صفحه 1 از 15 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 148

موضوع: عوامل سقوط حکومتها در قرآن و نهج البلاغه

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض عوامل سقوط حکومتها در قرآن و نهج البلاغه

    عوامل سقوط حکومتها در قرآن و نهج البلاغه

    بخش نخست معانی واژه های مورد بحث





    عوامل یا علل

    اکنون به واژه هایی می پردازیم که جنبه کاربردی دارند و در تحقیق از آنها استفاده شده است:
    عوامل جمع عامل: یعنی عمل کننده و اثرگذار و علل جمع علت: یعنی چیزی که باعث و سبب ایجاد چیز دیگری است.
    این دو اصطلاح در قرآن به عینه مورد بحث قرار نگرفته اند تا بتوان با استفاده از کتب لغت آنها را مورد بررسی قرار داد. آنچه که مسلم است عامل یا علت باعث به وجود آوردن حالت یا عمل و نتیجه ای می شود خواه مادی باشد یا معنوی. این مطلب آنقدر واضح و روشن است که احتیاج به استدلال ندارد و به اصطلاح از بدیهیات است، ولی از آنجا که رابطه علت و معلولی یا عمل و عکس العمل، حاکم بر پدیده ها و هر چیز ممکن می باشد و اصلاً بحث جزا و پاداش در مقابل انجام فعل و عمل است، به آیاتی از قرآن اشاره می کنیم؛ تا بهتر مطلب را کارا و گیرا کرده باشیم:
    آیاتی را در قرآن داریم که در پاسخ برای سؤالهای مقدری است که ممکن است برای افرادی پدید آید؛ مثلاً خداوند! چرا این گروه را نابودی کردی؟ برای چه آنها را از هستی انداختی و ریشه کن کردی؟ در پاسخ می آید: أهلکناهم انهم کانوا مجرمین (1) : آنان را نابود کردیم زیرا مجرم بودند. عامل. مجرم بودن و نتیجه، نابودی آنان؛ یا در هر جا که بحث انتقام در قرآن آمده، نتیجه و معلول افعالی از بشر است که خداوند به روشهای مختلف از آنان انتقام گرفته است: فانتقمنا منهم فأعرقناهم فی الیم (2) :بنابراین از آنان انتقام گرفتیم پس در دریا غرقشان کردیم. انا من المجرمین منتقمون (3) : ما حقیقتاًاز گناهکاران انتقام گیرنده ایم.
    اگر این باره بخواهیم از آیات قرآن مثال آوریم، می توان به ده ها آیه تمسک جست؛ از قبیل آیات قصاص، آیات احکام، حدود و... برای تکمیل این نکته به مطلبی از شهید صدر صلی اللَّه علیه و آله بسنده می کنیم: و ألو استقاموا علی الطریقة لأسقیناهم ماء غدقاً : اگر بر طریقه مستقیم پایدار بمانند ما به آنها آب فراوان روزی بنوشانیم. ... این آیه از یکی از سنت های تاریخی سخن می گوید. سنتی که تولید فراوان را وابسته به عدالت در توزیع می داند، این سنت نیز به زبان قضیه شرطیه آمده است و بطور وضوح از شکل دستوری جمله شرط و جزا استفاده شده است. (4)
    بنابراین نتیجه دستاورد مقدمات، اسباب و عوامل هستند که زمینه آنرا فراهم کرده است و از این آیات به یکی از دلایل عقلی به نام رابطه علت و معلولی که از علوم استنباط قرآن است می رسیم.
    از کلام حضرت امیر علیه السلام هم به نوشته مولی به ابن عباس هنگامی که او را جانشین خود در بصره قرار داد، اکتفا می کنیم. در این عبارت نیز رابطه علت و معلولی نهفته است: و اعلم أن ماقربک من الله بیاعدک من النار و ما باعدک من الله یقربک من النار : بدان هر چه عامل نزدیکی تو به اعتقادست، از آتش جهنم دورت می کند و هر چه از اعتقاد دورت نمود به آتش جهنم نزدیک می سازد.(5)



