صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 33 , از مجموع 33

موضوع: تصاویر منتشر نشده شهدا و رزمندگان جنگ ایران و عراق !

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شهید حمید رضا نفیسی در21 اردیبهشت سال 1349 در خانواده ای مذهبی در تهران متولد شد .
    از کودکی بسیار با هوش و زرنگ و مومن بود.

    بعد از اتمام دوره راهنمایی در حوزه علمیه امیر المومنین واقع در شهر ری ثبت نام نموده و به دلیل علاقه ای که به دروس طلبگی داشت کتابهای جامع المقدمات - سیوطی و مغنی را به نحو خوبی به پایان رسانید و در سال سوم طلبگی درس می خواند
    .


    او جوانی بسیار پاک و بی آلایش بود و ضمن تحصیلات خود همیشه در بسیج فعالیت می نمود.
    در سال 1365 پس از آموزش نظامی سه ماهه در پادگان قصر فیروزه تهران عازم جبهه های نبرد شد .

    اولین اعزامش به کردستان منطقه سقز بود که مدت 2 ماه به طول انجامید .

    اعزام بعدی از طرف حوزه علمیه بود که به منطقه اهواز لشگر 27 حضرت محمد (ص) عازم شد.
    و بعد از مدتی به مرخصی آمد و بعد از 10 روز با برادران دیگر به منطقه رفتند
    .


    پس از گذشت 16 روز حمید رضا در عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه به فیض عظیم شهادت نائل آمد
    و به لقا الله پیوست .

    روحش شاد و راهش پر رهرو باد
    .

    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شهید حسین رهساز



    تو اردوی ورامین خط های زیبای شهید حسین رهساز توجهم را شدیدا جلب کرد .

    هر روز در و دیوار پر میشد از بیانات امام و توصیه های عمومی و احادیث به خط زیبای برادر رهساز .

    اردوی دانش آموزی بود و صبح ها میرفتیم گندم درو میکردیم و عصرها کلاس های مختلف برگزار میشد .

    خیلی خوش میگذشت و از دوران شیرین زندگی ام است .

    بعداز اردو چند بار دیگر برادر رهساز را در برنامه های فرهنگی دیدم ولی یکدفعه غیبش زد .
    گاهگاهی یادش می افتادم و از دیگران سراغش را میگرفتم ولی کسی نمیدانست .

    حدود 7-8 سال بعد در سپاه دنبال کاری رفته بودم که با کمال ناباوری دیدم برادر رهساز مشغول صحبت با یکی از برادران سپاه است .
    اندکی صبر کردم تا صحبتشان تمام شود ولی انگار تمامی نداشت .
    به ناچار جلو رفتم و با صدای بلند گفتم آقای رهساز .

    با تعجب نگاهم کرد و لبخندی و تحویلم گرفت .
    گفتم یادتان است اردوی ورامین را ؟
    من هر وقت عکس شما را در آلبوم می بینم سخت در فکر میروم که شما کجا رفتید.

    گفت آن عکس را به من بده خودمان اصلا عکس نداریم من چند سال مفقود بودن و عراق نام ما را جزو اسیران رد نکرد تا پایان جنگ و تمام عکس هایم را فامیل و دوستان برده اند .
    از روی عکس ظاهر کردم و جلوی دست گذاشتم تا بدستش برسانم . روزی از یکی از آزادگان سرغش را گرفتم .
    گفت خدا بیامرزد . عراق روی اینها آزمایشات شیمیایی انجام داده بود و دچار سرطان شد و شهید شد.

    شادی روحش صلوات

    امضاء



  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شهید جهادگر علی جان شفاهی


    جهادگر شهید علی جان شفاهی سه روز پس از شهادت پسرخاله اش شهید سید عابدین حسینی در تاریخ 21 آبان 61 به شهادت رسید و تشییع پیکر این دو شهید مظلوم در تاریخ 23/8/1361 با هم صورت گرفت.

    شهید علی جان شفاهی متأهل بود و شبی که به درجه شفیع شهادت نائل شد خداوند دختری به او عطا کرد و او نیز در وصیتنامه خویش به صورت عجیبی این مسئله را ذکر می کند:


    «... امشب خداوند به من فرزندی عطا می کند و ...»



    روحشان قرین رحمت باد


    امضاء



صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi