بعبارت دیگر؛ دایمی بودن و نیازمندی همیشگی بشر به آن، لازم دارد که هیچ گاه گرد کهنگی بر آن ننشیند و همیشه تازه باشد. و سرّ این که قرآن هیچ گاه کهنه و مندرس نمی گردد آن است که قرآن یک پدیده ی تشریعی است و با فطرت انسان ها که یک پدیده ی تکوینی است هماهنگ است و در فطرت تبدیل و دگرگونی راه ندارد.
علاوه قرآن کتابی است که تنها محدود به ذکر عقاید و احکام، توصیف حال ملت ها، اسباب و علل پیروزی و شکست، تاریخ امت ها، توصیف جهان ابدیت و راه وصول به خودسازی و انسان سازی نیست، بلکه ما را به راهنمایانی هدایت کرده است که در طی طریق، مردم را یاری می رسانند. آنان اولیای دین، راسخان در علم اند که قادرند متشابهات را به محکمات بر گردانند و با پایه گذاری روش اجتهاد احکام مستحدثه و متغیر در هر عصری را استنباط نمایند. قرآن در عصر خاتمیت رجوع به راسخان در علم را پیش بینی کرده است که آنها با استفاده از نقشه ی کلی، راهنمایی امت را به عهده گیرند و به تفسیر و توضیح و تدوین آیین نامه های جزئی مناسب با شرایط و زمان بپردازند. اجتهاد دارای چنین نقشی است.[۷] بنابراین، وظیفه ی این عالمان تطبیق کلیات و تفسیر احکام و بهره گیری از منابع پایان ناپذیر وحی با توجه به دگر گونی شرایط و تغییر موضوعات احکام است. گاه مساله ای در جامعه ی صدر اسلام مطرح نبوده، اما در جامعه ی امروز مطرح می گردد و ضروری شناخته می شود. نیازهای جدید بر اساس انطباق جزئیات بر کلیات و روش استنطاق، توسط عالمان و مجتهدان پاسخ گفته می شود. در حقیقت جامعیت به همین معناست و اگر قرآن تفصیل هر چیزی را آورده و تبیان هر چیزی است[۸] به همین معنا است.
با ذکر این مقدمه ی نسبتا طولانی می پردازیم به اصل سؤال که آیا تناقض در قرآن وجود دارد؟
ما معتقدیم که قرآن از نظر شکل ظاهری زیبا ( فصیح و بلیغ ) و از نظر معنوی یک دست و هماهنگ است به گونه ای که هیچ اختلاف و ناسازگاری در آیات و احکام آن یافت نمی شود. قرآن هیچ یک از آیاتش، آیه ی دیگر را نفی نمی کند، بلکه بعضی از آیات، آیات دیگر را تصدیق می کند و هیچ تناقض و باطلی در آن راه ندارد.[۹]
« آیا درباره ی قرآن نمی اندیشیند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن می یافتند » .[۱۰]
اما اگر منظور شما از نفی و تعدیل آیات قرآن، نسخ باشد، در جواب باید گفت: نسخ در لغت به معنای زایل کردن و از بین بردن است؛ یعنی چیزی را ابطال کردن و چیز دیگری را جای آن گذاشتن است. [۱۱] و در اصطلاح، به معنای برداشتن امری که در شریعت اسلامی ثابت است و این به جهت پایان یافتن زمان آن است.[۱۲] نه وجود تناقض در قرآن.
در قرآن سه نوع نسخ قابل تصور است.
نسخ حکم و تلاوت، به این معنا که آیه ای از قرآن که دارای حکمی از احکام الله بوده، نسخ گردد. این نوع نسخ به دلیل ناسازگاری با عدم تحریف قرآن مردود است و امکان ندارد.
۲٫ نسخ تلاوت بدون حکم؛ به این معنا که خود آیه برداشته شود ولی حکم آن استمرار داشته باشد. این نوع نسخ نیز به دلایلی در قرآن راه ندارد.
۳٫ نسخ حکم بدون تلاوت، این نوع نسخ هم ممکن است و هم در قرآن واقع شده و مورد اتفاق مفسران است.
اما این نوع از نسخ نه تناقض کلامی است و نه اختلاف نظر و تجدید رأی، بلکه یک اختلاف حکمی ناشی از مصداق است. به این معنا که یک مصداق چون در شرایط معینی ممکن است دارای مصلحتی باشد، حکم خاص به آن تعلق می گیرد و همین که در اثر تغییر شرایط، مصلحت مزبور از بین رفت، حکم نیز تغییر پیدا می کند؛ یعنی از همان اول این دارای مصلحت محدود و موقت بود نه اینکه تناقض در قرآن وجود دارد.
برخی از آیات قرآن نظیر آیه ی ۱۰۱ سوره ی نمل و ۱۰۶ و ۱۰۷ سوره ی بقره درصدد بیان همین معناست.[۱۳].
البته درباره ی فلسفه ی نسخ باید گفت: هدف نزول قرآن ساختن جامعه ی انسانی است، جامعه ی انسانی مانند بیماری است که نیازمند نسخه ی شفا بخش است. بدیهی است برای نجات بیمار گاهی نیاز به تعویض و تبدیل دارو است. قرآن نیز نسخه شفابخش انسان هایی است که به بیماری های جهل، غفلت، خودخواهی و … گرفتارند واز حقایق معنوی و صفات عالی انسانی بی خبرند. برای تربیت و نجات این بیماران، یک برنامه ی دقیق لازم و ضروری است که گام به گام جان آنان را از رذایل اخلاقی تخلیه و فضایل اخلاقی را جایگزین آنها نماید. نسخ در واقع برای جامعه ای که در حال انتقال از یک مرحله ی منحط و پست به مراحل عالی است، امری اجتناب ناپذیر است. چه این که بسیار می شود که انتقال دفعی غیر ممکن بوده و باید مرحله به مرحله صورت گیرد. به این ترتیب آیات منسوخ در دوران انتقال حکم معالجه های موقت را دارد.[۱۴]
پس ناسخ و منسوخ به حسب ظاهر با هم منافات دارند، ولی در واقع تناقضی بین آنها وجود ندارد؛ زیرا هر کدام دارای مصلحت خاص خود هستند، اما در ناسخ آن مصلحت بعد از مصلحتی است که در منسوخ بوده است.
همین طور است آیات محکم و متشابه در قرآن کریم. چنان که خود قرآن می فرماید : آیاتش دارای محکم و متشابه است. سبب وجود آیات متشابه در قرآن می تواند، نارسایی افکار بشر و بلندی افق معانی و حقایق ماورای طبیعی، نارسایی الفاظ و عباراتی که تنها، برای نیازمندی های روزمره به وجود آمده و به طور طبیعی کشش و گنجایش تحمل آن معانی بلند را ندارد، باشد.[۱۵]
پیامبران الاهی به سوی تمام مردم اعم از ، دانا و نادان، هوشمند و کودن برانگیخته شده اند، بسیاری از معانی بلند و دقیق به گونه ای القا شده که هر کس را توان فهم آن نیست و تنها افراد خاصی قادر به درک آنهایند. دانش این ها نزد راسخان درعلم است.[۱۶]
بنابراین، وجود این اختلافات ظاهری به همین دلیل است و این مسئله به هیج وجه به معنای وجود تناقض در قرآن و نفی و تبدیل در آیات نیست، تا در نتیجه با راهنمایی اش برای بشر در طول تاریخ منافات داشته باشد.