؤسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ص 172 - 174.
    28) جوانان امروز، شماره ی 892، (دوشنبه، 24 آبان 1361)، ص 4.
    29) مکتب اسلام، سال 21، شماره ی 10، ص 35.
    30) مکتب اسلام، سال 21، شماره ی 10، ص 35.
    31) آیینه ی عرفان، ص 58.
    32) یادها و یادگارها، ص 92.
    33) مکتب اسلام، سال 21، شماره ی 10، ص 36.
    34) مکتب اسلام، سال 21، شماره ی 10، ص 61.
    35) آیینه ی عرفان، ص 59.
    36) آیینه ی عرفان، ص 58.
    37) مهرتابان، ص 51.
    38) زیر آسمان های جهان (به نقل از جرعه های جان بخش)، ص 70.
    39) مکتب اسلام، پیشین، ص 62.
    40) نور علم، دوره ی سوم، شماره ی 9، ص 76.
    41) نور علم، دوره ی سوم، شماره ی 9، ص 79.
    42) اعمام؛ عموها.
    43) جرعه های جان بخش، ص 375.
    44) آیت الله مصباح یزدی، نقش علامه طباطبایی در معارف اسلامی، یادنامه ی علامه طباطبایی (تهران، 1362)، ص 198- 199.
    45) زن روز، شماره ی 892، ص 7.
    46) آیینه ی عرفان، ص 59.
    47) دکتر احمد احمدی، اخلاق علامه، یادنامه ی علامه طباطبایی، ص 73.
    48) آیینه ی عرفان، ص 38.
    49) علامه حسن حسن زاده ی آملی، نامه ها بر نامه ها، ص 205- 206؛ همچنین: مهرتابان، ص 18.
    50) میراث جاویدان، سال اول، (بهار 1372)، ص 25.
    51) یادنامه ی علامه طباطبایی، ص 122.
    52) یاد بود یادواره ی علامه طباطبایی در کازرون، ص 50.
    53) سوره ی اسری، آیه ی 9.

    54) مکتب اسلام، همان، ص 34.
    55) یادنامه ی استاد علامه طباطبایی، قم، انتشارات شفق، ص 131.
    56) نور علم، دوره ی سوم، شماره ی 9، ص 68.
    57) کیهان اندیشه، شماره ی 26، ص 8.
    58) آیینه ی عرفان (ویژنامه ی دهمین سالگرد رحلت علامه طباطبایی، ص 11.
    59) اعتصام، شماره 49 (اردیبهشت 1365)، ص 19.
    60) مرتضی مطهری، حق و باطل، ج 2، انتشارات صدرا، ص 88.
    61) یاد بود یادواره ی علامه طباطبایی در کازرون، ص 103.
    62) حسن رمضانی، مروری بر آثار و تألیفات استاد علامه حسن زاده آملی، قم، انتشارات قیام، ص 164.
    63) پیام انقلاب، سال ششم، شماره ی 149 (آبان 1364). ص 36.
    64) حوزه، شماره ی 30 (بهمن و اسفند 1376)، ص 38.
    65) زن روز، شماره ی 892 .
    66) مهرتابان، ص 55.
    67) یادنامه ی مفسر کبیر، ص 310.
    68) جوانان امروز، شماره ی 821، ص 52.
    69) یادنامه ی استاد علامه، ص 124.
    70) یادها و یادگارها، ص 77.
    71) نور علم، دوره ی سوم، شماره ی 9، ص 77.
    72) مطالعات مدیریت، شماره ی اول، ص 13.
    73) یادنامه ی علامه طباطبایی، مؤسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی (تهران، 1362)، ص 60.
    74) یادها و یادگارها، ص 87.
    75) یادها و یادگارها، ص 61.
    76) مهرتابان، ص 24.
    77) زن روز، شماره ی 892، ص 7.
    78) جرعه های جان بخش، ص 390.
    79) یادنامه ی مفسر کبیر، ص 129- 130.
    80) زن روز، شماره ی 892.
    81) جمهوری اسلامی، شماره 4195، ص 11.
    82) نشریه ی صحیفه (محراب اندیشه و هنر اسلامی)، شماره ی 27 (یکم تیر 1364)، ص 12-13. این خاطره از آیت الله شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی می باشد.
    83) یاد بود یادواره ی علامه طباطبایی در کازرون، ص 227.
    84) وقف، میراث جاویدان، سال اول، شماره اول، ص 25.
    85) مهرتابان، ص 16.
    86) هزار و یک نکته، نکته ی 777، ص 621 - 622 همچنین؛ آیینه ی عرفان، ص 56- 57.
    87) مهرتابان، ص 14.
    88) مرحوم حاج میرزا علی قاضی طباطبایی تبریزی، متولد سال 1285 ه.ق و متوفای 1366 ه.ق دانشمند بی نظیری در معارف الهی، فقه و حدیث و اخلاق بوده است؛
    مرحوم قاضی از مجتهدین عظام بود و در لغت عرب بی نظیر، گویند چهل هزار لغت از حفظ داشت؛ وی در تفسیر قرآن کریم و معانی تبحر زیادی داشته است، و مرحوم علامه طباطبایی فرمودند: این سبک تفسیر آیه به آیه را مرحوم قاضی به ما تعلیم دادند. و ما در تفسیر از مسیر ایشان پیروی می کنیم و ما طریقه ی فهم احادیث را که فقه الحدیث گویند، از ایشان آموخته ایم. مرحوم آقای قاضی در تذهیب نفس و سیر و سلوک، سر آمد روزگار بوده است. (مهرتابان، ص 16 - 21).
    89) حوزه، شماره ی 55 (فروردین و اردیبهشت 1372)، ص 51.
    90) یادنامه ی مفسر کبیر، ص 128 - 129.
    91) همان، ص 128.
    92) مهرتابان، ص 10 - 12.
    93) نور علم، دوره ی سوم، شماره ی 9، ص 52.
    94) همان، ص 72.
    95) مکتب اسلام، سال 21، شماره ی 10، ص 64.
    96) کیهان اندیشه، شماره ی 26، ص 3.
    97) آیینه ی عرفان، ص 60. همچنین یادنامه ی علامه طباطبایی، مؤسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ج 1، ص 172-176.
    98) زن روز، شماره ی 892، ص 7.
    99) زن روز، شماره ی 892 (آبان 1361)، ص 7.
    100) مکتب اسلام، سال 21، شماره ی 10، ص 64.
    101) زن روز، شماره ی 892، ص 7.
    102) زن روز، شماره ی 892، ص 6.
    103) آیینه ی عرفان، ص 9.
    104) آیینه ی عرفان، ص 59.
    105) یادها و یادگارها، ص 86.
    106) یادها ویادگارها، ص 58.
    107) مکتب اسلام، سال 21، شماره ی 10، ص 35.
    108) جرعه های جان بخش، ص 116.
    109) یادها و یادگارها، ص 93.
    110) مهرتابان، ص 44.
    111) متضلع؛
    112) خبیر؛ آگاه.
    113) مهرتابان ، ص 50 - 51.
    114) حافظ، طبع پژمان، حرف دال، ص 80.
    115) مهرتابان ، ص 35.
    116) تبویب؛ باب باب کردن.
    117) نهج؛ طریقه و راه گشاده.
    118) احصا؛ شمردن، ضبط کردن.
    119) سعه؛ کتاب از گستردگی.
    120) طول باع؛ کنایه از چیره دستی.
    121) رشد معلم، سال 1361، شماره ی 7، ص 37. همچنین جرعه های جان بخش، ص 354.
    122) آیینه ی عرفان، ص 59.
    123) مهرتابان ، ص 45- 47.
    124) هدم؛ ویران کردن.
    125) یادها و یادگارها، ص 98.
    126) مکتب اسلام، سال 21، شماره ی 10، ص 37.
    127) یادها و یادگارها، ص 99.
    128) یادها و یادگارها، ص 99.
    129) جرعه های جان بخش، ص 392-394.
    130) زن روز، شماره ی 892، (آبان 1361)، ص 6.
    131) حسن، با آغاز جنگ تحمیلی عراق دلاورانه در جبهه های نبرد حق علیه باطل شرکت کرد و سرانجام در هویزه به شهادت رسید.
    132) کرسی موریسن، راز آفرینش انسان، محمد سعیدی، ص 203؛ نقل در جرعه های جان بخش، ص 209.
    133) حوزه، شماره ی 28 (مهر و آبان 1367)، ص 37.
    134) رسالت، شماره ی 1430 (23/8/1369)، ص 4.
    135) جعفر سبحانی، نظری و گذری بر زندگانی استاد، یادنامه ی استاد علامه طباطبایی، ص 53.
    136) یاد بود یادواره ی علامه طباطبایی در کازرون، ص 204.
    137) جوانان امروز، شماره ی 821، ص 7.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 11 از 11 نخستنخست ... 7891011

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حجاب در رسانه ملی، چالش ها و بایسته ها
    توسط یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* در انجمن حجاب و پوشش اسلامي
    پاسخ: 22
    آخرين نوشته: 27-01-2015, 14:00
  2. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 18-11-2014, 21:51
  3. پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 18-10-2014, 10:50
  4. خادمی، عاشقی است...
    توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* در انجمن امام رضا عليه السلام
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 07-09-2014, 14:18
  5. رشتی، میرزا حبیب الله
    توسط ملکوت* گامی تارهایی * در انجمن افلاكيان خاك نشين
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 30-04-2010, 03:06

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi