کذلک نولی بعض الظالین بعضا بما کانوا یکسبون(301)
...ولا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه(302)
6.و یا این که: رفاه زدگی و تجمل پرستی در این جامعه باعث دوری از ارزش های معنوی و انسانی و کفران نعمت ها می گردد، و آن گاه سر از فاصله های هولناک طبقاتی و بدبختی و سقوط آن جامعه در می آورد. این حقیقت، بر پیشینیان چنین رفته و اکنون نیز بر جامعه ها چنین می رود و در آینده نیز بر پسینیان چنین خواهد رفت؛ و این یعنی پدیده ی تکرار تاریخ.
ضرب الله مثلا قریه کانت آمنه مطمئنه یأتیا رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بأنعم الله فأذاقها الله لباس الجوع والخوف بما کانو یصنعون(303)
7.و یااین که: اگر در جامعه و تمدن و نظامی، با هر نام و عنوان، بلای انحصار قدرت و امکانات و فرصت های پیشرفت و با جلوگیری از گردش سالم قدرت ملی، امکانات عمومی، امتیازات و اطلاعات و فرصت ها، طبقه ی مترف و مسرف و ممتاز و برتر از قانون و فراتر مقررات و صاحبان قدرت ها و ثروت های باد آورده و نقد و نظارت ستیز پیدا شود، و فسق فجور و قانون شکنی و بیداد و استبداد و اختناق و کشتار و خشونت و زندان و شکنجه رواج یابد، تازیانه ی عذاب خدا چنین رفته و اکنون نیز به جامعه ها چنین می رود و در آینده نیز بر پسینیان چنین خواهد رفت؛ و این یعنی پدیده ی تکرار تاریخ.
واذا اردنا أن نهلک قریه أمرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدمیرا(304)
هشدار قرآن در مورد پدیده های تکرار تاریخ
قرآن در این مورد به جامعه ها و حکومت های خردمند و خردورز، چنین هشدار می دهند:
ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم واذا أراد لله بقوم سوءا فلا مرد له وما لهم من دونه من وال(305)
به یقین خدا آنچه از نعمت ها و مواهب و پیروزی و سرفرازی را ویژه ی جامعه ای ساخت، دگرگون نمی سازد تا این که خود آنان، حال و روز درونی خویش و آنچه را در خود دارند، دگرگون سازند. و هنگامی که خدا برای جامعه ای به خاطر دگرگونی نامطلوبشان بدی و آسیبی بخواهد، هیچ بازگشتی برای آن نیست و برایشان جز ذات پاک او، هیچ حمایتگر و کارسازی نخواهد بود.
و نیز این گونه هشدار می دهد:
تلک أمه قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم ولا تسئلون عما کانوا یعملون(306)
آنان مردمی بودند که روزگارشان به سر آمد. دستاورد آنان در زندگی، برای خود آنان است و عمل کرد شما نیز برای شماست؛ و از آنچه آنان انجام می دادند، هیچ گاه شما مورد محاسبه و بازخواست قرار نخواهید گرفت.
و نیز قرآن، دست انسان را می گیرد و او را به اعماق تاریخ می برد تا نشان دهد که آنچه راز رشد و شکوفایی، یا رمز پسرفت و خزان پیشینیان او شده، همانها در زندگی کنونی و آینده ی بشر نیز قابل تکرار و جریان خواهد بود:
افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم دمر الله علیهم و للکافرین(307)
آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند فرجام کسانی که پیش از آنان بودند، چگونه بود؟ خدا آنان را زیر و رو و نابود کرد؛ و برای حق ستیزان و اصلاح ناپذیران نظایر همین کیفرها خواهد بود.
و نیز این سان توجه می دهد:
و تلک القری اهلکناهم لما ظلموا وجعلنا لمهلکهم موعدا(308)
و مردم آن شهرها را هنگامی که بیداد، پیشه ساختند نابود کردیم و برای نابودیان موعدی قرار دادیم، که در آن هنگامه و سر آمد مقرر نابود می گردند.