    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    سنت

    حال که درباره علل و عوامل به اینجا رسیدیم بهتر است راجع به سنت نیز بحثی را مطرح کنیم که بی ارتباط با واژه عوامل نیست. از این جهت مرتبط است که عوامل خود گویای روش و سنتی در مسائل اجتماعی است، البته سنت به این مفهوم همان سنت های اجتماعی است که در ارتباط با ظهور و سقوط جوامع و اقوام و ملل در طول تاریخ به عنوان وسیله و ابزار لایتغیر و ثابت در قرآن مطرح است و به آنها سنن الهی گفته می شود. سنن جمع سنة:یعنی سیره و روش یا قانون.
    - سنة بر وزن فعلة س ن ن گرفته شده است.(6)
    از مجموع معانی که درباره سنة آمده، آنچه به ذهن تبادر می کند، مشخص کردن یک حالت و یک قالب برای چیزی است یا به عبارت دیگر چیزی را برای یک کاربرد آماده کردن. یا ظابطه ای مشخص برای عملی.
    اما درباره سنة فرهنگ لغت ها، طریق و روش را معنای آن گرفته و با اندک تغییری در عبارت آورده اند که مفسران نیز همین نظر را بر گرفته اند:
    طبرسی در مجمع البیان:
    اصل السنة: الاستمرار فی جهة: الاستمرار در جهتی معنای اصلی سنت است. السنة: الطریقه المجعوله لیقتدی بها: راه جعل شده ای که از آن پیروی شود(7)
    علامه طباطبائی در المیزان:
    السنة: هی الطریقة و السیره: سنت همان راه و روش است(8). السنن جمع سنة و...: سنن جمع سنت است و سنت همان راه سیر شده در جامعه می باشد.(9)
    فخر رازی در تفسیر کبیر:
    و اما السنة: فهی الطریقه المستقیمة و المثال المتبع: سنت یعنی روش مستقیم و مورد اتباع و پیروی کردن است.(10)
    راغب در مفردات:
    سنت النبی یعنی روش و طریقی از آن حضرت که مناسب با شأن و مقام پیامبر باشد: و سنة النبی طریفته التی کان یتحراها .
    سنت اعتقاد یعنی: گاهی به روش حکمت دار خداوند و روش اطاعت او گفته می شود: سنة الله تعالی قد تقال لطریقه حکمته و طریقة طاعته .(11)

    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    طریحی در مجمع البحرین:
    السنة فی اللغة: الطریق و السیرة: سنت یعنی روش و سیره و در اصطلاح به قول و فعل و تقریر بر پیامبر اصالتاً یا نیابتاً گفته می شود.(12)
    ابن فارسی در مقاییس اللغة:
    السنة: هی السیرة و سنة رسول الله علیه واله صلی الله سیره: سنت همان سیره است و سنت پیامبر یعنی سیره او. (13)
    شرتوتی در اقرب الموارد:
    السنة: السیرة و الطریقه و الطبیعة و الشریعة: سنت همان سیره و روش و طبیعت و شریعت است.(14)
    با توجه به جمع تمام این معانی که سنت را سیره، طریقه، طبیعت و راه و روش گرفته اند، می توان گفت: سنت یعنی: قانون و روشی که حکم یک قالب کاربردی را دارد بر همان اندازه قالب، مانند آنرا می توان پدید آورد و همچنین عامل و علتی است که زمینه ساز نتیجه و اثری خواهد بود. حرکتها و جریانها، افعال و کردار جامعه ها و امتها اگر در این چهار چوب و سنتها قرار گیرند، تکرار گذشته هاست و این سنتها بدون دگرگونی و تغییر و تحول هستند.
    به اندازه نیاز درباره سنتهای خدا پیرامون بحث خود مطالبی را آوردیم و آنچه که مفید فایده از شناخت سنن الهی پیرامون جوامع بشری در گذشته و حال و آینده می باشد، این است که بتوان عوامل هلاکت و نابودی امتها را پیدا کرد و به اعتبار و پذیرش عبرت از گذشتگان، چراغی برای آیندگان روشن نمود که خود، عبرت برای دیگران نشوند.(15)
    از مجموع آیاتی که لفظ سنة الله در آنها به کار رفته، اکثراً از سنتهای خدا پیرامون حرکتهای مخالف پیامبران و هلاکت آنها بحث شده است، از این نکته برداشت می شود که تأکید خداوند در قرآن بر به کارگیری لفظ سنة الله برای فرجام اقوام گذشته، خود جنبه یادآوری و تذکر از بد عاقبتی دنیوی معاندان قوانین خداوندی را در بر خداوندی را در بر دارد و همیشه هم تأکید بر عدم تحول و دگرگونی این نوع سنن الهی در قرآن شده که بفهماند عناد با پیامبران و مخالف با استقرار احکام الله در زمین، نابودی را در پی خواهد داشت.


    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    امت

    ابتدا نظر لغویان درباره ام (ریشه امت) را نمی آوریم، بعد درباره معانی لفظ امت، پس از برداشت خود، سراغ امت در قرآن می رویم و برداشت از آیات را به تفضیل خواهیم آورد. سپس به امت در نهج البلاغة می پردازیم و در پایان واژه های جایگزین امت را مطرح می کنیم.
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امت در لغت

    امت، از ریشه أم گرفته شده است، أم یعنی اصل، قصد، عزم آهنگ چیزی کردن یا هدفی را دنبال کردن. در کتب لغت این معنا به عنوان معنای اصلی ذکر شده است:
    - راغب در مفردات:
    - أم: قصد مستقیم: قصد، عزم پایدار یا پابرجا. امت هر جماعتی است که چیزی مثل دین یا زمان یا مکان آنها را جمع کند. فرق نمی کند آن عامل تجمع مردم، اختیاری یا غیر اختیاری باشد؛ جمع امت، امم است. (16)
    به تفصیل قصد ورود در کتب لغت را نداریم فقط آن را اندازه که روشن شود راجع به امت چه توضیحی می تواند جامع باشد کفایت می کند. واضح و روشن است که أم: (اصل و مادر)، امت: (جامعه)، امام:، (مقتدای پیشرو)، اینها از یک ریشه گرفته شده اند.
    -معجم مقاییس اللغه:
    أم: یک اصل است که از چهار معنای فرعی منشعب شده است.
    -ریشه و بنیان: الاصل
    -مرجع: المرجع
    -جماعت : الجماعة
    -دین: الدین
    و بعد از آن سه معنای اصلی دارد.
    -پیکر و اندام: القامه. ان فلانا لطویل القامه: فلانی قد بلند است.
    -دوره ای از زمان بطور محدود: الحین
    - قصد و عزم: القصد.
    و نقل کرده است:
    امة الرجل: بدنه و وجهه: بدن انسان و چهره اش. که همان پیکر و اندام از فرق سر تا پا را می گوید.(17)
    - لسان العرب:
    أم: قصد.
    معانی دیگری نیز دارد:
    - دوره ای از مردم: قرن من الناس.
    - قد و صورت انسان: القامه و الوحه. (همان معنای کتاب مقاییس است.)
    - محدوده ای از زمان: الحین
    (معنای حین و قرن من الناس هر دو محدوده ای از زمان است و یک معنا به حساب می آید.)

    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نتیجه

    با توجه به تمام معانی ذکر شده توسط کتب لغت به نظر می رسد: این واژه یک معنای اصلی بیشتر ندارد و آن بنیان و اصل است که در ذات خود دارای هدف و مقصدی است زیرا هیچ اصل و بنیانی بی هدف نیست.
    اگر به معنای جامعه گرفته شود، جامعه بی اصل و بی هدف نمی تواند باشد. اگر به معنای مرجع گرفته شود هم اصل را می رساند و هم هدف و قصد را.
    اگر به معنای جماعت، گروه و دسته ای از مردم باشد همان جامعه است در شکل کم و اندک آن.
    اگر به معنی دین باشد، دین دارای اصل و هدفی است.
    اگر به معنای حین باشد، می توان گفت امتی در این دوره از زمان از لحظه ای شروع به زندگی و به برهه ای از زمان ختم شده اند؛ دوران یا دوره، بی اصل و بی هدف نمی شود. و حتی اگر به معنای قد و قامت انسان هم باشد دارای اصل و هدفی است، لذا معنای اصلی امت: بنیان هدفدار است. معانی دیگر منبعث از معنای اصلی می باشد.
    به نظر ما امت - به مفهوم اصطلاح اجتماعی آن - یعنی: دسته و گروه یا جمعی از مردم که افکار و اندیشه مشترک، هدف و قصد مشخصی - البته بطور نسبی - در یک یا چند زمینه نزدیک به هم دارند که می شود آنان را همانند یکدیگر دانست و به یکی از مشخصه های نسبی، زمانی و مکانی، اعتقادی و اجتماعی نسبت داد. لذا نظر راغب را بطور نسبی می پذیریم و الا همه جا یک امت، یک دین نداشته است.




    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    امت در قرآن

    در قرآن از مجموع آیاتی که واژه امت در آنها به کار رفته است، با توجه به معنای اصلی امت در می یابیم که کاربردهای مختلف دارد:
    - برای تمام افراد بشر: کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین... (18)
    - برای افراد یک جامعه شهری یا منطقه ای و سرزمینی: کذلک ارسلناک فی امة قد خلت من قبلها امم... (19)
    - برای گروهی از افراد یک جامعه یا امت: و لتکن منکم امة یدعون الی الخیر... (20)، و لما ورد ماء مدین وجد علیه امة من الناس یسقون... (21)
    - برای قبایلی در یک منطقه یا در دل یک امت یا به عبارتی امت هایی در یک امت بزرگتر: قیل یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک و علی امم ممن معک... (22)
    - برای فردی از افراد یک جامعه: ان ابراهیم کان امة قانتاً لله حنیفا... (23)
    - جامعه جنبندگان و جانداران: و ما من دابه فی الارض و لاطائر یطیر بجناحیه الا امم أمثالکم... (24)
    - برای نشان دادن یک روش اعتقادی یا دین و شریعت به معنای عام آن: انا وجدنا آباءنا علی امة و انا علی آثار هم مفتدون. (25)
    - برای ارائه محدوده ای از زمان، دوران، حین:

    و قال الذی نجا منهما و ادکر بعد امعة... (26)
    لئن اخرنا عنهم العذاب الی امة معدودة... (27)
    در قرآن آیه ای نداریم که امت را فقط از لحاظ دینی و اعتقاد توحیدی ملاک قرار داده باشد(28) بلکه امت هم برای مؤمنان بکار رفته و هم برای مخالفان پیامبران: و همت کل امة برسولهم لیاخذوه و جادلوا بالباطل... (29)، و حتی به جنبندگان و جانداران دیگر نیز أمت گفته شده است.



    امضاء

  9. تشكر


  10. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نتیجه

    بنابراین تا اینجا برداشت می شود، اگر امت برای انسانها یا مجموعه از افراد بشر و حتی غیر انسان به کار می رود این نیست که جمعیتی از لحاظ مشخصه زمانی و مکانی و اعتقادی در یک جهت و یک سو حرکت کنند به عبارت دیگر همه مردم که به آنها امت می گویند، لازم نیست همه موحد باشند، یا همه آنها در یک سرزمین ساکن باشند و همه آنها نیز در یک برهه از زمان باشند بلکه یک مشخصه برای کاربرد امت کفایت می کند. احتمال دارد یک امت شامل چند نسل باشد و از زمان ظهور یک پیامبر تا پیامبر بعدی چند نسل از اینها را در برگیرد و شاید در یک نقطه ای از زمین ساکن نباشند در مناطق مختلف بر اثر عواملی مسکن گزینند. امت یهود یا قوم موسی از زمان حضرت موسی (ع) تا زمان پیامبر بعدی و بعد از آن ادامه داشته اند و در یک سرزمین هم ساکن نبوده اند. از یک نگاه همه یک امت اند و از جهت دیگر که به قبایل کوچکتر تقسیم شده اند. امت هایی می باشند. همانند آیه 48 هود که همراهان نوح، را امتها شمرده است. قرآن درباره قوم موسی نیز می فرماید: و قطعنا هم اثنتا عشرة اسباطا امما...: (30) ما آنها را به دوازده طایفه از فرزندان یعقوب تقسیم کردیم که هر یک امتی بودند. یعنی تقسیم امتی به امت های کوچکتر که همه نیز در یک زمان می زیسته اند. چند آیه بعد در همین سوره: و قطعنا هم فی الارض امما منهم الصالحون و منهم دون ذلک...(31) و آنان را - یعنی همانهایی که از نسلهای همین فرزندان بنی اسرائیل بودند - در زمین پخش کردیم که امت هایی شدند. از آن تعدادی صالحان، درستکارانی شدند و تعدادی نیز غیر از آن - یعنی صالح نشدند.
    لذا ملاحظه می شود یک امت بزرگ بنی اسرائیل به امت های دوازده گانه قطعه قطعه شد و سپس به امت های بعدی تقسیم شدند. هم امت صالح بودند و هم غیر صالح. همین نکته را از آیه: و من قوم موسی امة یهدون بالحق...: (32) از قوم موسی امتی بودند که به حق هدایت می کردند، برداشت می کنیم.
    لذا لفظ امت فراگیر است، فوق زمان و فوق مکان کاربرد دارد، هم چنین شامل افراد و جمعیتی در یک مقطع زمانی و مکانی نیز می شود، قصد و هدف در این نوع کاربرد بطور مشترک نیز تا حدودی منظور شده است (همانطور که قبلا گفته شد نسبی است): مثلا امت یهود از این جهت که موسی پیامبرشان است، از آغاز تاکنون یک امت هستند، از این جهت که در سرزمین های مختلف زندگی می کنند، امت ها محسوب می شوند و از جهت زمانی نیز در طول تاریخ به جامعه هایی تقسیم شده اند که آنها نیز هر کدام یک امت به حساب آمده اند.
    جوامع اسلامی از این جهت که همه مسلمانند یک امت اسلامی به حساب می آیند و از این جهت که به نژادهای مختلف تقسیم می شوند دیگر یک امت نیستند، با جهت اشتراکی دیگر یا با مشخصه دیگری به آنها امت می گویند، مثلا امت عرب، امت فارس، و...
    می شود گفت: درباره کاربرد قرآنی امت غیر از معنای اصلی به عنوان یک جامعه فقط آنچه ملاک قرار می گیرد، یک مشخصه خواهد بود تا بتوان افرادی را به عنوان امت به حساب آورد حتی اگر یک خانواده یا یک دسته از مردم باشد. حال، یا مشخصه مشترک افراد، نسبی و قبیلگی، زمانی، مکانی، عقیدتی، و یا شغلی است و لازم نیست همه این مشخصه ها یکجا جمع شوند، گر چه اگر جمع هم شدند، باز بیرون از واژه امت نخواهند بود و قرآن برای هر یک از آنها این واژه را اصطلاح کرده است. اما آنجایی که لفظ امت به زمان محدودی برمی گردد - که در آیه 45 سوره یوسف و 8 هود آمد - یعنی به عنوان وسیله سنجش زمان بکار رفته است. چیزی مانند مقدار زمانی که نسلی از مردم زندگی کنند. البته به اندازه یک دوره از حیات یک امت نبوده است. به آیات قبل از آیه مذکور عنایت فرمایید:
    یوسف به همبندش که گمان برد آزاد می شود، فرمود؛ نزد صاحبت مرا بیاد آور. شیطان هم کاری کرد که او سفارش یوسف را فراموش کند. لذا چند سالی یوسف - بعد از آزادی رفیقش - در زندان ماند. قرآن اصطلاح بضع سنین: چند سال یعنی زیر چند ده سال را بکار می برد و در آیه 45 که می گوید: بعد امة یعنی چند سال بعد: بضع سنین. منظور این است که امت اصطلاح دیگری برای آن شد. لذا به اندازه دوران حیات یک امت نیست و احتمال دیگر این که بضع سنین هم برای حضرت یوسف یک عمر طول کشیده و هم برای رفیق او، که شاید به ذهنش آمده؛آه! چند سال است که یوسف گفته مرا فراموش نکن... زمان طولانی، بطور ذهنی و خیالی به اندازه عمر یک امت به حساب آمده است. البته نکته اول قانع کننده تر می باشد، در آیه 8 سوره هود که امت بمعنای حین یا محدوده ای از زمان بکار رفته آنهم بطور شمارش شده یعنی تعداد زمانی؛ به عبارت دیگر اوقاتی چند؛ باز مشاهده می کنیم در اینجا به اندازه عمر یک امت محسوب نشده است.
    آیه 23 سوره زخرف که یک روش اعتقادی یا دین و شریعت را می رساند قابل توجیه به معنای امت بعنوان گروهی از مردم نیست.
    اما آیه 120 سوره نخل که حضرت ابراهیم را امت قلمداد کرده، به نظر ما معنای اصلی امت یعنی بنیان هدفدار لحاظ شده است. چون آن پیامبر مبارزه ای با بت پرستی را آغاز کرد که تا قبل از آن سابقه نداشته و در حقیقت پایه گذار مکتب توحید است و بنای جامعه ای را ایجاد کرد که در حقیقت خود بنیان آن بود. به همین جهت در آیه 123 همین سوره تأکید بر پیروی از روش - ملة - ابراهیم است. فقط یک نکته درباره آیه 45 سوره 0یوسف و 8 سوره هود و آیه 23 سوره زخرف می ماند که وجه اشتراک را برای پیوند با معنای امت بعنوان مجموعه ای از افراد یا گروهی از مردم را پیدا کنیم و آن عبارت است از اینکه بگوییم بر اساس دلالت تضمینی یا تسمیه جزء به کل است. بدین علت به دوره ای از زمان و روش و دین امت گفته می شود که هیچ گروه و دسته ای از مردم به عنوان امت بیرون از زمان نیستند و هیچ جامعه ای بدون شریعت و عقیده نمی شود تصور کرد. لذا به دوره ای از زمان و روش و عقیده نیز امت می گوییم.
    برداشتی که تاکنون از بیان مطالب فوق می توان داشت این است؛ بیش از چهار معنا برای واژه امت در قرآن پیدا نکردیم:
    1- بنیان هدفدار.
    2- جامعه و جماعتی از مردم یا جانداران - با توضیحی که داده شد -.
    3- دوران و دوره ای از زمان
    4- دین و شریعت به معنای عام آن .(33)
    به نظر ما چون امت از لفظ أم گرفته شده که معنای اصلی اش بنیان هدفدار است، دیگر معانی از جهتی با آن وجه مشترکی دارد و آن عبارت است از این که هر کدام به نوبه خود یک نوع اساس و بنیان می باشد. لذا با بنیان هدفدار از لحاظ لفظ مشترک است و می توان گفت شاید به طور مجاز برای آن سه معنای دیگر در قرآن بکار رفته است.



    امت در نهج البلاغه

    اکنون به سراغ نهج البلاغه می رویم که می تواند یکی از منابع لغوی ما از اسلام واژه امت 49 بار به صورتهای مختلف در نهج البلاغه بکار رفته که می توان گفت به استثنای دو مورد در همه موارد دیگر به معنای گروهی از انسانها می باشد که رسول برای آنها از طرف اعتقاد آمده و عامل وحدت آنها دین است. (34)
    بعد از اینکه قضیه صفین به آنجا ختم شد که نباید می شد و شامیان به معاویه رسیدند و معاویه به آروزهایش ؛ عراق و حجاز علی علیه السلام را از دست دادند و در اندیشه قیاس باند بنی امیه با آل محمد بودند، حضرت فرمود:
    لا یقاس آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم من هذا الامة احداً: از این امت احدی با آل محمد صلی اللَّه علیه و آله و سلم قابل مقایسه نیست.
    امت در این بیان حضرت یعنی مردم شبه جزیرةالعرب و دیگر مسلمانان آن زمان، جامعه بشری ساکن در آن مقطع تاریخی در سرزمین شبه جزیرةالعرب و اطراف آن که اسلام را برگزیده اند.
    در خطبه 192 امام علیه السلام با کار برد واژه امت عامل وحدت و اجتماع آنها را نیز بیان نموده است: فان الله سبحانه قد امتن علی جماعة هذه الامة....: خداوند سبحان بواسطه الفت و مهربانی که بین (مسلمانها) ایجاد کرد بر جماعت این امت منت نهاد، الفتی که در سایه آن وارد می شوند و در کنار آن قرار می گیرند، به نعمتی (دینی که موجب الفت است) که کسی از آفریدگان بهای آنرا نمی داند، زیرا بهای الفت و مهربانی با یکدیگر از هر بهایی افزونتر و از هر بزرگی بزرگتر است. (35)
    در کتاب جامعه از دیدگاه نهج البلاغه در ذیل همین خطبه آمده است: بنابراین آنچه از کلام امام بطور التزامی درباره مفهوم امت می توان بدست آورد این است که امت به گروهی از انسانها گفته می شود که دارای دین و رسول واحدی از طرف خدا هستند... (36)
    همانطور که قبلاً نظر خود را ذکر کردیم امت در بردارنده این معنا و مفهوم نیست. امت به تجمع ها و گروها و... گفته می شود و اشاره به رسول واحد و دین واحد ندارد بلکه دین یکی از مشخصه ها می باشد که قبلاً بطور مفصل بیان شد. بعلاوه نویسنده محترم در صفات بعد از همین خطبه قاصعه جملاتی از آن حضرت می آورد که معنای وسیعتری از این نظریه را دارد و دیدگاه ما را تأیید می کند: واتخذوا التواضع مسلحه بینکم و بین عدوکم ابلیس و جنود فان له من کل امة جنوداًو أعواناً و رجلاً و فرساناً(37) : تواضع را میان خود و دشمنتان ابلیس و سپاهیانش سنگر قرار دهید که او را از هر امتی لشکری و یارانی و پیاده و سواره دارد.
    - باز هم در تأیید گفته ما -: در شرح نهج البلاغه خوبی آمده است حضرت علی علیه السلام در آغاز به امر کرد که بوسیله تواضع علیه ابلیس سنگر بگیرند سپس در مورد علت این سفارش فرمود...ابلیس از هر امتی از جن و انس برای خود سربازان و یاورانی سواره و پیاده دارد...
    در نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه خطبه ای از امام نقل شده که در آن واژه امت بصورت جمع برای جن به کار رفته: و خلق فیها امماً من الجن: خداوند زمین را آفرید و در آن امت هایی از جن را که تسبیح و تقدیس خداوند کرده و در آن سستی نمی نمودند، آفرید. (38)
    لذا جایی که واژه امت برای غیر انسان در قرآن و نهج البلاغه بکار رفته، نمی توان آنرا فقط برای انسان و جوامع بشری دانست بلکه به گروه ها و جامعه ها بشری با رسول، بی رسول و... اطلاق می شود بالاخص در این بیان آخر از حضرت امیر علیه السلام که جنیان را امت ها آورده است منظور امت های مؤمن جنیان می باشد و همه مؤمنان آنها را امت نفرموده بلکه امم آورده است. فرمود: امت هایی از جن را آفرید که خداوند را تسبیح و تقدیس می کردند بعد که جن های متمرد از دین حق را ذکر فرمود، با ثم به معنای سپس آورد. (39)



    امضاء

  11. تشكر


  12. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    امت در نهج البلاغه

    اکنون به سراغ نهج البلاغه می رویم که می تواند یکی از منابع لغوی ما از اسلام واژه امت 49 بار به صورتهای مختلف در نهج البلاغه بکار رفته که می توان گفت به استثنای دو مورد در همه موارد دیگر به معنای گروهی از انسانها می باشد که رسول برای آنها از طرف اعتقاد آمده و عامل وحدت آنها دین است. (34)
    بعد از اینکه قضیه صفین به آنجا ختم شد که نباید می شد و شامیان به معاویه رسیدند و معاویه به آروزهایش ؛ عراق و حجاز علی علیه السلام را از دست دادند و در اندیشه قیاس باند بنی امیه با آل محمد بودند، حضرت فرمود:
    لا یقاس آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم من هذا الامة احداً: از این امت احدی با آل محمد صلی اللَّه علیه و آله و سلم قابل مقایسه نیست.
    امت در این بیان حضرت یعنی مردم شبه جزیرةالعرب و دیگر مسلمانان آن زمان، جامعه بشری ساکن در آن مقطع تاریخی در سرزمین شبه جزیرةالعرب و اطراف آن که اسلام را برگزیده اند.
    در خطبه 192 امام علیه السلام با کار برد واژه امت عامل وحدت و اجتماع آنها را نیز بیان نموده است: فان الله سبحانه قد امتن علی جماعة هذه الامة....: خداوند سبحان بواسطه الفت و مهربانی که بین (مسلمانها) ایجاد کرد بر جماعت این امت منت نهاد، الفتی که در سایه آن وارد می شوند و در کنار آن قرار می گیرند، به نعمتی (دینی که موجب الفت است) که کسی از آفریدگان بهای آنرا نمی داند، زیرا بهای الفت و مهربانی با یکدیگر از هر بهایی افزونتر و از هر بزرگی بزرگتر است. (35)
    در کتاب جامعه از دیدگاه نهج البلاغه در ذیل همین خطبه آمده است: بنابراین آنچه از کلام امام بطور التزامی درباره مفهوم امت می توان بدست آورد این است که امت به گروهی از انسانها گفته می شود که دارای دین و رسول واحدی از طرف خدا هستند... (36)
    همانطور که قبلاً نظر خود را ذکر کردیم امت در بردارنده این معنا و مفهوم نیست. امت به تجمع ها و گروها و... گفته می شود و اشاره به رسول واحد و دین واحد ندارد بلکه دین یکی از مشخصه ها می باشد که قبلاً بطور مفصل بیان شد. بعلاوه نویسنده محترم در صفات بعد از همین خطبه قاصعه جملاتی از آن حضرت می آورد که معنای وسیعتری از این نظریه را دارد و دیدگاه ما را تأیید می کند: واتخذوا التواضع مسلحه بینکم و بین عدوکم ابلیس و جنود فان له من کل امة جنوداًو أعواناً و رجلاً و فرساناً(37) : تواضع را میان خود و دشمنتان ابلیس و سپاهیانش سنگر قرار دهید که او را از هر امتی لشکری و یارانی و پیاده و سواره دارد.
    - باز هم در تأیید گفته ما -: در شرح نهج البلاغه خوبی آمده است حضرت علی علیه السلام در آغاز به امر کرد که بوسیله تواضع علیه ابلیس سنگر بگیرند سپس در مورد علت این سفارش فرمود...ابلیس از هر امتی از جن و انس برای خود سربازان و یاورانی سواره و پیاده دارد...
    در نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه خطبه ای از امام نقل شده که در آن واژه امت بصورت جمع برای جن به کار رفته: و خلق فیها امماً من الجن: خداوند زمین را آفرید و در آن امت هایی از جن را که تسبیح و تقدیس خداوند کرده و در آن سستی نمی نمودند، آفرید. (38)
    لذا جایی که واژه امت برای غیر انسان در قرآن و نهج البلاغه بکار رفته، نمی توان آنرا فقط برای انسان و جوامع بشری دانست بلکه به گروه ها و جامعه ها بشری با رسول، بی رسول و... اطلاق می شود بالاخص در این بیان آخر از حضرت امیر علیه السلام که جنیان را امت ها آورده است منظور امت های مؤمن جنیان می باشد و همه مؤمنان آنها را امت نفرموده بلکه امم آورده است. فرمود: امت هایی از جن را آفرید که خداوند را تسبیح و تقدیس می کردند بعد که جن های متمرد از دین حق را ذکر فرمود، با ثم به معنای سپس آورد. (39)




    امضاء

  13. تشكر


  14. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    واژه های جایگزین امت

    غیر از امت به واژه های دیگری نیز در قرآن بر می خوریم که بطور نسبی بار اجتماعی امت از لحاظ معنا را دارند، آنها عبارتند از:



    1 - قوم

    قوم دو معنا دارد:
    اول دسته و گروه و جماعتی از مردم، گفته شده فقط بر گروهی از مردان دلالت دارد و دلیل هم کلام خداست:
    لا یسخر قوم من قوم... و لا نساء من نساء: گروهی گروه دیگر را مسخره ننماید و نه زنانی زنان دیگر را.(40)
    دوم: بلند شدن و برای انجام کاری تصمیم گرفتن:(41) یقیمون الصلوة - حالت فعلی قوم منظور است. -
    قوم به گروه و جماعتی گویند که ارتباط اجتماعی با یکدیگر را دارند بیشتر ممکن است پیوند خونی و نسبی هم داشته باشند. اگر چه غیر آن نیز صادق است و بر غیر مردان نیز دلالت دارد. قوم موسی ارتباط نسبی با حضرت موسی داشته اند ولی قوم لوط بعید به نظر می رسد چون لوط خواهرزاده یا برادرزاده حضرت ابراهیم بوده که از بابل به فلسطین مهاجرت کردند و پیامبری چند شهر را بعهده گرفت. نویسنده جامعه از دیدگاه نهج البلاغه که تحقیق جامعی درباره این واژه نموده است می گوید:
    ... احتمالاً بتوان استنتاج نمود که واژه قوم در اصل برای گروهی از انسانها که در حد واحدی اشتراک دارند وضع شده است سپس در معنای آن توسعه داده شده و به دسته ای از انسانها که دارای جهت واحدی مشترکی باشند. اطلاق گردیده است. با توجه به آنکه عنصر مشترک مذکور لزوماً نسب نمی باشد. (42)
    قرآن امت های گذشته را به عنوان قوم متذکر شده است: کذبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون ذوالاتاد و ثمود و قوم لوط و اصحاب الایکة اولئک الاحزاب: (43) قوم نوح و عاد - قوم هود - فرعون صاحب میخها - ستونها و یا قدرت - و ثمود - قوم صالح پیامبر - و قوم لوط و اصحاب ایکه امت شعیب - قبل از آنان - مشرکان قریش - تکذیب کردند و آنان احزاب بودند.
    واژه قوم در نهج البلاغه نیز استفاده شده که در نامه شماره 9 درباره قریش آمده است: فاراد قومنا نبینا و اجتیاح أصلنا...: قوم ما بر آن شدند تا پیامبرمان را به قتل رسانند و ما را از بیخ و بن براندازد... (44) و بیان دیگر حضرت: ان قوماً استشهدوا فی الله المهاجرین و الانصار (45) : گروهی در راه خدا از مهاجران و از انصار شهید شدند دلیل بر معنای قوم بدون ارتباط نسبی و خونی می باشد. بلکه مشخصه مشترک آنان عقیدتی است.

    امضاء

  15. تشكر


صفحه 1 از 15 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi