آموزه هایی از پیام های تاریخی قرآن
سر آغاز
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان در بینش مترقی قرآن برگزیده ی خدا، امانتدار او، برخوردار از کرامت ذاتی، انتخاب شده و انتخابگر، آراسته ی به وجدان اخلاقی، در بر دارنده ی فطرت توحیدی، مجهز به کشش ها و انگیزه های کمال جویانه وآزادمنشانه، مسئول و متعهد، خردمند و خردورز، مسلح به ابزارهای حیرت انگیز شناخت، دارای ظرفیت بسیار گسترده ی علمی و معنوی، سمبل آفرینش، گل سرسبد خلقت و گران قدرترین، ارزشمندترین مترقی ترین، پویاترین، بالنده ترین و برترین پدیده ی دستگاه آفرینش، است.
درست به همین دلیل است که در نگرش انسان پرور قرآن هدف نهضت های توحیدی و آمدن پیامبران وبرنامه های آسمانی، آموزش و تربیت سازندگی و برازندگی و رشد و اوج انسان است؛ همان سان که فلسفه ی پیدایش و گسترش مراکز علمی، فرهنگی، دانشگاهی، تربیتی، و هدف و موضوع همه ی علوم و دانشهای بشری نیز انسان و تربیت و پیشرفت و نیک بختی و سعادت و شکوفایی اوست.
هدف والای قرآن و کران تا کران آیات آن، بالا بردن انسان، رشد دادن، اوج بخشیدن، به پرواز در آوردن او و رساندنش به جایگاهی است که باید برسد؛ به موقعیت پرفرازی که باید اوج گیرد، به شرایط و فضای مساعد و مطلوبی که باید پرکشد و دریابد، و توجه دادن او به آن اصل مترقی و والا و پرفرازی که رنگ خدا گیرد و به منش و آیین او آراسته شود.
صبغه الله و من احسن من الله صبغه ونحن له عابدون(1)
رنگ خدایی [بپذیرید! و به توحید و تقوا و آزادمنشی که جانتان را به آن رنگ آمیزی نموده و آراسته است، بگرایید؛] و چه کسی از خدا خوش نگارتر [و چه رنگی از رنگ معنوی خدا بهتر]؟! و ما تنها او را می پرستیم.
بر این باور است که قرآن از هر وسیله ی اندیشاننده، از هر زمینه ی انگیزاننده و مترقی، از هر موضوع خردمندانه، از هر فرصت به هنگام، از هر لحظه ی حساس، هر زمان و مکان مساعد، هر موقعیت و مقام مناسب و هر سوژه ی سازنده و پردازنده ای در این راه بهره می گیرد و برای هر کس، در هر جا، در هر شرایط و هر زمانی، برنامه ی زندگی، نردبان رشد و الگو و نمونه ی ماندگار و پر جاذبه ارائه می کند؛ چرا که انسان در بستری از زمان و مکان و شرایط تاریخی و اجتماعی در مسیر شدن و شکوفا گردیدن و به گل و میوه نشستن است و در این راه، از نسیم دل انگیز علمی و فرهنگی، جذبه های جانبخش معنوی و درخششها و تابش های عرفانی بعثت ها و نهضت های توحیدی و تجربه های گرانبهای بشری اثر می پذیرد و بهره می برد.برای او در راه شدن، لحظه ها خاطره انگیز است، روزها، هفته ها، ماه ها، سال ها لبریز از آموزش است، مکان های جغرافیایی یادآور رویدادهای غرور آفرین یا تاسف انگیز است. داستان ها و سرگذشت های تاریخی، نقش ساز و شکل پرداز جان و روان و اخلاق و منش انسان است، و چهره های نامدار تاریخ برای او، تاریخ ساز و جامعه پرداز یا فرصت سوز و انحطاطآفرین است.و قرآن به دلیل ظرفیت بسیارگسترده ی علمی و معنوی انسان برای شدن و به خاطر ابعاد گوناگون او، دروازه های متنوع رشد و اوج را بر روی او می گشاید واز راه های گوناگون با او گفتگو می کند...و با زبان های مختلف با او سخن می گوید.
قرآن گاه با زبان دلیل و برهان با انسان سخن می گوید، و گاه با زبان احساس و عاطفه .
زمانی با زبان حقوقی با انسان روبه رو می شود و زمانی دیگر با زبان هنر در برخی آیات با زبان پند و اندرز به سراغ او می رود و در برخی آیات با زبان اخلاق؛ گاه در قالب مثال های پر جاذبه و جالب او را مخاطب می سازد و گاه با زبان سرگذشت ها و داستان های هدفدار و عبرت آموز و برانگیزاننده ی تاریخی؛ تا بدین وسیله، هم دستگاه خرد و اندیشه ی او را پر بار و پر شکوه سازد و هم دنیای پیچیده ی عواطف پاک و احساسات او را جهت دهد و بپروراند، و هم جهان ناشناخته ی روح روان او را لطافت و ظرافت و زیبایی بخشد.
قرآن در راه رشد و سرفرازی و کمال و جمال انسان، از هیچ وسیله و روش و راه سازنده و عامل برازنده ای فروگزار نمی کند؛ چرا که به بیان فرزانه ترین مرد روزگاران، امیر دانش و خرد علی علیه السلام - که صحیفه جان را به نور این پدیده ی شگرف،نور باران ساخته است - قرآن ظاهری زیبا و شگفت انگیز دارد و درونی پر مایه و عمیق. اسرار نهفته و شگفتی های آن، پایان ناپذیر است و نو آوری ها و زیبایی های آن هرگز به کهنگی نمی گراید و هرگز تاریکی های جهل و ظلم، استبداد خشونت و جنون و جنایت جز به وسیله ی آن برنامه ی مترقی و اوج بخش رفع و دفع نخواهد شد.
وان القرآن ظاهره أنیق وباطنه عمیق لا تفنی عجائبه ولا تنقضی غرائبه ولا تکشف الظلمات الا به
و نیز به سخن دیگر آن حضرت:
وان الله سبحانه لم یعظ أحدا بمثل هذا القران فانه حبل الله المتین وسببه الأمین وفیه ربیع القلب وینابیع العلم وما للقلب جلاء غیره مع أنه قد ذهب المتذکرون و بقی الناسون او المتناسون
بی گمان خدای فرزانه کسی را به مفاهیم و معارفی بلند و انسان پرور، بسان آنچه در قرآن آمده است، پند و اندرز نداده است؛ چرا که قرآن، ریسمان گسست ناپذیر و استوار خدا و وسیله ی ایمنی بخش اوست. در قرآن پر شکوه، بهار دل ها و چشمه سازان دانش و بینش، هماره جاری است و برای جان ها و روان، به ویژه در جامعه ای که بیداردلان، در گذشته و فراموشکاران و به فراموش سپردگان خویشتن بیشترند، درخشش و فروغی جز مشعل تابناک و روشنگر قرآن نشاید.
و نیز به بیان دخت فرزانه پیامبر- که در شناخت عمیق قرآن و در اندیشه و منش آراستگی به زیبایی های انسانی و اخلاقی آن بسان همتای ارجمندش، تجسم زنده و بالنده ی بوستان خداست - در کنفرانس شورانگیز و شعورآفرین خویش در مسجد پیامبر:
کتاب الله الناطق والقرآن الصادق، والنور الساطع، والضیاء اللامع، بینه بصائره، منکشفه سرائره متجلیه ظواهره، مغتبطه به أشیاعه، قائد الی الرضوان اتباعه، مود الی النجاه استماعه به تنال حجج الله المنوره، وعزائمه المفسره، ومحارمه المحذره، وبیناته الجالیه، وبراهینه الکافیه، وفضائله المندوبه، ورخصه الموهوبه، وشرائعه المکتوبه
... و آنچه پیامبر پس از خویش در میان امت به امانت نهاد، کتاب گویای خدا و قرآن راستگو و نور آشکار و پرتو پر فروغ اوست. کتابی که بینش ها و دلایل آن روشن، رموز و اسرار باطنی و ظرافت های آن، آشکار است و ظواهر و آموزه های آن جلوه گر و پیروان سعادتمند و مورد غبطه و حسرت جهانیانند. کتابی است که عمل کنندگان به مفاهیم و مقررات خویش را به بهشت پر طراوت و زیبای این جهان و آن جهان، فرا می خواند و شنوندگان پیامش را به ساحل نجات و رستگاری راه می نماید