صفحه 3 از 8 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 74

موضوع: روشنی مهتاب : اثبات شهادت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    مردمی که رنگ عوض کردند

    برادر سُنّی! تو در ادامه سخن خود، از مردم مدینه یاد می‌کنی و می‌گویی: «مردم مدینه نسبت قومی و خویشاوندی با پیامبر داشتند مادر پیامبر از آنجا بود...پیامبر توانست هزاران نفر فدایی تربیت نماید و آن‌ها حاضر بودند در راه خدا و دفاع از پیامبر و خانواده او، جان خود را فدا کنند...آن همه مسلمان مخلص و فدایی و مخصوصاً مردم مدینه که با پیامبر رابطه خویشاوندی و قومی داشتند، چه شد همه یکپارچه سکوت نموده کوچکترین حرف و اعتراضی نکردند؟».
    نمی‌دانم تو از مثلث «زر و زور و تزویر» چیزی شنیده‌ای؟ این مثلث شومی است که همه پیامبران و شهیدان تاریخ در آن مدفون هستند.
    اگر تو به دنبال این هستی که چرا آن همه مردم مؤن و وفادار، به یکباره عوض شدند، باید تاریخ را بیشتر بخوانی، باید تاریخ‌شناس باشی.
    حکومتی که بعد از وفات پیامبر روی کار آمد با زر و زور و تزویر موفق شد مردم را آن‌گونه تغییر دهد.
    ابتدا از سیاست زر (طلا) برایت بگویم: سخن یک شیرزن مدینه، ما را از ماجرایی آگاه می‌کند، روزی زنی در مدینه فریاد برآورد: «آیا می‌خواهید دین مرا با پول بخرید ؟ هرگز! هرگز نخواهید توانست مرا از دینم جدا کنید ، من این پول‌های شما را قبول نمی‌کنم».56
    او زنی از طایفه بنی عَدیّ بود که حاضر نبود دست از حمایت علی(ع) بردارد، او شیفته پول نشد، امّا افسوس که عدّه‌ای از مردان مدینه شیفته پول شدند و علی(ع) را تنها گذاشتند. آنان فریب سیاست زر را خوردند.
    تو می‌گویی سیاست تزویر چه بود؟
    تزویر همان فریب دادن مردم به اسم دین است. وقتی با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت شد، تبلیغات زیادی برای فریب مردم آغاز گردید، ابوبکر به عنوان مقام والای خلافت مطرح شد و این‌گونه تبلیغ شد مخالفت با ابوبکر، مخالفت با خدا و قرآن است.
    عدّه‌ای با گرفتن پول‌های زیاد شروع به ساختن حدیث‌های دروغین کردند.
    آیا می‌خواهی یکی از آن حدیث‌ها را برایت نقل کنم: یکی برای مردم چنین سخن می‌گوید: من از پیامبر این سخن را شنیدم: «بعد از من پیشوایانی به قدرت می‌رسند. شما باید از آنان اطاعت کنید، اگر چه شما را مورد ضرب و شتم قرار بدهند و اموال شما را غارت کنند، باز شما وظیفه دارید از آنان اطاعت کنید».57
    نگاه کن! چگونه به دستگاه خلافت خدمت می‌کنند؟ آنها به مردم می‌گویند که در هر شرایطی باید از رهبر اطاعت کنید، حتّی اگر رهبر به شما ظلم بکند! چگونه به پیامبر نسبت دروغ می‌دهند؟ این همان سیاست تزویر و فریب است.
    گروهی از مردم فریب این سیاست را خوردند، آیا دوست داری از اعتقاد و باور آنان سخن بگویم؟
    گوش کن، این باور آنان است: «علی و فاطمه باید از خلیفه اطاعت کنند. ابوبکر، خلیفه پیامبر است و اطاعت او بر همه واجب است، فاطمه، دختر پیامبر است، امّا باید از خلیفه پیامبر اطاعت کند، فاطمه نباید نظم جامعه را به هم بزند و فتنه‌گری کند. اگر ما از خلیفه پیامبر اطاعت نکنیم، دشمن به ما حمله خواهد کرد، ما در حال تهدید هستیم، لشکر کشورِ رُوم تا مرزهای ما پیش آمده‌اند، ما باید همه متحّد باشیم، فاطمه هم باید از خلیفه اطاعت کند تا اسلام باقی بماند. چه اشکالی دارد که خلیفه یک نفر را به قتل برساند تا جامعه از آشوب رهایی یابد؟ علی می‌خواهد وحدت جامعه را به هم بزند، آیا باید او را به حال خود رها کرد؟».58
    دوست خوبم! وقتی سیاست تزویر به خوبی جواب داد، آن وقت عُمَر به خانه فاطمه(س) هجوم برد. عُمَر هفت روز صبر کرد، فاصله روز وفات پیامبر و روز هجوم به خانه فاطمه(س)، هفت روز بود.







  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    عدّه‌ای با گرفتن پول‌های زیاد شروع به ساختن حدیث‌های دروغین کردند.
    آیا می‌خواهی یکی از آن حدیث‌ها را برایت نقل کنم: یکی برای مردم چنین سخن می‌گوید: من از پیامبر این سخن را شنیدم: «بعد از من پیشوایانی به قدرت می‌رسند. شما باید از آنان اطاعت کنید، اگر چه شما را مورد ضرب و شتم قرار بدهند و اموال شما را غارت کنند، باز شما وظیفه دارید از آنان اطاعت کنید».57
    نگاه کن! چگونه به دستگاه خلافت خدمت می‌کنند؟ آنها به مردم می‌گویند که در هر شرایطی باید از رهبر اطاعت کنید، حتّی اگر رهبر به شما ظلم بکند! چگونه به پیامبر نسبت دروغ می‌دهند؟ این همان سیاست تزویر و فریب است.
    گروهی از مردم فریب این سیاست را خوردند، آیا دوست داری از اعتقاد و باور آنان سخن بگویم؟
    گوش کن، این باور آنان است: «علی و فاطمه باید از خلیفه اطاعت کنند. ابوبکر، خلیفه پیامبر است و اطاعت او بر همه واجب است، فاطمه، دختر پیامبر است، امّا باید از خلیفه پیامبر اطاعت کند، فاطمه نباید نظم جامعه را به هم بزند و فتنه‌گری کند. اگر ما از خلیفه پیامبر اطاعت نکنیم، دشمن به ما حمله خواهد کرد، ما در حال تهدید هستیم، لشکر کشورِ رُوم تا مرزهای ما پیش آمده‌اند، ما باید همه متحّد باشیم، فاطمه هم باید از خلیفه اطاعت کند تا اسلام باقی بماند. چه اشکالی دارد که خلیفه یک نفر را به قتل برساند تا جامعه از آشوب رهایی یابد؟ علی می‌خواهد وحدت جامعه را به هم بزند، آیا باید او را به حال خود رها کرد؟».58
    دوست خوبم! وقتی سیاست تزویر به خوبی جواب داد، آن وقت عُمَر به خانه فاطمه(س) هجوم برد. عُمَر هفت روز صبر کرد، فاصله روز وفات پیامبر و روز هجوم به خانه فاطمه(س)، هفت روز بود.
    * * *
    من اوّل فکر می‌کردم که عُمَر آدمی کم‌سیاست بوده است. ولی بعداً فهمیدم که او سیاستمدار بزرگی بوده است، شاید تعجّب کنی که چرا من این حرف را می‌زنم! لطفاً به این سخنان گوش کن: چه کسی پیشنهاد داد که مردم با ابوبکر بیعت کنند؟
    این عُمَر بود که همه این کارها را کرد، مدیریت این طرح، به عهده عُمَر بود.59
    وقتی عُمَر به هدف خود که همان خلافت ابوبکر بود رسید، به فکر فرو رفت. او می‌دانست که هزاران نفر در روز غدیر خمّ با علی(ع) بیعت کرده‌اند، او می‌خواست کاری کند که همه آن‌ها خلافت ابوبکر را قبول کنند برای همین تصمیم گرفت تا سیاست زور را اجرایی کند. او به خانه فاطمه هجوم برد و...
    با این کار، ترس و وحشتی در دل مردم افتاد، مردم مدینه فهمیدند که اگر بخواهند با خلیفه مخالفت کنند، خانه و اهل خانه آن‌ها در آتش خواهد سوخت!
    همه آنان با خود می‌گفتند: این حکومت به دختر پیامبر رحم نکرد، خلیفه دختر پیامبر را به خاک و خون کشید، اگر ما مخالفت کنیم، با ما چه خواهد کرد؟
    این سیاست عُمَر، بسیار موفق بود، بعد از آتش زدن خانه فاطمه، دیگر در مدینه صدای اعتراضی بلند نشد!
    برادر سُنّی! سؤل تو این بود که چرا مردم مدینه یکپارچه سکوت کردند و کوچکترین اعتراضی نکردند، بدان که سیاست زر و زور و تزویر دست به دست هم داد و همه صداها را در گلو خفه کرد.
    عدّه‌ای برای سکوت خود پول گرفته بودند، عدّه‌ای هم باور کرده بودند که فاطمه و علی(ع)، فتنه‌گر هستند و حکومت اسلامی حق دارد با فتنه‌گران برخورد کند، گروهی هم که با دیدن آتش بر درِ خانه فاطمه(س)، ترس تمام وجودشان را فرا گرفت.
    * * *
    این ترس و وحشت، علّت بی‌وفایی مکرّر مردم مدینه بود، آیا دوست داری تا تو را از بی‌وفایی آن‌ها باخبر کنم؟
    برای چندین شب، علی و فاطمه(ع) از خانه بیرون می‌آمدند و به درِ خانه مردم مدینه می‌رفتند و با آنان سخن می‌گفتند. مردم مدینه به علی(ع) قول می‌دادند که فردا صبح برای یاری او قیام کنند.
    آری! هر شب سیصد و شصت نفر با علی(ع) پیمان یاری می‌بستند، امّا وقتی صبح فرا می‌رسید، فقط مقداد، سلمان ، ابوذر و عمّار برای یاری علی(ع)می‌آمدند.60
    آری! مردم مدینه به عهد خود وفا نمی‌کردند، آنان می‌ترسیدند که خانه‌هایشان در آتش بسوزد، آن‌ها می‌دانند که هر کس بخواهد با خلیفه در بیفتد جانش در خطر خواهد بود .
    آری! هیچ کس جرأت نکرد با ابوبکر مخالفت کند، امّا روزی، جوانمردی از راه رسید و با اعتراض خود، پایه‌های حکومت ابوبکر را لرزاند!
    نمی‌دانم آیا تا به حال نام او را شنیده‌ای؟ من از ابن‌نُویره سخن می‌گویم، او به مدینه آمد و فریاد برآورد «شما به اسلام خیانت کردید و سخنان پیامبر را زیر پا گذاشتید».
    این فریادِ اعتراضی بود که تاریخ، هیچ‌گاه آن را فراموش نخواهد کرد.
    ابن‌نُویره به وطن خود بازگشت و ابوبکر خالدبن‌ولید را مامور کرد تا او را به قتل برساند. خالدبن‌ولید هم همراه با سپاهی به قبیله ابن‌نُویره هجوم برد و او را مظلومانه شهید کرد.
    من ماجرای شهادت مظلومانه او را در کتابی به نام «فانوس اوّل» شرح داده‌ام.





    امضاء


  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    من اوّل فکر می‌کردم که عُمَر آدمی کم‌سیاست بوده است. ولی بعداً فهمیدم که او سیاستمدار بزرگی بوده است، شاید تعجّب کنی که چرا من این حرف را می‌زنم! لطفاً به این سخنان گوش کن: چه کسی پیشنهاد داد که مردم با ابوبکر بیعت کنند؟
    این عُمَر بود که همه این کارها را کرد، مدیریت این طرح، به عهده عُمَر بود.59
    وقتی عُمَر به هدف خود که همان خلافت ابوبکر بود رسید، به فکر فرو رفت. او می‌دانست که هزاران نفر در روز غدیر خمّ با علی(ع) بیعت کرده‌اند، او می‌خواست کاری کند که همه آن‌ها خلافت ابوبکر را قبول کنند برای همین تصمیم گرفت تا سیاست زور را اجرایی کند. او به خانه فاطمه هجوم برد و...
    با این کار، ترس و وحشتی در دل مردم افتاد، مردم مدینه فهمیدند که اگر بخواهند با خلیفه مخالفت کنند، خانه و اهل خانه آن‌ها در آتش خواهد سوخت!
    همه آنان با خود می‌گفتند: این حکومت به دختر پیامبر رحم نکرد، خلیفه دختر پیامبر را به خاک و خون کشید، اگر ما مخالفت کنیم، با ما چه خواهد کرد؟
    این سیاست عُمَر، بسیار موفق بود، بعد از آتش زدن خانه فاطمه، دیگر در مدینه صدای اعتراضی بلند نشد!
    برادر سُنّی! سؤل تو این بود که چرا مردم مدینه یکپارچه سکوت کردند و کوچکترین اعتراضی نکردند، بدان که سیاست زر و زور و تزویر دست به دست هم داد و همه صداها را در گلو خفه کرد.
    عدّه‌ای برای سکوت خود پول گرفته بودند، عدّه‌ای هم باور کرده بودند که فاطمه و علی(ع)، فتنه‌گر هستند و حکومت اسلامی حق دارد با فتنه‌گران برخورد کند، گروهی هم که با دیدن آتش بر درِ خانه فاطمه(س)، ترس تمام وجودشان را فرا گرفت.
    * * *
    این ترس و وحشت، علّت بی‌وفایی مکرّر مردم مدینه بود، آیا دوست داری تا تو را از بی‌وفایی آن‌ها باخبر کنم؟
    برای چندین شب، علی و فاطمه(ع) از خانه بیرون می‌آمدند و به درِ خانه مردم مدینه می‌رفتند و با آنان سخن می‌گفتند. مردم مدینه به علی(ع) قول می‌دادند که فردا صبح برای یاری او قیام کنند.
    آری! هر شب سیصد و شصت نفر با علی(ع) پیمان یاری می‌بستند، امّا وقتی صبح فرا می‌رسید، فقط مقداد، سلمان ، ابوذر و عمّار برای یاری علی(ع)می‌آمدند.60
    آری! مردم مدینه به عهد خود وفا نمی‌کردند، آنان می‌ترسیدند که خانه‌هایشان در آتش بسوزد، آن‌ها می‌دانند که هر کس بخواهد با خلیفه در بیفتد جانش در خطر خواهد بود .
    آری! هیچ کس جرأت نکرد با ابوبکر مخالفت کند، امّا روزی، جوانمردی از راه رسید و با اعتراض خود، پایه‌های حکومت ابوبکر را لرزاند!
    نمی‌دانم آیا تا به حال نام او را شنیده‌ای؟ من از ابن‌نُویره سخن می‌گویم، او به مدینه آمد و فریاد برآورد «شما به اسلام خیانت کردید و سخنان پیامبر را زیر پا گذاشتید».
    این فریادِ اعتراضی بود که تاریخ، هیچ‌گاه آن را فراموش نخواهد کرد.
    ابن‌نُویره به وطن خود بازگشت و ابوبکر خالدبن‌ولید را مامور کرد تا او را به قتل برساند. خالدبن‌ولید هم همراه با سپاهی به قبیله ابن‌نُویره هجوم برد و او را مظلومانه شهید کرد.
    من ماجرای شهادت مظلومانه او را در کتابی به نام «فانوس اوّل» شرح داده‌ام.





    امضاء


  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    این ترس و وحشت، علّت بی‌وفایی مکرّر مردم مدینه بود، آیا دوست داری تا تو را از بی‌وفایی آن‌ها باخبر کنم؟
    برای چندین شب، علی و فاطمه(ع) از خانه بیرون می‌آمدند و به درِ خانه مردم مدینه می‌رفتند و با آنان سخن می‌گفتند. مردم مدینه به علی(ع) قول می‌دادند که فردا صبح برای یاری او قیام کنند.
    آری! هر شب سیصد و شصت نفر با علی(ع) پیمان یاری می‌بستند، امّا وقتی صبح فرا می‌رسید، فقط مقداد، سلمان ، ابوذر و عمّار برای یاری علی(ع)می‌آمدند.60
    آری! مردم مدینه به عهد خود وفا نمی‌کردند، آنان می‌ترسیدند که خانه‌هایشان در آتش بسوزد، آن‌ها می‌دانند که هر کس بخواهد با خلیفه در بیفتد جانش در خطر خواهد بود .
    آری! هیچ کس جرأت نکرد با ابوبکر مخالفت کند، امّا روزی، جوانمردی از راه رسید و با اعتراض خود، پایه‌های حکومت ابوبکر را لرزاند!
    نمی‌دانم آیا تا به حال نام او را شنیده‌ای؟ من از ابن‌نُویره سخن می‌گویم، او به مدینه آمد و فریاد برآورد «شما به اسلام خیانت کردید و سخنان پیامبر را زیر پا گذاشتید».
    این فریادِ اعتراضی بود که تاریخ، هیچ‌گاه آن را فراموش نخواهد کرد.
    ابن‌نُویره به وطن خود بازگشت و ابوبکر خالدبن‌ولید را مامور کرد تا او را به قتل برساند. خالدبن‌ولید هم همراه با سپاهی به قبیله ابن‌نُویره هجوم برد و او را مظلومانه شهید کرد.
    من ماجرای شهادت مظلومانه او را در کتابی به نام «فانوس اوّل» شرح داده‌ام.





    امضاء


  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    کوچه و بازار را پر از آدم کنید

    برادر سُنّی! اکنون تو سؤل را در مورد بنی‌هاشم مطرح می‌کنی و می‌گویی: «در صورتی‌که این مطلب دروغ را که دشمنان اسلام درست کرده‌اند بپذیریم چه شد که بنی‌هاشم یک‌باره لب فرو بستند و کوچکترین اعتراضی نکردند؟».
    بنی‌هاشم، تیره‌ای از قریش بودند، آنان در واقع، همه از اقوام نزدیک پیامبر بودند، تو می‌گویی اگر این هجوم به خانه فاطمه(ع) حقیقت داشته باشد، چرا بنی‌هاشم در مقابل آن سکوت کردند؟
    تو خیال می‌کنی که همه بنی‌هاشم با ابوبکر بیعت کرده‌اند و به خلافت او راضی بوده‌اند.
    آیا می‌دانی که ریش‌سفید بنی‌هاشم هرگز با ابوبکر بیعت نکرد. آیا او را می‌شناسی؟
    عبّاس، عموی پیامبر را می‌گویم، آیا می‌دانی که او با ابوبکر بیعت نکرد. آیا این یک اعتراض نیست!
    عدم بیعت عبّاس با ابوبکر به این معناست که بنی‌هاشم به خلافت ابوبکر اعتراض داشتند. تعداد بنی‌هاشم آن‌قدر زیاد نبود که بتوانند با حکومت در بیفتند، آنان نیاز به یاری دیگران داشتند، امّا متأسّفانه کسی آن‌ها را یاری نکرد.
    زمانی که علی(ع) همراه با بنی‌هاشم مشغول مراسم دفن پیامبر بودند، عُمَر و ابوبکر به فکر جمع نمودن نیرو برای مقابله با تهدید احتمالی بنی‌هاشم بودند. آنان قبیله‌های بزرگی مثل قبیله اسلم را به سوی خود جذب نمودند.
    استاد طَبری در کتاب تاریخ خود این جمله را از عُمَر نقل می‌کند: «وقتی دیدم که قبیله اسلم به مدینه آمد، به پیروزی یقین کردم».61
    قبیله اسلم برای یاری ابوبکر از اطراف مدینه به شهر مدینه آمدند، این قبیله دارای جمعیّت زیادی بود، به‌طوری‌که افراد این قبیله، کوچه‌ها و بازار مدینه را پر کردند.
    بنی‌هاشم دیگر نمی‌توانستند در مقابل قبیله اسلم و دیگر طرفداران حکومت، مقابله کنند.




    امضاء


  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ابوبکر تلاش زیادی نمود تا شاید بتواند رضایت عبّاس، عموی پیامبر را جذب کند، امّا او قبول نکرد. یک شب ابوبکر و عُمَر به خانه عبّاس رفتند، ابوبکر به عبّاس گفت: «ای عبّاس ! چقدر خوب است تو هم مانند بقیّه مردم با من بیعت کنی ، اگر تو این کار را بکنی من قول می‌دهم که بعد از خود ، تو را به عنوان جانشین معرّفی کنم».62
    آن‌ها خیال می‌کردند که عبّاس پیشنهاد آنان را می‌پذیرد، امّا عبّاس در جواب آنان چنین گفت: «تو می‌گویی بعد از خودت ، خلافت را به من می‌دهی، مگر این خلافت ارث پدر توست که به هر کس می‌خواهی می‌بخشی ؟ اگر حقّ مسلمانان است چرا به دیگران می‌بخشی ؟ اگر حقّ خودت است برای خودت نگه دار و اگر حقّ بنی هاشم است، ما تمام حقّ خود را می‌خواهیم و تنها به قسمتی از آن راضی نمی‌شویم» .63
    سخنان دندان شکن عبّاس ، ابوبکر را ناامید کرد و آن‌ها فهمیدند که عبّاس هرگز با آنان بیعت نخواهد کرد.





    امضاء


  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    چرا سنگ در دست خود گرفته‌اید !

    برادر سُنّی! تو به سخن خود ادامه دادی و اشکال دیگری را مطرح نمودی. تو می‌گویی اگر واقعاً عُمَر و ابوبکر به خانه فاطمه هجوم برده باشند، پس چرا علی(ع) با عُمَر و ابوبکر دوست بود و آن‌ها را یاری می‌کرد؟ اگر ادّعای شیعیان صحیح بود، علی(ع) هرگز با خلفا همکاری نمی‌کرد. این سخن توست: «در صورت صحّت این مطلب، حضرت علی با چه مجوّزی دست در دست خلفا گذاشته بود؟ چرا در همه موارد به آن‌ها کمک می‌نمود؟ حضرت عُمَر، هیچ موردی را بدون مشورت با علی فیصله نمی‌داد، حضرت عُمَر می‌فرمود: لولا علیٌ لهلک عُمَر، یعنی اگر علی نبود عُمَر هلاک می‌شد. حضرت علی چرا چنین می‌کرد؟».
    برادر سُنّی! تو گفتی که علی(ع) در همه موارد به خلفا کمک می‌کرد، از تو می‌پرسم: در کجا چنین مطلبی آمده است؟
    هیچ کس شجاعت و فداکاری‌های علی(ع) را در جنگ‌های زمان پیامبر فراموش نمی‌کند. حتماً نقش تعیین کننده او را در جنگ‌های بدر، احد، خندق شنیده‌ای. وقتی ابوبکر و عُمَر به خلافت رسیدند، آن‌ها شروع به فتح کشور عراق، ایران و... نمودند، به راستی چرا علی(ع) هیچ‌گاه در آن جنگ‌ها شرکت نکرد؟
    تو گفتی علی در همه موارد خلفا را یاری کرد، آیا نباید از خود سؤل کنی چرا علی(ع) میدان جنگ را رها کرد؟
    تو گفتی که عُمَر هیچ موردی را بدون مشورت علی(ع) انجام نمی‌داد. من به تاریخ مراجعه کردم، عُمَر ده سال حکومت کرد، در این مدّت فقط 85 مورد از علی(ع) مشورت گرفته است. تو باید بگویی، عُمَر در 85 مسأله با علی(ع) مشورت کرد. ابوبکر هم در 12 مساله و عثمان هم در 8 مسأله با علی(ع) مشورت کردند.
    ابوبکر، عُمَر و عثمان حدود 25 سال حکومت کردند، آن‌طور که من حساب کردم آنها با گذشت 90 روز، فقط یک بار به علی(ع) مراجعه می‌کردند. تو خودت بگو این که علی(ع) هر 3 ماه، جوابِ یک مسأله حکومت را بدهد، معنایش همکاری و دوستی او با این حکومت خلفا است؟64





    امضاء


  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    نگاه کن! همه مردم در آنجا جمع شده‌اند، چه خبر است! گویا می‌خواهند زنی را سنگسار کنند!
    این زن کار زشتی را انجام داده است، عفّت عمومی را لکّه‌دار کرده است، عُمَر دستور داده او را سنگسار کنند.
    خبر به علی(ع) می‌رسد، او نزد عُمَر می‌آید و به او می‌گوید:
    ــ ای عُمَر! تو دستور داده‌ای که این زن را سنگسار کنند؟
    ــ آری! من این دستور را دادم تا دیگر کسی جرأت نکند کار خلاف انجام بدهد.
    ــ ای عُمَر! این زن، یک دیوانه است، عقل ندارد، مگر نمی‌دانی که خداوند از دیوانه تکلیف را برداشته است. او چون عقل ندارد به زشتی زنا آگاه نبوده است. تو نباید او را سنگسار کنی.
    ــ لَولاَ عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر! ای علی اگر تو نبودی، من هلاک می‌شدم. الآن دستور می‌دهم تا او را آزاد کنند.65





    امضاء


  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    یکی از سربازان عُمَر به جبهه جنگ می‌رود، مدّت زیادی در جبهه می‌ماند و بعد از آن به مدینه باز می‌گردد. شش ماه که از آمدن او می‌گذرد، همسرش برای او، پسری به دنیا می‌آورد.
    آن مرد تعجّب می‌کند، با خود می‌گوید: آیا بچه از من است؟ من که شش ماه است به مدینه آمده‌ام، نکند همسر من خطاکار باشد؟ نکند این بچه حرام‌زاده باشد؟
    او نزد عُمَر می‌آید و می‌گوید: «جناب خلیفه! من شش ماه است به مدینه آمده‌ام، امروز همسرم، فرزندی به دنیا آورده است. نظر شما چیست؟ آیا همسر من خطاکار است؟».
    عُمَر قدری فکر می‌کند و می‌گوید: «آری! همسر تو زناکار است، باید او را سنگسار کرد».
    مأموران جلو می‌آیند، آن زن را برای سنگسار کردن می‌برند، آری! باید عفّت عمومی حفظ شود، باید زناکار را به سزای عملش رساند. آن زن هر چه گریه می‌کند و سوگند یاد می‌کند که من پاکدامن هستم! عُمَر سخنش را قبول نمی‌کند.
    نگاه کن! آن زن را در داخل گودال قرار داده‌اند، مردم سنگ‌های زیادی را در دست گرفته‌اند، آماده‌اند تا عُمَر دستور بدهد و آن زن را سنگسار کنند.
    آنجا را نگاه کن! این علی(ع) است که به این سو می‌دود، همه تعجّب می‌کنند، چه شده است ؟
    علی(ع) با عجله می‌آید و به کنار آن زن می‌رود، آن زن دارد گریه می‌کند، علی(ع) به او کمک می‌کند تا از آن گودال بیرون بیاید، همه با خود می‌گویند چرا علی(ع) این کار را کرد؟
    آن زن در پناه علی(ع) آرام می‌گیرد، اکنون علی(ع) نزد عُمَر می‌آید و می‌گوید:
    ــ ای عُمَر! به چه دلیل، دستور دادی این زن را سنگسار کنند؟ آیا چهار نفر شهادت داده بودند که او زنا کرده است؟
    ــ خیر. کسی شهادت نداده بود.
    ــ پس چرا این کار را کردی؟
    ــ آخر شش‌ماه است که شوهر او از سفر آمده است، او بعد شش ماه، بچه‌ای به دنیا آورده است.
    ــ مگر تو قرآن نخوانده‌ای. قرآن می‌گوید «وقتی زن بچه‌ای را به دنیا می‌آورد، مدّت حامله بودن و شیر دادن به فرزندش، 30 ماه طول می‌کشد»، سپس قرآن در آیه دیگر می‌گوید: «مدّت شیر دادن بچه، 24 ماه است». خوب، اگر تو 24 ماه را از 30 ماه کم کنی، به شش‌ماه می‌رسی، یعنی کمترین مدّت حامله بودن یک زن، شش‌ماه است. ای عُمَر! مگر خبر نداری که حسین من هم، شش‌ماهه به دنیا آمد!
    ــ لَولاَ عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر! ای علی اگر تو نبودی، من هلاک می‌شدم.66





    امضاء


  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    برادر سُنّی! حالا برویم سر حرف حساب! بگو بدانم، این که علی(ع) بیاید و بی‌گناهی را از کشته شدن نجات بدهد، معنای آن تأیید حکومت عُمَر است؟
    چه کسی این حرف تو را باور می‌کند؟ آخر نجات یک زن بی‌گناه از مرگ حتمی، چه ربطی به تأیید حکومت دارد؟
    کاش فرصت می‌بود تا من موارد دیگری را هم برای تو می‌گفتم، ولی بهتر است سکوت کنم، زیرا هر چه من بیشتر در این مورد بنویسم، بی‌سوادی خلیفه دوم بیشتر آشکار می‌شود.
    آری! علی(ع)، امام است، امام هم دلسوز جامعه است، درست است که حق او را غصب کرده‌اند، امّا او با جامعه قهر نمی‌کند، تا آنجا که بتواند از ظلم‌ها و کج‌روی‌ها جلوگیری می‌کند.
    علی(ع) وظیفه دارد تا از تصمیم‌های اشتباه خلفا جلوگیری کند، اگر او این کار را نکند، اساس اسلام در خطر می‌افتد، نباید اسلام فدای جهالت دیگران شود!





    امضاء


صفحه 3 از 8 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi