صفحه 23 از 24 نخستنخست ... 13192021222324 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 221 تا 230 , از مجموع 231

موضوع: آموزه هایی از پیام های تاریخی قرآن

  1. Top | #221

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    درست به همین دلیل است که دانشمندان ما نیز در گذر زمان از همین آیات و روایات، با این که در هدف های حکومت، ویژگی مدیران، حاکمیت معیارهای اخلاقی در سیاست، نفی استبداد و اختناق و انحصار - لااقل در جنبه ی نظری - اتحاد دارند، اما در شکل و قالب یک حکومت و مدیریت مترقی، با هم دستخوش اختلاف هستند؛ به گونه ای که در همین جامعه ما، گروهی با اندیشه ی امانت و امانتداری و اصل مشورت، و حاکم بودن انسان بر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خویش، از نوعی مردم سالاری زنده و بالنده و مترقی و پرجاذبه و هنگام با زمان سخن دارند، و گروهی نیز از حکومت ولایی - که به نظر آنان، قالبی است پیش ساخته که در آن قدرت در هاله ای از قداست و حقوق و امتیازات مطلقه است و فراتر از دسترس مردم و نقد و نظارت آنان، تا چه رسد به چون چرا و محاسبه و اعلام نارضایتی و جا به جایی مسالمت آمیز و خردمندانه قدرت.
    با این بیان، همین دیدگاه های گوناگون در مورد شکل و فرم حکومت و مدیریت در جامعه ی کنونی ما، نشاندهنده ی این واقعیت است که اسلام شکل ویژه ای برای حکومت و مدیریت ارائه نمی کند و بر این اندیشه رهنمون است که پیروان آن، این محتوای زیبا را در مترقی و پرجاذبه ترین شکل و شیوه و همراه با کاروان دانش و پیشرفت و تجربه ی ارجدار بشری برای اداره ی بهتر جامعه و دنیای خویش به کار گیرند.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #222

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در قالب سر گذشت ها و آیات تاریخی


    در آیات تاریخی قرآن و در قالب های سرگذشت ها و داستان های پیشینیان، می توان با این دو شیوه از مدیریت و نظام، با نشانه ها و ویژگی های هر یک، و با ره آورد و میوه های تلخ و شیرین هر کدام برای جامعه ها رو به رو شد؛ و نیز می توان دریافت که فرهنگ قرآن به کدام یک از دو شیوه مدیریت اقتدارگرا و انحصارطلب و خودکامه، یا مدیریت و نظام مردم سالار و مردمی و مشارکت جو و نقد و نظارت خواه و نظارت خواه و محاسبه پذیر و پاسخ گو راه می نماید؛ برای نمونه:
    1.قرآن در سوره ی قصص پس از نمایش پرده ای از فساد و استبداد مدیریت اقتدارگر و انحصارطلب و پر فریب و خشونت فرعون و قارون، در نفی و نکوهش این روش منحط و ضدبشری و فسادانگیز، این گونه هشدار می دهد:
    تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا(329)
    این سرای آخرت و نعمت های ماندگار آن را، تنها برای کسانی قرار می دهیم که در زمین زمان اراده ی برتری جویی و فساد و تباهی را ندارند.
    2. و نیز آن شیوه از مدیریت و سامان دهی را - که با فریب و سرکوب و خشونت، مردم را به راه دلخواه خویش برد، نه بر اساس آگاهی و آزادی و انگیزش خردمندانه و قانع کننده ی مشارکت و خواست آنان - در محتوای حکومت فرعونی می نگرد، گرچه هر نام و عنوان دیگری را یدک کشد:
    ان فرعون علا فی الارض و جعل أهلها شیعا یستضعف طائفه منهم یذبع أبناءهم و یستحیی نساءهم انه من المفسدین(330)
    بی گمان فرعون در آن سرزمین برتری جویی و بیداد، پیشه ساخت و مردم آن را، گروه گروه کرد؛ گروهی از آنان را به زبونی و ناتوانی می کشانید، به گونه ای که پسران آنان را سر می برید و زنان شان را برای بهره کشی زنده می گذاشت؛ راستی که او از تبهکاران روزگار بود.
    3. و نیز این گونه شگردهای زشت و ظالمانه و بهره وری ابزاری از احساسات دینی و عواطف ملی را، برای عبرت آموختن و دوری گزیدن از سبک انحصار گرانه ی فرعونی، به تابلو تاریخی قرآن می برد:
    و قال فرعون ذرونی أقتل موسی ولیدع ربه انی أخاف أن یبدل دینکم أو أن یظهر فی الارض الفساد(331)
    و فرعون گفت: بگذارید تا من موسی را بکشم و او نیز برای نجات خود، پروردگارش را یاری بخواهد؛ چرا که من می ترسم او، دین و آیین شما را دگرگون ساخته! یا در این سرزمین، فتنه و تباهی پدید آورد!
    4. و نیز حکومت مطلقه و خودکامه ی فرعون و ره آورد شوم آن را در جهت روشنگری و هشدار، در چشم انداز عدالت خواهان قرار می دهد که به پندار خود یک تنه به جای مردم و حتی عصرها و نسل ها تصمیم می گرفت:
    قال فرعون ما أریهم الا ما أری و ما أهدیکم الا سبیل الرشاد(332)
    فرعون گفت: من جز آنچه نیک و زیبا می نگرم، به شما ارائه نخواهم داد و شما را جز به راه درست و شرافتمندانه راه نخواهم نمود!
    5.ونیز به داستان وحشی گری و خشونت و مدیریت و حکومت استبدادی و انحصاری فرعون در برابر حق گرایی افسونگران راه یافته روشنفکر توجه می دهد:
    فالقی السحره ساجدین قالوا آمنا برب العالمین...
    قال آمنتم له قبل ان آذن لکم انه لکبیر کم الذی علمکم السخر فلسوف تعلمون لاقطعن ایدیهم و ارجلکم من خلاف و لا صلبنکم اجمعین
    از پی آن معجزه ی بزرگ، جادوگران با همه وجود در برابر آفریدگار موسی به سجده افکنده شدند.و زبان سپاس و ستایش گشودند و گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛ به همان پروردگار موسی و هارون.
    فرعون، رو به آنان کرد که: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم، به او ایمان آورید؟(333)راستی که او بزرگ و آموزگار شماست، که جادوگری را به شما آموخته است؛ اینک به زودی خواهید دانست: به یقین دست ها و پاهای شما را به عکس یکدیگر خواهد برید، و همه ی شما را به دار خواهم آویخت(334).
    امام صادق در ترسیم اساسی ترین ویژگی روش مدیریت و زمامداری نظام مطلوب اهل بیت با سبک حکومت سیاهکاران اموی تبار و اموی مسلک، به یکی از یاران فرمود:
    فلا تحرقوا بهم اما علمت ان اماره بنی امیه کانت بالسیف السعف والجور، و ان امارتنا بالرفق و التالف و الوقار و الورق و حسن الخلطه و الاجتهاد...(335)
    آیا نمی دانی که روش حکومت امویان بر اساس شمشیر و خشونت و بیداد و تجاوز به آزادی و حقوق و کرامت مردم بود، اما سبک مدیریت و حکومت ما بر اساس نرمش و بشردوستی و متانت و مدارا و عمل کرد زیبا و پاکدامنی و تلاش است؟ پس مردم را با این شیوه ی زیبا، و دین آیین خود برانگیزند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #223

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3. و نیز این گونه شگردهای زشت و ظالمانه و بهره وری ابزاری از احساسات دینی و عواطف ملی را، برای عبرت آموختن و دوری گزیدن از سبک انحصار گرانه ی فرعونی، به تابلو تاریخی قرآن می برد:
    و قال فرعون ذرونی أقتل موسی ولیدع ربه انی أخاف أن یبدل دینکم أو أن یظهر فی الارض الفساد(331)
    و فرعون گفت: بگذارید تا من موسی را بکشم و او نیز برای نجات خود، پروردگارش را یاری بخواهد؛ چرا که من می ترسم او، دین و آیین شما را دگرگون ساخته! یا در این سرزمین، فتنه و تباهی پدید آورد!
    4. و نیز حکومت مطلقه و خودکامه ی فرعون و ره آورد شوم آن را در جهت روشنگری و هشدار، در چشم انداز عدالت خواهان قرار می دهد که به پندار خود یک تنه به جای مردم و حتی عصرها و نسل ها تصمیم می گرفت:
    قال فرعون ما أریهم الا ما أری و ما أهدیکم الا سبیل الرشاد(332)
    فرعون گفت: من جز آنچه نیک و زیبا می نگرم، به شما ارائه نخواهم داد و شما را جز به راه درست و شرافتمندانه راه نخواهم نمود!
    5.ونیز به داستان وحشی گری و خشونت و مدیریت و حکومت استبدادی و انحصاری فرعون در برابر حق گرایی افسونگران راه یافته روشنفکر توجه می دهد:
    فالقی السحره ساجدین قالوا آمنا برب العالمین...
    قال آمنتم له قبل ان آذن لکم انه لکبیر کم الذی علمکم السخر فلسوف تعلمون لاقطعن ایدیهم و ارجلکم من خلاف و لا صلبنکم اجمعین
    از پی آن معجزه ی بزرگ، جادوگران با همه وجود در برابر آفریدگار موسی به سجده افکنده شدند.و زبان سپاس و ستایش گشودند و گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛ به همان پروردگار موسی و هارون.
    فرعون، رو به آنان کرد که: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم، به او ایمان آورید؟(333)راستی که او بزرگ و آموزگار شماست، که جادوگری را به شما آموخته است؛ اینک به زودی خواهید دانست: به یقین دست ها و پاهای شما را به عکس یکدیگر خواهد برید، و همه ی شما را به دار خواهم آویخت(334).
    امام صادق در ترسیم اساسی ترین ویژگی روش مدیریت و زمامداری نظام مطلوب اهل بیت با سبک حکومت سیاهکاران اموی تبار و اموی مسلک، به یکی از یاران فرمود:
    فلا تحرقوا بهم اما علمت ان اماره بنی امیه کانت بالسیف السعف والجور، و ان امارتنا بالرفق و التالف و الوقار و الورق و حسن الخلطه و الاجتهاد...(335)
    آیا نمی دانی که روش حکومت امویان بر اساس شمشیر و خشونت و بیداد و تجاوز به آزادی و حقوق و کرامت مردم بود، اما سبک مدیریت و حکومت ما بر اساس نرمش و بشردوستی و متانت و مدارا و عمل کرد زیبا و پاکدامنی و تلاش است؟ پس مردم را با این شیوه ی زیبا، و دین آیین خود برانگیزند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #224

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    قال آمنتم له قبل ان آذن لکم انه لکبیر کم الذی علمکم السخر فلسوف تعلمون لاقطعن ایدیهم و ارجلکم من خلاف و لا صلبنکم اجمعین
    از پی آن معجزه ی بزرگ، جادوگران با همه وجود در برابر آفریدگار موسی به سجده افکنده شدند.و زبان سپاس و ستایش گشودند و گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛ به همان پروردگار موسی و هارون.
    فرعون، رو به آنان کرد که: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم، به او ایمان آورید؟(333)راستی که او بزرگ و آموزگار شماست، که جادوگری را به شما آموخته است؛ اینک به زودی خواهید دانست: به یقین دست ها و پاهای شما را به عکس یکدیگر خواهد برید، و همه ی شما را به دار خواهم آویخت(334).
    امام صادق در ترسیم اساسی ترین ویژگی روش مدیریت و زمامداری نظام مطلوب اهل بیت با سبک حکومت سیاهکاران اموی تبار و اموی مسلک، به یکی از یاران فرمود:
    فلا تحرقوا بهم اما علمت ان اماره بنی امیه کانت بالسیف السعف والجور، و ان امارتنا بالرفق و التالف و الوقار و الورق و حسن الخلطه و الاجتهاد...(335)
    آیا نمی دانی که روش حکومت امویان بر اساس شمشیر و خشونت و بیداد و تجاوز به آزادی و حقوق و کرامت مردم بود، اما سبک مدیریت و حکومت ما بر اساس نرمش و بشردوستی و متانت و مدارا و عمل کرد زیبا و پاکدامنی و تلاش است؟ پس مردم را با این شیوه ی زیبا، و دین آیین خود برانگیزند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #225

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    روش مشارکت جو و مردم سالار

    قرآن پس از نفی مدیریت خودکامه و اقتدارگرا و انحصارجو و نکوهش سخت بانیان و سردمداران و هواخواهان آن، در همین آیات تاریخی و در قالب همین داستان ها و سرگذشت های پیشینیان، روش و شیوه ای مترقی و بالنده و مردمی و انسانی از مدیریت و ساماندهی و سیاسی و اجتماعی را به تابلو می برد و آموزد که برای همیشه جالب و پرجاذبه و هماهنگ با خرد و دانش و فطرت و وجدان و پیشرفت انسان ها در گذر زمان است؛ برای نمونه:
    1.قرآن در شماری از آیات تاریخی خود، چند داستان از بزرگ مردی آزادمنش به نام ذوالقرنین را به تابلو می برد که در جای جای آن، مدیریت مترقی، مشارکت جو، دانشمند، مردم دوست، راستگو، دلسوز، همراه با اخلاق معنویت و دارای طرح و برنامه را به عصرها و نسل ها نشان می دهد:
    و یسئلونک عن ذی القرنین قل سأتلوا علیکم منه ذکرا.
    انا مکنا فی الارض و اتیناه من کل شی ء سببا.فاتبع سببا.
    حتی اذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمئه و وجد عندها قوما قلنا یا ذا القرنین اما ان تعذب و اما ان تتخذ فیهم حسنا.
    قال اما من ظلم فسوف نعذبه ثم یرد الی ربه فیعذبه عذابا نکرا.
    و اما من امن وعمل صالحا فله جزاء الحسنی و سنقول له من نایسرا.
    ثم اتبع سببا.حتی اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع علی قوم لم نجعل لهم من دونها سترا.
    کذلک و قد احطنا بما لدیه خبرا.
    ثم اتبع سببا.حتی اذا بلغ بین السدین وجد من دونهما قوما لا یکادون یفقهون قولا.
    قالوا یا ذا القرنین ان یاجوج و ماجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجا علی ان تجعل بیننا بینهم سدا.
    قال ما مکنی فیه ربی خیر فاعینونی بقوه اجعل بینکم و بینهم ردما.
    اتونی زبر الحدید حتی اذاساوی بین الصدفین قال انفخوا حتی اذا جعله نارا قال اتونی افرغ علیه قطرا.
    فما اسطاعوا ان یظهروه و ما استطاعوا له نقبا.
    قال هذا رحمته من ربی فاذا جاء وعد ربی جعله دکاء و کان وعد ربی حقا(336)
    و از تو ای پیامبر! درباره ی ذوالقرنین می پرسند؛ در پاسخ آنان بگو: به زودی خبری از او برای شما خواهم خواند، و شما را در مورد او آگاه خواهم ساخت ما در زمین به او توانایی و امکانات ارزانی داشتیم، و از هر چیز وسیله ای به او بخشیدیم.
    و او در پرتو آن قدرت و امکانات، شیوه ای را در پی گرفت و راهی را دنبال کرد. تا آن گاه که به جایگاه فرو شدن خورشید رسید، آن را به گونه ای یافت که گویی در چشمه ای گل آلود و تیره، غروب می کند و گروهی را نزدیک آن یافت که کفرگرایی و حق ناپذیری پیشه ساخته اند. به او گفتیم: هان ای ذوالقرنین!تو آزاد هستی؛ از این رو یا آنان را کیفر، خواهی کرد و یا در میانشان شیوه ی شایسته و مدیریت و سازندگی نیکویی در پیش خواهی گرفت و آنان را زنده خواهی ساخت.
    ذوالقرنینگفت: اما هر کس ستم کند و اصلاح نپذیرد، او را برابر مقررات کیفر خواهم کرد، آن گاه به سوی پروردگارش باز گردانیده می شود و خدا او را به عذابی ناشناخته عذاب خواهد نمود.
    و اما هر کس اصلاح پذیرد و ایمان بیاورد و کاری شایسته انجام دهد، نیکوترین و پرشکوه ترین پاداش را به عنوان سزا خواهد داشت، و ما در مدیریت خود به او سخت نمی گیریم و با تساهل و مدارا، سخن آسانی به او خواهیم گفت. آن گاه شیوه ای دیگر را پی گرفت و راهی جدید را دنبال نمود. تا آنگاه که جایگاه بر آمدن خورشید رسید، آن را به گونه ای یافت که به گروهی طلوع می کند، که پوششی جز آن، برایشان قرار نداده بودیم.
    آری، داستان ذوالقرنین این گونه پیش می رفت، و به راستی ما به آگاهی از آنچه نزد او بود، دانشی فراگیر داشتیم.
    پس راهی جدید را دنبال کرد...تا آن گاه که میان دو کوه رسید، در این سوی آن دو کوه، گروهی بزرگ از مردم را یافت که هیچ سخن و زبانی را به آسانی نمی فهمیدند.
    آنان گفتند: ای ذوالقرنین! یأجوج و ماجوج در این سرزمین تباهی می کنند،آیا بودجه ای بر این اساس برایت مقرر داریم که میان ما و آنان - برای تأمین آزادی و امنیت مردم ما - سدی بزرگ پدید آوری؟
    گفت: آنچه پروردگارم در آن، به من توانایی ارزانی داشته، از بودجه و هزینه ی پیشنهادی شما برایم بهتر است؛ از این رو شما من را با نیروی انسانی کار آمد، یاری رسانید تا به خواست خدا میان شما و آنان سد و دیواری استوار و تسخیرناپذیر پدید آورم.
    اینک قطعه ای بزرگ آهن را برایم بیاورید؛ تا کار را آغاز کنم. آنان به دستور او عمل کردند؛ تا آن گاه که ذوالقرنین میان آن دو کوه را با قطعه های بزرگ آهن هموار ساخت، گفت: اکنون آتش بیاورید و آن را در آهن بدمید؛ و آنان به دستور او دمیدند، تا آن گاه که آن پاره های آهن ها را یکپارچه آتش ساخت، گفت: اینک مس گداخته برایم بیاورید تا روی آنها بریزیم.
    و آن گاه بود که گروه های تجاوز کار یأجوج و مأجوج و دار و دسته های خشونت کیش و تبهکار آنان، نه، توانستند از آن سد عظیم و خط نفوذناپذیر بالا روند و نه امکان یافتند در دیواره ی کوه آسای آن، سوراخ و شکافی پدید آورده و امنیت و مرزهای آن مردم مسالمت جو و صلح طلب را به خطر افکنند.
    ذوالقرنین پس از این موفقیت بزرگ گفت: این بخشایش و رحمتی از سوی پروردگار من است، اما هنگامی که وعده ی پروردگارم فرا رسد و نشانه های رستاخیز پدیدار گردد، خدا آن سد را نیز درهم کوبیده و هموار خواهد ساخت، و وعده ی پروردگار من درست و تخلف ناپذیر است.
    2.در شماری از آیات سوره ی سوم، داستان جهاد احد و فراز و نشیب ها و دلاوری و اخلاص و مردم کمال جو، و نیز مسئولیت گریزی دنیاطلبان و راز موفقیت ها و ناکامی ها و رمز پیروزی ها و شکست ها را به تابلو می برد، آن گاه با وجود کوتاهی و لغزش بخشی از یاران راه، که باعث شکست و شهادت فرزانگان روزگار و به خطر افتادن جان گرامی پیامبر و امیر آزادی گردید، قرآن ضمن دلجویی از پیامبر، راز پیشرفت راه و رسم و رمز محبوبیت و نفوذ او در دل ها را به تابلو می برد و فرمان خدا را به آن حضرت می رساند که اگر در اندیشه ی تربیت نسل مترقی و ساختن جامعه آزاد و آباد و بنیاد و مدیریت و نظام باز و مردمی و مردم گرا و خداپسندانه و ماندگار است، باید به عنوان مدیریت و الگوی جامعه، هماره و با همه ی شهروندان این گونه آزادمنشانه و با کرامت و مهر و بزرگ منشی رفتار کند:
    الف. باسعه ی صدر و تساهل و تسامح و مهر و مدارا با مردم رو به رو گردد.
    ب. باید حتی از کوتاهی و لغزش گناهکاران - تا آن جایی که ممکن و سازنده است - بگذرد و تغافل نماید.
    ج.افزون بر این، باید برایشان از بارگاه خدا آمرزش هم بخواهد.
    ه.و باید برای مدیریت و ساماندهی موفق و مطلوب جامعه، مشارکت جدی و همکاری و نظارت همگانی و آنان را بر انگیزد و نقش آنان را ارج نهد و به خشنودی و رضایت آنان و افکار عمومی، سخت بها دهد.
    و. و در اداره ی امور و شئون جامعه، باید حقوق شهروندی آنان را گرامی داشته و بر اساس مشورت ملی و با بهره وری از افکار عمومی و خرد و تجربه ی جمعی، جامعه را سامان دهد؛
    فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستعفرلهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین(337)
    پس از پیامبر!تنها به برکت مهر و رحمتی از جانب خداست که این چنین با آنان نرمخو و پرمهر شده ای؛ و اگر خشن و سختدل بودی، از گردت پراکنده می شدند؛ بنابراین، از لغزش های آنان در گذر و برایشان از آفریدگارت آمرزش بخواه، و در کار تدبیر امور و تنظیم شئون جامعه، با آنان مشارکت و مشورت نما؛ و هنگامی که پس از رایزنی با افکار عمومی، بر انجام کاری تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن؛ چرا که خدا توکل کننگان را دوست می دارد.
    این بود درس هایی چند از پیام های تاریخی قرآن، امید که این کتاب پرشکوه خدا، چراغ راه و یار همراه ما در این جهان و جهان دیگر باشد، آمین رب العالمین.
    قم، دفتر فرهنگ و اندیشه، علی کرمی فریدونی
    تابستان 1382.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #226

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    و از تو ای پیامبر! درباره ی ذوالقرنین می پرسند؛ در پاسخ آنان بگو: به زودی خبری از او برای شما خواهم خواند، و شما را در مورد او آگاه خواهم ساخت ما در زمین به او توانایی و امکانات ارزانی داشتیم، و از هر چیز وسیله ای به او بخشیدیم.
    و او در پرتو آن قدرت و امکانات، شیوه ای را در پی گرفت و راهی را دنبال کرد. تا آن گاه که به جایگاه فرو شدن خورشید رسید، آن را به گونه ای یافت که گویی در چشمه ای گل آلود و تیره، غروب می کند و گروهی را نزدیک آن یافت که کفرگرایی و حق ناپذیری پیشه ساخته اند. به او گفتیم: هان ای ذوالقرنین!تو آزاد هستی؛ از این رو یا آنان را کیفر، خواهی کرد و یا در میانشان شیوه ی شایسته و مدیریت و سازندگی نیکویی در پیش خواهی گرفت و آنان را زنده خواهی ساخت.
    ذوالقرنینگفت: اما هر کس ستم کند و اصلاح نپذیرد، او را برابر مقررات کیفر خواهم کرد، آن گاه به سوی پروردگارش باز گردانیده می شود و خدا او را به عذابی ناشناخته عذاب خواهد نمود.
    و اما هر کس اصلاح پذیرد و ایمان بیاورد و کاری شایسته انجام دهد، نیکوترین و پرشکوه ترین پاداش را به عنوان سزا خواهد داشت، و ما در مدیریت خود به او سخت نمی گیریم و با تساهل و مدارا، سخن آسانی به او خواهیم گفت. آن گاه شیوه ای دیگر را پی گرفت و راهی جدید را دنبال نمود. تا آنگاه که جایگاه بر آمدن خورشید رسید، آن را به گونه ای یافت که به گروهی طلوع می کند، که پوششی جز آن، برایشان قرار نداده بودیم.
    آری، داستان ذوالقرنین این گونه پیش می رفت، و به راستی ما به آگاهی از آنچه نزد او بود، دانشی فراگیر داشتیم.
    پس راهی جدید را دنبال کرد...تا آن گاه که میان دو کوه رسید، در این سوی آن دو کوه، گروهی بزرگ از مردم را یافت که هیچ سخن و زبانی را به آسانی نمی فهمیدند.
    آنان گفتند: ای ذوالقرنین! یأجوج و ماجوج در این سرزمین تباهی می کنند،آیا بودجه ای بر این اساس برایت مقرر داریم که میان ما و آنان - برای تأمین آزادی و امنیت مردم ما - سدی بزرگ پدید آوری؟
    گفت: آنچه پروردگارم در آن، به من توانایی ارزانی داشته، از بودجه و هزینه ی پیشنهادی شما برایم بهتر است؛ از این رو شما من را با نیروی انسانی کار آمد، یاری رسانید تا به خواست خدا میان شما و آنان سد و دیواری استوار و تسخیرناپذیر پدید آورم.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #227

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اینک قطعه ای بزرگ آهن را برایم بیاورید؛ تا کار را آغاز کنم. آنان به دستور او عمل کردند؛ تا آن گاه که ذوالقرنین میان آن دو کوه را با قطعه های بزرگ آهن هموار ساخت، گفت: اکنون آتش بیاورید و آن را در آهن بدمید؛ و آنان به دستور او دمیدند، تا آن گاه که آن پاره های آهن ها را یکپارچه آتش ساخت، گفت: اینک مس گداخته برایم بیاورید تا روی آنها بریزیم.
    و آن گاه بود که گروه های تجاوز کار یأجوج و مأجوج و دار و دسته های خشونت کیش و تبهکار آنان، نه، توانستند از آن سد عظیم و خط نفوذناپذیر بالا روند و نه امکان یافتند در دیواره ی کوه آسای آن، سوراخ و شکافی پدید آورده و امنیت و مرزهای آن مردم مسالمت جو و صلح طلب را به خطر افکنند.
    ذوالقرنین پس از این موفقیت بزرگ گفت: این بخشایش و رحمتی از سوی پروردگار من است، اما هنگامی که وعده ی پروردگارم فرا رسد و نشانه های رستاخیز پدیدار گردد، خدا آن سد را نیز درهم کوبیده و هموار خواهد ساخت، و وعده ی پروردگار من درست و تخلف ناپذیر است.
    2.در شماری از آیات سوره ی سوم، داستان جهاد احد و فراز و نشیب ها و دلاوری و اخلاص و مردم کمال جو، و نیز مسئولیت گریزی دنیاطلبان و راز موفقیت ها و ناکامی ها و رمز پیروزی ها و شکست ها را به تابلو می برد، آن گاه با وجود کوتاهی و لغزش بخشی از یاران راه، که باعث شکست و شهادت فرزانگان روزگار و به خطر افتادن جان گرامی پیامبر و امیر آزادی گردید، قرآن ضمن دلجویی از پیامبر، راز پیشرفت راه و رسم و رمز محبوبیت و نفوذ او در دل ها را به تابلو می برد و فرمان خدا را به آن حضرت می رساند که اگر در اندیشه ی تربیت نسل مترقی و ساختن جامعه آزاد و آباد و بنیاد و مدیریت و نظام باز و مردمی و مردم گرا و خداپسندانه و ماندگار است، باید به عنوان مدیریت و الگوی جامعه، هماره و با همه ی شهروندان این گونه آزادمنشانه و با کرامت و مهر و بزرگ منشی رفتار کند:
    الف. باسعه ی صدر و تساهل و تسامح و مهر و مدارا با مردم رو به رو گردد.
    ب. باید حتی از کوتاهی و لغزش گناهکاران - تا آن جایی که ممکن و سازنده است - بگذرد و تغافل نماید.
    ج.افزون بر این، باید برایشان از بارگاه خدا آمرزش هم بخواهد.
    ه.و باید برای مدیریت و ساماندهی موفق و مطلوب جامعه، مشارکت جدی و همکاری و نظارت همگانی و آنان را بر انگیزد و نقش آنان را ارج نهد و به خشنودی و رضایت آنان و افکار عمومی، سخت بها دهد.
    و. و در اداره ی امور و شئون جامعه، باید حقوق شهروندی آنان را گرامی داشته و بر اساس مشورت ملی و با بهره وری از افکار عمومی و خرد و تجربه ی جمعی، جامعه را سامان دهد؛
    فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستعفرلهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین(337)
    پس از پیامبر!تنها به برکت مهر و رحمتی از جانب خداست که این چنین با آنان نرمخو و پرمهر شده ای؛ و اگر خشن و سختدل بودی، از گردت پراکنده می شدند؛ بنابراین، از لغزش های آنان در گذر و برایشان از آفریدگارت آمرزش بخواه، و در کار تدبیر امور و تنظیم شئون جامعه، با آنان مشارکت و مشورت نما؛ و هنگامی که پس از رایزنی با افکار عمومی، بر انجام کاری تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن؛ چرا که خدا توکل کننگان را دوست می دارد.
    این بود درس هایی چند از پیام های تاریخی قرآن، امید که این کتاب پرشکوه خدا، چراغ راه و یار همراه ما در این جهان و جهان دیگر باشد، آمین رب العالمین.
    قم، دفتر فرهنگ و اندیشه، علی کرمی فریدونی
    تابستان 1382.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #228

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ...................) Anotates (.................


    1) بقره / 138.
    2) بااین بیان، کتاب حاضر در اندیشه ی نگارش داستان های هدفدار و سازنده ی قرآن نیست؛ بلکه بر آن است تا روح وجان و عصاره ی پیام برخی از آن سرگذشت ها را به تابلو برد.
    3) مرتضی مطهری /جامعه تاریخ /ص 315تلخیص.
    4) یعقوب جعفری /بینش تاریخی قرآن / ص 10.
    5) روش های جامعه شناسی / ص 167.

    6) زرین کوب /تاریخ در ترازو / ص 17- 25
    7) بینش تاریخی قرآن /ص 14 با اندک ویرایش و تلخیص.

    8) اعراف / 76.
    9) یوسف / 3.
    10) یوسف / 111.
    11) 1.طه/99.
    12) اعراف/100.
    13) هود / 100.
    14) هود/120.
    15) کهف/9-15.
    16) نساء/164.
    17) غافر/78.
    18) نهج البلاغه / خ 99.
    19) نهج البلاغه/خ 182.
    20) نهج البلاغه/خ 161.
    21) نهج البلاغه / خ 157.
    22) نهج البلاغه/ نامه ی 31.
    23) نهج البلاغه / نامه ی 31.
    24) شعراء / آیه های 5 -20.
    25) عنکبوت /20-19.
    26) زمر/21.
    27) نور / 47-43.
    28) بقره/164.
    29) نحل/36.
    30) آل عمران / 137.
    31) نمل / 69.
    32) حج / 46.
    33) غافر / 21-22.
    34) تفسیر نموبه / ج 14/ ص 129.
    35) همانان که در این فرستاده ی خدا، پیامبر درس ناخوانده - که نام و نشان او را نزد خویشتن در تورات و انجیل نوشته شده می یابند - پیروی می نمایند همان پیام آوری که آنها را به کارهای مترقی و پسندیده فرامی خواند و از کارهای ناپسند بازشان می دارد؛ چیزهای پاک و پاکیزه را برای آنان حلال و رواو چیزها و کارهای پلید و ظالمانه را بر آنان حررام می سازد، و بار گران بافته ها و ساخته های حاکم بر جامعه ی آنان، و زنجیر هایی را که بر مغز و دل و دست و پای آنان پیچیده است بر می دارد؛ پس آن کسانی که بر او ایمان آورده اند و او را گرامی داشتند و یاری اش نمودند و از نوری که با او فرو فرستاده شده است پیروی کردند اینان همان رستگارانند.
    36) جامعه و تاریخ / ص 359.
    37) بینش تاریخی قرآن / ص 31.
    38) در این مورد، می توان به آیات تاریخی قرآن، یا کتاب های بیان گر قصص و داستان های قرآن نگریست، که ما به دلیل رعایت اختصار از تفصیل معذوریم.
    39) آیت الله محمد باقر صدر/سنت های تاریخ/ص 11.
    40) سید قطب/آفرینش هنری در قرآن/ص 149.
    41) در این مورد رجوع شود به سوره ی یوسف، آیات: 22/23/34/40/52/53/54/56/90/101/110/111.
    42) احزاب/45-47.
    43) ابراهیم/2.
    44) نساء/105.
    45) انعام/155.
    46) نمل/89.
    47) اعراف/2.
    48) اعراف/176.
    49) یوسف/111.
    50) یوسف/3.
    51) کهف/13.
    52) آل عمران / 62.
    53) بقره/31.
    54) مائده /31.
    55) اعراف / 176.
    56) اعراف / 175 - 177.
    57) یوسف/3.
    58) یوسف/111.
    59) شعرا/65-67.
    60) اعراف/72.
    61) انبیاء/76-77.
    62) اعراف/64.
    63) عنکبوت/24.
    64) اعراف/83.
    65) انبیاء/71.
    66) انبیاء/74-75.
    67) یونس/103.
    68) انبیاء/88.
    69) انبیاء/83-85.
    70) نمل/50-53
    71) اعراف/141.
    72) غافر/21.
    73) ق/36.
    74) عنکبوت/35-41.
    75) روم/9.
    76) شادروان مهندس بازرگان/بازگشت به قرآن/149؛ راه طی شده/9.
    77) زمر/16-18.
    78) مفسران و محدثان آورده اند که: پس از طنین انداز شدن ندای دعوت توحیدی و آزادی خواهانه ی پیامبر در جهان آن روز، گروهی از مسیحیان ((نجران))به سرپرستی شماری از چهره های علمی و مذهبی و سیاسی و مذهب مسیح و موسی از کشور خویش به مدینه وارد شدند، و به محضر پیامبر رفتند تا در مورد رسالت و آموزه های او پژوهش و بررسی نموده، و درباره ی چگونگی بر خورد با آن پدیده ی جدید و پر جاذبه تصمیمی مناسب و بهنگام بگیرند.پس از تشرف،سرشناس ترین چهره ی گروه - که ((اسقف))خوانده می شد - سلسله پرسشهایی را که از علوم انسانی و مذهبی آن روز شمار می رفت، طرح کرد و پاسخ شنید.سرانجام سخن به شخصیت والای مسیح کشید و از نام پدر او پرسیده شد.
    پیامبر ساکت شد. در این هنگام بود که جبرئیل با این پیام فرود آمد که: عیسی، روح خدا و کلمه ی او بود.
    هو روح الله و کلمته
    آنان قانع نشدند و پرسیدند: آیا سخن شما بدین معناست که روح، بدون
    جسد می باشد؟
    پیامبر باز هم ساکت شد، که خداوند به او وحی فرمود:ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون آل عمران/59.
    بی تردید وصف آفرینش آدم است. خدا او را از خاک آفرید و به او فرمودموجودباش!پس وجود یافت.
    اسقف با شنیدن این آیه، ناگهان از جای برخاست و گفت: ای محمد! این مطلب را نه در تورات یافتیم و نه در انجیل و زبور، تنها از شما این مطالب را می شنویم.اینجا بود که این آیه ی شریفه فرود آمد:
    الحق من ربک فلا تکن من الممترین.فمن حاجک فیه من بعد ماجاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجهل لعنت الله علی الکاذبین.ان هذا لهو القصص الحق و ما من اله الا الله و ان الله لهو العزیز الحکیم آل عمران/60-61.
    ای پیامبر!حق از سوی پروردگار توست؛ پس از تردیدکنندگان مباش. اینک، پس از دانشی که درباره ی مسیح به تو رسیده است، هر کس درباره ی او با تو به بحث و ستیزه پرداخت، بگوبیایید ما پسرانمان را فراخوانیم و شما نیز پسرانتان را، ما زنانمان را و شما نیز زنانتان را و شما نیز خودتان را، آن گاه مباهلهکنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم.
    گروه اعزامی نجران گفتند: عالی جناب! این سخن شما بر ما گران است که مسیح از خاک آفریده شده است، اما دعوت به مبادله برای روشن شدن حقانیت و درستی دیدگاه یکی از دو طرف از سوی شما، به راستی کاری منصفانه و منطقی و آزادمنشانه است، از این رو هنگامه ی مبادله را مقرر فرمایید.
    پیامبر فرمود: به خواست خدا پس از نماز بامدادی، مبادله انجام خواهد شد.پیامبر نماز بامدادی را به بارگاه خدا به جا آورد و دست امیرمؤمنان و دخت سرفراز خویش، فاطمه علیها السلام را گرفت و دو نور دیده اش، حسن و حسین علیهما السلام را نیز در سمت راست و چپ فراخواند و به سوی میعادگاه روان شدند. در آنجا از آن بندگان محبوب و برگزیده ی خدا خواست تا دست ها را به آسمان گیرند و آماده ی مباهله شوند.
    هیأت مسیحیان نجران هنگامی که با چهره های نورانی و سیمای معنوی و آمادگی روحی پیامبر و خاندانش رو به رو شد، از تصمیم خویش پشیمان شد و فرصت برای تبادل نظر دیگری خواست و سراپا راستی و پاکی است و اگر دست به دعا بر دارد و خاندان پاک و محبوب او آمین گویند، بی هیچ تردیدی خواسته ی آنان به هدف اجابت می رسد و همه ی اعضای هیآت نابود خواهد شد
    اینجا بود که گفتند: تنها راه نجات این است که از مبادله بازگردند و از آن حضرت بخواهد که از آنان درگذرد.
    بر این باور بود که هیات عالی رتبه نجران با تواضع بسیار در برابر پیشوای بزرگ توحید و آزادی نشست و تقاضا نمود که آن حضرت از مباهله بگذرد؛ چرا که آنان آماده ی امضای پیمان زندگی مسالمت آمیز هستند. پیامبر با بزرگ منشی بسیار، تقاضای آنان را پذیرفت و از شعله ور شدن آتش پیکار مذاهب و عقاید جلوگیری فرمود. برای آگاهی بیش تر در این مورد، به ترجمه ی تفسیر مجمع البیان / ج / 3 ص 318 - 329 از همین قلم بنگرید.
    79) بقره/213.
    80) جمعه/2.
    81) حدید/25.
    82) بقره/151.
    83) انعام/91.
    84) انبیاء/80.
    85) سبأ/10.
    86) طه/47.
    87) شعراء/22.
    88) پاعراف/157.
    89) انعام/148-153
    90) نحل/35؛زخرف/17-25.
    91) فرقان/7-8.
    92) یس/30-31.
    93) ذاریات/53.
    94) زخرف/22-24.
    95) شعراء/111.
    96) شعراء/116.
    97) شعراء/167.
    98) عنکبوت/24.
    99) هود/120.
    100) آل عمران/146-148.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #229

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    101) -و اذ قال لقمان لابنه و هو یعطه یا بنی لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم.و وصینا الانسان بوالدیه حملته أمه وهنا علی وهن وفصاله فی عامین أن اشکر لی ولوالدیک الی المصیر. وان جاهداک علی أن تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفا واتبع سبیل من أناب الی ثم الی مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعملون.یا بنی آنهاان تک مثقال حبه من خردل فتکن فی صخره أو فی السماوات أو فی الارض یأت بها الله ان الله لطیف خبیر.یا بنی أقم الصلاه و أمر بالمعروف و انه عن المنکر واصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الامور و لا تصعر خدک للناس و لا تمش فی الارض مرحا ان الله لا یحب کل مختال خفور.و اقصد فی مشیک واغضض من صوتک ان أنکر الأصوات لصوت الحمیر
    و هنگامی را به یاد آور که لقمان به پسرش - در حالی که او را پند و اندرز می داد - گفت: هان ای پسرک من! هرگز به خدا شرک مورز، چرا که شرک به او بیدادی سهمگین است...
    پسرکم!بی گمان آن کاری که انسان در زندگی خویش انجام می دهد، اگر هموزن دانه ی خردلی باشد، و در درون سنگی سخت یا در گوشه ای از آسمان ها یا در نقطه ای دور افتاده از زمین، نهفته باشد، خدا آن را برای حساب می آورد؛ چرا که خدا، سخت دقیق و آگاه است.
    هان ای پسرکم!نماز را بر پا دار، و به کار پسندیده فرمان ده و از کار ناپسند و ناروا باز دار، و در برابر آنچه به تو میرسد شکیبایی پیشه ساز؛ بی تردید این ها از کار هایی است که انجام هماده ی آنها خواسته شده است.و از مردم به تکبر و ناز چهره ات را بر متاب؛ و با سرمستی و خودخواهی در زمین راه مرو، چرا که خدا هیچ خودپسند فخر فروشی را دوست نمی دارد.
    و در راه رفتن خود میانه رو باش و بانگ خویش را فرود آر، که ناپسندترین بانگ ها بانگ خران است.
    102) شعراء / 28 - 51؛ اعراف / 103 - 127.
    103) و ضرب الله مثلا للذین آمنو امرات فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بینا فی الجنه و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین
    و خدا برای کسانی که ایمان آورده اند، همسر فرعون را به عنوان نمونه مثال آورده است؛ آن گاه که او گفت: پروردگارا، برای من در بارگاه خود، در بهشت پر نعمت و زیبا خانه ای بساز و مرا از شقاوت استبداد و اختناق فرعون و کردار او رهایی بخش و مرا از دست مردم ستمکار نجات ده.تحریم/11.
    104) آل عمران/133.
    105) آل عمران/ 141.
    106) آل عمران/146.
    107) ممتحنه/3-6.
    108) احزاب /20.
    109) احزاب/21.
    110) و راز گرامیداشت این بانوی آزادی خواه و نواندیش و اصلاح طلب و استبداد ستیز از سوی پیامبر نیز در همین نکته ی ظریف و حساس و نهفته است، که او را در ردیف برترین بانوان بهشت می شمارد و می فرماید:
    ان افضل نساء اهل الجنه: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد آسیه بنت مزاحم و مریم بنت عمران برترین بانوان بهشت عبارتند از خدیجه،فاطمه علیها السلام، آسیه آن زن نواندیش و ستم ستیز و مریم پاک منش، دختر عمران.
    و نیز می فرماید: بهترین زنان گیتی، چهار زن هستند: مریم،آسیه، خدیجه و فاطمه علیها السلام؛خیر نساء العالمین اربع: مریم بنت عمران آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد
    و نیز می فرماید:اربع نسوه سیدات سادات عالمهن: مریم بنت عمران، و آسیه بنت مزاحم، و خدیجه بنت خویلد، و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و افضلهن عالما فاطمه؛
    چهار زن نواندیش و ستم ستیز در زندگی خویش به گونه ای با درایت و شهامت زیستند و درخشیدند، که سالار زنان روزگار خویش شدند: مریم، آسیه، خدیجه، فاطمه.
    و در بیان دیگر او را در صف زنان آزادی خواه و کمال جو و تحول طلب و با معنویت روزگاران قرار می دهد و در وصف او می فرماید:
    سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و آسیه بنت مزاحم مریم بنت عمرانسالار زنان دو جهان این چهار زن کمال جو. ستم ستیز و آزادمنش هستند: خدیجه، فاطمه،آسیه، و مریم.
    و نیز از برگزیده شدن او از سوی خدا، به عنوان بانوی نمونه و سنبل درخشان زن کمال جو و مترقی در کنار زنان تاریخ ساز و نوپردازی چون: مریم و فاطمه خبر می دهد و می فرماید:
    ان الله اختار من النساء اربع: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه؛
    خدای فرزانه از میان زنان نواندیش و تاریخ ساز، چهار زن را برگزید، که عبارتند از مریم آسیه خدیجه و فاطمه علیهاالسلام. فروغ آسمان حجاز،خدیجه علیهاالسلام /ص 23/241/251؛ فاطمه علیهاالسلام از ولایت تا شهادت / ص 129 / از همین قلم.
    111) نهج البلاغه/خ 224.
    112) نهج البلاغه/خ 224.
    113) بقره/143.
    114) اعراف/143.
    115) بقره/260.
    116) عنکبوت/39-41.
    117) طه/72-76.
    118) قصص/ 75-80.
    119) شعراء/111-116.
    120) هود /27-29؛ شعراء /114.
    121) انعام/52.
    122) الحیات /ج 1 /ص 159.
    123) انفال/24-26.
    124) آل عمران/103.
    125) فتح / 29.
    126) هود/114.
    127) نازعات/37-41.
    128) اعلی/13-15.
    129) شمس/1-10.
    130) جاثیه/23.
    131) اعراف/15-17.
    132) آفرینش هنری در قرآن/ ص 38.
    133) رعد / 17.
    134) نهج البلاغه / خ 201.
    135) به آیه های 21 و 83 از سوره ی غافر؛ 40 و 78 از سوره ی قصص؛ 28 و 69 از سوره ی توبه؛ 9 و 36 از سوره ی ق؛ 50 و 9 از سوره ی روم و 30 و 24 از سوره ی مریم بنگرید.
    136) محمد جواد مغنیه / تفسیر الکاشف / ج 6 / ص 448.
    137) غافر/23-26.
    138) غافر / پ 28-29.
    139) غافر/30-35.
    140) غافر / 38-43.
    141) یس / 10-28.
    142) نهج البلاغه / خ 201.
    143) تحریم / 11.
    144) نحل / 36.
    145) انعام/15.
    146) یونس/10.
    147) اعراف/ 59 ؛ شعراء / 135.
    148) یوسف / 23-24.
    149) مریم / 51.
    150) انشراح / 1.
    151) طه / 25-26.
    152) احقاف / 35.
    153) هود / 112-115.
    154) و اشعر قلبک الرحمه للرعیه، و المحبه لهم، واللطف بهم؛ و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم أکلهم، فانهم صنفان: اما أخ لک فی الذین، و اما نظیر لک فی الخلق؛ یفرط منهم الزلل، و تعرض لهم العلل، و یوتی علی أیدیهم فی العهد و الخطا فأعطهم من عفوک و صفحک مثل الذی تحب و ترضی أن یعطیک الله من عفوه و صفحه، فانک فوقهم و والی الامر علیک فوقک و الله فوق من ولاک. و قد استکفاک أمرهم و ابتلاک بهم...
    نهج البلاغه / نامه ی 53.
    هان ای کارگزار! گسترده ی قلب خود را کانون مهر مردم گردان و با آنها بر اساس محبت و بشردوستی رفتار نما. مباد که نسبت به آنان، چون درنده ای شکارافکن و خون آشام رفتار نمایی، که دریدن و خوردشان را غنیمت شماری؛ نه، هرگز؛ چرا که آنان دو گروه بیشتر نیستند: یا در اندیشه و باورهای دینی با تو برادر هستند و یا در آفرینش با تو برابر و همانند.
    آنان در راه زندگی ممکن است دست خوش خطاها گردند و لغزش هایی از آنان سر زند و ناروایی از اجتماع، به عهد یا به خطا به آنان سرایت می کند و به خلافی دست می یازند؛ در این صورت تو نسبت به آنان با گذشت و بخشش رفتار کن؛ همان گونه که دوست داری خدا با تو بر اساس عفت و بخشش رفتار کند؛ چرا که تو در موقعیت و شرایط اجتماعی، مدیر جامعه و مافوق آن هایی و فرمانروای تو مافوق توست و خداوند مافوق کسی است که تو را مدیر جامعه ی آنان قرار داد و اوست که حکومت را بر تو سپرده و مردم را وسیله ی آزمون تو ساخته است.
    155) آل عمران / 159.
    156) توبه / 128.
    157) زمر/12.
    158) انعام / 161-163.
    159) قصص / 15.
    160) قصص / 17.
    161) حدید / 25.
    162) شورا / 15.
    163) احزاب / 27-35.
    164) شعرا / 181.
    165) اعراف / 157.
    166) طه / 47.
    167) شعرا / 22.
    168) نهج البلاغه / نامه ی 53.
    169) یوسف / 55.
    170) قصص / 26.
    171) نمل / 39.
    172) کهف / 51.
    173) شورا / 36-42.
    174) آل عمران / 159.
    175) نساء/105.
    176) ص / 26.
    177) احزاب / 21.
    178) ممتحنه / 4.
    179) احزاب / 46-48.
    180) هود / 88.
    181) نهج البلاغه / خ 131.
    182) در سوگ امیر آزادی /ص 35 از همین قلم.
    183) ابراهیم /5.
    184) ابراهیم / 2.
    185) علق / 1-5.
    186) قلم / 1-4.
    187) شعراء / 224-227.
    188) آل عمران / 158.
    189) عنکبوت / 35-41.
    190) روم / 9.
    191) یونس / 83.
    192) قصص /4- 6؛ مؤمنون / 46.
    193) شعراء / 22.
    194) قصص / 4 - 6؛ مؤمنون / 46.
    195) زخرف / 23 - 25.
    196) یونس / 83.
    197) قصص / 4 - 6؛ مؤمنون / 46.
    198) سبا / 34.
    199) عنکبوت / 35 - 41.
    200) زخرف / 51 - 54.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #230

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    201) قصص / 38.
    202) نازعات / 24.
    203) بقره / 258.
    204) نمل / 34.
    205) شعراء / 49.
    206) مؤمن / 29.
    207) زخرف / 54.
    208) طه / 63.
    209) اعراف / 113 - 114.
    210) مؤمن / 26.
    211) قصص / 4.
    212) مؤمن / 37.
    213) مؤمن / 23 - 26.
    214) یونس / 90.
    215) قصص / 3 - 5.
    216) قصص / 3 - 6.
    217) نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القران و ان کنت من قبله لمن الغافلین
    ما نیکوترین و زیباترین سرگذشت ها و داستان ها را با این قرآنی که به تو وحی نمودیم بر تو باز می گوییم، و به یقین تو پیش از این در مورد آن، از بی خبران بودی. یوسف. / 3.

    218) یوسف / 18 - 20
    219) یونسف / 78.
    220) یونسف / 91.
    221) یونسف / 92.
    222) یوسف /51.
    223) یوسف / 54.
    224) به آیه های 3 - 102، از سوره ی یوسف بنگرید.
    225) آیات تاریخی قرآن در رابطه با عنوان مورد بحث، بسیار است، ازآن جمله، آیه های بیانگر سرگذشت ابراهیم و نمرود، آیات بیانگر هجرت دگرگون ساز پیامبر، و سرگذشت کعبه و پیل سواران و... که به خاطر پرهیز از گستردگی بحث، به نمونه ها بسنده می گردد.
    226) منشور جاوید قرآن / ص 287.
    227) یس / 38 - 40.
    228) شورا / 53
    229) انشقاق / 6.
    230) مؤمنون / 115.
    231) علق / 6.
    232) روم / 8؛ آل عمران / 191.
    233) دخان / 37 - 38.
    234) اسراء / 44.
    235) حشر / 24.
    236) حج / 18.
    237) ملک / 2.
    238) حج / 18.
    239) نحل / 36.
    240) ذاریات / 56.
    241) انفال / 24.
    242) صافات / 171 - 173.
    243) مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی / 27.
    244) بینش تاریخی قرآن / 98.
    245) رعد / 11؛ انفال / 53.

    246) انفال / 52-54.
    247) نور / 55.
    248) کهف / 59.
    249) نحل / 112.
    250) اسراء / 7.
    251) اسراء / 8.
    252) اسراء / 4-8.
    253) فاطر / 42-45.
    254) قصص / 5.
    255) یوسف/56/91/92/101.
    256) مریم/30-36.
    257) مریم / 12-15.
    258) آل عمران/103.
    259) بقره /134/141.
    260) بقره / 141.
    261) حدید/25.
    262) نحل/112.
    263) مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی/27.
    264) تفسیر نمونه / ج 7 / ص 214.
    265) علم و تحولات جامعه / ص 33.
    266) بینش تاریخی قرآن/ص 42.
    267) ساموئیل کینک/جامعه شناسی/ص 329.
    268) علم و تحولات جامعه/ ص 36.
    269) یونان باستان / ص 177.
    270) کاپیتالیسم، سوسیالیسم،دموکراسی/ص 9.
    271) بر تراند راسل / امیدهای نو / ص 32.
    272) در این مورد آیات اندیشاننده ی سوره های اعراف/یوسف/انبیاء/شعراءو غافر بنگرید.
    273) نبرد انسان با نفس سرکش برای کسب آزادی و آزادگی درونی و سپردن مدیریت دنیای وجود خویشتن به کابینه و دولت خرد و وجدان و کشش های اوج طلب و دگردوست و مرد خواه، نه خود دوست و خودکامه.
    2)نبرد انسان در شناخت طبیعت برای رهایی از فشار آن، و آن گاه هماهنگی و سازندگی و آبادسازی و بهره وری شایسته از نعمت هاو نیروهای متنوع آن.
    3)نبرد انسان با روابط زورمدارانه و ظالمانه ی فکری، سیاسی، حقوقی اقتصادی و اجتماعی به منظور برچیدن بساط دیکتاتوری فردی و گروهی با هر نام و آدم و تأمین عدالت و امنیت راستین و حقوق بشر با روش مردم سالاری و سپردن مدیریت و قدرت ملی به دست امانتداران و برگزیدگان مردم و با مشارکت نظارت و محاسبه مردم.
    274) در این مورد به کتاب فلسفه ی تاریخ نوشته ی شادروان دکتر علی شریعتی بنگرید.
    275) بقره / 30-38.
    276) مائده / 27-32.
    277) حدید / 25.
    278) آل عمران / 123-129.
    279) به بیان قرآن، آن حضرت رو به بارگاه خدا کرد و در این مورد نیایشگرانه گفت: پروردگارا، تو هستی که به من بهره ای بزرگ از فرمانروایی ارزانی داشتی و از دانش تعبیر خواب ها به من آموختی.ای پدید آورنده ی آسمان ها و زمین! تنها تو هستی که در این جهان و جهان دیگر سر پرست من می باشی؛ مرا مسلمان و قانون گرا از دنیا ببر و مرا به شایستگان پیوند ده!
    رب قد آتیتنی من الملک و علمتنی من تأویل الاحادیث فاطر السماوات و الارض أنت ولیی فی الدنیا و الاخره توفنی مسلما وألحقنی بالصالحین. یوسف / 101.
    280) عنکبوت / 35-41.
    281) رعد / 11؛ انفال / 53.
    282) بقره / 251؛ نساء / 76.
    283) زخرف/12؛ ذاریات/49؛ یس/39؛ انبیاء/44.
    284) عنکبوت / 38-40.
    285) بقره / 214 / 141؛ آل عمران / 3.
    286) آل عمران / 137-140.
    287) محمد / 10.
    288) ویل دورانت / درس های تاریخ / ترجمه ی احمد بطحایی / ص 130.
    289) فقر تاریخ گری / ترجمه ی احمد آرام / ص 50.
    290) همان مدرک.
    291) همان مدرک / ص 123.
    292) علم و تحولات جامعه / حمید حمید / ص 2.3.
    293) درس های تاریخ / 130.
    294) قیام و انقلاب مهدی علیه السلام از دیدگاه فلسفه ی تاریخ / 13.
    295) منشور جاوید قرآن / 351.
    296) بینش تاریخی قرآن / 98.
    297) رعد/11.
    298) نور / 55.
    299) کهف / 59.
    300) اعراف / 96.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 23 از 24 نخستنخست ... 13192021222324 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi