صفحه 2 از 10 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 99

موضوع: ارباب امانت (اخلاق اداری در نهج البلاغه)

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    روش تجزیه ای


    در این روش بخشی یا جزئی از نهج البلاغه یا برخی خطبه ها و سخنان، یا نامه ها و مکتوبات، یا حکمتها و کلمات قصار گزینش می شوند و مورد بررسی و شرح قرار می گیرند. این روش همانند روش تربیتی است، با این تفاوت که بخشی یا جزئی مورد بررسی و شرح واقع می شود. طبیعی است که آن بخش یا جزء را می توان از جنبه ها و جهات مختلف مورد تأمل و دقت قرار داد و از آن درس آموخت و بدان هدایت یافت. مزیت عمده این روش آن است که می توان خطبه، نامه، یا حکمت مورد نیاز را مطالعه و غور کرد زمانی طولانی برای مرور نیاز نیست، در حالی که مرور و مطالعه تربیتی زمان بسیار می طلبد.


    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    روش موضوعی

    در این روش، موضوعی خاص مورد نظر قرار می گیرد و به نهج البلاغه عرضه می شود و کلیه مطالبی که مستقیم یا غیر مستقیم موضوع مورد نظر را تبیین می نماید، بررسی می شود و دسته بندی می گردد و جمعبندی آن مطالب ارائه می شود. بدین ترتیب می توان مباحث مختلف تربیتی، اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... را مورد بررسی قرار داد. از مزیتهای این روش آن است که کمتر دچار پراکندگی موضوعی می شود و می توان به جمعبندی در موضوعی خاص دست یافت و جوانب مختلف یک موضوع را مرود بررسی قرار داد و تبیینی نسبتاً کامل درباره یک موضوع انجام داد. با این روش می توان به نظریات و دیدگاههای امام علی علیه السلام - تجسم اسلام ناب و جامع - درباره موضوعی خاص پی برد و با روش و سیره آن حضرت در موضوعات مورد نظر آشنا شد. در این روش سخنان و مواضع امام (ره) - که از موارد گوناگون استخراج می شود - یکدیگر را معنا و تفسیر می کنند و جهت صحیح را در برداشت از نهج البلاغه نشان می دهند، زیرا نهج البلاغه، مجموعه ای یکپارچه و پیکری واحد است که سراسر آن هماهنگ، و ابتدا و انتهای آن یکسان است؛ به بیان ابن ابی الحدید معتزلی: اگر کسی با تأمل و دقت در نهج البلاغه بیندیشد، همه آن را آبی زلال از یک سرچشمه، برخوردار از یک روح و جوهر، و دارای یک طرز و سبک می یابد، عیناً مانند جسمی ساده و بسیط که هیچ جزء آن در ماهیت با دیگر اجزاء اختلافی ندارد؛ همانند قرآن کریم که اول آن چون وسط آن، و وسط آن مانند آخر آن است، و همه سوره ها و کل آیات آن در سرچشمه و روش و طریقه و فن و سیاق و بافت، مانند هم و یکسان و یکپارچه اند.(28)
    این ویژگی بی نظیر و شگفت نهج البلاغه، زمینه لازم را برای مراجعه موضوعی و مطرح کردن درد و مشکل و گرفتن درمان و راه حل، آماده ساخته است.
    البته در روش موضوعی از آثار انجام یافته به دو روش دیگر بی نیاز نیستیم و آنها به عنوان ابزارهای کمکی این روش را یاری می دهند.


    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دیباچه



    ضرورت و جایگاه اخلاق اداری

    اگر اخلاق اداری در زندگی کاری انسان وجود و حضور داشته باشد، کار کردن شیرین و توأم با رضایت شغلی و احساس رضایتمندی و خود شکوفایی از یک سو و رضایت مردم و پیشرفت امور و شکوفایی کار از دیگر سوی است، و در نتیجه موجب رضایت خالق و بارش رحمتها و برکتهای او. امیر مؤمنان علی علیه السلام در پایان عهد نامه مالک اشتر چنین یاد آوری کرده است:
    و أنا أسأل الله بسعه رحمته، و عظیم قدرته علی اعطاء کل رغبه أن یوفقنی و ایاک لما فیه رضاه من الاقامه علی العذر الواضح الیه و الی خلقه، مع حسن الثناء فی العباد و جمیل الأثر فی البلاد، و تمام النعمه و تضعیف الکرامه.(29)
    و من از خدا می خواهم با رحمتی فراگیر که او راست، و قدرت بزرگ او بر انجام هر گونه درخواست، من و تو را توفیق دهد در آنچه خشنودی او در آن بود؛ از داشتن عذری آشکار در پیشگاه او و آفریدگانش و واگذاردن نام نیکو میان بندگانش و آثار نیک در شهرها و تمامی نعمت و فراوانی کرامت.
    امیر مؤمنان علی علیه السلام پس از بیان عهدنامه ای جامع در اداره امور، برای خود و مالک اشتر از خداوند خواستار توفیق می شود در آنچه خوشنودی خداوند در آن است و این خشنودی که مایه رحمت و برکت خداست به سبب خدمتگزاری به مردمان است به گونه ای که بتوان در برابر خداوند و آفریدگانش عذری آشکار در نیکو انجام دادن وظایف داشت و نیز باقی گذاشتن نام نیکو میان بندگان او و آثار نیک در شهرها؛ و این بهترین و والاترین جلوه اخلاق توحیدی است.
    رشد و شکوفایی استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق، در عرصه کار و عمل بر پایه های اخلاق اداری است.
    فقدان اخلاق اداری یعنی ظهور احساس ناخشنودی از خود، و احساس بطالت، و احساس سقوط و هلاکت که ظهور این احساس به صورت نمودهای زیر است.
    ترشرویی
    برآشفتگی
    کم تحملی
    بدرفتاری
    بی حوصلگی
    سست پیمانی
    کارگریزی

    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بیماریهای روان تنی

    حضور اخلاق اداری، کار کردن را از صورتی تکراری و خسته کننده و ملال آور بیرون می برد و به انسان احساس تعالی می بخشد و همین احساس تعالی در نفس کار کردن و مناسبات انسانی با دیگران بشدت تأثیر می گذارد؛ و با شکسته شدن اخلاق، همه حریمها می شکند و چون حریمها شکسته شود هر پلیدی می تواند در باطن و ظاهر، و در مناسبات و روابط ظهور کند. امیر مؤمنان علی علیه السلام در سفارشی نورانی فرموده است:
    ثم ایاکم و تهزیع الأخلاق و تصریفها.(30)
    مبادا اخلاق نیک را در هم شکنید و آن را دگرگون و به اخلاق بد مبدل سازید.


    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تأکید بر اخلاق اداری

    خطرناکترین رویداد انسانی انحطاط اخلاقی و شکسته شدن مرزهای اخلاقی است که در این صورت هیچ چیز به سلامت نخواهد ماند و انسانیت انسان فرو می ریزد؛ و این امر در امور اداری از جایگاهی خطیر و ویژه برخوردار است، زیرا وقتی انسان از محدوده فردی خارج می شود و در پیوند با دیگر انسانها قرار می گیرد و این پیوند صورتی اداری می یابد، اگر اخلاق نیک حاکم بر روابط انسانی نباشد، فاجعه چندین برابر می شود. به همین دلیل است که والاترین ملاک در هر سازمان اداری متخلق بودن به اخلاق انسانی است. امیر مؤمنان علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر او را بدین امر خطیر یادآور می کند و می فرماید:
    ثم انظر فی أمور عمالک فاستعملهم اختبارا، و لا تولهم محاباه و أثره، فانهما جماع من شعب الجور و الخیانه، و توخ منهم أهل التجربه و الحیاء من أهل البیوتات الصالحه، و القدم فی الاسلام المتقدمه، فانهم أکرم أخلاقا، و أصح أعراضا، و أقل فی المطامع اشراقا، و أبلغ فی عواقب الامور نظرا.(31)
    سپس در کار عاملان خود بیندیش، و پس از آزمودن به کارشان بگمار، و به میل خود و بی مشورت دیگران به کاری مخصوصشان مدار، که به هوای خود رفتن و به رای دیگران ننگریستن، ستمگری بود و خیانت؛ و عاملانی این چنین را در میان کسانی جو که تجربت دارند و حیا، از خاندانهای پارسا که در مسلمانی قدمی پیشتر دارند (و دلبستگی بیشتر،)؛ اخلاق آنان گرامی تر است و آبرویشان محفوظتر و طمعشان کمتر، و عاقبت نگری شان فزونتر.
    امام علیه السلام به دقت در مجموعه ای از ویژگیها و خصوصیات در گزینش افراد سفارش می کند که حاصل این دقت، گزینش عاملانی است متخلق به اخلاقی نیک: انسانهایی گرامی تر و با آبروتر و با طمعی کمتر.
    هم چنین امیر مؤمنان علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر به او چنین فرمان می دهد:
    ثم انظر فی حال کتابک فول علی أمورک خیرهم؛ و اخصص رسائلک التی تدخل فیها مکائدک و أسرارک بأجمعهم لوجود صالح الاخلاق.(32) پس درباره کاتبان و دبیران خود بنگر، و بهترینشان را بر سر کار بیاور، و نامه هایی را که در آن تدبیرها و رازهایت نهان است، از جمع کاتبان و دبیران به کسی اختصاص ده که به اخلاق از دیگران شایسته تر است.
    مشاهده می شود که امام علیه السلام بیش از هر چیز بر اخلاق اداری تأکید می کند و آن را ملاک و معیار معرفی می نماید.
    در منظر امیر مؤمنان علی علیه السلام آنچه مایه برتری آدمیان و سبب والایی شأن ایشان است، کرامتهای اخلاقی است و این کرامتها در اداره امور نقشی اساسی دارد. روایت شده که آن حضرت فرمود:
    علیکم بمکارم الاخلاق فانها رفعه.(33)
    بر شما باد به مکارم اخلاق که آن سبب والایی است.
    والایی مردمان و اعتبار آنان به مکارم اخلاق در ایشان است و کسانی که در جایگاه اداره امور قرار می گیرند، بیش از هر چیز به مکارم اخلاق و بزرگواریهای انسانی نیازمندند که روابط انسانها بدون کرامتهای اخلاقی، روابطی خشک و نادرست خواهد شد.
    البته هر چه مراتب اشخاص در امور اداری بالاتر برود و حیطه مسئولیت آنان گسترده شود، اخلاق اداری و کمالات انسانی در آنان باید والاتر و برتر باشد، زیرا اخلاق و رفتار مسئولان و کارگزاران اصلی و مدیران ارشد بشدت بر دیگران تأثیر گذار است. امیر مؤمنان علی علیه السلام در سخنی بلند به جابر بن عبدالله انصاری این حقیقت را چنین بیان فرموده است:
    یا جابر، قوام الدین و الدنیا بأربعه: عالم مستعمل علمه، و جاهل لا یستنکف أن یتعلم، و جواد لا یبخل بمعروفه، و فقیر لا یبیع آخرته بدنیاه؛ فاذا ضیع العالم علمه استنکف الجاهل أن یتعلم، و اذا بخل الغنی بمعروفه باع الفقیر آخرته بدنیاه.(34)
    ای جابر! دین و دنیا به چهار چیز برپاست: دانایی که دانش خود را به کاربرد، و نادانی که از آموختن سر باز نزند، و بخشنده ای که در بخشش خود بخل نکند، و درویشی که آخرت خویش را به دنیای خود نفروشد. پس اگر دانشمند دانش خود را تباه سازد، نادان به آموختن نپردازد؛ و اگر توانگر در بخشش خویش بخل بورزد، درویش آخرتش را به دنیا دربازد.
    کسانی که در مراتب و مسئولیتهای بالاتر قرار دارند، بیش از دیگران به پایبندی اصول اخلاقی نیازمندترند و با زیر پا گذاشتن اخلاق از جانب آنان، دین و دنیای مردمان به تباهی کشیده می شود؛ و البته پایبندی آنان به اخلاق زمینه ای مناسب برای دیگران در اتصاف به کمالات اخلاقی فراهم می سازد؛ به بیان پیشوای پایبندان به اصول اخلاقی، علی علیه السلام:
    الملک کالنهر العظیم، تستمد منه الجداول؛ فان کان عذبا عذبت، و ان کان ملحا ملحت.(35)
    زمامدار همچون رودخانه ای پهناوری است که رودهایی کوچک از آن جاری می شود؛ پس اگر آب آن رودخانه پهناور، گوارا باشد، آب درون رودهای کوچک گوارا خواهد بود، و اگر شور باشد، آب درون آنها نیز شور خواهد بود.
    بر اساس چنین نگرشی، مسئولیت حراست حریمهای اخلاقی در امور اداری بیش از هر کس بر زمامداران و مدیران ارشد است؛ و امیر مؤمنان علی علیه السلام فرموده است:
    من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره، ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه؛ و معلم نفسه و مؤدبها أحق بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم.(36)
    آن که خود را پیشوای مردم سازد، پیش از تعلیم دیگری باید به ادب کردن خویش بپردازد، و آنکه خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایسته تر به تعظیم است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.
    بنابراین در تحقق اخلاق اداری در هر مجموعه ای، بیش از هر کس باید بر اخلاق مدیران ارشد تأکید شود؛ و مدیران ارشد پیش از آنکه از دیگران انتظار رفتار و سلوک مبتنی بر اخلاق اداری داشته باشند، خود باید جلوه گر چنین امر باشند؛ و نیز پیش از آنکه با زبان و فرمان خواهان اخلاق اداری باشند، به کردار و رفتار خود چنین امر را سامان دهنده باشند.
    امیر مؤمنان علی علیه السلام خود بیش از هر کس در اداره امور پایبند اخلاق بود. اخلاق اداری نزد امام علیه السلام از چنان جایگاهی برخوردار بود که آن حضرت در نخستین خطبه حکومتی خود، اساس اداره امور را بر آن معرفی نمود و فرمود:
    ألا و ان الخطایا خیل شمس حمل علیها أهلها، و خلعت لجمها، فتقحمت بهم فی النار. ألا و ان التقوی مطایا ذلل، حمل علیها أهلها، و أعطوا أزمتها، فأوردتهم الجنه.(37)
    آنچه می گویم بر عهده من است و من خود ضامن آن هستم. آن کس که حوادث عبرت آموز روزگار را به چشم ببیند و از آن پند پذیرد، پرهیزگاری اش او را از آلوده شدن به کارهای شبه ناک باز می دارد...بدانید که خطاکاریها همانند مرکبهای سرکش و چموشند که خطاکاران را بر آنها سوار کرده اند و آن مرکبهای لجام گسیخته به ناگاه می تازند و سواران خود را به آتش دوزخ سرنگون می کنند؛ و بدانید که پرهیزگاریها همانند مرکبهای رام و نجیبند که پرهیزگاران را بر آنها سوار کرده و زمامشان را به دست آنان داده اند و آن مرکبها سوارن خود را با آسودگی به سرمنزل بهشت می رسانند.
    اداره امور بر اساس اخلاق موجب رشد و کمال انسان، و گردش درست امور، و پیشرفت کارها و رسیدن به سرمنزل مقصود است. امیر مؤمنان علیه السلام چنان بر حضور اخلاق اداری در صحنه اداره امور تأکید داشت که در نخستین خطبه حکومتی خود، صداقت و صراحت در کار را از جمله مهمترین مسائل اخلاقی در چنین عرصه ای مطرح نمود و فرمود:
    و الله ما کتمت و شمه و لا کذبت کذبه.(38)
    به خدا سوگند که به اندازه سر سوزنی حقیقتی را پنهان نداشته ام، و هیچ گونه دروغی به زبان نیاورده ام.
    امیر مؤمنان علی علیه السلام آنچه را سفارش نموده، خود پیش از بیان آن، به ساحت عمل در آورد است، و آنچه را پرهیز داده، خود پیش از به زبان راندن، در عرصه عمل از آن دوری نموده است؛ و از این رو سخنان امام علی علیه السلام حقایقی به علم در آمده و راه و رسمی قابل پیروی است، چنانکه حضرتش فرموده است:
    أیها الناس، انی و الله ما أحثکم علی طاعه الا و أسبقکم الیها، و لا أنها کم عن معصیه الا و أتناهی قبلکم عنها.(39)
    مردم، به خدا سوگند شما را به هیچ طاعتی وادار نمی کنم مگر اینکه پیش از شما خودم به آن عمل می کنم، و شما را از معصیتی نهی نمی کنم مگر اینکه پیش از شما خود از آن کناره گیری می نمایم.


    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نقش ایمان به حقیقت هستی و باورهای دینی در اخلاق اداری

    در اندیشه توحیدی امیر مؤمنان علی علیه السلام ایمان به حقیقت هستی و باورهای دینی در اصلاح اخلاق اداری نقشی مبنایی دارد؛ و از این رو آن حضرت در فرمانهای حکومتی و دستورالعملهای اداری خود، بر یاد حق و یاد معاد تأکید می فرماید و کارگزاران و کارکنان دستگاه اداری خود را با توجه بخشیدن به حاضر و ناظر حقیقی و یاد آوردن حسابرسی دقیق الهی به پایبندی به اصول اخلاق اداری فرا می خواند. آن که به خدای متعال ایمان دارد و خود را در محضر او می بیند، بی گمان پایبند آداب اخلاقی و رفتار انسانی می گردد. آن که معاد را باور دارد و حساب و کتاب دقیق الهی را برکردار و رفتار خود حاکم می داند، بی گمان به آنچه از او صادر می شود، توجهی دقیق می نماید که حسابرسی آن عالم را از حسابرسی های این عالم به مراتب سخت تر می داند. امیر مؤمنان علی علیه السلام در آغاز عهدنامه مالک اشتر با یاد آور باورهای والای ایمانی مالک را در کارگزاری راه می نماید تا اخلاق اداری بر مبنایی اساسی در او جلوه نماید:
    أمره بتقوی الله، و ایثار طاعته، و اتباع ما أمر به فی کتابه: من فرائضه و سننه، التی لا یسعد أحد الا باتباعها، و لا یشقی الا مع جحودها و اضاعتها، و أن ینصر الله سبحانه بقلبه و یده و لسانه؛ فانه، جل اسمه، قد تکفل بنصر من نصره، و اعزاز من أعزه. و أمره أن یکسر نفسه من الشهوات، و یزعها عند الجمحات، فان النفس أماره بالسوء، الا ما رحم الله.(40)
    او را فرمان می دهد به ترس از خدا و مقدم داشتن طاعت خدا بر دیگر کارها، و پیروی آنچه در کتاب خود فرمود، از واجب و سنتها که کسی جز با پیروی آن راه نیکبختی را نپیمود، و جز با نشناختن و ضایع ساختن آن بدبخت نبود، و اینکه خدای سبحان را یاری کند به دل و دست و زبان، زیرا خداوند که بزرگ است نام او یاری هر که او را یار باشد پذیرفته است و عزت بخشی هر که او را عزیز دارد به عهده گرفته است. و او را می فرماید تا نفس خود را از پیروی آرزوها باز دارد، و هنگام سرکشیها به فرمایش آرد که همانا نفس به بدی وا می دارد، جز که خدا رحمت آرد.
    همچنین امیر مؤمنان علی علیه السلام وقتی مالک را به رفتاری سراسر رحمت و محبت و گذشت با مردان فرمان نمی دهد، او را متوجه حاکمیت الهی بر همه چیز می کند و اینکه دور شدن از اخلاق انسانی به منزله اعلام نبرد با حقیقت هستی است که نتیجه آن روشن و کیفر آن بیرون از توان احدی است. آن حضرت می فرماید:
    و أشعر قلبک الرحمه للرعیه، و المحبه لهم، و اللطف بهم، و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم أکلهم، فانهم صنفان: اما أخ لک فی الدین، أو نظیر لک فی الخلق، یفرط منهم الزلل، و تعرض لهم العلل، و یؤتی علی أیدیهم فی العمد و الخطاء، فأعطهم من عفوک و صفحک مثل الذی تحب و ترضی أن یعطیک الله من عفوه و صفحه، فانک فوقهم، و والی الامر علیک فوقک، و الله فوق من ولاک! و قد استکفاک أمرهم و ابتلاک بهم. و لا تنصبن نفسک لحرب الله، فانه لا ید لک بنقمته، و لا غنی بک عن عفوه و رحمته.(41)
    قلب خود را لبریز ساز از رحمت بر مردمان و دوستی ورزیدن با آنان و مهربانی کردن به همگان؛ و همچون جانوری درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری! زیرا مردمان دو دسته اند: دسته ای برادر دینی تواند، و دسته دیگر در آفرینش با تو همانندند؛ گناهی از ایشان سر می زند، یا علتهایی بر آنان عارض می شود، یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشان می رود. پس به خطاهایشان منگر، و از گناهانشان درگذر، چنانکه دوست داری خدا بر تو ببخشاید و گناهت را عفو فرماید، چه تو برتر آنانی، و آن که بر تو سر پرستی دارد از تو برتر است، و خدا از آن که تو را سرپرستی داد بالاتر؛ و او سامان دادن کارشان را از تو خواست و آنان را وسیله آزمایش تو ساخت؛ و خود را آماده جنگ با خدا مکن که کیفر او را نتوانی برتافت، و در بخشش و آمرزش از او بی نیازی نخواهی یافت.
    امام علی علیه السلام بر مبنای اصلاح رابطه آدمی با حقیقت هستی و دریافتی واقعی از جایگاه انسان در نظام بیکران هستی، کارگزاران خود را به اخلاق انسانی در اداره امور سوق می دهد، چنانکه در اوایل عهدنامه مالک اشتر بدو می فرماید:
    و اذا أحدث لک ما أنت فیه من سلطانک أبهه أو مخیله، فانظر الی عظم ملک الله فوقک، و قدرته منک علی ما لا تقدر علیه من نفسک.(42)
    و اگر قدرتی که از آن برخورداری، نخوتی در تو پدید آورد و خود را بزرگ شمردی، بزرگی حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر، که چیست، و قدرتی را که بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست.

    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    امیر مؤمنان علی علیه السلام پیوسته کارگزاران و کارکنان دستگاه اداری خود را به یاد حق و یاد معاد توجه می داد تا در اداره امور کاملا انسانی عمل نمایند و دست تطاول نگشایند و به سرکشی و تندی گرفتار نیایند و آن حضرت در پایان عهدنامه مالک اشتر بدو چنین یادآوری می نماید:
    و ایاک و الاستئثار بما الناس فیه أسوه، و التغابی عما تغنی به مما قد وضح للعیون، فانه ماخوذ منک لغیرک. و عما قلیل تنکشف عنک أغطیه الامور، و ینتصف منک للمظلوم. املک حمیه أنفک، و سوره حدک، و سطوه یدک، و غرب لسانک، و احترس من کل ذلک بکف البادره، و تأخیر السطوه، حتی یسکن غضبک فتملک الاختبار: و لن تحکم ذلک من نفسک حتی تکثر همومک بذکر المعاد الی ربک.(43)
    و بپرهیز از آنکه چیزی را به خود مخصوص داری که بهره مردم در آن یکسان است؛ و بپرهیز از غفلت در آنچه بدان توجه باید، و در دیده ها نمایان است. چه آن را که گرفته ای از تو برای دیگری ستده است، و به زودی پرده کارها از پیش دیده ات گرفته، و داد از تو بستانند و به ستمدیده رسانند. به هنگام خشم خویشتندار باش و تندی سرکشی میار و دست قهر پیش مدار و تیزی زبان بگذار، و از این جمله خوداری کن، با سخن ناسنجیده بر زبان نیاوردن، و در قهر تأخیر کردن، تا خشمت آرام شود و عنان اختیار به دستت آید، و چنین قدرتی بر خود نیابی جز که فراوان به یاد آری که در راه بازگشت به سوی کردگاری.
    امیر مؤمنان علی علیه السلام بصراحت رفتار و کردار مبتنی بر اخلاق اداری را بر یاد معاد بنیان می کند و به مالک سفارش می نماید که بازگشت به سوی پروردگار را بسیار به یاد آرد تا بتواند بدرستی عمل نماید و از بی انصافی و ستمگری، و از تندی و سرکشی خود را به دور نگه دارد.
    اگر آدمی خود را رفتنی ببیند و بداند که برای همه امور خویش باید پاسخگوی پروردگاری قادر و قهار باشد، این باور بشدت در رفتار و کردار اداری او تأثیر می گذارد؛ به بیان امام علی علیه السلام:
    لو رأی العبد الاجل و مصیره، لابغض الامل و غروره.(44)
    اگر بنده اجل و پایان آن را می دید، با آرزو و فریب دادن آن دشمنی می ورزید.
    انسان که خود را دائمی ببیند و اسیر آرزوهای پست دنیای شود، بی گمان به سوی تعدی و حرمت شکنی، و تجاوز و چپاولگری میان می نماید:
    من أطال الامل، أساء العمل(45)
    آن که آرزو را دراز کرد، کردار را نابساز کرد.

    امضاء

  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پیشوای پرواپیشگان، علی علیه السلام با یاد آوردن این امور، عاملی بازدارنده را در آدمی بیدار می کند تا بدین سبب انسان گام در تباهی و مرزشکنی و نافرمانی ننهد:
    احذ أن یراک الله عند معصیته، و یفقدک عند طاعته، فتکون من الخاسرین؛ و اذا قویت فقو علی طاعه الله، و اذا ضعفت فاضف عن معصیته الله(46)
    بترس که خدایت در معصیت خود بیند و در طاعت خویش نیابد و از زیانکاران باشی. پس اگر نیرومند شدی نیرویت را در طاعت خدا بگمار! و اگر ناتوان گشتی، ناتوانی ات را در نافرمانی او به کار دار.
    قرار گرفتن در مصدر امور، در هر مرتبه ای، انسان را در معرض تباهی در رفتار و کردار قرار می دهد:
    من ملک استاثر.(47)
    هر که بر ملک دست یافت، تنها خود را دید و از دیگران رو بتافت.
    من نال استطال.(48)
    آن که به نوایی رسید، خود را از دیگران برتر دید.
    آنچه در این میان از مهمترین عوامل نگه دارنده آدمی است، پایبندی به اصول اخلاقی به تبع یادآوری پیوسته حقیقت هستی و بازگشتنگاه ابدی است. اگر انسان معاد را باور داشته باشد، برای آنجا بدترین نوشته را که رفتار نادرست و کردار ناراست است، برنمی دارد:
    بئس الزاد الی المعاد العدوان علی العباد(49)
    ستم راندن بر بندگان، بدترین توشه است برای آن جهان.
    امیر مؤمنان علی علیه السلام در فرمانهای حکومتی و دستورالعملهای اداری خود مکرر بدین امر پرداخته است که این خود بیانگر نقش اساسی ای است که اینان به حقیقت هستی و باورهای دینی در اخلاق اداری دارد، چنانکه حضرت در یکی از فرمانهای حکومتی خود چنین آورده است:
    أمر بتقوی الله فی سرائر أمره و خفیات عمله، حیث لا شهید غیره، و لا وکیل دونه. و أمره ألا یعمل بشی ء من طاعه الله فیما ظهر فیخالف الی غیره فیما أسر. و من لم یختلف سره و علانیته، و فعله و مقالته، فقد أدی الامانه، أخلص العباده. و أمره ألا یجبههم و لا یعضههم، و لا یرغب عنهم تفضلا بالاماره علیهم، فانهم الاخوان فی الدین، و الاعوان علی استخراج الحقوق... و انا موفوک حقک، فوفهم حقوقهم، و الا تفعل فانک من أکثر الناس خصوما یوم القیامه(50)
    او را می فرماید که از خدا بترس در کارهای نهانش و کرده های پنهانش، آنجا که جز خدا کسی نگرنده نیست و جز او راه برنده. و او را می فرماید تا آشکار را اطاعت خدا را نگزارد و در نهان خلاف آن را آرد. و آن کس که نهان و آشکار، و کردار و گفتار او دو گونه نبود، امانت را گزارده و عبادت را خالص به جا آورده. و او را می فرماید که زیردستان خود را نرنجاند و دروغگویشان نخواند، و به خاطر زمامدار بودن روی از ایشان برنگرداند، که آنان در دین برادرانند و یاور، و در به دست آوردن حقوق مسلمانان مددکار... ما حق تو را به تمام می پردازیم، پس باید حقوق آنان را تمام به آنان برسانی وگرنه روز رستاخیز دارای بیشترین خصمانی.
    بنابراین در اندیشه و سیره اداری امیر مؤمنان علی علیه السلام پایبندی به اخلاق اداری مهمترین جایگاه را دارد که بدون آن نظام اداری سامانی انسانی نخواهد یافت.


    امضاء

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ارباب امانت




    بخش اول - مبانی اخلاق اداری



    نگاه شناسی

    مهمترین مبنا در سامان یافتن اخلاق اداری، تصحیح بینش کارکنان و بسامان آوردن نوع نگاه آنان به خودشان و مردمان و مسئولان و وظایفشان است. زمانی که نگاه انسان به خود و مردم و ما فوق خود و کار اصلاح شود و بدینها با نگاهی توحیدی و پاک از شرک بنگرد و براساس این نگاه عمل نماید، کار کردن عین خدمت کردن و عبادت نمودن و همپای لذت و شیرینی و همتای رشد و شکوفایی است.
    رفتار اداری و عملکرد شغلی انسان بشدت متأثر از نوع نگاه آدمی به کار و امور اداری است؛ اینکه انسان از چه منظری به خود و دیگران در این عرصه می نگرد و کار کردن را چگونه می بیند و چه دریافتی از این امور دارد.بر اساس این دریافت است که انسان عمل می کند و عکس العمل نشان می دهد. صادرات انسان محصول واردات اوست و آنچه و در واردات انسان نقش تعیین کننده یاری می کند، نوع نگاه اوست و بینش انسان است که به همه چیز رنگ خاص خود را می زند. در یک نگاه زیبابین، همه چیز نمودی زیبا دارد؛ و در یک نگاه بدبین، همه چیز نمودی ناخوشایند می یابد. آنچه مبنای اصلی اخلاق اداری است، رسیدن به نگاهی توحیدی است که همه چیز را در مدار حق بیند و در این مدار عمل نماید.

    پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت - آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد(51)

    اعتبار آدمی به نوع نگاه اوست که نوع رفتار او را تعیین می کند و مادام که نگاه آدمی زاویه ای درست نیابد، رفتار آدمی جهتی درست نمی یابد؛ پس باید ابتدا این مبنا مورد توجه قرار گیرد.

    آدمی دید است باقی گوشت و پوست - هر چه چشمش دیده است آن چیز اوست(52)

    ارزش آدمی به نوع بینش اوست و تعیین کننده ترین چیز در مناسبات زندگی نوع نگاه آدمی است. امیر مؤمنان علی علیه السلام در سخنی شگفت فرموده است:
    قیمه کل امری ما یحسنه(53)
    انسان را آن بهاست که در دیده اش زیباست.
    شریف رضی در ذیل این سخن امیر بیان علیه السلام گوید که این سخنی است که آن را بها نتوان گذارد، و حکمتی همسنگ آن نمی توان یافت و هیچ کلمه ای را همتای آن نتوان نهاد.(54)
    انسانی که خود را کریم می بیند و برای خود کرامت نفس قائل است، تن به ذلت نمی دهد و خواری گناه را نمی پذیرد. مبنای اخلاق اداری نیز همین گونه دیدن است. امیر مؤمنان علی علیه السلام فرموده است:
    من کرمت علیه نفسه، هانت علیه شهواته(55)
    هر که خود را بزرگوار دید، شهوتهایش در دیده وی خوار گردید.
    مادام که انسان به چنین نگاهی دست نیابد، اصلاح رفتارها میسر نمی گردد و مناسبات مطلوب در سازمان اداری رخ نمی نماید.
    آنچه موجب سلامت نفس و حفظ آدمی از لغزشها و هلاکتگاههاست، نگاه پارسایانه انسان به دنیاست. امیر بیان، علی علیه السلام در سفارشی راهگشا فرموده است:
    انظروا الی الدینا نظر الزاهدین فیها، الصادفین عنها(56)
    بنگرید به دنیا! نگریستن پارسایان رویگران از آن.
    دنیا محصول نگاه آلوده و نفسانی انسان به عالم است؛ دنیا آرزوهای پست انسان الست، تعلق پست به عالم است. و به بیان امام خمینی (ره):
    تا انسان به آمال خودش پشت نکند، به دنیا پشت نکند، جلو نمی رود، دنیا که همان آمال آدم است. دنیای هر کس همان آمال اوست... دنیا تکذیب شده است، و عالم طبیعت تکذیب نشده است. دنیا همان است که پیش شماست. خود شما وقتی توجه به نفستان دارید، خودتان دنیایید. دنیای هر کس آن است که در خودش است. آن تکذیب شده است، اما شمس و قمر و طبیعت، هیچ تکذیب نشده است، از اینها تعریف شده است، اینها مظاهر خداست. آنچه انسان را از ساحت قدس و کمال بعید می کند، دنیاست، و آن هم پیش خود آدم است.(57)
    بنابراین تا نگاه انسان به عالم اصلاح نشود، چیزی اصلاح نمی شود؛ و نگاه شناسی اساس همه امور است.
    تا نگاه انسان به دنیا تصحیح نشود، رفتارها و عملکردها تصحیح نمی شود، چنانکه امیر مؤمنان علیه السلام به این حقیقت توجه داده و فرموده است:
    من أبصربها بصرته، و من أبصر الیها أعمته(58)
    آن که بدان نگریست، حقیقت را به وی نمود؛ و آن که در آن نگریست، دیده اش را بر هم دوخت.
    آن که دنیا را به دیده اعتبار می نگرد، به بصیرت دست می یابد، و آن که آن را بدیده اعتماد می نگرد، بصیرت خود را از دست می دهد. مهم آن است که انسان دنیا را درست ببیند و از آن بدرستی توشه برگیرد؛ زیباییهای این عالم را ببیند، ولی بدان دلبسته نشود، از زندگی درست لذت ببرد، ولی بدان وابسته نشود. علی علیه السلام در حکمتی نورانی فرموده است:
    من حاسب نفسه ربح، و من غفل عنها خسر، و من خاف أمن، و من اعتبر أبصر، و من أبصر فهم، و من فهم علم(59)
    آن که حساب نفس خود کرد سود برد، و آن که از آن غافل ماند زیان دید، و هر که ترسید ایمن شد، و هر که پند گرفت بینا گردید؛ و آن که بینا شد فهمید، و آن که فهمید دانش ورزید.
    فرهیختگی انسان که مهمترین نقش را در اداره مطلوب امور دارد، محصول معرفت و بصیرت است و تا نگاه انسان به امور تصحیح نشود معرفت حقیقی و بصیرت نورانی حاصل نمی شود و انسان به دانایی و تربیت یافتگی (فرهیختگی) دست نمی یابد.
    نگاه درست به عالم و آدم و خالق عالم و آدم، بستر ادب الهی است و چنین ادبی بهترین خاستگاه اخلاق اداری است.
    وقتی خدا در اندیشه انسان بزرگ باشد، امور غیر الهی و آنچه جز برای اوست بی مقدار می نماید و انسان از حقارتها و پستیها آزاد می شود، و با همه وجود در راه هدایت مردمان، خدمت بدیشان گام برمی دارد. امیر مؤمنان علی علیه السلام در خطبه متقین که صفات پرواپیشگان را بر شمرده، فرموده است:
    عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعیینهم(60)
    آفریدگار در اندیشه آنان بزرگ بود، پس هر چه جز اوست، در دیده هایشان خرد نمود.
    وارستگی و پارسایی و پرواپیشگی از نوع نگاه آدمی به خود و هستی برمی خیزد و انسانی که خداوند را حاضر می بیند و عالم را محضر او می یابد و به ادب محضر و ادب حضور نایل می شود، از چنان اخلاقی بهره مند می گردد که همه تلاشهای تربیتی و رسالتهای الهی برای رسیدن بدان است.
    برای اینکه نگاه کارگزاران و کارکنان دستگاه اداری بسامان گردد، لازم است نگاه آنان به خود، به کار و مسئولیت، به مسئولیت، به مسئولان، و به مردمان، نگاهی مبتنی بر کرامت و عزت، بندگی و خدمتگزاری، امانتداری و خیر خواهی و...باشد.

    امضاء

  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نگاه به خود

    اینکه انسان خود را چگونه ببیند و چگونه بیابد و چه جایگاهی در هستی برای خود قائل باشد، بشدت در اخلاق و رفتار او تأثیر گذار است. آن که خود را عبد می یابد و برای خویش کرامت انسانی و عزت ایمانی قائل است به گونه ای رفتار می کند؛ و آن که عبد بودن خود را از یاد می برد و برای خویش کرامت و عزت قائل نیست به گونه ای دیگر و متضاد با گونه نخست رفتار می نماید.
    در اندیشه توحیدی امیر مؤمنان علی علیه السلام، کار گزاران هر دولت و کارکنان هر سازمان، پیوسته باید به یاد داشته باشند که بنده خدایند؛ و همین تلقی است که آنان را از بیماریهای روحی و رفتارهای غیر اخلاقی حفظ می نماید. امیر مؤمنان علی علیه السلام نامه های حکومتی و فرمانهای دولتی و دستورالعملهای اداری خود را با توجه دادن به این حقیقت آغاز می کرد تاکسی در منصب اداری فراموش نکند که کیست؛ آن حضرت می نوشت:
    من عبد الله علی أمیر المومنین الی...(61)
    از بنده خدا، علی امیر مؤمنان به...
    اگر انسان فراموش کند که کیست و از بنده بودن خود غفلت نماید، سر به طغیان آورد و به گردنفرازی و گردنکشی مبتلا شود و به هلاکت سیر کند. پس باید همگان، پیوسته به یاد داشته باشند که جز بنده ای ناچیز نیستند تا منصب و مقام آنان را از صورت بندگی خارج نسازد. امیر مؤمنان علی علیه السلام در اوایل عهدنامه مالک اشتر بدو چنین می نویسد:
    و اذا أحدث لک ما أنت فیه من سلطانک أبهه أو مخیله فانظر الی عظم ملک الله فوقک و قدرته منک علی ما لا تقدر علیه من نفسک، فان ذلک یطا من الیک من طماحک، و یکف عنک من غربک، و یفی ء الیک بما عزب عنک من عقلک(62)
    و اگر قدرتی که از آن برخورداری، نخوتی در تو پدید آرد و خود را بزرگ بشماری، بزرگی حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر، که چیست، و قدرتی را که بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست؛ که چنین نگریستن سرکشی تو را می خواباند و تیزی تو را فرو می نشاند و خرد رفته ات را به جای باز می گرداند.
    نگاه نادرست به خود، یعنی خود را صاحب قدرت دیدن و به نخوت آلوده شدن و بزرگی فروختن، آدمی را از مرز انسانیت به در می برد و او را از خرد نورانی بی بهره می سازد و گرفتار تند و تیزی و سرکشی می نماید؛ پس باید پیوسته خود را آن ببیند که هست: بنده ای از بندگان خدا که توفیق خدمتگزاری به مردمان را یافته است و نه بیش.
    در نظام اداری، اگر کسی خود را بنده پروردگار و خدمتگزار مردمان نبیند، بی گمان به سوی خود کامگی میل می کند و با مردمان رابطه ای سلطه گرانه بر قرار می کند؛ چون مالکی که به ممکوک خویش بنگرد به مردمان می نگرد، و خواهان آن می شود که او را بستایند و بزرگ دارند و خدمتش نمایند. امیر مؤمنان علی علیه السلام به منظور تصحیح نگاهها و زدودن این گونه رابطه ها در سخنی والا و گویا، در عرصه پیکار صفین فرمود:
    و ربما استحلی الناس الثناء بعد البلاء. فلا تثنوا علی بجمیل ثناء لاخراجی نفسی الی الله و الیکم من التقیه فی حقوق لم أفرغ من أدائها، و فرائض لابد من امضائها؛ فلا تکلمونی بما تکلم به الجبابره، و لا تتحفظوا منی بما یبحفظ به عند أهل البادره و لا تخالطنی بالمصانعه، و لا تظنوا بی استثقالا فی حق قیل لی، و لا التماس اعظام لنفسی، فانه من استثقل الحق أن یقال اله أو العدل أن یعرض علیه، کان العمل بهما أثقل علیه. فلا تکفوا عن مقاله بحق، أو مشوره بعدل، فانی لست فی نفسی بفوق أن أخطی ء، و لا آمن ذلک من فعلی، الا أن یکفنی الله من نفسی ما هو أملک به منی، فانما أنا و أنتم عبید مملوکون لرب لا رب غیره؛ یملک منا ما لا نملک من أنفسنا، و أخرجنا مما کنا فیه الی ما صلحنا علیه، فأبدلنا بعد الضلاله بالهدی، و أعطانا البصیره بعد العمی.(63)
    و بسا مردم که ستایش را دوست دارند، از آن پس که در کاری کوششی آرند. لیکن مرا به نیکی مستایید تا از عهده حقوقی که مانده است برآیم و واجبها که برگردنم باقی است ادا نمایم. پس بامن چنانکه با سرکشان سخن گویند، سخن مگویید و چونان که با تیزخویان رفتار کنند، از من کناره مجویید، و با ظاهر آرایی آمیزش مدارید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید، و نخواهم که مرا بزرگ انگارید، چه آن کس که شنیدن سخن حق بر او گران افتد و نمودن عدالت بر وی دشوار بود، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر است. پس، از گفتن حق، یا رای زدن در عدالت باز مایستید، که من نه برتر از آنم که خطا نکنم، و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر آنکه خدا مار در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است. جز این نیست که ما و شما بندگان و مملوک پروردگاریم و جز او پروردگاری نیست. او مالک ماست و ما را بر نفس خود اختیاری نیست. ما را از آنچه در آن بودیم بیرون کرد و بدانچه صلاح ما در آن بود در آورد؛ به جای گمراهی رستگاری مان نصیب نمود، و به جای کوری بینایی مان عطا فرمود.

    امضاء

صفحه 2 از 10 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi