صفحه 17 از 24 نخستنخست ... 7131415161718192021 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 231

موضوع: آموزه هایی از پیام های تاریخی قرآن

  1. Top | #161

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2.اگر جامعه ای به ایمان تقوا رعایت مقررات عادلانه حقوق مردم آراسته گردند پروا، پیشه کنند و اهل صلاح و اصلاح باشند در میدان تنازع بقا، گوی سبقت را خواهند ربود و خلافت و مدیریت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و زمین و زمان و آنها هدیه خواهد شد:
    وعد الله الذین امنو منکم وعلموا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یغبدوننی لایشکرون بی شیئا...(247)
    خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند وعده فرموده است که بی تردید آنها را در روی زمین به جانشینی خود و تدبیر امور جامعه بر خواهد گزید؛ درست همانسان که آن کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین خود قرار داد؛ و آن دین و آیینی را که برای آنان پسندیده است، به سود آنان استقرار خواهد بخشید؛ و ترس و دلهره ی آنان را به نعمت امنیت و آرامش تبدیل خواهد ساخت به گونه ای که تنها مرا می پرستند و چیزی شریک همتای من نمی سازد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #162

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3.حکومت و مدیریت جامعه بر پایه ی عدالت و دادگری و رعایت حقوق بشر و به سبک عمومی و همراه با مشارکت، خواست قلبی و رأی مردم یا مردم سالاری - از آنجایی که با جریان عمومی خلقت هماهنگی کامل دارد - باعث رشد و پیشرفت، عزت و سرافرازی و شکوفایی و ماندگاری این جامعه و نظام خواهد شد و خروج از شاهراه عدالت و رعایت حقوق بشر و حکومت براساس بیدادگری و دیکتاتوری و پایمال ساختن حقوق انسان ها و تن ندادن به رضایت، خشنودی، خواست قلبی و رأی مردم یا مردم سالاری، سرانجامی جز بدنامی، رسوایی، عقب ماندگی و در نهایت بدنامی و فروپاشی و تباهی دنیا و آخرت نخواهد داشت.
    و تلک القری اهلکناهم لما ظلموا و جعلنا لمهلکهم موعدا(248)
    و مردم آن شهرها را هنگامی که بیداد پیشه ساختند نابود کردیم.
    4.رابطه ی درست و عملی و عادلانه و سازنده با طبیعت و نعمت های گوناگون آن و بهره وری بجا و به مورد و شایسته بر اساس حق و عدالت از آنها، موجب افزایش نعمت ها و گرایش دردها برکات آسمان و زمین بر روی جامعه ی درست اندیش و دادپیشه و مترقی و نظام آزادمنش و سازنده ی زمین و زمان و تاریخ و آینده می شود و در برابرش برخورد تخریبی و ناآگاهانه و ناصواب و ظالمانه با طبیعت و مظاهر متنوع و بی شمار آن، بلای کفران گری و ناسپاسی، تجمل پرستی و تفنن، رفاه زدگی و مستی نعمت، اسرافگری و تبذیر، فساد اقتصادی و ایجاد فاصله های هولناک طبقاتی و انحصار قدرت و ثروت و فرصت ها و اطلاعات در دست گروهی عوامباز و زورمدار و بهای محرومیت و سرکوب دیگران با هر بهانه و توجیه شبه قضایی و شبه قانونی و شبه مذهبی، ناکامی و بد فرجامی و فروپاشی در پی دارد.
    و ضرب الله مثلا قریه کانت آمنه مطمئنه یأتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بأنعم الله فأذاقها الله لباس الجوع والخوف بما کانوا یصنعون(249)
    و خدای فرزانه مثال زده است تا همگام فرجام شوم نا سپاسی و بیداد را بفهمد؛ و آن مثال این است: شهر و دیاری بزرگ و سرزمین آباد و امن و آرام بود و رزق و روزی آن از هر سو به فراوانی و گستردگی می رسید، اما جامعه و نظام آن دستخوش بد مستی شد و نعمت های خدا را ناسپاسی کرد، و خدا به کیفر آنچه آنان انجام می دادند طعم تلخ پوشیدن لباس گرسنگی و هراس را به آن شهر ساکنانش چشانید.
    5.امت ها و جامعه ها از آن جهت که جامعه هستند، اعتلاها و انحطاطها، یا فرازها و فرودها دارند، اما بر اساس ضوابط و قوانین و سنت های حاکم بر جامعه و تاریخ، نه تصادفی و اتفاقی و بی حساب و برنامه:
    ان احسنتم احسنتم لا نفسکم و ان اسأتم فلها...(250)
    این یک قانون کلی و جهان شمون و پاینده است که اگر جامعه ای نیکی کند و سیاست های سازنده و عادلانه در امور درون مرزی و فرامرزی پیشه سازد، در حقیقت به رشد و ماندگاری و سعادت خود نیکی و خدمت کرده است و اگر بداندیشی و بداخلاقی و بیداد و حق کشی پیشه کند باز هم به خویشتن خیانت و بیداد کرده است.
    آری، قانون و سنت و ضابطه ی خدا ثابت است و تبدیل ناپذیر، در شرایطی مشخص و به جامعه ای با ویژگی های خاصی، عزت و استقلال و قدرت می دهد و در شرایطی معین و بر اساس ضابطه، خفت و اسارت و فروپاشی. اعطای این عزت و ذلت، یا اوج و حضیض، یا شکوفایی و به بارنشستن و یا افسردگی و خزان زدگی قانونمند است نه بر پایه ی تصادف و اتفاق یا شانس. جامعه ها و حکومت های مردمی و مردم سالار و رشد یافته، با تضمین آزادی بیان و قلم و پاسداشت حقوق و کرامت بشر راه کند و کاو و پژوهش را بر روی روشن اندیشان و روشنفکران و دانشمندان و تحلیل گران و فلسفه تاریخ می گشایند و به آنان امکان می دهند تا با امنیت خاطر با بررسی رویدادها و موجبات و پیامدهای آنها و نقش جامعه و حکومت و گروه ها و دست های آشکار و نهان، راز رشد و موفقیت ها و نیز علل برنامه ریزان و سیاست سازان و مدیران جامعه سازند، تا دیگر فاجعه ها تکرار نگردد؛ اما حکومت ها و جامعه های در اسارت بلای استبداد و وبای انحصار با بستن فضای جامعه و شکستن قلم ها و بریدن زبان ها و مسدود ساختن راه پژوهش و تحقیق و تنفس با انواع تابلوسازی ها و قداست تراشی دروغین، راه طرح و بررسی رویدادها را به دلیل رسوایی هایی که بار آورده و نهان داشته اند و پاسخی منطقی و انسانی ندارند، می بندند، و هرگز اجاره تحلیل رویدادهای جاری و گذشته را هم نمی دهند تا حقایق کشف و راز عقب ماندگی ها و سقوطها آشکار گردد و بشود در آینده از آنها دوری گزید و فرصت های رشد و پیشرفت آفرید.
    6.در سوره ی بنی اسرائیل ضمن یک داستان اندیشاننده و مفصل یک قاعده و ضابطه کلی را برای عصرها و نسل ها به تابلو می برد که:
    وان عدتم عدنا(251)
    به هوش باشید که اگر دگرباره به استبداد و تبهکاری بازگردید، ما نیز به کیفر سخت شما باز خواهیم گشت و دگرباره دشمن بر شما سلطه خواهد یافت و ذلت و خفت و اسارت شما باز می گردد...
    به این آیات در این مورد بنگریم:
    و قضینا الی بنی اسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الارض مرتین و لتعلن علوا کبیرا. فاذا جاء وعد اولیها بعثنا علیکم عبادا لنا اولی بأس شدید فجاسوا خلال الدیار و کان وعدا مفعولا. ثم رددنا لکم الکره علیهم و امددناکم باموال و بنین و جعلناکم اکثر نفیرا.ان احسنتم احسنتم لا نفسکم و ان اساتم فلها فاذا جاء وعد الاخره لیسووا وجوهکم و لیدخلوا المسجد کما دخلوه اول مره و لیتبروا ما علوا تتبیرا.
    عسی ربکم ان یرحمکم و ان عدتم عدنا و جعلنا جهنم للکافرین حصیرا(252)
    و در کتاب آسمانی یهود، تورات به فرزندان اسرائیل اعلام کردیم که: به یقین شما در روی زمین دو بار تبهکاری گسترده خواهید کرد، و بی تردید به برتری جویی زشتی بر خواهید خاست. پس هنگامی که از آن دو بار، وعده ی نخست فرارسد و شما به تبهکاری برخیزید، ما بندگانی از خود را - که سخت پر توان پیکار گردند - بر ضد شما بر می انگیزیم تا در راه دستیابی بر شما، به شهر و دیارتان در آیند و درون خانه ها به جست و جو پردازند و شما را نابود سازد، و این وعده ای تحقق ناپذیر است. آن گاه پس از چندی، دگرباره چیرگی و سلطه ی بر آنان را - به دلیل تجدید نظر و دگرگونی مطلوب در شما و پیدایش تحول نامطلوب و مستی قدرت در طرف مقابل - به شما باز می گردانیم، و با دارایی های بسیار و فرزندانی بی شمار، شما را یاری می کنیم و شمارتان را افزون تر می سازیم.
    اگر نیکی کنید و شایسته و بایسته رفتار نمایید، برای خود نیکی نموده اید و اگر بد رفتاری پیشه سازید، باز هم به خود روا داشته اید. پس هنگامی که وعده ی دیگر فرا رسد دگرباره گروهی را بر شما می گماریم تا چهره هایتان را به کیفر سرکشی و بیدادتان با گرفتن انتقام، اندوه زده سازند تا به مسجدالاقصی در آیند؛ درست همان گونه که نخستین بار در آمدند، و تا بر هرچه دست یابند، یکسره نابود سازند.
    امید است که پروردگارتان پس از آن، بر شما ببخشاید؛ و به هوش باشید که اگر دگرباره به تبهکاری و بیداد باز گردید ما نیز به کیفر سخت شما باز خواهیم گشت...
    و این یعنی قانونداری جامعه وتاریخ.یعنی قواعد ثابت و ضوابط مشخصی بر جامعه و تاریخ حکومت می کند و این پندار غلط که اراده های گزافکار و خواست و مشیتی بی قاعده و حساب، سرنوشت های تاریخی و اجتماعی را دگرگون می سازد و رقم می زند، به نفی شده است.
    و أقسموا بالله جهد أیمانهم لئن جاءهم نذیر لیکونن أهدی الامم فلما جاءهم نذیر ما زادهم الا نفورا.
    استکبرا فی الارض و مکر السیی و لا یحیق المکر السیی الا بأهله فهل ینظرون الا سنه الاولین فلن تجد لسنه الله تبدیلا ولن تجد لسنه الله تحویلا.
    أولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم و کانوا اشد منهم قوه و ما کان الله لیعجزه من شی فی السماوات و لا فی الارض انه کان علیما قدیرا.
    ولو یواخذ الله الناس بما کسبوا ما ترک علی ظهرها من دابه ولکن یؤخرهم الی أجل مسمی فاذا جاء أجلهم فان الله کان بعباده بصیرا(253)
    و تاریک اندیشان با تلاش بسیار در سوگند هایشان، به خدا سوگند یاد کردند که اگر اصلاح گر و بیم دهنده ای برای شما بیاید، بی تردید آنان از هر یک از دیگر جامعه ها راه یافته تر و اصلاح پذیرتر خواهد شد؛ اما هنگامی که هشدار دهنده ای برای آنان آمد، به جای حق پذیری و هدایت، جز بر رمیدن آنان از حق و عدالت نیفزود! این حق گریزی و حق ستیزی، تنها به سبب گردنکشی در روی زمین و نیرنگ زشت آنان بود؛ و نیرنگ زشت، جز صاحب آن را فرا نمی گیرد. بنابراین آیا آنان جز سنت و روش ما، درباره ی پیشینیان را انتظار می برد؟! پس برای سنت خدا دگرگونی نمی یابی، و هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت.
    آیا در سرگذشت پیشینیان نیندیشیده، و آیا در زمین و زمان نگردیده اند تا بنگرند که فرجام کسانی که پیش از اینان زیسته و از آنان پرتوان تر بودند، چگونه شد و خدا چنین نیست که چیزی در آسمان ها و زمین، او را به ستوه آورد چرا او هماره دانا توانست.
    و اگر خدا مردم را به کیفر آنچه فراهم آورند و انجام دادند، بی درنگ کیفر می نمود، هیچ جنبنده ای بر پشت این زمین پهناور بر جای نمی نهاد؛ اما او، کیفر آنان را تا سر آمدی معلوم به تأخیر می افکند؛ پس هنگامی که سرآمدشان فرا رسد هر کسی به کیفر عمل کرد زشت و ظالمانه اش خواهد رسید، به یقین خدا به کار بندگانش هماره بیناست.
    آری، آیا این مردم جز سنت و روش و ضوابطی را که بر جامعه های پیشین جاری شده است انتظار دارند؟ هرگز در سنت خدا تبدیل و جانشین شدن سنتی به جای سنت دیگر و یا تغییر و دگرگونی یک سنت، نخواهی یافت.
    ره آورد بر نتافتن نقد و نظارت، محاسبه گریزی و اصلاح ستیزی، بهره وری ابزاری از قانون، مذهب و سنگر گرفتن در پشت واژه ها و مفاهیم مقدس و ارزشی، پافشاری بر استبداد و پایمال کردن حقوق بشر و انحصار قدرت و ثروت ملی و سرکوب فرهنگ و فرهنگ سازان و فرهنگ بانان و روشنفکران و صاحبان قلم و بیان، جز ناکامی و تیره روزی و عقب ماندگی و فروپاشی نخواهد بود، درست همان گونه که عزت و اعتبار و آبروی ملی، منطقه ای، جهانی، دنیوی، و اخروی و پیشرفت و پایداری یک حکومت و یک جامعه ی زنده و بالنده، به ویژه در جهان معاصر تنها با مشارکت همگانی و روش مردم سالاری و احترام به حقوق بشر و پاسداشت آزادی بیان و قلم و دانش و حریم دانشگاه و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و تحدید قدرت و پاسخ گو و نقدپذیر و محاسبه جو و نظارت خواه و اصلاح طلبی هماره جامعه و حکومت آن ممکن است و بس. این حقیقت، هم راز پیشرفت جامعه های دیروز و امروز است و هم فردا و فرداهای دور و نزدیک.
    بر این باور پیام دیگر بینش تاریخی قرآن این است که بر تاریخ و جوامع بشری، ضوابط و سنن جامعه شمول تخلف ناپذیری حاکم است؛ سنن و قوانینی که پرتوی از حاکمیت و اراده ی خدا بر تاریخ است. ضوابطی که خدا نیز طبق اراده ی حکیمانه اش در چار چوب و ضوابط حکیمانه جریان نمی یابد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #163

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    4.رابطه ی درست و عملی و عادلانه و سازنده با طبیعت و نعمت های گوناگون آن و بهره وری بجا و به مورد و شایسته بر اساس حق و عدالت از آنها، موجب افزایش نعمت ها و گرایش دردها برکات آسمان و زمین بر روی جامعه ی درست اندیش و دادپیشه و مترقی و نظام آزادمنش و سازنده ی زمین و زمان و تاریخ و آینده می شود و در برابرش برخورد تخریبی و ناآگاهانه و ناصواب و ظالمانه با طبیعت و مظاهر متنوع و بی شمار آن، بلای کفران گری و ناسپاسی، تجمل پرستی و تفنن، رفاه زدگی و مستی نعمت، اسرافگری و تبذیر، فساد اقتصادی و ایجاد فاصله های هولناک طبقاتی و انحصار قدرت و ثروت و فرصت ها و اطلاعات در دست گروهی عوامباز و زورمدار و بهای محرومیت و سرکوب دیگران با هر بهانه و توجیه شبه قضایی و شبه قانونی و شبه مذهبی، ناکامی و بد فرجامی و فروپاشی در پی دارد.
    و ضرب الله مثلا قریه کانت آمنه مطمئنه یأتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بأنعم الله فأذاقها الله لباس الجوع والخوف بما کانوا یصنعون(249)
    و خدای فرزانه مثال زده است تا همگام فرجام شوم نا سپاسی و بیداد را بفهمد؛ و آن مثال این است: شهر و دیاری بزرگ و سرزمین آباد و امن و آرام بود و رزق و روزی آن از هر سو به فراوانی و گستردگی می رسید، اما جامعه و نظام آن دستخوش بد مستی شد و نعمت های خدا را ناسپاسی کرد، و خدا به کیفر آنچه آنان انجام می دادند طعم تلخ پوشیدن لباس گرسنگی و هراس را به آن شهر ساکنانش چشانید.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #164

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    5.امت ها و جامعه ها از آن جهت که جامعه هستند، اعتلاها و انحطاطها، یا فرازها و فرودها دارند، اما بر اساس ضوابط و قوانین و سنت های حاکم بر جامعه و تاریخ، نه تصادفی و اتفاقی و بی حساب و برنامه:
    ان احسنتم احسنتم لا نفسکم و ان اسأتم فلها...(250)
    این یک قانون کلی و جهان شمون و پاینده است که اگر جامعه ای نیکی کند و سیاست های سازنده و عادلانه در امور درون مرزی و فرامرزی پیشه سازد، در حقیقت به رشد و ماندگاری و سعادت خود نیکی و خدمت کرده است و اگر بداندیشی و بداخلاقی و بیداد و حق کشی پیشه کند باز هم به خویشتن خیانت و بیداد کرده است.
    آری، قانون و سنت و ضابطه ی خدا ثابت است و تبدیل ناپذیر، در شرایطی مشخص و به جامعه ای با ویژگی های خاصی، عزت و استقلال و قدرت می دهد و در شرایطی معین و بر اساس ضابطه، خفت و اسارت و فروپاشی. اعطای این عزت و ذلت، یا اوج و حضیض، یا شکوفایی و به بارنشستن و یا افسردگی و خزان زدگی قانونمند است نه بر پایه ی تصادف و اتفاق یا شانس. جامعه ها و حکومت های مردمی و مردم سالار و رشد یافته، با تضمین آزادی بیان و قلم و پاسداشت حقوق و کرامت بشر راه کند و کاو و پژوهش را بر روی روشن اندیشان و روشنفکران و دانشمندان و تحلیل گران و فلسفه تاریخ می گشایند و به آنان امکان می دهند تا با امنیت خاطر با بررسی رویدادها و موجبات و پیامدهای آنها و نقش جامعه و حکومت و گروه ها و دست های آشکار و نهان، راز رشد و موفقیت ها و نیز علل برنامه ریزان و سیاست سازان و مدیران جامعه سازند، تا دیگر فاجعه ها تکرار نگردد؛ اما حکومت ها و جامعه های در اسارت بلای استبداد و وبای انحصار با بستن فضای جامعه و شکستن قلم ها و بریدن زبان ها و مسدود ساختن راه پژوهش و تحقیق و تنفس با انواع تابلوسازی ها و قداست تراشی دروغین، راه طرح و بررسی رویدادها را به دلیل رسوایی هایی که بار آورده و نهان داشته اند و پاسخی منطقی و انسانی ندارند، می بندند، و هرگز اجاره تحلیل رویدادهای جاری و گذشته را هم نمی دهند تا حقایق کشف و راز عقب ماندگی ها و سقوطها آشکار گردد و بشود در آینده از آنها دوری گزید و فرصت های رشد و پیشرفت آفرید.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #165

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    6.در سوره ی بنی اسرائیل ضمن یک داستان اندیشاننده و مفصل یک قاعده و ضابطه کلی را برای عصرها و نسل ها به تابلو می برد که:
    وان عدتم عدنا(251)
    به هوش باشید که اگر دگرباره به استبداد و تبهکاری بازگردید، ما نیز به کیفر سخت شما باز خواهیم گشت و دگرباره دشمن بر شما سلطه خواهد یافت و ذلت و خفت و اسارت شما باز می گردد...
    به این آیات در این مورد بنگریم:
    و قضینا الی بنی اسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الارض مرتین و لتعلن علوا کبیرا. فاذا جاء وعد اولیها بعثنا علیکم عبادا لنا اولی بأس شدید فجاسوا خلال الدیار و کان وعدا مفعولا. ثم رددنا لکم الکره علیهم و امددناکم باموال و بنین و جعلناکم اکثر نفیرا.ان احسنتم احسنتم لا نفسکم و ان اساتم فلها فاذا جاء وعد الاخره لیسووا وجوهکم و لیدخلوا المسجد کما دخلوه اول مره و لیتبروا ما علوا تتبیرا.
    عسی ربکم ان یرحمکم و ان عدتم عدنا و جعلنا جهنم للکافرین حصیرا(252)
    و در کتاب آسمانی یهود، تورات به فرزندان اسرائیل اعلام کردیم که: به یقین شما در روی زمین دو بار تبهکاری گسترده خواهید کرد، و بی تردید به برتری جویی زشتی بر خواهید خاست. پس هنگامی که از آن دو بار، وعده ی نخست فرارسد و شما به تبهکاری برخیزید، ما بندگانی از خود را - که سخت پر توان پیکار گردند - بر ضد شما بر می انگیزیم تا در راه دستیابی بر شما، به شهر و دیارتان در آیند و درون خانه ها به جست و جو پردازند و شما را نابود سازد، و این وعده ای تحقق ناپذیر است. آن گاه پس از چندی، دگرباره چیرگی و سلطه ی بر آنان را - به دلیل تجدید نظر و دگرگونی مطلوب در شما و پیدایش تحول نامطلوب و مستی قدرت در طرف مقابل - به شما باز می گردانیم، و با دارایی های بسیار و فرزندانی بی شمار، شما را یاری می کنیم و شمارتان را افزون تر می سازیم.
    اگر نیکی کنید و شایسته و بایسته رفتار نمایید، برای خود نیکی نموده اید و اگر بد رفتاری پیشه سازید، باز هم به خود روا داشته اید. پس هنگامی که وعده ی دیگر فرا رسد دگرباره گروهی را بر شما می گماریم تا چهره هایتان را به کیفر سرکشی و بیدادتان با گرفتن انتقام، اندوه زده سازند تا به مسجدالاقصی در آیند؛ درست همان گونه که نخستین بار در آمدند، و تا بر هرچه دست یابند، یکسره نابود سازند.
    امید است که پروردگارتان پس از آن، بر شما ببخشاید؛ و به هوش باشید که اگر دگرباره به تبهکاری و بیداد باز گردید ما نیز به کیفر سخت شما باز خواهیم گشت...
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 18-03-2021 در ساعت 21:06
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #166

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    و این یعنی قانونداری جامعه وتاریخ.یعنی قواعد ثابت و ضوابط مشخصی بر جامعه و تاریخ حکومت می کند و این پندار غلط که اراده های گزافکار و خواست و مشیتی بی قاعده و حساب، سرنوشت های تاریخی و اجتماعی را دگرگون می سازد و رقم می زند، به نفی شده است.
    و أقسموا بالله جهد أیمانهم لئن جاءهم نذیر لیکونن أهدی الامم فلما جاءهم نذیر ما زادهم الا نفورا.
    استکبرا فی الارض و مکر السیی و لا یحیق المکر السیی الا بأهله فهل ینظرون الا سنه الاولین فلن تجد لسنه الله تبدیلا ولن تجد لسنه الله تحویلا.
    أولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم و کانوا اشد منهم قوه و ما کان الله لیعجزه من شی فی السماوات و لا فی الارض انه کان علیما قدیرا.
    ولو یواخذ الله الناس بما کسبوا ما ترک علی ظهرها من دابه ولکن یؤخرهم الی أجل مسمی فاذا جاء أجلهم فان الله کان بعباده بصیرا(253)
    و تاریک اندیشان با تلاش بسیار در سوگند هایشان، به خدا سوگند یاد کردند که اگر اصلاح گر و بیم دهنده ای برای شما بیاید، بی تردید آنان از هر یک از دیگر جامعه ها راه یافته تر و اصلاح پذیرتر خواهد شد؛ اما هنگامی که هشدار دهنده ای برای آنان آمد، به جای حق پذیری و هدایت، جز بر رمیدن آنان از حق و عدالت نیفزود! این حق گریزی و حق ستیزی، تنها به سبب گردنکشی در روی زمین و نیرنگ زشت آنان بود؛ و نیرنگ زشت، جز صاحب آن را فرا نمی گیرد. بنابراین آیا آنان جز سنت و روش ما، درباره ی پیشینیان را انتظار می برد؟! پس برای سنت خدا دگرگونی نمی یابی، و هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت.
    آیا در سرگذشت پیشینیان نیندیشیده، و آیا در زمین و زمان نگردیده اند تا بنگرند که فرجام کسانی که پیش از اینان زیسته و از آنان پرتوان تر بودند، چگونه شد و خدا چنین نیست که چیزی در آسمان ها و زمین، او را به ستوه آورد چرا او هماره دانا توانست.
    و اگر خدا مردم را به کیفر آنچه فراهم آورند و انجام دادند، بی درنگ کیفر می نمود، هیچ جنبنده ای بر پشت این زمین پهناور بر جای نمی نهاد؛ اما او، کیفر آنان را تا سر آمدی معلوم به تأخیر می افکند؛ پس هنگامی که سرآمدشان فرا رسد هر کسی به کیفر عمل کرد زشت و ظالمانه اش خواهد رسید، به یقین خدا به کار بندگانش هماره بیناست.
    آری، آیا این مردم جز سنت و روش و ضوابطی را که بر جامعه های پیشین جاری شده است انتظار دارند؟ هرگز در سنت خدا تبدیل و جانشین شدن سنتی به جای سنت دیگر و یا تغییر و دگرگونی یک سنت، نخواهی یافت.
    ره آورد بر نتافتن نقد و نظارت، محاسبه گریزی و اصلاح ستیزی، بهره وری ابزاری از قانون، مذهب و سنگر گرفتن در پشت واژه ها و مفاهیم مقدس و ارزشی، پافشاری بر استبداد و پایمال کردن حقوق بشر و انحصار قدرت و ثروت ملی و سرکوب فرهنگ و فرهنگ سازان و فرهنگ بانان و روشنفکران و صاحبان قلم و بیان، جز ناکامی و تیره روزی و عقب ماندگی و فروپاشی نخواهد بود، درست همان گونه که عزت و اعتبار و آبروی ملی، منطقه ای، جهانی، دنیوی، و اخروی و پیشرفت و پایداری یک حکومت و یک جامعه ی زنده و بالنده، به ویژه در جهان معاصر تنها با مشارکت همگانی و روش مردم سالاری و احترام به حقوق بشر و پاسداشت آزادی بیان و قلم و دانش و حریم دانشگاه و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و تحدید قدرت و پاسخ گو و نقدپذیر و محاسبه جو و نظارت خواه و اصلاح طلبی هماره جامعه و حکومت آن ممکن است و بس. این حقیقت، هم راز پیشرفت جامعه های دیروز و امروز است و هم فردا و فرداهای دور و نزدیک.
    بر این باور پیام دیگر بینش تاریخی قرآن این است که بر تاریخ و جوامع بشری، ضوابط و سنن جامعه شمول تخلف ناپذیری حاکم است؛ سنن و قوانینی که پرتوی از حاکمیت و اراده ی خدا بر تاریخ است. ضوابطی که خدا نیز طبق اراده ی حکیمانه اش در چار چوب و ضوابط حکیمانه جریان نمی یابد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #167

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    22 - نقش انسان در ساختن جامعه و تاریخ


    جهان بینی مادی بر این باور است که تاریخ به سوی هدفی مشخص در حرکت است و هر جامعه و تمدنی به ناچار مراحل چندگانه ی تاریخی خود را خواهد پیمود، و به سوی مرحله ی نهایی - که چیزی جز کمونیسم نیست - پیش خواهد شتافت و انسان مغلوب و مقهور حرکت تاریخ و جامعه است، و اراده و عمل کرد او تأثیری در روند تاریخ ندارد.
    بر این باور هر فرد یا نیرو و قدرتی - در برابر حرکت تاریخ و روند جامعه قرار گیرد، زیر چرخ های حرکت توفنده ی آن در هم نوردیده می شود می شود.
    بدین سان مارکسیسم ارده ی انسان را در ساختن تاریخ و جامعه، نفی می کند و برای آن، نقش سازنده ای به رسمیت نمی شناسد؛ اما اسلام انسان را موجودی زنده و پرتحرک، صاحب اراده و اختیار، برخوردار از حریت و آزادی، انتخابگر و آزادی، انتخابگر و صاحب ابتکار و مسئول و متعهد می نگرد و او را در ساختن جامعه و تاریخ خود، آزاد و صاحب اختیار و نقش می شناسد. این پیام دیگر بینش تاریخی قرآن به عصرها و نسل هاست.
    آیات تاریخی قرآن نشاگر این واقعیت است که حرکت جامعه و تاریخ، یک امر جبری و حتمی نیست. یک پدیده و روندی نیست که اراده و خواست انسان و آگاه به قوانین حاکم بر جامعه و تاریخ و انسان پر تلاش و شورآفرین و شعورساز در دگرگونی های آن تأثیر نکند؛ نه، بلکه انسانی این گونه و با این وصف، بر خلاف دیگر پدیده ها، موجودی تاریخ ساز و تاریخ پرداز است با اراده و خواست خود در چهار چوب اراده و مشیت الهی - به شرطی که به قوانین و سنن حاکم بر جامعه و تاریخ، آگاه و به مسئولیت های انسانی و اجتماعی و تاریخی خویش واقف و عامل باشد - مسیر تاریخ و روند جامعه را تغییر دهد و آن را به طور کلی دگرگون سازد. می تواند عاملی را جایگزین عامل دیگر کند. می تواند اصلاح را به جای فساد و تباهی گذارد و عدالت را به جای ظلم و مردم سالاری را به جای قیم مآبی و استبداد فردی یا گروهی. می تواند ایمان و اخلاق و معنویت را به جای حق ستیزی و بیداد قرار دهد و فرهنگ و هدایت پذیری را به جای اصلاح ناپذیری و اصرار در گمراهی و تاریک اندیشی. می تواند رشد و تعالی را به جای واپسگرایی و انحطاط نهد، یا عکس آن؛ آن گاه تاریخ را آن گونه که می اندیشد در جهت مصالح و منابع، یا زیان و بی فرجامی خویش به گردش در آورد.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #168

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بر این باور آزادی انسان در تاریخ آفرینی و تاریخ سازی پیام دیگر بعد تاریخی قرآن است، و راز و رمز این همه توصیه و تأکید و مطالعه ی دقیق تاریخ درس آموز پیامبران و پژوهش در تاریخ جامعه ها و سرگذشت سلسله های گذشته و عبرت آموزی و تجربه اندوزی از فراز و فرود آنها و کشف قواعد اساسی و درس گرفتن از تاریخ زندگی آنها در این جا نهفته است؛ در نقش تاریخ ساز انسان.
    نگرشی به تاریخ موسی و فرزندان اسرائیل و این که: چگونه حرکت تاریخ دگرگون شد(254)؟
    نگرشی به تاریخ یوسف و دنیای آزاد و آباد و دلپذیری که به یمن درایت و دانش و پاکی و پروا و امانت و بشردوستی و اعتماد به نفس و توکل بر خدای خود، بر جای ویرانه های استبداد و فساد و ولنگاری آن روزگار پدید آورد(255).
    نگرشی به سرگذشت مسیح و مام تاریخ سازش، مریم و نسیم یکتا پرستی و پروا، مهر و معنویت، اخلاق بشر دوستانه و مهر گسترانه، پاکی و پاکیزگی درون و بیرون، ساده زیستی و پارسایی، تساهل و تسامح و نسیم دل انگیز دلآویز انسان دوستی و صفا که به وسیله ی آن دو انسان شایسته و وارسته و تاریخ ساز، در آن شرایط سخت و خشونت بار در مزرعه ی زندگی خزان زده ی انسان وزیدن گرفت(256).
    نگرشی به تاریخ یحیی و زکریای پیامبر و جهاد و تلاش آنان در پیکار با بیراهه روی و انسان ستیزی جامعه و حکومت مطلقه ی روزگار خویش و تلاش در جهت تحول مطلب(257)
    نگرشی به تاریخ درس آموز ابراهیم، اسماعیل، نوح، هود، شعیب، صالح و دیگر اصلاح گران خستگی ناپذیر آسمانی و زمینی که چگونه تعالی طلبی و عدالت خواهی در پرتو درایت و اخلاص و تلاش آنان، و اصلاح پذیری یا اصلاح ستیزی برخی جامعه ها در قلمرو محدود یا گسترده ای، جایگزین انواع خرافه و واپسگرایی و تبهکاری شد؟
    نگرشی به تاریخ و بعثت و روزگار پر شکوه سلیمان و داود که چگونه ارزش های الهی وانسانی به جای ضد ارزش ها حاکم گردید؟
    نگرشی به تاریخ پیامبر گرامی و جامعه ی عرب و دیگر ملت ها و این حقیقت که چگونه روند تاریخ از انحطاط به سوی رشد و پیشرفت و شکوفایی و اوج تغییر مسیر داد(258)؟
    آری، در همه ی اینها پیام فوق انعکاس یافته است که به نگرش بر چند آیه و نمونه بسنده می شود:
    1.قرآن به هنگام ترسیم سرگذشت پر افتخار پدر توحیدگرایان و عدالت خواهان (ابراهیم) و آوردن سفارش های ارزشمند و تاریخ ساز او به نسل و تبارش، روی سخن را به امت پیامبر و نسل های آینده می کند و در بیان راز و رشد و پیشرفت و پیروزی و شکوه ابراهیم و رهروان راستین راه او، چنین می فرماید:
    تلک أمه قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم ولاتسئلون عما کانوا یعملون(259)
    آنها جامعه و مردمی بودند که روزگارشان بر سر آمد و در گذشتند. دستاورد آنان در زندگی، برای خود آنان است، و عمل کرد و دستاورد شما نیز برای شماست؛ و از آنچه آنان انجام می دادند، هیچ گاه شما مورد محاسبه و بازخواست قرار نخواهید گرفت.
    بدین سان قرآن در این آیه با صراحت و قاطعیت، جامعه ها و تمدن ها را مسئول بینش، گرایش و عمل کرد خود می شناسد و به نقش تاریخ ساز انسان در ساختن تاریخ انگشت می گذارد.
    2.در آیه ی دیگری، قرآن در پاسخ بهانه ها، فخر فروشی ها و حق ناپذیری های برخی از یحود و نصارا - که در برابر دعوت یکتاپرستانه و آزادی بخش و بشر دوستانه پیامبر، آیین و نام ابراهیم و اسماعیل و دیگر پیام آوران را دستمایه ی قدرت و امتیازطلبی و برتری جویی و باج خواهی و اصلاح ناپذیری ساخته بودند - به روشنگری پرداخت که:
    تلک أمه قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم ولا تسئلون عما کانوا یعملون(260)
    آنان مردمی بودند که روزگارشان به سر آمد.دستاورد آنان در زندگی، برای خود آنان است و عمل کرد شما نیز برای شماست؛ و از آنچه آنان انجام می دادند، هیچ گاه شما مورد محاسبه و بازخواست قرار نخواهید گرفت.
    و بدین سان ضمن نازیدن دروغین و بیهوده و ابزاری آنان به بینش و گرایش و عمل کرد تاریخ ساز پیامبران پیشین، خاطر نشان می سازد که آنان برای ایجاد تحول مطلوب و اصلاحی در روزگار خویش به تلاش و تحرک جدی همه جانبه بر خاستند و ثمره ی کارشان را دیدید، دستاورد آنان برای خود آنان است، نه شما اینک شما بگویید که برای ساختن و پرداختن جامعه ی مطلوب و برخوردار از توحید و تقوا و عدالت آزادی و نگارش و پردازش تاریخ در خور فخر و مباهات چه می دانید؟ و این یعنی نقش تاریخ ساز انسان در ساختن جامعه و تاریخ.
    3.در آیه ی دیگری روشنگری می کند که فلسفه ی آمدن پیامبران و فرود برنامه های آسمانی برای این است که خود انسان ها و خود جامعه و مردم به پا خیزند و خود شرایط محبوب و دنیای مطلوب و روش مدیریت و جهانداری و نظام دلخواه و تاریخ مورد نظر خویش را بسازند:
    لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط...(261)
    ما پیامبران خود را با دلیل های روشن و روشنگر فرستادیم و با آنها کتاب آسمانی و میزان سنجش حق از باطل و ارزش ها را فرود آوردیم، تا مردم برای بنیاد و گسترش عدالت و زندگی عادلانه و نظام و شرایط آزادمنشانه و فرصت ساز به پا خیزند... .
    در این آیه، نقش تاریخ ساز انسان به روشنی جلوه گر است؛ در آیه نقش بزرگ پیامبران عبارت است از:
    آوردن برنامه، قانون زندگی، فرهنگ دهی و فرهنگ بانی، رواج ارزش ها در میان مردم، بالا بردن سطح شعور اجتماعی و سیاسی جامعه، نشانگری حقوق و حدود، وحدت بخشیدن به صف توده ها، رهبری و هدایت و تزکیه و پالایش اخلاقی و بهداشتی ساختن اندیشه، زبان و قلم، منش و عمل سیاست و قضاوت آنها و ارائه ی الگوی عملی.
    اما نقش مردم عبارت است از:
    ایجاد تحول مطلوب در قالب جان ها و درون و برون خود با آگاهی و آزادی و قیام برای دگرگون ساختن و در هم نوردیدن روابط ظالمانه و شرایط نامطلوب و بسته و پر خفقان اجتماعی، و آن گاه بنیاد نظام و تشکیلات و دنیایی سرشار از عدل و داد و روابطی بر اساس حق و فضیلت و آزادمنشی و بشردوستی و رعایت کرامت و آزادی انسان.
    3. در آیه ای دیگر در مورد فراز و فرود یک جامعه و تمدن در دو شرایط ناهمگون می فرماید:
    و ضرب الله مثلا قریه کانت آمنه مطمئنه یأتیا رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بأنعم الله فأذاقها الله لباس الجوع والخوف بما کانوا یصنعون(262)
    و خدای فرزانه مثالی زده است تا همگان فرجام شوم ناسپاسی و بیداد را بفهمند؛ و آن مثال این است: شهر و دیاری بزرگ و سرزمینی آباد و امن و آرام بود و روق و روزی آن را هر سو به فراوانی و گستردگی می رسید، اما جامعه و نظام آن دستخوش بدمستی شد و نعمت های خدا را ناسپاسی کردند، و خدا به کیفر آنچه آنان انجام می دادند، طعم تلخ پوشیدن لباس گرسنگی و هراس را به آن شهر و ساکنانش چشانید.
    در این آیه نیز نقش مطلوب و نامطلوب انسان و نیز جامعه و حکومت در ساختن تاریخ به روشنی هویداست.
    در مرحله نخست، جامعه و مردم فکر اندیشه خود را به کار می اندازند، دست اتحاد و برادری به هم می دهند، سعی و تلاش و تصمیم نیرومند بروز می دهند، به هنگام لزوم فداکاری می کنند، و در بعد اندیشه و باور، بیان و قلم، منش و اخلاق و میدان عمل و مدیریت، سپاس نعمت های خدا را می گزارند و نعمت ها را به راه خشنودی ارزانی دارنده ی نعمت ها به کار می گیرد، که ثمره آن روند مطلوب، رفاه آسایش، امنیت و آرامش، حریت و آزادگی بر طبق سنت خداست، اما در مرحله ی دیگر به نظر می رسد که دچار آفت غرور و بلای غفلت می شوند، رکود و سستی و تنبلی جای سعی و کوشش را می گیرد، نفاق و پراکندگی به جای برادری و اتحاد و تفاهم می نشیند، ظلم و ستم و خودسری جای روابط عادلانه را می گیرد، رفاه زدگی تجمل پرستی، فاصله های طبقاتی و تن پروری، جایگزین اخلاص و فداکاری می گردد، و ثمره ی شوم این تغییر نامطلوب هم، خفت و نکبت و سقوط و ذلت و بدبختی است که گربانگیر آنان می شود.
    و این گونه نقش تاریخ ساز انسان جلوه گر می گردد.
    آری، پیام دیگر بعد تاریخی قرآن این است که انسان سرنوشت خاصی - که از پیش تعیین شده باشد - ندارد و مقرور و مغلوب جبرتاریخ، جبرزمان و جبر محیط نیست، بلکه عامل سازنده و پردازنده ی تاریخ و رقم زننده ی رنگ و بوی زندگی انسان، تحولات و دگرگونی هایی است که در بینش، گرایش، منش و عمل کرد و مدیریت و گسترده ی جان و روح او به اراده و خواست خود او و جامعه و دنیای که در نفس و زندگی می کند، پدید می آید.
    یکی از اندیشمندان در این مورد، از کتاب ملاحظات درباره ی علل عظمت و انحطاط رومیان چنین نقل می کند: تصادف بر جهان حکم فرما نیست، این نکته را می توان از رومیان پرسید؛ زیرا آنان تا زمانی که برنامه ای در فرمانروایی داشتند با کامیابی های پیاپی قرین بودند و چون برنامه ی دیگری در پیش گرفتند با عقب گردهای پیاپی رو به رو شدند. در هر نظام و حکومتی علت هایی خواه اخلاقی و خواه جهانی در کار است که نظام مورد نظر را به اعتلا می رساند و بر قرار می دارد، یا به سوی پرتگاه نابودی سوق می دهد. همه ی پیشامدها تابع این علل اند و اگر تصادف یک نبرد یعنی علتی خاص، دولت و نظامی را واژگون کرده باشد، بی تردید علتی کلی در کار بوده است که موجب گردیده تا دولت مورد اشاره به دنبال یک نبرد از پا در آید.
    سخن کوتاه در این مورد این است که، روند اصلی است که موجب همه ی پیشامدهای جزیی می شود، نه تصادف و اتفاق.(263)
    با این بیان، به باور ما هم باورمندان قضا و قدر جبری - که انسان را محکوم اراده و خواست اجباری خدا می دانند - محکوم هستند و هم معتقدان به جبرمادی - که انسان را بازیچه ی دست کشش های تغییرناپذیر و اصل وراثت می دانند - و هم طرفداران جبر محیط که انسان را مقهور و محکوم اوضاع اقتصادی و شرایط تولید و توزیع می نگرند؛ چرا که به صراحت آیات روشنگر قرآن و آموزه های درخشان و تاریخ ساز آن، انسان آزاد است و می تواند راه آزادی و آزادمنشی را برگزیند و در پرتو آگاهی و برنامه و تصمیم سازی و تصمیم گیری و مدیریت درست، سر نوشت خود را به دست بسازد.
    آری، زمام سرنوشت و تاریخ انسان را خود او بر دست دارد، و اوست که برای خود افتخار و پیروزی، یا ذلت و انحطاط و نگون بختی خلق می کند. درد از خود اوست و درمان هم به دست اوست و تا در وضع خود تحول مطلوب و محبوب ایجاد نکند، و با خودسازی و نظارت هماره بر نهاد قدرت و مدیریت، تغییری مطلوب در خود و جامعه ی خود ندهد، تغییری در سرنوشت او پدیدار نخواهد شد(264).
    بدین سان نقش انسان در ساختن تاریخ، جلوه گر است و این پیام دیگر بینش تاریخی قرآن به عصرها و نسل هاست.


    23 - نقش عوامل معنوی در حرکت تاریخ

    عامل حرکت جامعه در بستر زمان چیست؟

    عامل حرکت تاریخ، کدام است؟
    چه نیرویی جامعه را به حرکت و تلاش وتکاپو و جنب و جوش آورده، و باعث شده است تا جامعه پر غوغای خویش این فراز و نشیب های و پسرفت و پیشرفت ها و طلوع و غروب را پشت سر گذارد؟
    چه چیزی موجب شده است تا جامعه مسیر پر پیچ و خم و پر دست انداز تاریخ را طی کند؟ از گردنه های صعب العبور، از فراز و نشیب های تند، از دشت های هموار یا پر سنگلاخ و کویرهای خشک و سوزان تاریخ عبور کند؟
    چه عاملی باعث گردیده است تا سلسله ها، قدرت ها، و تمدن ها جوانه زنند، شکوفا گردند، به اقتدار و صلابت برسند، به مرحله ی کهنسالی و فرسودگی گرایند و با مرگ غم بار و غروب غمرنگ خود، جایشان را به دیگری بسپارند؟
    کوتاه سخن این که موتور متحرک چرخ های عظیم ارابه ی جامعه و دگرگونی های گسترده ی تاریخی - که از سپیده دم تاریخ تاکنون رخ داده است - چیست؟ عوامل مادی؟
    انگیزه های معنوی؟ یا هر دو ؟ کدام یک؟
    عوامل منفی و زشت ؟ یا انگیزه های مثبت و زیبا و آرمان خواهانه؟ کدام یک؟ درس دیگر بعد تاریخی قرآن، به این پرسش حساس و سرنوشت ساز پاسخ می دهد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #169

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آری، در همه ی اینها پیام فوق انعکاس یافته است که به نگرش بر چند آیه و نمونه بسنده می شود:
    1.قرآن به هنگام ترسیم سرگذشت پر افتخار پدر توحیدگرایان و عدالت خواهان (ابراهیم) و آوردن سفارش های ارزشمند و تاریخ ساز او به نسل و تبارش، روی سخن را به امت پیامبر و نسل های آینده می کند و در بیان راز و رشد و پیشرفت و پیروزی و شکوه ابراهیم و رهروان راستین راه او، چنین می فرماید:
    تلک أمه قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم ولاتسئلون عما کانوا یعملون(259)
    آنها جامعه و مردمی بودند که روزگارشان بر سر آمد و در گذشتند. دستاورد آنان در زندگی، برای خود آنان است، و عمل کرد و دستاورد شما نیز برای شماست؛ و از آنچه آنان انجام می دادند، هیچ گاه شما مورد محاسبه و بازخواست قرار نخواهید گرفت.
    بدین سان قرآن در این آیه با صراحت و قاطعیت، جامعه ها و تمدن ها را مسئول بینش، گرایش و عمل کرد خود می شناسد و به نقش تاریخ ساز انسان در ساختن تاریخ انگشت می گذارد.
    2.در آیه ی دیگری، قرآن در پاسخ بهانه ها، فخر فروشی ها و حق ناپذیری های برخی از یحود و نصارا - که در برابر دعوت یکتاپرستانه و آزادی بخش و بشر دوستانه پیامبر، آیین و نام ابراهیم و اسماعیل و دیگر پیام آوران را دستمایه ی قدرت و امتیازطلبی و برتری جویی و باج خواهی و اصلاح ناپذیری ساخته بودند - به روشنگری پرداخت که:
    تلک أمه قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم ولا تسئلون عما کانوا یعملون(260)
    آنان مردمی بودند که روزگارشان به سر آمد.دستاورد آنان در زندگی، برای خود آنان است و عمل کرد شما نیز برای شماست؛ و از آنچه آنان انجام می دادند، هیچ گاه شما مورد محاسبه و بازخواست قرار نخواهید گرفت.
    و بدین سان ضمن نازیدن دروغین و بیهوده و ابزاری آنان به بینش و گرایش و عمل کرد تاریخ ساز پیامبران پیشین، خاطر نشان می سازد که آنان برای ایجاد تحول مطلوب و اصلاحی در روزگار خویش به تلاش و تحرک جدی همه جانبه بر خاستند و ثمره ی کارشان را دیدید، دستاورد آنان برای خود آنان است، نه شما اینک شما بگویید که برای ساختن و پرداختن جامعه ی مطلوب و برخوردار از توحید و تقوا و عدالت آزادی و نگارش و پردازش تاریخ در خور فخر و مباهات چه می دانید؟ و این یعنی نقش تاریخ ساز انسان در ساختن جامعه و تاریخ.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #170

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3.در آیه ی دیگری روشنگری می کند که فلسفه ی آمدن پیامبران و فرود برنامه های آسمانی برای این است که خود انسان ها و خود جامعه و مردم به پا خیزند و خود شرایط محبوب و دنیای مطلوب و روش مدیریت و جهانداری و نظام دلخواه و تاریخ مورد نظر خویش را بسازند:
    لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط...(261)
    ما پیامبران خود را با دلیل های روشن و روشنگر فرستادیم و با آنها کتاب آسمانی و میزان سنجش حق از باطل و ارزش ها را فرود آوردیم، تا مردم برای بنیاد و گسترش عدالت و زندگی عادلانه و نظام و شرایط آزادمنشانه و فرصت ساز به پا خیزند... .
    در این آیه، نقش تاریخ ساز انسان به روشنی جلوه گر است؛ در آیه نقش بزرگ پیامبران عبارت است از:
    آوردن برنامه، قانون زندگی، فرهنگ دهی و فرهنگ بانی، رواج ارزش ها در میان مردم، بالا بردن سطح شعور اجتماعی و سیاسی جامعه، نشانگری حقوق و حدود، وحدت بخشیدن به صف توده ها، رهبری و هدایت و تزکیه و پالایش اخلاقی و بهداشتی ساختن اندیشه، زبان و قلم، منش و عمل سیاست و قضاوت آنها و ارائه ی الگوی عملی.
    اما نقش مردم عبارت است از:
    ایجاد تحول مطلوب در قالب جان ها و درون و برون خود با آگاهی و آزادی و قیام برای دگرگون ساختن و در هم نوردیدن روابط ظالمانه و شرایط نامطلوب و بسته و پر خفقان اجتماعی، و آن گاه بنیاد نظام و تشکیلات و دنیایی سرشار از عدل و داد و روابطی بر اساس حق و فضیلت و آزادمنشی و بشردوستی و رعایت کرامت و آزادی انسان.
    3. در آیه ای دیگر در مورد فراز و فرود یک جامعه و تمدن در دو شرایط ناهمگون می فرماید:
    و ضرب الله مثلا قریه کانت آمنه مطمئنه یأتیا رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بأنعم الله فأذاقها الله لباس الجوع والخوف بما کانوا یصنعون(262)
    و خدای فرزانه مثالی زده است تا همگان فرجام شوم ناسپاسی و بیداد را بفهمند؛ و آن مثال این است: شهر و دیاری بزرگ و سرزمینی آباد و امن و آرام بود و روق و روزی آن را هر سو به فراوانی و گستردگی می رسید، اما جامعه و نظام آن دستخوش بدمستی شد و نعمت های خدا را ناسپاسی کردند، و خدا به کیفر آنچه آنان انجام می دادند، طعم تلخ پوشیدن لباس گرسنگی و هراس را به آن شهر و ساکنانش چشانید.
    در این آیه نیز نقش مطلوب و نامطلوب انسان و نیز جامعه و حکومت در ساختن تاریخ به روشنی هویداست.
    در مرحله نخست، جامعه و مردم فکر اندیشه خود را به کار می اندازند، دست اتحاد و برادری به هم می دهند، سعی و تلاش و تصمیم نیرومند بروز می دهند، به هنگام لزوم فداکاری می کنند، و در بعد اندیشه و باور، بیان و قلم، منش و اخلاق و میدان عمل و مدیریت، سپاس نعمت های خدا را می گزارند و نعمت ها را به راه خشنودی ارزانی دارنده ی نعمت ها به کار می گیرد، که ثمره آن روند مطلوب، رفاه آسایش، امنیت و آرامش، حریت و آزادگی بر طبق سنت خداست، اما در مرحله ی دیگر به نظر می رسد که دچار آفت غرور و بلای غفلت می شوند، رکود و سستی و تنبلی جای سعی و کوشش را می گیرد، نفاق و پراکندگی به جای برادری و اتحاد و تفاهم می نشیند، ظلم و ستم و خودسری جای روابط عادلانه را می گیرد، رفاه زدگی تجمل پرستی، فاصله های طبقاتی و تن پروری، جایگزین اخلاص و فداکاری می گردد، و ثمره ی شوم این تغییر نامطلوب هم، خفت و نکبت و سقوط و ذلت و بدبختی است که گربانگیر آنان می شود.
    و این گونه نقش تاریخ ساز انسان جلوه گر می گردد.
    آری، پیام دیگر بعد تاریخی قرآن این است که انسان سرنوشت خاصی - که از پیش تعیین شده باشد - ندارد و مقرور و مغلوب جبرتاریخ، جبرزمان و جبر محیط نیست، بلکه عامل سازنده و پردازنده ی تاریخ و رقم زننده ی رنگ و بوی زندگی انسان، تحولات و دگرگونی هایی است که در بینش، گرایش، منش و عمل کرد و مدیریت و گسترده ی جان و روح او به اراده و خواست خود او و جامعه و دنیای که در نفس و زندگی می کند، پدید می آید.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 17 از 24 نخستنخست ... 7131415161718192021 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi