2 - قریه
اسم است برای موضع و محلی که مردم در آنجا زندگی می کنند و آنرا مسکن، جایگاه، محل کسب و کار و تلاش خود می دانند و در حقیقت محل زندگی قوم، قبیله و جامعه ای می باشد. این نکته را از آیه 58 سوره قصص بر می گیریم.(46)
قریه از ق ر ی گرفته شده که به معنا جمع کردن یا گرد آوردن آمده است مثل قری الماء: آب را در حوض گرد آورد. راغب می گوید: قریه نام جایی است که مردم در آن جمع می شدند. به مردم نیز قریه گویند. (47)
قریة الانصار: مدینه منوره؛ در قرآن هم به طایف و مکه معظمه قریتین گفته شده است: و قالوا لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم: (48) چرا این قرآن بر مردم بزرگ از این دو شهر نازل نگردید؟
همچنین به شهر ام القری نیز می گویند چون شهر مرکزی است برای روستاها و قریه های اطراف خود. (49) بنابراین قریه هم برای روستاها - مناطق کم جمعیت - و هم برای شهرها - مناطق پرجمعیت - به کار رفته است. می توان گفت در فارسی کشور، شهر و روستا، هر سه را شامل می شود؛ یا به عبارت بهتر کلمه سرزمین که معنای فراگیر برای کشور، شهر و روستا می باشد معادل قریه در قرآن است و نباید معنای قریه در ذهن ما به فارسی ده و روستا تبادر می کند، معنای قرآنی قریه بگیریم. نظر ما به خلاف راغب که بر می گوید به مردم نیز قریه می گویند، در قرآن هر جا قریه استفاده شده اکثراً منظور مردم آن محل مسکونی است و الا نفس قریه ظلم و ستم یا تکلم تمی کند؛ و تلک القری أهلکناهم لما ظلموا : مردم آن قریه ها را که هلاک کردیم به خاطر ظلم و ستمشان بود. (50) و اسأل القریة: از اهل قریه بپرس.(51)