10. و نیز آن حضرت درس عبرت نگرفتن از تاریخ پیشینیان، یا کمتر درس عبرت آموختن از آن را، یکی از علت های استبدادگرایی حکومت ها و اصلاح ستیزی نظام ها و زمینه ساز فرو پاشی و سقوط آنها عنوان می سازد:
و تفقد أمر الخراج بما یصلح أهله، فان فی صلاحه و صلاحهم صلاحا لمن سواهم ولاصلاح لمن سواهم الا بهم لام الناس کلهم عیال علی الخراج وأهله ولیکن نظرک فی عماره الارض أبلغ من نظرک فی استجلاب الخراج لان ذلک لا یدرک الا بالعماره، و من طلب الخراج بغیر عماره فقد أخرب البلاد، وأهلک العباد و لم یستقم أمره الا قلیلا...فربما حدث من الامور ما اذا عولت فیه علیهم من بعد احتملوه طیبه أنفسهم به فان العمران محتمل ما حملته و انما یوتی خراب الارض من اعواز اهلها، و انما یعوز أهلها لاشراف أنفس الولاه علی الجمع و سوء ظنهم بالبقاء، وقله انتفاعهم بالعبر...(318)
ویرانی و خرابی زمین و زمان بدان دلیل پیش خواهد آمد که ساکنان آن دچار فقر و تهی دستی می شوند و محرومیت و نیاز آنان بدان جهت است که زمامداران و رهبران به گردآوری ثروت های باد آورده می پردازند و به ماندگاری حکومت و پایبندی آن بدگمان می شوند و از عبرت های تاریخ کمتر عبرت می آموزند و بهره می برند.
روشن است که این هشدار، اشاره ی دیگری به تکرار تاریخ ونسب های حاکم بر رویدادها و دگرگونی های خوشایند و ناخوشایند آن و همانند بودن حوادث مهم و منشا و ریشه و عوامل آن است، و گونه این هشدار حکیمانه چرا؟