لباس فاخر
مرحوم وحید بهبهانی یکی از علمای بزرگ شیعه و استاد بحرالعلوم و میرزای قمی و کاشف الغطاء بوده و از کسانی است که حوزه علمی و درسی او در کربلا حوزه بسیار پر برکتی بوده است.
ایشان دو پسر داشت یکی به نام آقای محمّد علی صاحب کتاب مقامع و دیگری به نام آقا محمّد اسماعیل.
روزی مرحوم وحید مشاهده کرد که عروسش (زن آقا محمّد اسماعیل) جامه ای عالی و فاخر پوشیده است. فوراً به پسرش اعتراض کرد و گفت:
چرا برای زنت این جور لباس می خری؟
پسرش خیلی جواب روشنی داد گفت: بنا به آیه شریفه قرآن که می فرماید: قل من حرَّم زینةَ اللَّه التی اخرج لعباده و الطَّیبات من الرزق. مگر اینها حرام است؟ لباس فاخر و زیبا را چه کسی حرام کرده است؟
مرحوم وحید گفت: پسرکم نمی گونم که اینها حرام است، البته حلال است من روی حساب دیگر می گویم من مرجع تقلید و پیشوای این مردم هستم در میان این مردم غنی هست، فقیر هست، متمکن و غیر متمکن هست، افرادی که بتوانند از این لباسهای فاخر و فاخرتر بپوشند در جامعه وجود دارند. ولی طبقات زیادی هم هستند که آنها نمی توانند این جور لباسها را بپوشند، لباس کرباس می پوشند، ما که نمی توانیم این لباسی که خودمان می پوشیم برای مردم تهیّه کنیم و نمی توانیم سطح زندگی آنان را با خودمان یکسان کنیم.
ولی یک کار از ما ساخته است و آن همدردی کردن با آنهاست.
آنها چشمشان به ماست، یک مرد فقیر وقتی که زنش از او لباس فاخر مطالبه می کند یک مایه تسکین خاطر دارد، می گوید گیرم ما مثل ثروتمندها نبودیم اما مثل خانه آقای وحید زندگی می کنیم ببین زن یا عروس وحید جوری لباس می پوشد که تو می پوشی.
اما وای به حال آن وقتی که ما هم زندگیمان را مثل طبقه مرفه و ثروتمند بالا ببریم که این یگانه مایه تسلی خاطر و کمک روحی فقرا هم از دست میرود من به این منظور می گویم: ما باید زاهدانه زندگی کنیم که زهد ما همدردی با فقراء می باشد.
روزی که دیگران توانستند لباس فاخر بپوشند ما هم لباس فاخر می پوشیم.
این وظیفه هم دردی برای همه است ولی برای پیشوایان امت خیلی بیشتر و دقیقتر است.(131)