تو که رفتی مادرت موند، توی این دنیا غریب
از غم و غصه دوریت، شده این دل غم نصیب
منو اشکو آه و ناله، منو درد بیکسی
داره دق میکنه مادر، کی بهدادم میرسی
یک شب توی خوابم بیا، که بگی قبرت کجاست
شلمچه یا طلاییه، گمونم کرب و بلاست
از وقتی عازم سفر شدی، مادر تو خون جگر
منتظر روی ماهت، شهید گمنام
سی و چند ساله که هنوز،
با چشم پر اشک و بیفروق
هرثانیه، چشم به راهت شهید گمنام
وقتی که اسم قشنگت، ذکر رو لبهام میشه
قاب عکست روی طاقچه، مونس دردهام میشه
کی میدونه چه بلایی، سر مادرش میاد
یک جوون رعنا، وقتی شهید گمنام میشه
کاشکی میشد لااقل، پلاکت رو بیارن