مقدمه:
پس از فروپاشی نظام شاهنشاهی در ایران و استقرار نظام جمهوری اسلامی دشمنان دیرین ملت ایران و دشمنان نظام اسلامی به گمان اینکه ارتش ایران در پی انقلاب اسلامی به دلیل از دست دادن فرماندهان عالی رتبه خود و عدم همکاری سایر نیروهای ارتش به دلیل وفاداری به رژیم پیشین ، مزمهل و نابود شده است و توان دفاع همه جانبه را از مرز های ایران ندارد. تدارک حمله ای بزرگ و سراسری را از جانب مرزهای غربی با کشور عراق با حکومت رژیم جنایتکار بعث در نظر گرفتند. در تاریخ 31 شهریور ماه سال 1359 ارتش عراق از هوا و زمین به ایران هجوم آورد .
همزمان با حملات هوایی هواپیماهای جنگنده عراقی، هجوم سراسری زمینی سپاه سوم ارتش عراق با پنج لشگر تقویت شده به استان خوزستان ، سپاه دوم آن با پنج لشگر به استانهای ایلام و کرمانشاه آغاز شد و سپاه یکم نیز با دو لشگر در احتیاط بود.
استراتژی ارتش بعت عراق در این حملات "جنگ سریع و کوتاه مدت " بود .
اما پس از یک هفته به آنچه پیش بینی می کرد دست نیافت و به ناچار وارد جنگی فرسایشی شد .
نکته ای که ارتش عراق از آن غافل مانده بود وجود نیروهای جان برکف ارتش جمهوری اسلامی در قوای سه گانه ارتش که به رغم ازمیان رفتن فرماندهی عالی خود همچنان بر عهد خود در پاسداری از کشور و ملت ایران پایدار بودند و با عظمی راسخ در صدد بازسازی نیروی خود در نظام مقدس جمهوری اسلامی بودند و همچنین نیروی عظیم ملت انقلابی ایران ، که مقاومت بی نظیر بیش از 34 روز در خرمشهر ، دو بار آزاد سازی سوسنگرد ، متلاشی کردن قوای عراقی که از رودخانه بهمنشیر عبور کرده و وارد جزیره آبادان شده بودند و عقب راندن یگان هایی از دشمن در گیلان غرب نمونه هایی از این مقاومت سرسختانه مردم و ارتش بود، که ارتش عراق را زمین گیر کرد ودر جبهه جنوب در حالیکه خرمشهر را در اشغال داشت و آبادان و سوسنگرد را محاصره کرده بود ، در خطوطی نامنظم به پدافند مناطق اشغالی پرداخت .