سه. اصلا به گمانم هر چه بدبختی و نکبت و تباهی است، زیر سر همین "عدم تعقل" است. برای اینکه عمق این حقیقت را بهتر دریابم، صحنهای را تصویر کردهای از حضور محکومان ابدی جهنم، که ماموران گوش به فرمانت، به اقرار و اعتراف گرفتندشان، صحنهای که از اعتراف تلخ و تکاندهندشان، وحشت و دلهره میبارد:
اذَا أُلْقُوا فِیهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِیقًا وَهِی تَفُورُ تَكَادُ تَمَیزُ مِنَ الْغَیظِ كُلَّمَا أُلْقِی فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یأْتِكُمْ نَذِیرٌ قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِیرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ كَبِیرٍ وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِیرِ(ملک/7 -11)
(هنگامی که در آن افکنده شوند صدای وحشتناکی از آن میشنوند، و این در حالی است که پیوسته میجوشد! نزدیک است (دوزخ) از شدت غضب پاره پاره شود؛ هر زمان که گروهی در آن افکنده میشوند، نگهبانان دوزخ از آنها میپرسند: «مگر بیمدهنده الهی به سراغ شما نیامد؟!» میگویند: «آری، بیمدهنده به سراغ ما آمد، ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هرگز چیزی نازل نکرده، و شما در گمراهی بزرگی هستید!» و میگویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل میکردیم، در میان دوزخیان نبودیم!» اینجاست که به گناه خود اعتراف میکنند؛ دور باشند دوزخیان از رحمت خدا!
گذشته از صحنه دهشتبار عذاب و تعبیر به رفیقان آتش در خطاب به کسانی که کرکره عقلشان را پایین کشیدهاند، مفرد آمدن کلمه "ذنب" به جای "ذنوب" هم بدین معناست که همه گناهان از یک گناه، برمیخیزد: عدم تعقل.
تازیانه این آیه، نهیبی است بر منی که گاه خواب غفلت درمیربایدم و یادم میرود که باید بیش از پیش، هوای عقلم را داشته باشیم که مبادا سرنوشتم به سرنوشت اینان گره بخورد.
الان دیگر برایم هیچ عجیب نیست اگر برای "اولواالالباب" حساب ویژه باز کنی جوری که هر وقت موضوع مهمی در میان است، پای آنها هم به وسط بیاوری.