صفحه 1 از 24 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 231

موضوع: آموزه هایی از پیام های تاریخی قرآن

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,850 در 2,375
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض آموزه هایی از پیام های تاریخی قرآن








    آموزه هایی از پیام های تاریخی قرآن
    سر آغاز


    بسم الله الرحمن الرحیم
    انسان در بینش مترقی قرآن برگزیده ی خدا، امانتدار او، برخوردار از کرامت ذاتی، انتخاب شده و انتخابگر، آراسته ی به وجدان اخلاقی، در بر دارنده ی فطرت توحیدی، مجهز به کشش ها و انگیزه های کمال جویانه وآزادمنشانه، مسئول و متعهد، خردمند و خردورز، مسلح به ابزارهای حیرت انگیز شناخت، دارای ظرفیت بسیار گسترده ی علمی و معنوی، سمبل آفرینش، گل سرسبد خلقت و گران قدرترین، ارزشمندترین مترقی ترین، پویاترین، بالنده ترین و برترین پدیده ی دستگاه آفرینش، است.
    درست به همین دلیل است که در نگرش انسان پرور قرآن هدف نهضت های توحیدی و آمدن پیامبران وبرنامه های آسمانی، آموزش و تربیت سازندگی و برازندگی و رشد و اوج انسان است؛ همان سان که فلسفه ی پیدایش و گسترش مراکز علمی، فرهنگی، دانشگاهی، تربیتی، و هدف و موضوع همه ی علوم و دانشهای بشری نیز انسان و تربیت و پیشرفت و نیک بختی و سعادت و شکوفایی اوست.
    هدف والای قرآن و کران تا کران آیات آن، بالا بردن انسان، رشد دادن، اوج بخشیدن، به پرواز در آوردن او و رساندنش به جایگاهی است که باید برسد؛ به موقعیت پرفرازی که باید اوج گیرد، به شرایط و فضای مساعد و مطلوبی که باید پرکشد و دریابد، و توجه دادن او به آن اصل مترقی و والا و پرفرازی که رنگ خدا گیرد و به منش و آیین او آراسته شود.
    صبغه الله و من احسن من الله صبغه ونحن له عابدون(1)
    رنگ خدایی [بپذیرید! و به توحید و تقوا و آزادمنشی که جانتان را به آن رنگ آمیزی نموده و آراسته است، بگرایید؛] و چه کسی از خدا خوش نگارتر [و چه رنگی از رنگ معنوی خدا بهتر]؟! و ما تنها او را می پرستیم.
    بر این باور است که قرآن از هر وسیله ی اندیشاننده، از هر زمینه ی انگیزاننده و مترقی، از هر موضوع خردمندانه، از هر فرصت به هنگام، از هر لحظه ی حساس، هر زمان و مکان مساعد، هر موقعیت و مقام مناسب و هر سوژه ی سازنده و پردازنده ای در این راه بهره می گیرد و برای هر کس، در هر جا، در هر شرایط و هر زمانی، برنامه ی زندگی، نردبان رشد و الگو و نمونه ی ماندگار و پر جاذبه ارائه می کند؛ چرا که انسان در بستری از زمان و مکان و شرایط تاریخی و اجتماعی در مسیر شدن و شکوفا گردیدن و به گل و میوه نشستن است و در این راه، از نسیم دل انگیز علمی و فرهنگی، جذبه های جانبخش معنوی و درخششها و تابش های عرفانی بعثت ها و نهضت های توحیدی و تجربه های گرانبهای بشری اثر می پذیرد و بهره می برد.برای او در راه شدن، لحظه ها خاطره انگیز است، روزها، هفته ها، ماه ها، سال ها لبریز از آموزش است، مکان های جغرافیایی یادآور رویدادهای غرور آفرین یا تاسف انگیز است. داستان ها و سرگذشت های تاریخی، نقش ساز و شکل پرداز جان و روان و اخلاق و منش انسان است، و چهره های نامدار تاریخ برای او، تاریخ ساز و جامعه پرداز یا فرصت سوز و انحطاطآفرین است.و قرآن به دلیل ظرفیت بسیارگسترده ی علمی و معنوی انسان برای شدن و به خاطر ابعاد گوناگون او، دروازه های متنوع رشد و اوج را بر روی او می گشاید واز راه های گوناگون با او گفتگو می کند...و با زبان های مختلف با او سخن می گوید.
    قرآن گاه با زبان دلیل و برهان با انسان سخن می گوید، و گاه با زبان احساس و عاطفه .
    زمانی با زبان حقوقی با انسان روبه رو می شود و زمانی دیگر با زبان هنر در برخی آیات با زبان پند و اندرز به سراغ او می رود و در برخی آیات با زبان اخلاق؛ گاه در قالب مثال های پر جاذبه و جالب او را مخاطب می سازد و گاه با زبان سرگذشت ها و داستان های هدفدار و عبرت آموز و برانگیزاننده ی تاریخی؛ تا بدین وسیله، هم دستگاه خرد و اندیشه ی او را پر بار و پر شکوه سازد و هم دنیای پیچیده ی عواطف پاک و احساسات او را جهت دهد و بپروراند، و هم جهان ناشناخته ی روح روان او را لطافت و ظرافت و زیبایی بخشد.
    قرآن در راه رشد و سرفرازی و کمال و جمال انسان، از هیچ وسیله و روش و راه سازنده و عامل برازنده ای فروگزار نمی کند؛ چرا که به بیان فرزانه ترین مرد روزگاران، امیر دانش و خرد علی علیه السلام - که صحیفه جان را به نور این پدیده ی شگرف،نور باران ساخته است - قرآن ظاهری زیبا و شگفت انگیز دارد و درونی پر مایه و عمیق. اسرار نهفته و شگفتی های آن، پایان ناپذیر است و نو آوری ها و زیبایی های آن هرگز به کهنگی نمی گراید و هرگز تاریکی های جهل و ظلم، استبداد خشونت و جنون و جنایت جز به وسیله ی آن برنامه ی مترقی و اوج بخش رفع و دفع نخواهد شد.
    وان القرآن ظاهره أنیق وباطنه عمیق لا تفنی عجائبه ولا تنقضی غرائبه ولا تکشف الظلمات الا به
    و نیز به سخن دیگر آن حضرت:
    وان الله سبحانه لم یعظ أحدا بمثل هذا القران فانه حبل الله المتین وسببه الأمین وفیه ربیع القلب وینابیع العلم وما للقلب جلاء غیره مع أنه قد ذهب المتذکرون و بقی الناسون او المتناسون
    بی گمان خدای فرزانه کسی را به مفاهیم و معارفی بلند و انسان پرور، بسان آنچه در قرآن آمده است، پند و اندرز نداده است؛ چرا که قرآن، ریسمان گسست ناپذیر و استوار خدا و وسیله ی ایمنی بخش اوست. در قرآن پر شکوه، بهار دل ها و چشمه سازان دانش و بینش، هماره جاری است و برای جان ها و روان، به ویژه در جامعه ای که بیداردلان، در گذشته و فراموشکاران و به فراموش سپردگان خویشتن بیشترند، درخشش و فروغی جز مشعل تابناک و روشنگر قرآن نشاید.
    و نیز به بیان دخت فرزانه پیامبر- که در شناخت عمیق قرآن و در اندیشه و منش آراستگی به زیبایی های انسانی و اخلاقی آن بسان همتای ارجمندش، تجسم زنده و بالنده ی بوستان خداست - در کنفرانس شورانگیز و شعورآفرین خویش در مسجد پیامبر:
    کتاب الله الناطق والقرآن الصادق، والنور الساطع، والضیاء اللامع، بینه بصائره، منکشفه سرائره متجلیه ظواهره، مغتبطه به أشیاعه، قائد الی الرضوان اتباعه، مود الی النجاه استماعه به تنال حجج الله المنوره، وعزائمه المفسره، ومحارمه المحذره، وبیناته الجالیه، وبراهینه الکافیه، وفضائله المندوبه، ورخصه الموهوبه، وشرائعه المکتوبه
    ... و آنچه پیامبر پس از خویش در میان امت به امانت نهاد، کتاب گویای خدا و قرآن راستگو و نور آشکار و پرتو پر فروغ اوست. کتابی که بینش ها و دلایل آن روشن، رموز و اسرار باطنی و ظرافت های آن، آشکار است و ظواهر و آموزه های آن جلوه گر و پیروان سعادتمند و مورد غبطه و حسرت جهانیانند. کتابی است که عمل کنندگان به مفاهیم و مقررات خویش را به بهشت پر طراوت و زیبای این جهان و آن جهان، فرا می خواند و شنوندگان پیامش را به ساحل نجات و رستگاری راه می نماید




    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2. تشكر

    roya1000 (10-04-2020)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,850 در 2,375
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    قرآن و پدیده ی تاریخ

    پدیده ی شگرف تاریخ به مفهوم درست آن، بسان آینه ی شفافی است که زشت و زیبا، کامیابی و ناکامی، پیروزی و شکست، راه ها و روش ها و نتایج تلخ و شیرین آنها را در برابر دیدگان جست و جوگر و درس آموز فرزندان انسان قرار می دهد. روشنگری می کند که چگومه جامعه ها و تمئن هایی درخشان، جوانه زدند؛ شکوفا شدند، به گل و میوه نشستند، و چسان پس از مدتی، به راه آشفتگی و فروپاشی رفتند و غروب کردند... و نیز راز شکوفایی و رمز خزان آنها را به تابلو می برد.
    تاریخ گواه روشنی ها و تیرگی ها،
    دوستی ها و دشمنی ها،
    عشق ها و نفرت ها،
    جنگ ها و آتش ها،
    شادی ها و غم ها،
    درستی ها و نادرستی ها،
    دادگری ها و بیدادگری ها،
    پیشرفت ها و پسرفت ها،
    ظهورها و سقوطها،
    راز فرازها و فرودها،
    رمز اوج ها و حضیض ها،
    سر عزت ها شکست ناپذیری ها و ذلت ها و حقارت ها... و میلیاردها صحنه ی تماشایی و عبرت انگیز بوده و آن ها را به انسان و ارمغان می دهد، تا این موجود خردمند و خردورز آگاهی یابد، بشناسد، بسنجد اقتباس کند، الهام گیرد، درس آموزد، خود را بسازد و به خود شکوفایی اوج گیرد و پا به ورطه های هولناک استبداد و انحصار و گناه و بیداد و برتری طلبی و خودکامگی و حق کشی و تاریک اندیشی ننهد.
    تاریخ آزمایشگاه بزرگ علوم انسانی و مسائل اجتماعی است و به انسان امکان می دهد تا انواع مسائل اجتماعی و سیاسی را به یاری رویدادهای متنوع و عبرت انگیز آن ارزیابی و آزمایش کند.
    تاریخ درست و دستکاری نشده، در حقیقت فرهنگی از تجربیات پیشینیان و از منابع بزرگ شناخت و معرفت برای انسان است، و درست به همین دلیل است که قرآن به تاریخ درست، بسیار بها می دهد و از آن در راه تربیت و سازندگی و رشد و شکوفایی انسان بهره می برد، و بینش تاریخی قرآن و انبوه آیات بیانگر سر گذشت ها و داستان های بیدارگر پیامبران و دوستان و دشمنان آنان و نیز روش ها و منش ها و فرجام کار هر کدام، پیام ها و آموزه های بدیع و نوین و اندیشاننده ای برای انسان است.
    ...و کتابی که دردست شما خواننده ی گرامی است، پژوهشی است در بعد تاریخی قرآن و دریافتی است از بینش تاریخی آن، و گام لرزانی است در شناخت نگرش قرآن به تاریخ، که شماری از مهم ترین پیام های تاریخی آن را - که نگارنده اش از جان و مغز و روح سرگذشت ها و داستان های اندیشاننده و عبرت آموز آن دریافت داشته است - در چشم انداز کمال جویان و نواندیشان قرار می دهد.(2)
    امید که بتواند گامی هر چند کوچک و لرزان در این راه باشد و گواه عشق نگارنده اش به اصلاح و نجات و رستگاری خود و آزادگی و توسعه و پیشرفت همه جانبه و جامعه اش در پرتو فروغ تابناک و روشنگری هماره ی قرآن آزادی و عدالت و حقوق بشر.
    دفتر فرهنگ واندیشه
    علی کرمی فریدنی - تابستان 1381.




    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. تشكر

    roya1000 (10-04-2020)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,850 در 2,375
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    طلوع تاریخ


    با گرایش انسان به حیات اجتماعی و تشکیل جامعه، از یک سو موضوع جلب منافع و لذت ها و گریز از ضرر و زیان - که یک واقعیت ملموس طبیعی و عینی است - رخ می گشاید و به دنبال آن بروز تضادها کشمکش ها، درگیری ها، پیچیدگی ها و فراز و نشیب های اجتماعی، اجتناب ناپذیر جلوه می کند، و از دگر سو، ضرورت قوانین و ضوابط، آداب و سنن و برنامه و چارچوب های اجتماعی، و حکومت آنها بر جامعه به منظور حل مشکلات و تأمین حقوق و امنیت آزادی و مدیریت جامعه احساس می گردد و سر فصل یا سر آغاز تاریخ هم از همین نقطه، یعنی شکل گیری و پیدایش جامعه شروع می شود.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. تشكر

    roya1000 (10-04-2020)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,850 در 2,375
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دو زبان و دو صفحه ی تاریخ

    آری، تاریخ یعنی کتابی که دو صفحه ی عریض و طویل دارد.در نخستین صفحه اش آرمان ها، ایده آل ها،اندیشه ها عقیده ها، ایدئولژی ها، استراتژی ها، بعثت ها، نهضت ها، توحیدگرایی ها، تقواپیشگی ها، هدفداری ها، احساس مسئولیت ها، خلوص ها، یکدلی ها، فضیلت ها، امنیت ها،نیک بختی ها، دانش ها، بینش ها، آگاهی ها، درایت ها، زیرکی ها، فتانت ها، تفکرها، تدبرها، تذکرها، زیبایی ها، طراوت ها، عدالت خواهی ها، استقلال جویی ها، حماسه ها،شگفتی ها، شگرفی ها، گذشت ها، عشق ها، دوستی ها، مسالمت ها، همزیستی ها، سازگاری ها، صلح ها، محبت ها، بشر دوستی ها، فداکاری ها، ایثارها، عزت ها، تعالی ها، تکامل ها، پیروزی ها، جهان گشایی ها، تمدن ها، دگرگونی ها، آبادانی ها، شکوفایی ها،اصلاح گری ها، فرصت سازی ها، آزادی خواهی ها، برابری طلبی ها، نواندیشی ها، رعایت کرامت، و حقوق بشرها و سرانجام ظهور و طلوع قدرت ها و صلابت و شکوه مدیریت ها و عظمت و کفایت ملت ها در آن نقش بسته است؛ و در صفحه دیگر آن نفرت ها، گریزها، دشمنی ها ناسازگاری، خصومت ها، ظلم ها، بیدادگری ها، شرک پیشگری ها، نفاق ها، خیانت ها، بازیگری ها، عوام فریبی ها، بت سازی ها، قهرمان تراشی ها کوردلی ها، ناآگاهی ها، حماقت ها، بلاهت ها، بی تعهدی ها، محرومیت ها، اشرافیت ها،تفاخرها، تکاثرها، حسادت ها، تاریک اندیشی ها، جنون قدرت ها، شهوت پرستی ها، فتنه جویی ها، انتقام کشی ها، قساوت ها، بی رحمی ها، کشتارها، خونریزی ها رنج ها، زندان ها، شلاق ها، زنجیرها، قتل عام ها، جنگ ها، لشگرکشی ها، ترور اندیشه ها، افزون طلبی ها،انحصارگری ها، خودکامگی ها،استعمارها، استکبارها، استضعاف ها، افسادگری ها و سرانجام فرصت سوزی هاو سقوط امت ها و مرگ تمدن ها و افول سلسله ها و فروپاشی قدرت ها در آن انعکاس یافته است، و همه ی این ها، از جامعه ی بشری منشأ می گیرد.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. تشكر

    roya1000 (10-04-2020)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,850 در 2,375
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در راه ساختن تاریخ

    تاریخ در حقیقت همان جامعه دیروز است، هم چنان که رویدادهای امروز، تاریخ فردا را شکل می دهد؛ و این انسان است که در هر نظام و جامعه ای از ابتدایی ترین و ساده ترین و بسته ترین جامعه ها، تا پیشرفته ترین و مدرن ترین و توسعه یافته ترین و مترقی ترین آنها، دانسته یا ندانسته دست اندرکار آفرینش حوادث مطلوب و نامطلوب، رخدادهای افتخار آفرین یا شرم آور شادی بخش و یا غمبار برای ساختن تاریخ، تنظیم فهرست، فصول، اوراق، عناوین، سطور، کلمات و حروف آن است. واقعیت این است که جامعه و تاریخ، دو روی یک سکه است(4) و انسان در مقطع خاص زمان و در حال ایستایی، جامعه نام دارد و در بستر حرکت زمان، به دریافت لقب تاریخ مفتخر می شود.



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. تشكر

    roya1000 (10-04-2020)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,850 در 2,375
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مشعلی فرا راه آیندگان

    بر این باور، تاریخ آینه ی عبرت است.
    مایه ی هشیاری و بیداری است.
    وسیله ی شناخت جامعه های پیشین و نمایشگر رشد و انحطاط آنهاست.
    بزرگ ترین آزمایشگاه زندگی است، که ما را به ره آورد و ثمره ی رفتار و سیاست بزرگ ملل جهان آشنا می سازد.
    فیلم زنده ای است که گذشته را تبدیل به حال می کند.
    نوار ضبط رویدادها و حوادث دیروز است.
    نمایشنامه ی عظیم و تماشایی است.
    دوربین قوی و نیرومند عکاسی است.
    دادگاه است، چه بسا صلاحیت دار، بی طرف و به راستی مستقل. قاضی و داور است، و شاید هم عادل و داد پیشه و آزادمنش و یار مظلوم است و در برابر ستمکاران؛ نه ابزار سرکوب و اسارت ستمدیدگان.
    گواه خدمت و خیانت است.
    موزه و مرکز آثار باستانی است.
    سرچشمه ی اسناد و مدارک گرانبها و پرارزش است.
    بهترین وسیله ی پند و اندرز و شایسته ترین آموزگار عبرت است. بانک آگاهی ها، حوادث، رخدادها، و اطلاعات قرون و اعصار است. صندوق اسرار و بانک راز و رمزها و حرف های ناگفته و محرمانه و فوق محرمانه ی بسیار استبدادگران و خودکامگان و قدرت های نهانکار و نظارت ناپذیر و محاسبه گریز و جنایت پیشه است.
    تاریخ، در دل دارنده ی تمامی مواد خام و مورد نیاز برای شناخت حیات جامعه ها و نسل های گذشته است.
    گنج شایگان تجربیات گران قدر و تاریخساز و جامعه پردازبشری است.(5)
    کانون برای شناخت و کشف قواعد جامعه شناسی است.
    دریای مواج واقیانوس پر تلاطمی است که گنجینه در دل دارد .تابلو نفیس و عظیم نقاشی است که ذوق ها سلیقه ها، اندیشه ها، آرمانها، آرزوها، پیشرفت ها، تجربیات و به یک کلام زشتی ها و زیبایی های اسلاف انسان را در برابر دیدگانش قرار داده، و منبع، غنی و عظیم و پراهمیتی است که صاحبان عقل و اندیشه عمیق میتواند با پژوهش در رویدادها و برسی حوادث نهفته در آن، با تعمق و تدبر در علل تعالی و انحطال جامعه ها و نظام های پیشین، چگونگی حیات و مرگ تمدن ها ظهور و سقوط امت ها و ضوابط و معیارهای کلی جاری در تاریخ را استخراج کنند، و بدین سان موفق به کشف و استنتاج قواید و سنن حاکم بر جامعه، یا فلسفه ی
    تاریخ گردیده و آن را بسان مشعلی روشنگر، فراراه جامعه و حکومت دنیای خویش و آیندگان قرار دهند.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  13. تشكر

    roya1000 (10-04-2020)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,850 در 2,375
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تردید در اصالت دارد

    گروهی در اعتبار و اصالت تاریخ نقلی، دستخوش تردید شده و به آن بدبین هستند، و آن را چیزی جز بافته هایی بی محتوا نمی شناسد، که در حمایت از صاحبان زر، زور و تزویر نگارش یافته است بر این باورند که تاریخ نقلی، بافته های روایت گران و ناقلان و تاریخ نگارانی که بر اساس غرض ها و هدف های شخصی، تعصب های نژادی و مذهبی، گرایش های ملی و منطقه ای، وابستگی های اجتماعی و حزبی، در نقل رخدادها و حوادث به جعل و قلب و کوچک و بزرگ جلوه دادن رویدادها دست یازیده اند، و یا با انتخاب قطعه هایی از رویدادها، حوادثی را ثبت کرده اند که تناسب با عقاید و تمایلاتشان داشته است .روشن است که حوادث اجتمایی و تاریخی و سیاسی، هنگامی به طور شایسته قابل تحلیل و تفسیرند که به طور کامل ارائه شوند، و نه به صورت ناقص؛ چرا که در غیر این صورت، چهره ی واقعی افراد و جامعه های تاریخ ساز و مسایل مهم تاریخی پنهان و کتمان، چهره ای دیگر نمایان می شود.
    افزون بر این، درست است که تاریخ دادگاه است و پرونده ی قطور و دفتر بزرگ سر گذشت جامعه بشری است، اما تنظیم کنندگان اوراق و دادستان و قضات و وکلای مدافع آن، نویسندگان و تاریخ نگاران قلم به دستان و روزنامه نگاران هستند .هم چنان که از هر دادگاه بی صلاحیت و بازیچه دست استبداد و انحصار، قضاوت حقوقی و حکم منصفانه و عادلانه خواستن، ساده لوحی است، از هر تاریخ و تاریخ نگار و ناقل و شاعر و مدیحه سرا و روایتگر و نویسنده و روزنامه نگار و خبر گزاری و رسانه ی گروهی نیز چنین انتظاری ساده اندیشانه است. مگر نه این که بخشی بزرگی از تاریخ یا تاریخ رسمی جامعه ها به ویژه در قلمرو و حکومت های بسته، تاریک اندیش و استبدادی - که آزادی بیان و قلم، نه از حقوق مردم که حق انحصاری حکومت و قدرت نامحدود و نقد نظارت ناپذیر است - به میل خودکامگان و به میل زور عریان و نیمه عریان رهبران و سیاستمداران اقتدارگرا و سالوس و دشمن آزادی و دموکراسی و حقوق بشر، تنظیم می گردد و تازه از هفتاد و هفت صافی مخفی و ممیزی رسمی عبور داده می شود؟ و مگر نه این که بسیاری از قلم به دستان و تاریخ پردازان و سخنوران، خواسته یا ناخواسته در خدمت استبداد و در کمند کبکبه ی قدرتهای نهانکار و نقد ناپذیر و محاسبه گریزند و قلم خود را به اشاره ی سلطه گران می چرخانند، و شغل پر درآمد مشاطه گری و چهره آرایی و گریم کاری چهره ی منفور ظالمان و عمله های ظلم و سرکوب دژخیمان رنگارنگ آنها را انتخاب کرده اند؟مگر نه این که قدرت های مسلط همه چیز و همه کس و همه ی جریانات را به سود خود تحلیل و تفسیر و توجیه می کنند،(6) و از حریف، کتمان، دروغ پردازی، پرونده سازی و حتی نبش قبر تاریخ نیز پروا ندارد؟ و مگر نه شب را، روز؛ سیاهی را، سفیدی؛ ظلم و جور را، عدل و داد؛ استبداد و خودسری و بهره وری ابزاری از قانون را، قانون گرایی و دموکراسی و دین خواهی؛ اختناق و سانسور را آزادی و مردم خواهی و مردم گرایی؛ جهل و دنباله قربانیان نگونبخت خود را، آگاهی؛ فقر و محرومیت را، رفاه؛ ویرانگری و تباهی را عمران و آبادانی؛ خیانت و فریب و غارت ملت را، سازندگی و خدمت؛ خود کامگی و انحصار قدرت و امکانات جامعه بدون رأی و رضایت آنان را، مصلحت؛ بی کفایتی و تاریک اندیشی را، درایت و فرزانگی؛ خشونت و قساوت و سرکوب ددمنشانه را مهر و رحمت و عطوفت؛ انتقام جویی و کینه کشی و عقده پروری چرکین را، کرامت و انسان دوستی؛ شرک و چاپلوسی و کیش شخصیت و بت تراشی و قدرت پروری را، توحیدگرایی و خداپرستی؛ اقتدارگرایی و جنون قدرت و خشونت را ارزش خواهی و ارزش گرایی، و دیو و دد را، فرشته ی آزادی و نجات می نامند؟بنابراین برای تاریخ رسمی نقلی و یا رسانه های انحصاری و در خدمت قدرت های استبدادی چه اعتباری می ماند؟




    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  15. تشكر

    roya1000 (10-04-2020)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,850 در 2,375
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چگونگی اعتبار تاریخ

    از نقد تاریخ به وسیله ی کسانی که به تاریخ و تاریخ نگاران و رسانه های خبری انحصاری در جامعه های بسته، بدین هستند و با این عنوان هیچ اعتباری به تاریخ نمی دهند، سه نکته دریافت می گردد:
    1.نخست وجود بیماری تعصبات، غرض ورزی ها، حق کشی ها، و کوچک و بزرگ نمایی ها و گزینش سودار در نقل واندیشه ها و گفتارها و سیاستها و رویدادها.
    2.انتخاب دلخواهانه ی قطعاتی از رخدادها و کتمان برخی دیگر، که حقایق را مسخ و مثله می کنند .
    3.خیانت به شکل دست کاری، تحریف قلب حقایق به وسیله ی دست های آشکار و نهان به سود استبدادگران و و بزک چهره ی کریه آنان .
    بی تردید این هر سه شیوه و آفت در ثبت و ضبط تاریخ، به ویژه تاریخ رسمی و در جامعه های بسته و توسعه نیافته، بسیار اتفاق می افتد؛ اما با این وصف می توان مدعی بود که اصالت و اعتبار اصل تاریخ محفوظ است. می دانید چرا؟ برای اینکه:
    1.این شیوه های ظالمانه و نا جوانمردانه ی کتمان حقایق یا تحریف واقعیت ها و...، خیانت خیانت کاران و رسانه های انحصاری و عمله های و قدرت های قانون ستیز و محاسبه گریز و خودکامه است، و ربطی به خود تاریخ ندارد. تاریخ و روند تاریخ و رویدادهای آن، و تاریخ نگار و دست های خیانت و بیداد، چیزی دیگر.
    2.تاریخ یک سلسله اصول و رموز قطعی دارد، که از نوع بدیهیات در علوم و فنون دیگر به شمار می رود، و همان اصول و رموز مسلم و قطعی، می تواند ورود تجربه و تحلیل پژوهشگر و محقق قرار گیرد و نتیجه بدهد.
    3.هر پژوهشگر و اندیشمندی با نوعی استنباط ظریف و زیرکانه، می تواند درستی یا نادرستی برخی نقل ها و خبرها را در محک نقد و نظر و آینه ی بررسی و پژوهش قرار دهد و نتیجه کند.
    4.انسان هوشمند و نکته سنج و منصف، با نگرش به همین بزرگ و کوچک نمایی های حوادث تاریخی و از همین دستکاری ها و بافته های شرک آلود و از همین تملق های چندش آور و زبان های غیر بهداشتی به نفع سلطه گران و به زیان آزادی خواهان و ستم ستیزان و اصلاح طلبان هر دوره و جامعه ای، حقایق تاریخی و روند درست رویدادها را دریافت می کنند، و چهره های حقیقی و عدالت خواه و آزادمنش و مردم گرا را از قهرمانان پوشالی و رهبران قلابی و خودکامه و عناصر و جریان های خمود و شیفته ی قدرت باز می باشند.
    5.و سرانجام این که، چه بسیار از حوادث و اتفاقاتی را که روزی به عنوان نشانه ی عظمت و کرامت برای فرد و نظام و جامعه ای قلمداد می کند، که فردا پژوهشگران آزاداندیش و روشنفکران اصلاح طلب و مخالف استبداد، همان ها را دلیل بر حقارت و فساد و تبهکاری آن رهبران و آن حکومت ها و قدرت ها و بافندگان آنها می نگرند و می شناسند و برداشت می کنند.
    بنابرین، غرض ورزی ها و کتمان حقایق و تعصبات و تاریک فکری ها، نمی تواند واقعیت های تاریخی را از بنیاد و برای همیشه تغییر دهند؛ هم چنان که زورمندان و استبدادگران و قدرت های نقد ناپذیر و محاسبه گریز روزگار، ناتوان تر از آنند که چنین کنند، و اگر خیال کنیم که یک پژوهشگر بی غرض، با نویسنده و جستجوگر هوشمند، در حصار این دروغ ها و تحریفات و اقرار و اعتراف های آن چنانی و مسخ و مثله ها و غرض ورزی های تاریخی زندانی شده و حقایق را از لا به لای همین ها دریافت نخواهد کرد، چنین خیالی بسیار سطحی و ساده اندیشانه است.
    به هر صورت این نکته روشن است که هم در ثبت رخدادها و هم در نتیجه گیری هایی که از تاریخ شده و می شود، غرض ورزی ها و تحریف حقایق و کتمان واقعیت ها در جهت منافع زورمداران و خودکامگان، بی شمار است و مزدورانی تیره بخت در قیافه ی تاریخ نگار،سیاستمدار، عالم مذهبی، آموزگار، روزنامه نگار، پژوهشگر استاد مفسر، تحلیل گر و کارشناس و... بوده و هستند که در تاریخ و رویدادهای آن، خود سرانه تصرف کرده و می کنند، و نابخردی را، نابغه؛ نابکادی را قهرمان؛ ظالمی را، دادخواه و خودکامه ای را مصلحت اندیش جلوه داده و از دردمنش، بت ساخته و بتکده آراسته و جنایات او را به حساب کرامات او گذاشته و بی خبران و دنباله روان را به سوی او جلب کرده اند؛ اما هیچ کدام از این ها نمی تواند اصالت و اعتبار تاریخ را از میان ببرد و درس های مهمی را که تاریخ به ما می دهند بی ارزش سازد؛ چرا که با گذشت زمان پرده ها از چهره ها که بوده و هست، رخ می نماید .
    بنابراین ما می توانیم با به کار بردن دقت ها و ظرافت ها و احتیاطهای لازم، از سرمایه های غنی و پر بار تاریخ، بی دغدغه ی خاطر و عمری به بلندی تاریخ به دست آوریم.(7)



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  17. تشكر

    roya1000 (10-04-2020)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,850 در 2,375
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ارزش تاریخ در آینه ی قرآن

    تاریخ از دیدگاه منابع دینی نیز، دارای ارزش و اعتبار است؛ چرا که هم تاریخ با اسلوب ویژه ای به صورتی گسترده در متون اسلامی طرح شده است، به ویژه صاحبان اندیشه و بینش، به مطالعه و اندیشه و ژرف نگری در آن بسیار سفارش شده اند.
    در قرآن همان گونه که انسان به نگرش بر کران تا کران طبیعت و پدیده های طبیعی به منظور شناخت و کشف قوانین طبیعی دعوت شده است، به نگرش بر تاریخ و رویدادهای آن نیز، به منظور کسب تجربیات پیشینیان و عبرت آموزی در راه اهداف تربیتی و دریافت قوانین حاکم بر جامعه ها و حکومت ها و رشد و پیشرفت یا پسرفت و فروپاشی آنها ترغیب شده است، و این نشانگر اعتبار و ارزش و اصالت تاریخ مورد نظر و طرح قرآن است.فاقصص القصص لعلهم یتفکرون(8)
    این داستان ها را برای آنها باز گو کن، شاید بیندیشند و بیدار شوند .
    و می فرمایند:
    نحن نقص علیک احسن القصص(9)
    ما بهترین سرگذشت ها را به وسیله ی این قرآن - که به تو وحی کردیم - بر تو باز گو می کنیم .
    و می فرماید: لقد کان فی قصصهم عبره اولی الالباب(10)
    در سرگذشت آنان درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود.
    و می فرماید: کذلک نقص علیک من انباء ما قد سبق(11)
    این گونه بخشی از خبرها، رویدادها و سرگذشت پیشین را برای تو باز می گوییم.
    و می فرماید:
    تلک القری نقص علیک من انبائها(12)
    اینها شهرها و آبادی هایی که بخشی از خبرهای آن را برای تو باز گو می کنیم.
    ذلک من انباء القری نقص علیک منها قائم وحصید(13)
    این از رویدادهای شهرها و آبادی هاست که ما برای تو باز گو می کنیم، که برخی هنوز برپا هستند، و برخی درو شده و از میان رفته اند.
    و می فرمایند:
    وکلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فوادک وجاءک فی هذه الحق و موعظه و ذکری للمؤمنین(14)
    و ما هر یک از سرگذشت های پیامبران را که بر تو ای پیامبر!باز می گوییم،چیزی است که به وسیله ی آن قلب مصفای تو را آرامش و استواری می بخشیم؛ و در قالب این سر گذشت ها، هم برای تو حقیقت آمده و هم برای ایمان آورندگان اندرز و یادآوری است.
    و بدین صورت به تاریخ بها می دهند:
    ام حسبت ان اصحاب الکهف والرقیم کانو من أیاتنا عجبا اذ اوی الفتیه الی الکهف فقالو ربنا أتنا من لدنک رحمه و هیی ء لنا من امرنا رشدا فضربنا علی أذانهم فی الکهف سنین عددا ثم بعثنا هم لنعلم ای الحزبین احصی لما لبثو امدا نحن نقص علیک نباهم بالحق انهم فتیه أمنو بربهم
    و زدناهم هدی و ربطنا علی قلوبهم اذ قامو فقالو ربنا رب السماوات و الارض لن ندعو من دونه الها لقد قلنا اذا شیططا هولاء قومنا تخذو من دونه الهه لولا یاتون علیکم بسلطان بین فمن اظلم ممن افتری علی الله کذبا و اذ اعتزلتموهم وما یعبدون الا الله فأوو الی الکهف ینشر لکم ربکم من رحمه و یهیی ء لکم من امرکم مرفقا(15)
    هان ای پیامبر! آیا چنین پنداشتی که تنها (اصحاب کهفو (رقیماز نشانه های شگفت انگیز قدرت بی کران ما بودند؟آفرینش آسمان ها و زمین از این کارها نیز شگفت انگیزتر است.
    هنگامی را به یاد آور که جوانان حق طلب و آزادی خواه به آن قار پناه بردند، و گفتند: پروردگارا، از سوی خود مهر و بخشایشی به ما ارزانی دار، و برای ما راه نجات و هدایتی در کارمان فراهم آور.
    پس ما دعای آنان را پذیرفتیم و سالیانی دراز، در آن غار بر گوش هایشان پرده زدیم و آنان را به خوابی گران فرو بردیم.
    آن گاه آنان را از خواب گران و طولانی شان برانگیختیم تا بدانیم کدامین آن دو گروه، حساب آن مدت را- که در آن غار مانده اند و به خواب رفته اند - بهتر به شمار آورده است.
    ما سرگذشت آنان را به حق بر تو باز می گوییم: آنان جوانان توحیدگرا و آزادی خواهی بودند که به پروردگارشان، به راستی ایمان آورده اند و ما نیز بر هدایت و راهیابی آنان افزودیم. و دل هایشان را به ایمان استوار ساختیم، آن گاه که در برابر شرک و بیداد و پا خواستند و گفتند: پروردگار ما، پروردگار آسمان ها و زمین است. ما هرگز جز ذات پاک او خدایی را نخواهیم خواند و پرستید؛ چرا که در آن صورت، سخنی دور از حقیقت به زبان رانده ایم.
    اینان جامعه و مردم ما هستند که جز ذات پاک او خدایانی بر گرفته اند، چرا اینان برای پرستش آنها برهانی روشن نمی آورند؟پس، بیداد پیشه تر از آن کس که بر خدا دروغی آشکار ببندد کیست ؟
    آن گاه به یکدیگر گفتند: و چون از آنان و از آنچه جز خدای یکتا پرستند، کناره گیری کردید، به غار پناه بردید تا پروردگارتان از رحمت و بخشایش خود بر شما بگستراند و در کارتان برای شما هماهنگی و گشایشی فراهم آورد.
    و این گونه، تاریخ را به سرگذشت الهام بخش و درس آموز پیامبران آراسته می سازد:
    ورسلا قد قصصناهم علیک من قبل و رسلا لم نقصصهم علیک و کلم الله موسی تکلیما(16)
    ...و نیز پیام آورانی را به سوی جامعه ها و تمدن ها فرستادیم، که سرگذشت آنان را پیش تر برای تو باز گفتیم، و پیام آورانی که سرگذشت آنان را برای تو باز نگفتیم.
    و نیز این سان:
    و لقد ارسلنا رسلا من قبلک منهم من لم نقصص علیک...(17)
    و به یقین پیش از تو پیامبرانی فرستادیم، که سرگذشت برخی از آنان را برای تو باز گفته و سرگذشت پاره ای از آنان را برای تو باز نگفته ایم...
    بر این باور از انگیزش قرآن به مطالعه ی تاریخ، درمی یابیم که تاریخ به طور اجمال دارای ارزش و اعتبار است، و نیز می تواند راهگشای ما به سوی آیندهای بهتر باشد. اگر چنین نباشد پس فایده ی تاریخ چیست؟ و دعوت قرآن به نگرش در آن و اندیشه در روند رویدادها و فراز و فرودهای قهرمانان و قربانیان و راز و رمز پیروزی ها و علل شکست هاو ناکامی های جامعه ها و تمدن ها و قدرت ها یعنی چه؟ و می تواند چه پیامی داشته باشد؟


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  19. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,850 در 2,375
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اعتبار تاریخ در منطق و منش امیرمؤمنان

    نهج البلاغه، این یادگار جاودانه و سترگ امیر دانش و بینش علی علیه السلام نیز برای تاریخ و نگرش هدفمند و حق جویانه به رویدادهای تاریخی، ارزش و اعتبار ویژه ای به رسمیت می شناسد و از رویدادهای متنوع آن در راه هدف های تعالی خواهانه و کمال جویانه واصلاح طلبانه و تربیتی، بهره می برد.
    نهج البلاغه به تاریخ به عنوان آینه ای زلال و شفاف می نگرد؛ آینه ای که انسان های ژرف نگر و حکومت ها و تمدن ها و جامعه های کمال جو و اصلاح پذیر می توانند با نظاره ای اندیشمندانه و عبرت آموز بر آن، چگونگی پیدایش و شکوفایی جامعه ها، راز مرگ و فرو پاشی قدرت ها و طلوع و غروب تمدن ها را بجویند، علل ناکامی ها و کامیابی ها و شکست ها و پیروزی ها را تماشا کنند، و با یافتن منشأ رویدادها و ردیابی و پی گرفتن سلسله حوادث و زنجیره ی رویدادها، به قانونمندی حرکت تاریخ و سیر جامعه ها برسد و راز صعودها و سقوطها را کشف کنند؛ چرا که تاریخ درست و اطمینان آور، افزون بر درس های متنوع، گنجینه ی غنی و ارزشمندی برای شناخت سنت های تاریخی است و همین دلیل هم، نهج البلاغه به تاریخ این گونه بها می دهد.
    در این جا به نگرش چند فراز از آن - که نشان گر ارزش و اعتبار تاریخ درست و به دور از تحریف و دروغ پردازی استبداد و انحصار است - بسنده می کنیم:
    1.در این مورد از جمله می فرماید:
    أ ولیس لکم فی آثار الاولین مزدجر و فی آبائکم الماضین تبصره و معتبر ان کنتم تعقلون أ و لم ترو الی الماضین منکم لا یرجعون و الی الخلف الباقین لا یبقون أو لستم ترون أهل الدنیا یصبحون و یمسون علی احوال شتی فمیت یبکی و آخر یعزی و صریع مبتلی و عائد یعود و آخر بنفسه یجود و طالب للدنیا و الموت یطلبه و غافل و لیس بمغفول عنه...(18)
    هان ای مردم، آیا در آثار بر جای مانده از گذشتگان، برای شما وسیله ی پند و اندرز نیست، که شما را از شیفتگی به دنیا و دوستی زر و زور و پرستش جاه و مقام و رفتار و کردار ظالمانه و ناپسند باز دارد؟
    اگر درست بیندیشید، آیا در مرگ پدرانتان، رفتن نیاکانتان و پیوستن پیشینیانتان به تاریخ هیچ جای بینایی و هوشیاری و بیداری نیست و نباید پند گیرید؟
    راستی آیا نمی نگرید که به تاریخ پیوستگان شما باز نمی آیند و ماندگان و زندگان شما دیری نمی پایند؟ مگر مردم این جهان و این جامعه ی
    بشری را تماشا نمی کنید که روز را به شب می آورند و شب را به روز، و هر کدام حال و روزی دارند؟ یکی مرده ای است که بر او می گریند، و دیگری زنده ای است که بر او تسلیم می گویند.
    یکی در بستر بیماری است و دیگر به دیدار و عیادت او می شتابند و سومی در حال جان دادن و به تاریخ پیوستن است؛ و همه ی این دگرگونی ها بر اساس قوانین و سنت های حاکم بر روند جامعه و تاریخ است نه بر پایه تصادف و شانس اقبال.
    2.و نیز می فرماید:
    و ان لکم فی القرون السالفه لعبره این العمالقه و ابناء العمالقه این الفراعنه وابناه الفراعنه این اصحاب مداین الرس الذین قتلو النبیین وأطفوو سنن الجبارین این الذین ساؤو بالجیوش و هزموا بالالوف و عسکرو العساکر و مدنو المدائن (19)
    برای شما مردم، در تاریخ قرون و اعصار گذشته درس های عبرت انگیز بسیاری وجود دارد. نیک بیندیشید که عمالقه ی انحصارگر و زورمدار کجا هستند؟
    فرزندان ستم کار آنان کجایند؟
    فرعون های خشونت کیش و خودکامه و نسل آنان کجا هستند؟
    کجایند سردمداران اقتدارگرا و انحصارگر شهرهای رس؟همان خشونت کیشانی که پیامبران را کشتند، مشعل های پر فروغ آداب و سنن و مقررات عادلانه و روش های مترقی و آزادمنشانه و انسانی آنها را خاموش کردند، و راه و رسم ستمکاران و استبدادگران سیاهکار را زنده ساختند؟
    کجایند آنهایی که با سپاهیان گران به راه افتادند و جامعه ها را شکست دادند و لشکرهای بسیار گردآوردند و شهرها و قدرت ها بر پا داشتند؟ راستی آنان کجا هستند.
    3.و نیز دلسوزانه و آینده نگرانه هشدار می دهند که:
    واعتبروا بما قد رأیتم من مصارع القرون قبلکم قد تزایلت أوصالهم و زالت أبصارهم و أسماعهم و ذهب شرفهم و عرهم وانقطع سرورهم و نعیمهم(20)

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  20. تشكر

    roya1000 (10-04-2020)

صفحه 1 از 24 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi