نماز جماعت امام
برخلاف عموم بزرگان حوزه و مراجع كه برحسب رتبه و شانى كه داشتند در مساجد بزرگتر و معروفتر و مكانهاى حساستر صحن و حرم حضرت معصومه اقامه جماعت داشتند، لكن امام ظاهرا تقریبا تنها شخصیتبزرگى بودند كه در خانه نماز مىخواندند و فقط افراد انگشتشمارى براى نماز خواندن پشتسر ایشان موفق مىشدند.
امام نماز جماعت را در بیرونى مىخواندند و بیرونى ایشان در آن زمان مشتمل بر یك اطاق و هال كوچك بود كه یك در از حیاط به حیاط اندرونى و یك در از هال به اتاق محل زندگى امام داشت. محل اندرونى آن زمان بعدا كه رفت و آمدها گسترش یافتیعنى بعد از آزادى امام از زندان در سال 43 تبدیل به بیرونى شد و خانهاى كه در ضلع شمالى منزل امام بود به عنوان اندرونى مورد اجاره قرار گرفت و درى به آنجا گشوده شد.
هال و اتاق بیرونى مجموعا براى نماز جماعت ظرفیتبیش از حدود 20 نفر را نداشت و اگر برخى شبها چند نفرى بیشتر مىآمدند ناچار درى كه به اطاق محل زندگى شخصى امام باز مىشد را نیز مىگشودند و با عقب زدن تشك و رختخواب كرسى امام به نماز مىایستند طول زمستان آن سال یعنى سال 41 این توفیق را داشتم كه علیرغم اقامه جماعت مغربها، در مدرسه فیضیه كه پرجمعیتترین نماز جماعت طلبهها در قم بود در آن هواى سرد و پرسوز قم دوان دوان تا محله یخچال مىرفتم تا نماز را پشتسر امام بخوانم. شیوه قرائت امام، آهنگ صدایش، اذكارش و تعقیباتش و حتى چگونگى به دست گرفتن و شیوه چرخاندن دانههاى تسبیح اش در هنگام تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) برایم دلربا و لذت بخش بود. یك شب كه نماز را در اتاق اندرونى و در كنار كرسى امام خواندم از شدت شوق بعد از نماز عبایم را در همان اطاق جا گذاشتم و بیرون كه آمدم متوجه شدم البته آن زمان هنوز ملبس به لباس روحانى نشده بودم و عبا را به خاطر سرماى پرسوز قم دوش مىگرفتم. فردا شب كه براى نماز مشرف شدم دیدم امام عبا را خیلى منظم تا كردهاند و در كنارى گذاشتهاند. این عبا به خاطر این كه یك شب در اتاق امام مانده بود و به دست امام متبرك شده بود همواره برایم دوست داشتنى و زیبا بود هرچند بسیار كهنه و در واقع عباى دست دومى بود كه پدرم دیگر از آن استفاده نمىكرد و من براى خود برداشته بودم.
https://www.uplooder.net/img/image/3/a95fae232eea004d460600ee6699c276/hasa-n-a-li_ebrahimi_said_13930512-1.jpg