صفحه 4 از 11 نخستنخست 12345678 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 105

موضوع: آن مرد آسمانی، خاطره هائی از زندگی فیلسوف بزرگ قرن ،آیة الله علامه طباطبائی (ره )

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    به دیدار دوست

    علی اکبر حسنی به یاد می آورد.(33)
    روزی در سفر مشهد یکی از حاضرین پرسید: شما هم به حرم می روید؟
    فرمود:
    آری!
    پرسید: شما هم ضریح را می بوسید؟
    فرمود:
    نه تنها ضریح، خاک و تخته در حرم را و هر چه متعلق به اوست می بوسم!
    دیگری گفت: شلوغ است، نمی شد به حرم رفت.
    فرمود:
    ما هم جزء این شلوغی ها!
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اخلاق پسندیده


    اخلاق محمدی (ص)

    نجمةالسادات، دختر علامه طباطبایی، باز از او می گوید:
    ایشان اخلاق و رفتار محمدی داشتند، هرگز عصبانی نمی شدند و هیچ وقت صدای بلند ایشان را در حرف زدن نشنیدیم، در عین حال این ملایمت در خوی و خلق، بسیار قاطع و استوار بودند، مثلاً در امر نماز مقید بودند که اول وقت بخوانند و در این زمینه اهمال روا نمی داشتند و سستی دیگران را با صراحت تذکر می دادند. در ماه مبارک رمضان تمام شب ها تا سحر بیدار می نشستند، بسیار دقیق منظم بودند و برای همه ی اوقات روزشان برنامه ریزی می کردند.
    علاقه زیادی به تلاوت قرآن داشتند و سعی می کردند آن را با صوت بلند بخوانند، خودشان می گفتند: برنامه ای که برای کار روزانه ام دارم از بیست و شش سالگی تا به حال به هم نخورده است. با وجود انبوه کارهای مهمی که داشتند هرگز دست رد به سینه ی کسی که برای امری، هر چند پیش پا افتاده، نزد ایشان می آمد نمی زدند و این به سبب رقت قلب و عاطفه ی شدید ایشان بود.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حتی در این سال های آخر که بیمار بودند، مراجعات را رد نمی کردند، یک بار که به قم رفته بودم به من گفتند:
    صبح تا به حال بیست و چهار بار به در خانه رفته و مراجعات مردم را جواب داده ام
    یکی از خصوصیات بر جسته ی پدرم علاقه ی وافر ایشان به شاگردانشان بود، مخصوصاً آقای مطهری (ره)؛ خودشان می گفتند:
    من هر وقت در کنار اینها (کلمه رفقا را در مورد شاگردان به کار می بردند) می نشینم مثل این است که همه دنیا در نظرم روشن می شود، واقعاً لذت می برم.
    بسیار کم حرف بودند و دیگران را به کم حرفی سفارش می کردند و پر حرفی را باعث کمی حافظه می دانستند. در عین حال وقتی صحبت می کردند، بسیار ساده حرف می زدند تا جایی که آدم گمان می کرد این یک فرد عادی و عامی است و نه یک عالم و فیلسوف، این به سبب فروتنی بیش از حدی بود که داشتند. اصولاً سخت از این که شخصیت خود را بالا نشان دهند، اجتناب می کردند. گاهی که از اعمال و رفتار ایشان مثل نماز اول وقت تعریف می شد، سعی می کردند آنها را تنها یک عادت نشان دهند و بس؛ و کار خود را کوچک و بی ارزش بنمایند.




    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    طبع بلند

    علی اکبر حسنی یاد آور می شود(34)
    به هیچ عنوان در برابر پرسش ها - حتی اگر ارتباطی هم نداشت - نمی گفت وقت ندارم، هرگز عصبانی و ناراحت نمی شد و طرف را ناامید نمی کرد، اگر سائل زیاد اصرار می کرد یا در مطلبی پافشاری داشت، می فرمود:
    بیش از این نمی دانم.
    جالب این که معمولاً حتی مثل مردم عادی در صف نانوایی و مانند آن می ایستاد، در حالی که امکانات افزونتری برایش فراهم بود.
    درباره ی اشخاص صحبت نمی کرد که مبادا غیبت شود و با این که نیازهای مالی داشت، هیچ وقت اظهار نمی کرد و خود را در همه حال بی نیاز نشان می داد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فروتنی

    یکی از نزدیکان او با شیفتگی به خاطر می آورد:
    در سفری که در معیت ایشان به مشهد مقدس مشرف شدم، تواضع این حکیم را شاهد بودم؛ زیرا در صحن حرم که نماز مرحوم آقای میلانی بر پا می شد، در میان جمعیت با تواضع خاصی و بدون نام و نشان به امام جماعت اقتدا می کرد و حتی اگر فرش پهن نبود، عبای خویش را می گسترانید و نماز را به جماعت می خواند.(35)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    مرد بی هوا

    حجت الاسلام موسوی همدانی می گوید:(36)
    مرحوم آیت الله آقای آخوند همدانی می فرمود: من مردی بی هواتر از این مرد (علامه طباطبایی) ندیده ام، با این که گنجینه ای از معارف و معلومات است، ولی مع ذلک در اقتدا به مرحوم آیت الله میلانی، در صف آخر، میان مسافران به نماز می ایستاد.




    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    کوه تواضع

    علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی نقل می کند(37):
    آن قدر متواضع و مؤدب و در حفظ آداب، سعی بلیغ داشت که من کراراً خدمتشان عرض کردم: آخر این درجه از ادب شما و ملاحظات شما ما را بی ادب می کند! شما را به خدا فکری به حال ما کنید!
    از قریب چهل سال پیش تا به حال دیده نشد که ایشان در مجلس به متکا و بالش تکیه زنند؛ بلکه پیوسته در مقابل واردین، مؤدب قدری جلوتر از دیوار می نشستند؛ و زیر دست میهمان وارد.
    من شاگرد ایشان بودم؛ و بسیار به منزل ایشان می رفتم، و به مراعات ادب می خواستم پایین تر از ایشان بنشینم، ابداً ممکن نبود، ایشان بر می خاستند، و می فرمودند:
    بنابراین ما باید در درگاه بنشینیم یا خارج از اتاق بنشینیم!
    در چندین سال قبل در مشهد مقدس که وارد شده بودم، برای دیدنشان به منزل ایشان رفتم، دیدم در اتاق روی تشکی نشته اند (به علت کسالت قلب طبیب دستور داده روی زمین سخت ننشینند) ایشان از روی تشک برخاستند و مرا به نشستن روی آن تعارف کردند؛ من از نشستن خودداری کردم؛ من و ایشان مدتی هر دو ایستاده بودیم تا بالاخره فرمودند:
    بنشینید، تا من باید جمله ای را عرض کنم!
    من ادب کرده و اطاعت کرده نشستم، و ایشان نیز روی زمین نشستند، و بعد فرمودند:
    جمله ای را که می خواستم عرض کنم، اینست که: آنجا نرم تر است!
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خصلتی که مرا تکان داد!

    یکی از اساتید دانشگاه نقل می کند(38):
    آن خصلت او که مرا سخت تکان داد، گشادگی و آمادگی او برای پذیرش بود، به سخن ها گوش می داد، کنجکاو بود و نسبت به جهات دیگر معرفت، حساسیت و هوشیاری بسیار داشت. من از محضر او به نهایت توشه برداشتم، هیچ یک از سؤالات مرا درباره ی مجموعه ی طیف فلسفه اسلامی بی پاسخ نمی گذاشت، با شکیبایی و حوصله و روشنایی بسیار به توضیح و تشریح همه چیز می پرداخت. فرزانگی اش را جرعه جرعه به انسان منتقل می کرد، چنان که در دراز مدت نوعی استحاله در درون شخص به وجود می آورد...




    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    استقلال

    علی اکبر حسنی به خاطر می آورد(39)
    از ویژگی های علامه طباطبایی این بود که به هیچ وجه کمکی از افراد، حتی از فرزندانش قبول نمی کرد. یکی از بزرگان حوزه نقل می کرد:
    تاجری نیکوکار برای تهیه مسکن علامه مبلغ قابل توجهی پول توسط من برای علامه فرستاد. پول را به نزد ایشان بردم، فرمود:
    خدا جزای خیرش دهد، ولی فعلاً مبلغی ارث پدری به من رسیده و از سهم امام مصرف نمی کنم.
    پول را برگرداندم، ولی آن بازرگان گفت: بگو هدیه است؛ نه سهم امام! برگشتم، دوباره استاد علامه فرمود:
    فعلاً نیاز ندارم.
    برای بار دیگر ماجرای پول را به صاحبش گفتم، او در پاسخ گفت: به آقا بفرمایید که پول خدمتتان باشد، به هر کس که می خواهید بدهید و هر جا که صلاح می دانید، مصرف کنید! به علامه عرض کردم، فرمود:
    من نمی توانم، خودت می دانی!
    و پول را برگردانید.
    با توجه به این که سال ها منزل نداشت و مستأجر بود، خانه ی مسکونی خود را با قیمت همان ملک موروثی تهیه کرده بود. یکی از فرزندانش نقل می کرد: از خدا می خواستیم پدر چیزی را از ما قبول کند. گاهی بسته ی اسکناس را خدمت او می گذاشتیم با اصرار حتی پنج ریال هم بر نمی داشت. مناعت طبع عجیبی داشت.
    در آخر عمر با کسالت از سفر مشهد برگشت و چون پزشکان توصیه کردند، باید در جای مصفایی استراحت کند، در تابستان باغی در احمد آباد دماوند اجاره کردم و پولش را پرداخت کردم تا آقا در مقابل عمل انجام شده قرار بگیرد.
    آقا پس از سه روز اقامت، مرا خواست و پرسید:
    اجاره اش چند است؟
    گفتم مهم نیست، اصرار کرد که:
    می خواهم بدانم که می توانم پرداخت کنم یا نه؟
    گفتم پرداخت کرده ام، فرمود:
    یا پول را بگیر یا از این جا می روم!
    و آخر هم مجبور شدم که بگیرم.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    همسر صالحه



    قدردانی

    زوجه ای پارسا، فرزانه و البته همراه و غم خوار در امور، موجودیتی نیست که علامه به داشتن آن آگاه و در رعایت آن کوشا نباشد. عبدالباقی فرزند ارشد علامه در این رابطه می گوید(40):
    علامه در خانه خیلی مهربان و بی اذیت و بدون دستور بودند و هر وقت به هر چیزی مثل چای و مانند آن نیاز داشتند، خودشان می رفتند و می آوردند و چه بسا هنگامی که عیال و یا یکی از اولادشان وارد اطاق می شدند، ایشان در جلوی پای آنها تمام قامت بر می خاست، این قدر خلیق و مؤدب بود. بارها اظهار می داشتند که عمده ی موفقیت هایش را مدیون همسرش بوده است.




    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 4 از 11 نخستنخست 12345678 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حجاب در رسانه ملی، چالش ها و بایسته ها
    توسط یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* در انجمن حجاب و پوشش اسلامي
    پاسخ: 22
    آخرين نوشته: 27-01-2015, 14:00
  2. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 18-11-2014, 21:51
  3. پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 18-10-2014, 10:50
  4. خادمی، عاشقی است...
    توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* در انجمن امام رضا عليه السلام
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 07-09-2014, 14:18
  5. رشتی، میرزا حبیب الله
    توسط ملکوت* گامی تارهایی * در انجمن افلاكيان خاك نشين
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 30-04-2010, 03:06

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi