صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27

موضوع: از خاک تا خدا........

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    20 : خویشتن بانی


    اگر رشد جسمی خور به خود انجام می گیرد،
    رشد روحی با تربیت نفس، خودسازی، تهذیب، مراقبت، عبادات و محاسبه است.
    بنابراین، ما مسئول نگهبانی از جان و پاسبانی از روان خویشیم، تا خوره گناه در جانمان نیفتد و آفت مفاسد اخلاقی، دامن گیر روحمان نشود.
    این، همان حقیقتی است که تقوا نام دارد.
    متقی، کسی است که نسبت به کمال وجودی خویش و رشد دادن به جهات معنوی و انسانی و زدودن آفت های اخلاقی و رذائل، احساس مسئولیت می کند.
    در روایات، از تقوا به عنوان سلاح و سپر، مشعل رهنما، چراغ راه، توشه آخرت، دژ حفاظت، مرکب راهوار، و... یاد شده است، پس مفهوم پرهیز در آن نیست، بلکه عنصر حفاظت و نگهبانی بیشتر در آن گنجانده شده است.
    تقوا، در دل آتش رفتن و نسوختن است،
    از آب گذشتن و خیس نشدن،
    در معرض گناه قرار گرفتن و خود را حفظ کردن،
    از بیابان پرخس و خار گذشتن و مجروح نشدن پا،
    عبور از راه پر گل و لای و دامن جامه را نیالودن... اینهاست مفهوم تقوا و در این گونه مواقع، انسان با تقوا شناخته می شود. به تعبیر امیر مؤمنان:
    عند حضور الشهوات و اللذات یتبین ورع الأتقیاء(27)؛
    هنگام فراهم شدن شهوت ها و لذت ها، پارسایی اهل تقوا روشن می شود.
    تقوا، یک ستیز و مبارزه درونی با عوامل فساد آور و هیجان های فریب دهنده و کشش های شیطانی و نفسانی است.
    آن که غرایز را از طغیان نگه می دارد، نفس را از عصیان باز می دارد، زبان را از دروغ و تهمت و افترا و لغو حفظ می کند، چشمش را از نگاه حرام، شکمش را از غذای حرام و زندگی اش را از درآمد حرام و نا مشروع نگه می دارد، متقی است.
    پس، تقوا در متن زندگی اجتماعی جاری است، نه در انزوای حیات فردی!
    آنچه انسان را به این مرحله می رساند، یاد خداست، آن هم نه بر زبان بلکه در دل. اگر به گوهر تقوا آراسته شد، در رفتار و کردار هم اثر می گذارد و متقی مراقب حلال و حرام زندگی خویش می شود.
    پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر غفاری فرمود:
    ای اباذر! هرگز انسان از متقین نخواهد شد، مگر آن که از خودش حساب بکشد، حسابی سخت تر از محاسبه شریک نسبت به شریک، و بداند که خوردنی و نوشیدنی و پوشیدنی او از کجاست، از حلال است یا از حرام؟(28)
    کیمیای ذکر، مس وجود آدمی را طلا می کند و هر که ذاکر بود، هرگز گناه نمیکند.
    یاد خدا، به معنای یاد مرگ، برزخ، قیامت، حساب و کتاب، بهشت و دوزخ، صراط و میزان، پرونده و پاداش هم هست و آن که اینها را باور داشته باشد و از یاد نبرد، در برابر گناه، مصونیت می یابد.
    یا باید از عقوبت خدا بیمناک بود، و ترک گناه کرد،
    یا باید چشم امید به بهشت الهی داشت تا به پاس حرمت محبوب، از آنچه او نمی پسندد، چشم پوشید.
    وقتی هیچ یک از این سه نبود، چه چیزی جلودار انسان از ورود به حریم محرمات و ارتکاب گناهان است؟
    یا باید خوف جهنم داشت یا طمع بهشت و یا عشق معبود!





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    21 : نشانی از کوی متقین


    از جذاب ترین بارقه های معنوی کلام مولی (علیه السلام) در نهج البلاغه، خطبه متقین است.
    همام، از یاران آن حضرت است و از امام تقاضا می کند که اهل تقوا را برای او توصیف کند و حضرت امیر (علیه السلام) که در آغاز، طفره می رفت، با اصرار آن دیار، می پذیرد و خطبه ای در وصف و ویژگی اهل تقوا بیان می کند. این خطبه به خطبه همام هم معروف است.(29)
    محور کلام امام، خصایص متقین است، در سخن گفتن، لباس پوشیدن، راه رفتن، نگاه کردن، جهاد، صبر، عفاف، بصیرت و بینایی دل، سبک بالی و شکیبایی، شوق و نیایش شبانه، تلاش و مجاهدت روزانه، خوف و خشیت، دعا و عبادت و و... بسیاری از این دست ویژگی ها.
    برخورداری از عنوان متقین، امتیار بزرگی است، یعنی رسیدن به جایی که کسی چون علی (علیه السلام) مقتدا و پیشوای او باشد، چرا که او امام المتقین است.
    خصایص متقین هم مهم و در عین حال دشوار است. بی جهت نیست که همام، با شنیدن آنها قالب تهی می کند و آنچه را که علی (علیه السلام) از آن بیم داشت به وقوع می پیوندد.
    از نگاه امام علی (علیه السلام)، متقین آنانند که: در عبادت خشوع دارند، در عین تنگدستی، آراسته اند، در شداید صبورند، ایمانشان یقینی است، میانه رو، شکیبا و با نشاطند، خشوع دل و خشیت قلب دارند، خشم خود را فرو می خورند، در لرزش ها و اضطراب ها با وقار و خویشتن دارند، شاکر نعمت هایند، حق پذیرند اهل تهجد و نماز شب و تلاوت آیات قرآنند، بر نفس خود حاکم و مسلطند، کم حرف و پرکارند، خدا در دل و جانشان عظیم است و جز خدا در چشم شان کوچک، با چشم دل اهل دوزخ و اهل بهشت را می بینند، ایام کوتاه زندگی را صبر می کنند و به آسودگی دراز مدت آخر می رسند، اگر سکوت می کنند، سکوتشان غمبار نیست و اگر می خندند، صدای خنده شان بلند نمی شود، خود را به خاطر مردم در رنج می افکنند و مردم از دست آنان آسوده اند و... صفات دیگر.
    معرفت هر چه ژرف تر باشد، کنترل بر ذهنیات و گفته ها و کردارها بیشتر خواهد شد، و این یعنی خود را در پناه عقلانیت قرار دادن و از دام نفسانیات گریختن. به تعبیر زیبای شهید مطهری دقت کنید:
    تقوا حفاظ و پناه گاه است، نه زنجیر و زندان و محدودیت. بسیارند کسانی که میان مصونیت و محدودیت فرق نمی نهند و با نام آزادی و رهایی از قید و بند، به خرابی حصار تقوا فتوا می دهند. قدر مشترک پناهگاه و زندان مانعیت است، اما پناه گاه مانع خطرهاست و زندان مانع بهره برداری از موهبت ها و استعداها(30).
    تقوا، مراقبت از خویش است. چنین مراقبتی برای انسان آبرو نمی آورد و هر که از جامه تقوا برون آید، هیچ لباسی او را نخواهد پوشاند.(31)
    باری... آن که در خارستان دنیا زندگی می کند و هر روز بر لجنزار زندگی مادی قدم می گذارد، باید هوشیار باشد که نه تیغی به پایش بخلد و نه گناهی آلوده اش سازد.
    و این، گامی مهم در راهی بزرگ است که نهایتش رضای خدا است.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    22 : وارستگان و وابستگان

    محبت، وابستگی می آورد.
    محبت به خدا، دل را بسته او و خواسته پروردگار می سازد و حب غیر خدا، زاویه جدایی از خدا را پیوسته می افزاید ارزش انسان نیز از همین محبت ها و محبوب ها شناخته می شود. هم چنان که شناخت هر کس، از راه همنشین اوست، از راه محبوب هم می توان به خط محب و خصلت دوستدار پی برد.
    خوشا آنان که اسیر عشق خدا و گرفتار کمند محبت اویند.
    این دلبستگی، آدمی را از وابستگی های بسیاری رها می سازد. عشق آزادی بخش یعنی همین. قیمت هر کس با محبوب او به دست می آید.
    کسی که وابسته به خدا باشد، از همه تعلقات دنیوی وارسته می شود.
    گسستن قید و بندهای وابستگی به غیر خدا، دشوار است، اما بسیار کارساز است، انسان را آزاده می سازد، موانع حرکت طولی و عمقی و ارتفاعی را برطرف می سازد، سبکبال می کند، مثل شناگری که برای سرعت و سهولت شنا، جامه بیرون می آورد.
    به قول آن که گفت:
    در شط حادثات، برون آی از لباس - کاول برهنگی است که شرط شناوری است
    این آزادی، ریشه در درون دارد، قید و بندهای آن هم درونی است. با این حساب، ای بسا آزاد که اسیر است و ای بسا اسیر که آزاده است.
    تعلق گر نباشد خوش توان زیست. این همان راحتی و آسودگی در سایه زهد و پارسایی است که حضرت علی (علیه السلام) فرموده است: الراحه فی الزهد(32).
    راحتی و آسایش در زهد و پارسایی است.
    استادی سال ها پیش می گفت - به استناد حدیثی از امام علی (علیه السلام) - که: زهد نداشتن نیست، بلکه در بند داشته ها نبودن است!
    پس ممکن است که یک ثروتمند، به خاطر نداشتن تعلق خاطر به داشته هایش، زاهد باشد و یک فقیر، به خاطر وابستگی به همان اندکی که دارد، از زهد فاصله داشته باشد.
    امام راحل (قدس سره) چه زیبا با تمثیلی این حقیقت ناب را بیان فرمود:
    ممکن است که یک کسی به یک تسبیحی آن قدر تعلق داشته باشد که یک کس دیگر به سلطنت آن را تعلق را ندارد!
    در ادبیات ما، از سرور بسیار ستایش شده است، چون آزاده است. اما به هر حال پای در خاک دارد و ریشه در زمین.
    از این رو شاعری چنین سروده است:
    ای سرو پای بسته به آزادگی مناز - آزاده من که از همه عالم بریده ام
    گسستن از همه و پیوستن به او، حریت آور است.(33) اگر خواجه عبدالله می گوید: دل به خلق مبند، که خسته گردی، دل به خدا بند که رسته گردی، گشودن چشم دل به همین افق روشن و زیباست.
    آنان که وارسته اند، از آرزوهای دور و دراز دورند، کمتر غم و غصه می خورند، آرامش بیشتری دارند، برای حسابرسی دنیا و آخرت هم آماده ترند و چون پاکند، از حساب هم بی باکند.
    خوشا وابستگان به حق و وارستگان از خویش.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. تشكر


  6. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    23: دنیا، بار یا ره توشه؟


    زنجیر یا ریسمان، گاهی برای بستن دست و پاست،
    گاهی هم برای نجات کسی که در چاهی گرفتار آمده است.
    دنیا، هم می تواند آن باشد، هم این. یا دامی برای به بند کشیدن انسان است، یا ابزاری برای عمل آخرت و سکویی برای پرواز و نردبانی برای تعالی و بازاری برای سودای بهشت.
    اگر دنیا، باری بر دوش شود، از رفتن باشد، به مقصد می رساند. از دنیا باید به عنوان مرکب برای رسیدن به مقصد استفاده کرد، نه آن که به دنیا سواری داد!
    این است که در متون دینی و معارف الهی، گاهی آن را ستوده اند و زمانی نکوهش کرده اند. ستایش به خاطر همان ره توشه بودن و ابزار کسب آخرت است و نکوهش برای بازداشتن از حرکت و تعالی. در روایتی تمثیلی از زبان حضرت باقر (علیه السلام) چنین آمده است:
    کسی که بر دنیا حریص باشد، مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر در پیله به دور خود می پیچد، راه خروجش دورتر و مشکل تر می شود، تا آنان که از غصه می میرد.(34)
    این حقیقت از زبان حضرت صادق (علیه السلام) نیز به این صورت بیان شده است:
    دنیا مثل آب دریاست، هر چه انسان از آن بیشتر بنوشد، تشنه تر می شود، تا آنکه به هلاکت رسد.(35)
    حضرت کاظم (علیه السلام) بیان لطیفی دارد به این تعبیر که:
    دنیا، مار خوش خط و خالی است که در باطنش زهری کشنده دارد، عاقلان آگاه از آن می گریزند، اما کودکان مجذوب آن می شوند(36).
    رهایی از جاذبه دنیا، نشانه کمال عقل و خردمندی است و بازیچه دنیا شدن، دلیل کودکانه بودن اندیشه است.
    توشه گیری از دنیا برای آخرت بسیار مقدس است،
    کام گرفتن از دنیا به قیمت باختن آخرت، ناکامی واقعی است.
    بازهم سراغ تعبیرهای بزرگان برویم تا با چهره دنیا آشناتر شویم:
    دنیا دریای عمیقی است که بسیاری در آن غرق شده اند،
    دنیا عجوزه ای است که عروس هزار داماد است و همه را هم ناکام نهاده است،
    دنیا پلی است که باید از آن گذشت، نه که به آبادی آن و اسارتش پرداخت،
    هر که به خواستگاری دنیا برود باید بداند که به زودی در سوگ و ماتمش خواهد نشست،
    دنیا سایه ای گذران است که بی خردان در سایه ناپایدارش استراحت می کنند و از کاروان جا می مانند،
    و... بسیاری از این گونه تعابیر، که هر کدام پنجره ای تازه به افقی روشن به روی دلمان می گشاید.
    دنیاشناسی از این منظر، می تواند یک معرفت اساسی باشد.
    هرگز مباد که دین را برای دنیا بخواهیم، وقتی که دنیا می تواند خرج دین و معنویت و آخرت ما باشد.
    اقبال لاهوری، مذهب زنده دلان را از همین خاک، جهان دگری ساختن می داند.
    آنچه از زبان امامان مطرح است که: دنیا معبد و تجارت خانه اولیای الهی است، اشاره به همین است که دنیا، بال پروازمان باشد، نه وبال گردنمان و مانع حرکتمان!




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. تشكر


  8. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    24 : گوهر یقین

    عمل ها ریشه در باورها دارند. یقین به مبدأ و معاد و بهشت و دوزخ و حساب و کتاب، تغذیه دهنده شاخ و برگ درخت رفتار است.
    هر چه این منبع عمل آفرین بی مایه تر و خالی تر باشد، بازار عمل صالح راکدتر است و رهروی راه ابلیس و پیروی هوای نفس، بیشتر.
    در لحظه هایی که گناه از کسی سر می زند، یا خداباوری ضعیف شده است، یا اساسا چشمه یقین خشکیده است.
    برخی افراد هم دچار جهل مرکباند، یعنی می پندارند که ایمان و یقین دارند اما یقینی متزلزل و ایمانی سطحی (اگر بشود به آنچه ناپایدار، سطحی و متزلزل است، یقین گفت).
    امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
    کمترین چیزی که میان مردم تقسیم شده است، یقین است.(37)
    این نشانه کمیاب بودن گوهر نفیس باور یقینی و حق الیقین و عین الیقین است که به هر کس نداده اند. حتی علم هم وقتی مستقر و پایدار می شود که به مرحله علم الیقین برسد.
    ثمره یقین، رسیدن به اطمینان و آرامش قلبی است، چه در زندگی، چه در تصمیم ها و انتخاب ها و چه در مجموعه عملکردهای طول عمر، پیامد شک و دودلی هم اضطراب درونی، آشفتگی در رأی و نظر و تزلزل در عمل است.
    شک و تردید، مثل یک خوره، آفت اندیشه ها و باورهاست.
    یابد به نحوی در امواج پرتلاطم تردید، دست و پا زد و خود را به ساحل یقین رساند. این کلام شهید مطهری که شک، گذرگاه خوبی است، ولی توقفگاه خوبی نیست(38)، ضرورت دست یافتن به آرامش در سایه یقین و گریز از سراب شک را بهتر نشان می دهد.
    حضرت ابراهیم نیز با آن که به قدرت احیاگری مردگان از سوی خدا باور دارد، اما باز از خدا می خواهد به او نشان دهد، تا به مرحله اطمینان برسد(39).
    باید قدر گوهر یقین را شناخت و از آن پاسداری کرد و عوامل سست شدن آن را زدود.
    بی جهت نیست که معاندان در قلمرو شبهات و شهوات فعالند و با تیرهای مسموم تردید افکنی و شبه پراکنی، باورها و ایمان ها را هدف می گیرند و نسبت به مقدسات، سلب عقیده می کنند و هاله قداست را از اعتقادات الهی، از قرآن، امام حسین، شهادت، فتوای مجتهد، رساله های عملیه می زدایند.
    حضرت امیر (علیه السلام) می فرمایند:
    عملتان را جهل و یقینتان را شک قرار ندهید، وقتی دانستید، عمل کنید و چون به یقین رسیدید، اقدام کنید(40).
    اگر حالت های روزانه خود را ارزیابی کنیم روشن می شود که کارهایمان تا چه اندازه ریشه در چشمه یقین و باور دارد، یا قدم ها و اقدام هایمان چه اندازه در ظلمت شک و فضای ابهام آلود است!
    اگر جان خود را از حرارت یقین گرم نکنیم، دچار سردی و رخوت شک خواهیم شد و امید و توکلمان را در شداید از دست خواهیم داد.
    و... هرگز چنین مباد!








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    25: از برکات محاسبه

    نه آفریده ای رها شده در پهنه هستی هستیم،
    نه عاملی آزاد از هر مؤاخذه و پاداش و کیفر و تشویق.
    همه ذرات عالم، هم شاهد و گواه عملکرد ماست و هم هنگام نیاز، در یک محکمه الهی به گواهی خواهند ایستاد، حتی دست ها و پاها و اندام ما!
    راهنمایان سلوک، برنامه حسابرسی از خود را پیشنهاد می کنند، نامش محاسبه و مراقبه است. هم پیوسته خود را زیر نظر دیدن و مراقبت نیت و رفتار خود بودن، هم همواره از خود حساب کشیدن.
    اندکی در خود نگر تا کیستی؟ - از کجایی، در کجایی، چیستی؟
    در محاسبه، تنها مرور بر وقایع یومیه و عملکرد روزانه کافی نیست، هر چند همان نیز بسیار سودمند است. باید دقیق تر و عمیق تر بود و حتی نیت ها و انگیزه ها را مورد دقت و بازبینی قرار داد. مگر نه این که عمل، از انگیزه سرچشمه می گیرد؟ و مگر نه این که ارزش هر عمل به انگیزه آن است؟
    در سخنان امام راحل (قدس سره) می خوانیم:
    اگر محاسبه کند آدم، شب از خودش و خودش را در محاسبه قرار دهد که امروز تو این صحبت را کردی، این مبدأ، مبدأ شیطانی بوده است، نه مبدأ انسانی و الهی، ممکن است کم کم دنبال این برود که اصلاح کند. و اگر این کار ار نکند و همان رویه را تعقیب بکند، هیچ بعید نیست که یک نفر زاهد، عابد، مسلمان، همه چیز یک انسان فاسد، شقی از کار درآید.
    این برنامه، نوعی بازجویی از خویش است.
    اگر بتوانیم نقاط تاریک، مشتبه، آلوده و مبهم را در دل و جان و در رفتار و نیت خویش بیابیم، آسان تر می توانیم از فرورفتن بیشتر در اعماق تباهی رها شویم.
    بهتر است اگر بناست رسوا شویم، پیش وجدان خویش رسوا شویم، نه در ملأ عام و در عرصات قیامت. مگر یکی از نام های قیامت، یوم الفضیحه (روز رسوایی) نیست؟ رسوا ساز آن محکمه عظیم الهی، حسابرسی از اعمال و نیات است. توصیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت ابی ذر، از جمله همین است:
    پیش از آن که به حسابت برسند، به حساب خودت برس، قبل از آن که تو را وزن کنند و بسنجند، خودت را وزن کن و برای روز عرضه بزرگ (داوری در قیامت) مجهز و آماده شو، روزی که هیچ چیز پنهان انسان بر خدا مخفی نمی ماند.(41)
    حساب کشیدن از خود، بار گناه را سبک تر می کند و زمینه افزایش طاعات را فراهم می سازد.
    اگر گناهی رخ داده، گنهکار را به ندامت و توبه برمی انگیزد، اگر طاعت و تکلیفی فوت شده، به جبران و تدارک وامی دارد،
    و اگر حسنه و خیری سر زده، حالت شکر و تصمیم برازدیاد به دست می آید.
    آیا پایان ماه رمضان، فرصت خوبی برای این محاسبه نیست؟
    این ارزیابی را به آخر عمل موکول نکنیم،
    شاید فرصت به پایان برسد و مجال جبران در کار نباشد!






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ...................) Anotates (.................


    1) برگ و بار، ص 276.
    2) بحارالانوار، ج 93، ص 356.
    3) تحریم، آیه 6.
    4) بقره، آیه 30.
    5) سجده، آیه 16.
    6) تعصی الاله و انت تظهر حبه - هذا لعمری فی الفعال بدیع
    لو کان حبک صادقا لأطعته - ان المحب لمن یحب مطیع
    (بحارالانوار، ج 70 ص 15)
    7) قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله (آل عمران، آیه 31).
    8) صدوق، الامالی، ص 292.
    9) شبر، الاخلاق، ص 96.
    10) تبیان (دفتر چهل و یکم) ص 186، به نقل از تفسیر سوره حمد.
    11) مناجات (بخش مواعظ)، ص 46.
    12) ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص 405.
    13) الابقاء علی العمل حتی یخلص، اشد من العمل (کافی، ج 2، ص 16).
    14) محمد رضا حکیمی و دیگران، الحیاه، ج 1، ص 278.
    15) همان، ج 2، ص 160.
    16) علامه طباطبائی، سنن النبی، ص 58.
    17) بقره، آیه 183.
    18) صحیفه سجادیه، دعای 20، مکارم الاخلاق.
    19) اسراء آیه 44.
    20) طه، آیه 13.
    21) فاقرءوا ما تیسر من القرآن (مزمل، آیه 30).
    22) بهار شعر و ادب، ص 77.
    23) امام سجاد (علیه السلام): آیات القرآن خزائن، فکلما فتحت خزانه ینبغی لک ان تنظر ما فیها (وسائل الشیعه، ج 4 ص 849).
    24) امام صادق (علیه السلام): واحذر ان تقع من اقامتک حروفه فی اضاعه حدوده (بحار الانوار، ج 82، ص 43).
    25) محمد رضا حکیمی و دیگران، الحیاه ج 2، ص 160.
    26) همین قلم، برگ و بار، ص 238.
    27) غررالحکم، ج 4، ص 326 (حدیث 6224).
    28) میزان الحکمه، حدیث 22450.
    29) نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 184.
    30) سیری در نهج البلاغه، ص 206.
    31) امام علی (علیه السلام): من تعری من لباس التقوی لم یستتر بشی ء من اللباس (تحف العقول، ص 88).
    32) غررالحکم، ج 7، ص 149.
    33) الهی! هب لی کمال الانقطاع الیک... (مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه).
    34) میزان الحکمه، حدیث 6009.
    35) میزان الحکمه، حدیث 6009.
    36) میزان الحکمه، حدیث 6009.
    37) و لم یقسم بین الناس شی ء اقل من الیقین (کافی، ج 2 ص 52).
    38) شک معبر خوب و لازمی است، هر چند منزل و توقف گاه نامناسبی است (مقدمه عدل الهی).
    39) بقره، آیه 260: ... قال بلی ولکن لیطمئن قلبی.
    40) نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 266.
    41) مکارم الاخلاق، ص 465.







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi