صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 27

موضوع: از خاک تا خدا........

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    10: اخلاص شناسی


    ریشه درخت عمل، وقتی از آب اخلاص سیراب شود، خشکیده نمی شود.
    طراوت عمل در سایه پاکی نیت است، پاک بودن از هر گونه ریا و تظاهر و عجب و خودنمایی: الأعمال بالبینات.
    انگیزه اگر خدایی شد، نیازی به جلب توجه مردم نیست، چر که پاداش به دست خداست و اگر او از عمل های بندگان آگاه باشد - که هست - کافی است. و اگر عبادتی به خاطر رضای خدا باشد، حتی رسیدن به بهشت و نجات از دوزخ هم در دل عابد خطور نمی کند. این عبادت احرار که حضرت امیر (علیه السلام) از آن یاد کرده، ویژه وارستگان از هر قید و بندی جز محبت پروردگار است.
    گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است - اسیر قید تو از هر دو عالم آزاد است
    مقام حب، والاترین جایگاه عارفان است. به قول مرحوم نراقی:
    اخلاص، عبارت است از خالص ساختن قصد از غیر خدا و پرداختن نیت از ما سوی الله. بالاترین مراتب اخلاص آن است که در عمل، قصد عوضی نداشته باشد، نه در دنیا و نه در آخرت و صاحب آن عمل همیشه چشم از دو عالم پوشیده و نظر او به محض رضای حق سبحانه مقصور است.(12)
    البته رسیدن به این مرحله، تمرین می خواهد و دقت و مراقبت.
    گویند: کسی نماز سی ساله اش را که در صف اول به جماعت خوانده بود، آن هم در مسجد، قضا می کرد و دوباره می خواند. علت را پرسیدند، گفت: یک روز به خاطر عذری تأخیر کرده بودم، در صف دوم به نماز ایستادم و در دل خود شرمنده بودم که مردم، مرا امروز در صف دوم می بینند، فهمیدم که نمازهای این سی سال، آمیخته به ریا و برای مردم بوده است!
    توجه به این نکته، خود هوشیاری و تیزهوشی می خواهد و به قول معروف شناخت درد، نیمی از درمان است.
    اگر انسان نخواهد بر سر خویش کلاه بگذارد و به نقد دقیق عمل خویش بپردازد، خواهد دید که عمل خالص، از کمیاب ترین عمل ها در بازار اعمال است.
    باید به یاد داشت، روزی را که خداوند فرماید:
    من تو را بودم، تو که را بودی؟
    در لایه های درونی و پنهان وجود آدمی، شیطان خود را پنهان می کند و عمل را از درون دچار آفت ریا می سازد. گاهی هم آلودگی نیت در طول عمل و به مرور زمان پدید می آید، هر چند آغاز کار، رنگ اخلاص داشته باشد، همچون آب نهری که وقتی از چشمه می گیرد، زلال و پاک است، در طول راه آلوده و تیره می شود.
    این است که امام صادق (علیه السلام) فرموده است:
    باقی ماندن بر عمل و استمرار آن، تا آن که به حد خلوص برسد، از خود عمل دشوارتر است(13).
    این می رساند که باید عقبه ها، گردنه ها، لغزش گاه ها و کمین ها را سالم گذراند. و این است که امام علی (علیه السلام) می فرماید:
    تصفیه العمل خیر من العمل(14)؛
    پاک سازی عمل از ریا و انگیزه های غیر خدایی بهتر از عمل است.
    شاید خود انسان بهتر از هر کسی بتواند اعمال خود را به محک اخلاص بزند و درصد خلوص و میزان ناخالصی آن را بشناسد.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    11: حیات قرآنی


    وقتی ماه رمضان را بهار قرآن می نامند، تلاوت باید آبیاری بوستان جان قاری باشد.
    هر بار قرائت قرآن، اگر شادابی باشد نیافریند و بنده را با کلام خدا همدم و مأنوس نسازد، پس چه بهاری و چه شکوفایی و چه رویشی؟
    در حدیث است که:
    خانه هایتان را با تلاوت قرآن، روشن سازید.
    البته گوش دادن به برنامه های صدا و سیما که قرآن پخش می کند، خوب است و یک مرحله از انس با کلام خداست، اما مهم، حرکت لب ها و تبرک یافتن دهان و نورانی شدن خانه دل با خواندن آیات وحی است، تلاوتی زنده و شفاهی، نه گوش دادن به نوار یا شنیدن از رادیو.
    از امام صادق (علیه السلام) حدیث است که:
    قرآن، منشور پروردگار تو و عهد نامه او با بندگان است، هر روز این پیمان نامه را پیش روی خود بگشای و در آن بنگر، در آیاتش تدبر کن، اوامرش را اطاعت و از نواهی آن اجتناب کن، کنار هر پند و موعظه اش درنگ نما و با هر هشدارش بر حذر باش(15).
    خواندن قرآن یک مرحله است،
    فهم و درک معنا و لطایف مفاهیمش مرحله ای دیگر.
    و تطبیق زندگی و رفتار فردی و اجتماعی خویش با آیات آن، مرحله بالاتر.
    شاگردان مکتب قرآن می کوشند تا فهم و فکرشان قرآنی باشد، هم اخلاق و رفتارشان، هم مناسبات و مواضعشان، هم ذهنیات و داوری هایشان.
    تلاوت قرآن برای ثواب، نیکوست، حتی نگاه به صفحه قرآن ثواب دارد و عبادت است، چون زمینه ای برای انس بیشتر و قرب و درک معانی است، اما قرآنی زیست مطلوب نهایی است.
    وقتی از یکی از همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره خلق و خوی نبوی پرسیدند، پاسخ داد: خلق رسول الله القرآن(16)، اخلاق پیامبر، قرآن بود. یعنی تجسم عینی تعالیم و هدایت های قرآنی را می شد در رفتار نبوی به تماشا نشست، قرآن مجسم بود و آیات عینیت یافته کلام الله.
    خوشا آن لب که خواند آیه وحی - خوشا آن دل که باشد جای قرآن
    دل و جان را صفایی تازه بخشد - شمیم عطر روح افزای قرآن
    بیا تا بشنویم از عمق هستی - طنین دلکش آوای قرآن
    در دعاهای ختم قرآن آمده است که:
    خدایا! قرآن را همنشین ما قرار ده، و در قبر، مونس و همدم ما و در عبور از صراط روز قیامت، دشوار است، ولی برای کسی که عبور از صراط، راهنمای ما.
    عبور از صراط روز قیامت، دشوار است، ولی برای کسی که تمرین آن عبور را در دنیا کرده باشد، آسان و سریع است.
    تمرینش، تطبیق عملی حیات، با احکام و هدایت های قرآنی در دنیاست.
    این گونه است که راهنمای عبور از صراط می شود: و علی الصراط دلیلا.
    اهل مطالعه، قرآن را هم باید به عنوان یک کتاب مطالعه قرار دهند و پیوسته بخوانند.
    قرآن، یعنی خواندنی، آنچه که خوانده می شود!






    امضاء
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    12: روییدن جوانه ایمان

    این سنت الهی است که وقتی کسی یک مردانگی و ایثار و گذشت از خود نشان می دهد، آن را بی جواب و اجر نمی گذارد و غیر از آخرت، که سرای پاداش و روز جزاست، در همین دنیا هم به نوعی جبران می کند.
    چشم پوشی از گناه حاضر و مهیا و بدون مانع، اراده قوی و گذشتی بزرگ می خواهد.
    شیطان به معصیت فرا می خواند، عقل رحمانی برحذر می دارد. انسان در این میان، همچون عقربه ای در نوسان است، تا کدام را انتخاب کند.
    ترک گناه نوعی جهاد است، آن هم جهاد اکبر.
    خداوند، پاداش مهاجرین را ارزانی می دارد. وقتی کسی بر خواسته های دل مهار زد و کف نفس نمود، دل می خواست اما به آن نه گفت، طبع تمایل داشت ولی به آن اعتنا نکرد، گرسنه و تشنه بود اما به خاطر امر الهی لب به آب و غذا نزد، جوان بود اما برای خدا از گناه چشم پوشید و کریمانه از آن گذشت، شاهد جوانه زدن ایمان و اراده ای استوار بر شاخه وجود خویش خواهد بود.
    تقوا، محصول روزه داری ماه رمضان است کتب علیکم الصیام... لعلکم تتقون(17).
    این فریضه، تمرینی برای تقویت اراده است در انجام طاعت و ترک معصیت. این، افزون بر آثار و نتایج اخلاقی و اجتماعی روزه است و به نوا رسیدن محرومان از رهگذر صدقات و چشیدن طعم گرسنگی و حرمان، از سوی متمکنان مرفه و روییدن جوانه همدردی بر وجود توانگران.
    نسیمی که از گلشن الهی در این ماه می وزد، اگر از خانه و دیار ما بگذرد و ما را احیا نکند و ننوازد، باخته ایم.
    فروغی که از شعشعه جمال و کمال خدا بر کائنات می تابند، اگر دل و جان ما را گرم نکند و هم چنان در بیغوله سرد و تاریک نفسانیات خویش بمانیم، خود ما ضرر کرده ایم، و گرنه آن نسیم گذشته است و این فروغ تابیده است و هم چنان خواهد وزید و خواهد تابید.
    بیا سحرگاهان،
    خزان خسته دلی را
    به عطر یاد و شمیم دعا، چو گلشن کن
    بیا به زمزمه یاد یار دل شب ها
    درون تیره خود را چو روز، روشن کن
    چراغ راه تو جز سوز اشک و آهی نیست
    تو را که مانده چنین بی پناه و دل گیری
    به جز خدای جهان، هیچ تکیه گاهی نیست.
    داد و ستد با خدا، هرگز زیان آور نیست. هر چند ظاهرش هم باختن و کاستن باشد، باطن آن بردن و افزودن است. خدا کریم است و با بندگانش به بزرگواری رفتار می کند.
    این کلام نورانی از امام حسن مجتبی (علیه السلام) را پایان بخش این گفتار قرار دهیم که فرمود:
    مردم، در سرای غفلت اند، نمی دانند ولی عمل می کنند.
    وقتی به آخرت بروند، به سرای یقین می روند. می دانند، ولی نمی توانند عمل کنند.
    و چه نیکوست سخن خواجه:
    الهی... تا توانستم، ندانستم و چون دانستم نتوانستم.
    پس... تا فرصت باقی است و امکان عمل هست، چون اهل یقین عمل کنیم.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    13 : رونق بازار ریا

    ارزش آفرین ترین عامل در کارهای نیک، کیمیای اخلاص است.
    عملی که فاقد آن باشد، اگر چه به ظاهر زیبا و درخشان و چشم گیر است، باطن آن زشت، تاریک و بی ارزش است.
    بی جهت نیست که از ریا به عنوان شرک خفی یاد می شود. شرک، تنها پرستیدن سنگ و چوب و خضوع در مقابل ماه و ستاره نیست. شرک های پنهانی، عمل هایی است که با انگیزه جلب توجه مردم انجام می شود. کار خیری که برای آن صورت می گیرد تا مردم او را خیر بشناسند، شاید در نظر مردم برای او وجهه و عنوانی بیاورد، اما در دستگاه خدایی، عملی تقلبی و بی قیمت ارزیابی می شود.
    ریا مثل صفر است که وقتی ضریب اعداد قرار می گیرد، نتیجه را تباه و هیچ می سازد. اعمال ضرب در صفر، می شود هیچ.
    اگر کسی انفاق می کند تا سخاوتمندش بدانند،
    تدریس می کند تا دانشمندش به حساب آورند،
    بحث می کند تا قدرت جدل او را ببینند،
    به جبهه می رود تا انقلابی اش شمارند،
    به مکه و عتبات می رود تا کسب وجهه کند،
    تواضع نشان می دهد تا برای خود عنوانی دست و پا کند،
    اگر کمک مالی می کند برای چشم و هم چشمی است،
    اگر فعالیت می کند تا مردم تعریفش کنند و... اینگونه اعمال اعتبار الهی ندارد و قرب آور نیست و شایسته اجر و مزد نمی باشد.
    در احادیث آمده است:
    اخلاص آن است که کار خیری انجام دهی و نخواهی که کسی تو را بر آن عمل ستایش و مدح کند.
    این کجا، و آن که فقط به انگیزه جلب تعریف مردم و تمجید دیگران کار می کند، کجا؟
    البته هر کاری خالصانه انجام شود، خداوند هم آن را وسیله عزت و آبروی عامل قرار می دهد و او می کوشد پنهان باشد و خدا آشکار می سازد. این حساب خاصی است که نسبت به عمل صالحان و خالصان در کار است.
    خداوند، هم خطاپوش و ستار معایب و رازدار بندگان است، هم ستایش و مدح را بر زبان انسان ها جاری می سازد.
    در دعای کمیل، هم تعبیر کم من قبیح سترته آمده است، هم جمله کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته و هر دو، از کرامت و لطف خدا سر چشمه می گیرد و تفضلی بیش از حد استحقاق بنده است. در کلمات خواجه عبدالله انصاری است:
    الهی! مگو که چه آورده ایم، که رسوا شویم،
    و مپرس که چه کرده ای، که شیدا شویم.
    الهی! من غلام آن معصیتم که مرا به عذر آورد،
    و از آن طاعت بیزارم که مرا به عجب آورد.
    خداوند، از میان عمل ها خالص ترین را می پذیرد، از میان بندگان خالص ترین را بر می گزیند و به خالص ترین نیت ها پاداش می دهد.
    اینهاست همان کلمه طیبه ای که به سوی خدا اوج می گیرد و عمل صالح آن را بالا می برد.
    ناسپاسی است که بندگی آمیخته به ریا شود و در لابه لای عمل ها، موریانه ریا جای گیرد و اعمال را از درون بپوساند.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    14: کرامت مجتبوی


    کرامت و لطف بی انتها خدا، با میلاد نخستین شکوفه بوستان اهل بیت در نیمه رمضان به کمال می رسد.
    در آستانه شب های قدر، ولادت سبط اکبر، برکتی مضاعف بر سفره افطار و سحر روزه داران می بخشد.
    در ماه مبارک، همه ما بر سر سفره کرامت امام مجتبی (علیه السلام) نشسته ایم و از مائده معنویت خدایی بهره می بریم و در بزرگواری های امام حسن، بزرگی خدا و اقیانوس رحمت و سخاوتش را شاهدیم.
    در خنده های صبحدم نیمه رمضان، میلاد خجسته ای نهفته بود که نشان از جلوه های جاودان اهل بیت داشت. شکفتن گل مجتبوی در بوستان حسن نبوی و گلستان سر سبز فاطمی امید بخش دل های مشتاق است.
    فاطمه (علیها السلام) دریای پیوسته به رسالت بود و علی (علیه السلام)، مسند نشین امامت. و هر کدام، دریای نور و چشمه عرفان بودند. وقتی این دو دریا به هم پیوست، غواص آفرینش از تلاقی این دو اقیانوس، گوهر حسن به چنگ آورد. لؤلؤ سبز این دو دریا حسن بن علی بود که درخششی جاودانه داشت.
    با میلاد امام حسن، از خانه فاطمه و علی (علیهم السلام)، پنجره ای رو به سوی حسن ازلی گشوده شد و جرعه ای از کوثر اهل بیت به مشتاقان نوشاندند و شیعه را از باده محبت و ولایت سیراب ساختند.
    این است که ما سرخوشان جام ولاییم و به عشق این خاندان مبتلاییم و دلداده بقیع و کربلاییم.
    بد نیست که از این بوستان حسن، دسته گلی هم بچینیم، تا مشام جانمان معطر شود و از سیره اخلاقی حضرتش بهره مند گردیم.
    امام حسن مجتبی (علیه السلام)، سیمای پیامبران و شکوه فرمانروایان را داشت و مهابتش چشم گیر بود و محبتش در دل ها می نشست.
    بخشنده و کریم بود. سه بار دارایی خود را تقسیم کرد و به فقیران داد.
    در راه عبادت و احسان و صدقه دادن بسیار کوشا بود حلم و کرم و سخاوتش مشهور بود. پیوسته یاد خدا می کرد. هنگام وضو از خوف خدا و از شکوه لحظه عظیم ایستادن در برابر آن یگانه معبود، می لرزید و رنگ از رخسارش می پرید. در نمازهایش، خشوعی چشم گیر داشت. بهترین جامه اش را برای عبادت می پوشید. به در مسجد که می رسید، سر بلند می کرد و می فرمود:
    خدایا! مهمانت به در خانه ات آمده است.
    زاهدترین و عابدترین فرد زمان خود بود. پس از نماز صبح مشغول ذکر و تعقیب می شد تا طلوع خورشید و با کسی حرف نمی زد.
    اخلاقش نیکو، تحملش فراوان و رفتارش متعادل بود. هیچ امیدواری را ناامید نمی ساخت و سائلی را رد نمی کرد. صراحت لهجه داشت و گفتارش صدق بود و فصاحت داشت.
    هنگام خواب، سوره کهف می خواند. وقتی در تلاوت قرآن به خطاب های یا أیها الذین آمنوا... می رسید، می گفت: لبیک.
    سفره احسانش پیوسته باز بود. وقتی غذا می خورد، حتی اگر حیوانی نگاهش می کرد، از غذای خود به آن می داد.
    اندامش زیبا و موی صورتش پرپشت بود. نقش نگین وی العزه لله بود.
    اینها چند قطره از دریای بزرگواری های آن امام بود.
    باشد که جرعه نوشی در ساحل این دریای کرامت باشیم.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    15: مسلمان زیستن


    منحصر دانستن عبادت به نماز و روزه، از ضعف معرفت دینی است.
    میزان خوبی و بدی مردم را هم تنها با همین معیار سنجیدن، سنجش غیر اسلامی است.
    حسن خلق، از نشانه های دین داری است،
    برخورد خوب با همسایه، معیاری برای مسلمانی است،
    حفظ زبان از دروغ و تهمت، واجب دینی است،
    وفای به عهد و عمل به قول و قرارها و خوش حسابی با دیگران و رفتار خوب با همسر و فرزندان، از بهترین طاعات است،
    خیر خواهی نسبت به دیگران، راهنمایی افراد گمراه یا راه گم کرده، حتی برداشتن سنگی از سر راه رهگذران، در روایات اسلامی صدقه به شمار آمده است و مستوجب اجر الهی.
    صدق، برخورد شایسته یک مسلمان با دیگران است، صدق در گفتار و رفتار دوستی و مشورت و همکاری و همزیستی. سعدی گوید: صدق پیش آر، که اخلاص به پیشانی نیست.
    در حدیث است:
    به طول رکوع و سجود مردم ننگرید، بلکه به صدق حدیث و ادای امانت آنان بنگرید.
    یعنی راست گویی و راست کرداری و امانت داری، به مراتب برتر از نماز و عبادت همراه نیرنگ و فریب و خیانت در امانت است. اینها، جلوه های تابان در آموزش دینی است.
    امام سجاد (علیه السلام) در یکی از دعاهای خویش، درباره حسن سلوک با مردم چنین درخواست می کند:
    پروردگارا! مرا توفیق ده که در برابر نیرنگ بازی و فریب کاری دیگران، برخوردی خیرخواهانه داشته باشم و با آنان که کناره گیری می کنند، احسان و نیکی کنم و به افرادی که مرا ار بخشش و احسان خود محروم می کنند، ببخشم، با کسانی که قطع رحم می کنند، پیوند داشته باشم. در حق آنان که غیبت مرا می کنند، یاد نیکو داشته باشم، به جای افشای عیوب دیگران، خوبی هایشان را بازگویم، از خوبی هایشان تشکر کنم و از بدی هایشان چشم بپوشم.(18)
    اینها خواسته های امام زین العابدین (علیه السلام) از خداست، خوب ترین چیز هایی که در رفتار با دیگران و معاشرت اجتماعی، عامل تقویت پیوندها و رفع کدورت ها و جذب دل ها و دوستی هاست.
    وقتی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او در آسایش باشند، می توان اوج زیبایی اسلام را در سلوک با دیگران دید و به این زیبایی بالید و به مسلمانی افتخار کرد.
    اما، چه می توان کرد که گاهی ادعای مسلمانی با رفتار مسلمان خیلی فاصله دارد و عامل دیگر گریز از مذهب را در رفتارهای دور از آموزش مکتب می توان یافت.
    مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی گفته بود:
    اگر ما بخواهیم غرب و اروپا را به اسلام دعوت کنیم، باید ابتدا با آنان بگوییم که ما مسلمان نیستیم.
    راستی که اسلام در کتاب ها و تعلیمات بسیار زیباست،
    اما در عمل و رفتار مسلمانان گاهی چهره نا مطلوب به خود می گیرد.
    و چه قدر فاصله بسیار است میان دین دانی و دین داری!








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    16 : شهید کامیاب


    وقتی تیغ زهر آلود ابن ملجم، بر فرق مولا فرود آمد، طنینی که در فضا پیچید، فزت و رب الکعبه بود.
    آن کدام فوز بود که علی با سربلندی و خرسندی از آن یاد کرد؟ این که از دست مردم راحت شد؟
    برای علی (علیه السلام)، اینها کامیابی نبود.
    در افق نگاه علی (علیه السلام)، عمری 63 ساله نمایان بود، عمری سراسر بندگی، طاعت، تقوا جهاد، عدالت گستری، باطل ستیزی، مردم دوستی، فقیر نوازی، رعیت پروری.
    عمری سراسر اخلاص و ایمان،
    عمری که یک طرف آن، ولادت در کعبه بود، و نقطه پایانش ضربت خوردن در مسجد. و میان این دو نقطه، خطی از نور، حق، ایمان، مجاهدت، ایثار و عدالت بود.
    نه یک روز دل به دنیا بست، نه زر و سیمی اندوخت، نه برای درهم و دینار کیسه دوخت، نه خود را به جرب و شیرین دنیا عادت داد و نه علقه های دنیوی او را از پرواز در فضای رضای الهی بازداشت.
    این که دعا می کنیم:
    خدایا چنان کن سرانجام کار - تو خشنود باشی و ما رستگار
    مصداق بارز آن در وجود امام علی (علیه السلام) است. لقب پر افتخارش مرتضی بود و خدایش پسندیده بود. شهادتش هم در صبحدم نوزده رمضان در محراب عبادت. این این بود که خود را فائز و رستگار می دید.
    نه یک لحظه به خدا شرک ورزید،
    نه یک دم برای غیر خدا و دین نفس کشید،
    و نه یک روز از فکر مردم و بسط عدالت و نبرد با جور آسوده بود.
    آیا این گونه زندگی، برخوردار از کامیابی و رستگاری و فوز نیست؟
    پس علی (علیه السلام)، با آن ضربت که بر تارک مبارکش نشست، راحت نشد، بلکه رستگار شد، نمره قبولی گرفت، همه عقبه ها را با ایمان و اخلاص پشت سر گذاشت و عمری را که در عبودیت و بندگی سپری کرده بود با مهر شهادت به امضای خدا رساند.
    شهادت علی (علیه السلام)، مهر قبولی حق بر پرونده نورانی یک عمر خدمت به اسلام و یاری پیغمبر و زیستن در فضای تقوا بود.
    گر چه زمامدار مسلمانان بود، اما از زمامداری و حکومت بهره مادی نگرفت. خلافت و حکومت به علی اعتبار و موقعیت نبخشید، بلکه این حکومت و زمامداری بود که با عدل گستری و امامت او وجهه و آبرو یافت.
    شهرت عدل، از قضاوت توست - جاودان جلوه عدالت توست
    کشته عدلی و شهید شرف - در ره دین نهاده جان بر کف
    چون تو با حقی و چو حق با توست - راه حق را هم از تو باید جست
    کاش چنان عمر بگذرانیم که در پایان، احساس باختن نکنیم.
    جمله پایانی حیات امام علی فزت... کاش سخن فرجام عمر ما هم باشد!







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    17 : همنوایی با کائنات

    وقتی انسان در پیشگاه خدا به نیایش و تسبیح می ایستد، با همه هستی هماهنگ گشته است.
    وقتی بنده ای به رکوع می رود و در برابر عظمت خالق، به نشان فروتنی و خاکساری به سجود می افتد و پیشانی بر خاک می نهد، با همه کائنات همنوایی و همراهی کرده است.
    منتی نباید بر خدا نهاد، که دو گانه ای بر درگاه آن یگانه می گزاریم!
    منت از آن او بر ماست که رخصتمان داده، با او حرف بزنیم، او را ستایش کنیم و از او نیاز بخواهیم و کلیم الهی شویم.
    کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند - شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبردی
    داستان مدهوشی شیخ اجل سعدی را که خوانده اید. یک شب از ناله پیاپی مرغی تا سحر، چنان مدهوش می شود و عقل و صبرش را از کف می رباید که برای دوست صاحبدلی، آن همه شیدایی و مدهوشی سعدی، باورنکردنی می شود:
    گفت: باور نداشتم که تو را - بانگ مرغی چنین کند مدهوش
    گفتمش: شرط آدمیت نیست - مرغ، تسبیح گوی و من خاموش
    این جاست که ذره ذره هستی برای صاحبدلان، دارای پیام و نجوا و سخن می شود و عارف شیدا از هر چیز، صدای تسبیح می شنود و با گوش جان، نطق آب و گل و تسبیح درخت و گل را حس می کند و همه چیز را در پیشگاه خالق هستی در حال سجود و خضوع و کرنش می بیند: ان من شی ء الا یسبح بحمده(19).
    با عمل خالص، می توان ستایشگر ذات بی عیب خدا بود.
    با عبادت، می توان با همه هستی همرنگی و همسویی داشت.
    جهان، محراب وسیع عبادت است. همه کارهای شایسته از نماز و روزه و تلاوت قرآن گرفته، تا جهاد و خدمت به مردم و آموزش علم و هدایت و کشت و زرع و کار و تولید، می تواند عبادت باشد، به شرط آن که جهت خدایی داشته باشد و در چهار چوب عمل به تکلیف صورت گیرد.
    شهید مطهری در تعبیری، عبادت را نردبان قرب و معراج انسان و تعالی روان و پیروزی روح بر بدن و ورزش نیروهای ملکوتی انسان می داند.
    استاد محمد تقی جعفری - رحمت خدا بر او باد - نیایش را انس گرفتن غربت مرگبار انسان با جهان هستی می شمارد.
    الکسیس کارل نیز، نیایش را کشش روح انسان به سوی کانون غیر مادی جهان می داند.
    وقتی در پهنه دنیا، همه در تسبیح اند، وقتی برگ گیاهان هم ذکر خدا می گویند و هر برگی دفتری از معرفت کردگار است، چرا انسان غریبانه بماند و بپوسد و با روح جاری در هستی، دمسازی و همراهی نکند؟
    تسبیح گوی او نه بنی آدمند و بس - هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
    مگر انسان، کمتر از گیاه و آب و باد و پرندگان است؟



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    18 : ادب حضور


    شاید فراگیرترین عبادت میان مسلمانان، فریضه نماز باشد.
    مراتب انجام این عبادت بین مسلمین متفاوت است، حالات نماز گزاران نیز در بهره گیری از این پرستش ویژه و نیایش خاص یک سان نیست. بعضی به زحمت لبی از این دریای رحمت تر می کنند، برخی هم از این باده معرفت و شراب عشق، سرشار و سرمست و سیراب می شوند.
    در متون دینی، برای انجام عبادات، یک سری آداب ظاهری بیان شده است، و یک سری آداب باطنی. نماز هم مثل عبادت های دیگر، جسمی دارد و روحی، قالبی و قلبی، اسکلتی و جانی، ظاهری و باطنی، نمودی و بودی!
    می توان گفت: نماز، حضور دل در محضر الله است، در کنار حضور تن در معبد و مسجد.
    وقتی خدای متعال، انسان را به نماز فراخوانده است، هم حضور جسمی و خضوع بدنی را طلبیده، هم خشوع قلبی و حضور باطنی را.
    هم بدن باید رو به قبله باشد، هم دل و جان باید متوجه کعبه و خدای کعبه و کانون توحید و بیت الله باشد.
    هنگام وضو، هم اعضا از آلودگی ها باید تمیز شود، هم گناهان از وجود انسان رخت بربندد.
    هنگام وضو، هم اعضا از آلودگی ها باید تمیز شود، هم گناهان از وجود انسان رخت بربندد. هنگام تکبیره الاحرام، هم دست ها تا بنا گوش بالا رود و به علامت پشت سر انداختن هر چیز غیر از خدا باشد، هم دل از همه یادها، خاطرات و خطورات خالی شود و توجه نماز گزار، خاص معبود گردد.
    حضور قلب، شرط کمال عبادت و رمز قبولی طاعت است.
    نماز بی توجه و حضور، هر چند تکلیف عبادی را از دوش افراد مکلف بر می دارد، ولی معلوم نیست صعود کند و به نمازگزار هم ارتقای روحی ببخشد.
    در نماز و از نماز، همان قدر مقبول است که بنده اقبال و حضور داشته باشد و در تمام لحظات انجام این نیایش، به یاد داشته باشد که چه هست و چه می کند و در برابر چه کسی ایستاده است و چرا عبادت می کند و چه می گوید و چه می جوید.
    خداگویی باید همراه خداجویی باشد و ذکر خدا از زبان به دل برسد،
    قلب، باید همراه زبان گردد،
    خمان گونه که هنگام نماز، نباید سر و صورت از قبله برگردد،
    چهره دل هم نباید از حالت اقبال به خداوند، برگردد و متوجه غیر خدا شود. فرمان خدا چنین است:
    و أقم الصلاه لذکری(20)؛
    نماز را برای یاد کردن من به پادار.
    تا چه حد نماز، بر ایمان مایه ذکر است و تا چه حد غافلیم؟
    این، محک و معیاری است که می توانیم میزان قبولی عمل و اثر بخشی این عبادت را ارزیابی کنیم و به نماز و نیایش خود نمره بدهیم.
    این که می گویند: ما فقط نماز می خوانیم، تنها علی بود که نماز را به جا آورد اشاره به همین حقیقت است.
    امام صادق (علیه السلام) فرمود:
    اگر خداوند از کسی یک نماز را بپذیرد، هرگز عذابش نمی کند.
    ولی... نماز مقبول و عبادت پذیرفته کدام است و شرایط آن چیست؟
    ادب حضور اقتضای آن را دارد که نمازگزار بیش از ادای نماز، به پذیرفته شدن نماز بیندیشد و بیش از درستی قرائت، به حضور قلب اهمیت دهد.



    به احمد بگویید این دختر تو ست
    به قرآن بگویید این کوثر تو ست

    به آدم بگویید این مادر تو ست
    به حیدر بگویید این همسر تو ست




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    19 : ما و قرآن

    این که ما مخاطب سخن خدای خویش باشیم، برایمان یک افتخار است.
    تنها موسای کلیم نیست که هم صحبت با خداست،
    ما هم می توانیم کلیم خدا باشیم، با تلاوت قرآن از یک سو و ادای نماز از سوی دیگر.
    مگر نه این که نماز، سخن گفتن و نیاز خواهی بنده با معبود خویش است؟
    و مگر نه این که آیات قرآن، کلام الهی است که برای بشر و خطاب به انسان ها از زبان سفیر وحی فرستاده شده است؟
    پس، کلیم الله شدن، برای هر انسان موحد و خداشناسی، هم شدنی است، هم یک تکلیف و برنامه روزانه. به همین سبب، پروردگارمان توصیه می فرماید:
    تا آنجا که می شود و میسر است، قرآن بخوانید(21).
    در قرائت قرآن، بیش از کمیت باید به کیفیت اندیشید و تأمل در مفاهیم را هرگز نباید فدای زیبایی قرائت و تجوید و صوت و لحن کرد و از پیام آیات، باز ماند.
    مرحوم الهی قمشه ای گوید:
    چه خوش است یک شب، بکشی هوا را - به خلوص خواهی، ز خدا، خدا را
    به خلوص جوانی ورقی ز قرآن - فکنی در آتش، کتب ریا را(22)
    قرآن منشور الهی و عهدنامه خدا با بندگانش است.
    به تعبیر احادیث، گنجینه ای الهی است، و مگر می شود کسی گنجینه ای را بگشاید ولی ننگرد که درون آن چه جواهراتی است و به چه کار می آید(23)؟!
    برخی حروف قرآن را می خوانند، اما حدود آن را تباه می کنند. اینان همانند که به گفته روایات، قرآن تلاوت می کنند، اما قرآن لعنتشان می کند(24)
    قاری قرآن، هنگام تلاوت منشور آسمانی خدا، به سه چیز نیاز دارد، تا تلاوت و قرائتش سودمند باشد و بر دل و جانش اثر بگذارد:
    قلب خاشع، بدن فارغ و جای خالی و مناسب. این سه عامل، بستری می سازد تا رابطه دل و قرآن برقرار شود و جریان زلال معارف قرآنی از زبان و گوش فراتر رود و بر دل و جان نشیند و تلاوتگر کلام خدا، با مضامین آن بیشتر انس بگیرد.
    به فرموده امام صادق (علیه السلام):
    کسی که تلاوت قرآن کند، اما قلبش خاضع نشود و دلش نرم نگردد و خشیت و حزنی در آن پدید نیاید، شأن الهی را کوچک نموده است(25).
    باری... نباید گذاشت گرد و غبار نسیان روی عطر تلاوت بنشیند و تلاوتگر آیات الهی، در سطح کلمات بماند و به عمق مفاهیم راه نبرد! این خسارتی عظیم است.
    با کلام خدا باید زندگی کرد و با آیاتش نفس کشید.
    کوثر معارفش، کام تشنه را شراب - نور آسمانی اش، روح بخش و رهنما
    آیه هایش همه پند، سوره هایش همه نغز - جلوه ای از ملکوت، منبع نور و صفا...(26)





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi