عوامل سقوط حکومتها در قرآن و نهج البلاغه
بخش نخست معانی واژه های مورد بحث
عوامل یا علل
اکنون به واژه هایی می پردازیم که جنبه کاربردی دارند و در تحقیق از آنها استفاده شده است:
عوامل جمع عامل: یعنی عمل کننده و اثرگذار و علل جمع علت: یعنی چیزی که باعث و سبب ایجاد چیز دیگری است.
این دو اصطلاح در قرآن به عینه مورد بحث قرار نگرفته اند تا بتوان با استفاده از کتب لغت آنها را مورد بررسی قرار داد. آنچه که مسلم است عامل یا علت باعث به وجود آوردن حالت یا عمل و نتیجه ای می شود خواه مادی باشد یا معنوی. این مطلب آنقدر واضح و روشن است که احتیاج به استدلال ندارد و به اصطلاح از بدیهیات است، ولی از آنجا که رابطه علت و معلولی یا عمل و عکس العمل، حاکم بر پدیده ها و هر چیز ممکن می باشد و اصلاً بحث جزا و پاداش در مقابل انجام فعل و عمل است، به آیاتی از قرآن اشاره می کنیم؛ تا بهتر مطلب را کارا و گیرا کرده باشیم:
آیاتی را در قرآن داریم که در پاسخ برای سؤالهای مقدری است که ممکن است برای افرادی پدید آید؛ مثلاً خداوند! چرا این گروه را نابودی کردی؟ برای چه آنها را از هستی انداختی و ریشه کن کردی؟ در پاسخ می آید: أهلکناهم انهم کانوا مجرمین (1) : آنان را نابود کردیم زیرا مجرم بودند. عامل. مجرم بودن و نتیجه، نابودی آنان؛ یا در هر جا که بحث انتقام در قرآن آمده، نتیجه و معلول افعالی از بشر است که خداوند به روشهای مختلف از آنان انتقام گرفته است: فانتقمنا منهم فأعرقناهم فی الیم (2) :بنابراین از آنان انتقام گرفتیم پس در دریا غرقشان کردیم. انا من المجرمین منتقمون (3) : ما حقیقتاًاز گناهکاران انتقام گیرنده ایم.
اگر این باره بخواهیم از آیات قرآن مثال آوریم، می توان به ده ها آیه تمسک جست؛ از قبیل آیات قصاص، آیات احکام، حدود و... برای تکمیل این نکته به مطلبی از شهید صدر صلی اللَّه علیه و آله بسنده می کنیم: و ألو استقاموا علی الطریقة لأسقیناهم ماء غدقاً : اگر بر طریقه مستقیم پایدار بمانند ما به آنها آب فراوان روزی بنوشانیم. ... این آیه از یکی از سنت های تاریخی سخن می گوید. سنتی که تولید فراوان را وابسته به عدالت در توزیع می داند، این سنت نیز به زبان قضیه شرطیه آمده است و بطور وضوح از شکل دستوری جمله شرط و جزا استفاده شده است. (4)
بنابراین نتیجه دستاورد مقدمات، اسباب و عوامل هستند که زمینه آنرا فراهم کرده است و از این آیات به یکی از دلایل عقلی به نام رابطه علت و معلولی که از علوم استنباط قرآن است می رسیم.
از کلام حضرت امیر علیه السلام هم به نوشته مولی به ابن عباس هنگامی که او را جانشین خود در بصره قرار داد، اکتفا می کنیم. در این عبارت نیز رابطه علت و معلولی نهفته است: و اعلم أن ماقربک من الله بیاعدک من النار و ما باعدک من الله یقربک من النار : بدان هر چه عامل نزدیکی تو به اعتقادست، از آتش جهنم دورت می کند و هر چه از اعتقاد دورت نمود به آتش جهنم نزدیک می سازد.(5)