صفحه 3 از 19 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 184

موضوع: پرده پندار (تحلیلی از غفلت در پرتو خطبه 174 نهج البلاغه)

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حکمت سوم:

    ایها الناس انی و الله احثکم علی طاعته الا و اسبقکم الیها، و لا أنها کم عن معصیه الا و اتناهی قبلکم عنها.
    ای مردم! به خدا من شما را به طاعتی بر نمی انگیزم، جز آنکه خود پیش از شما به به گزاردن آن بر می خیزم و شما را از معصیتی باز نمی دارم، جز آنکه خود پیش از شما آن را فرو می گذارد.
    امام علی در این بخش از خطبه یادآور می شود که ای غافلان، کسی که در خصوص طاعت گریزی شما هشدار می دهد و شما را به سوی یاد خدا فرا می خواند، کسی است که در انجام تکالیف الهی پیشگام است. او ابتدا اوامر خدا را به جا آورده و آنگاه شما را به انجام آنها فرامی خواند. هرگز چنین نیست که خود نسبت به معاصی بی تفاوت باشد و شما را از آنها تحذیر کند. امام (ع) وجدان عمومی را به قضاوت فرامی خواند تا به خود آیند و در پرتو صدق و خلوص حضرت، بیداری و هوشیاری یابند. الگوی خود را بنگرند و در تقرب خویش به اوصاف او تلاش کنند.



    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حکمت چهارم:

    کانکم نعم اراح بها سائم الی مرعی و بی مشرب دوی. انما هی کالمعلوفه للمدی. لایعرف ماذا یراد بها اذا احسن الیها، تحسب یومها دهرها، و شبعها امرها.
    امیر المؤمنین (ع)در این بخش از فراز نخست خطبه، با زبان تمثیلی، اضلاع پنهان زندگی غافلانه را ترسیم می کند تا در معرض دید همه قرار گیرد. وضعیت انسان غافل، مانند حیوانی است (46) که نه به هدایت عقل و نه به هدایت انسان هادی و معصوم (ع) بلکه صرفاً به دلیل تبعیت از هوای نفس به کشتزاری روی آورد که وبا خیز و به آبشخوری گام نهد که دردانگیز است. مانند گوسفندی که برای فربه شدن می چرد و زیر کارد می رود. اما عاقبت خویش را نمی داند. تنها حال را می نگرد و آینده و عاقبت امور را نمی داند. اگر کسی به وی نیکی کند، چنان در شادکامی فرو می رود که گویی به هدف خود رسیده است به تعبیر بابا طاهر عریان:
    جره بازی رفتم به نخجیر - سیه چشمی زده بر بال مو تیر
    بوره غافل مچر در چشمه ساران - هرآن غافل چره غافل خوره تیر (47)
    تمثیل زندگی غافلانه به زندگی حیوانات، منشأ قرآنی دارد:
    ارایت من اتخذ الهه هویه افانت تکون علیه وکیلا ام تحسب ان اکثر هم یسمعون او یعقلون ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا (فرقان - 44 و 43)
    آیا دیده ای کسی را که خدای خویش را هوای خود گرفته، آیا تو بر او نگهبانی یا می پنداری که بیشتر ایشان می شنوند و یا تعقل می کنند، نیستند جز و مانند چهارپایان بلکه اینان گمراه تر از چهار پایانند.
    تعبیر اولئک کالانعم بل هم اضل در مواضع مختلفی از وحی الهی آمده است. در مباحث آینده به بیان آنها خواهیم پرداخت. بیان تمثیلی امیر المؤمنین در ادبیات اخلاقی و عرفانی بازتاب فراوان دارد و از عمربن عبدالعزیز نقل شده است که سخنرانی های خود را با ابیات زیر آغاز می کرد:
    نسر به ما یبلی و نشغل بالمنی - کما سر بالاحلام فی النوم حالم
    نهارک یا مغرور سهو و غفله - و اللیل نوم و الردی لک لازم
    سعیک فیما سوف تکره غبه - کذلک فی الدنیا تعیش البهائم (48)
    یعنی ما به امور ناپایدار دل بسته و به آرزوهای طولانی دل بسته ایم؛ همانگونه که انسان به خواب رفته، به رویایی که در خواب می بیند دلخوش است. روزهایت ای غافل، در ندانم کاری و غفلت سپری می شود؛ شبها نیز در خواب می گذرد در حالی که ناگزیر، مرگ فرا می رسد. تلاش تو هم مصرف اموری است که به نتایج آن ناخشنود می شوی، آری!

    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حیوانات این چنین زندگی می کنند. مولوی نیز وضعیت بی خبران را که شرط احتیاط و حزم را در زندگی فرو می گذارند، به زندگی حیوانات تشبیه می کند. در دفتر سوم، بز کوهی را مثل می آورد که چون ظاهر صحرا را می بیند به همواری و فراخی آن فریفته شده و از دیدن دام غافل می گردد و لذا به سوی دام می تازد. غافلان نیز دشت را می بینند ولی کمین را نمی بینند.
    روی صحرا هست هموار و فراخ - هر قدم دامیست کم ران او ستاخ
    آن بز کوهی دود که دام کو - چون بتازد دامش افتد در گلو
    آنک می گفتی که کو اینک ببین - دشت می دیدی، نمی دیدی کمین (49)
    شرط هوشیاری و احتیاط آن است که خوشیها و کامرانی های این جهانی موجب غفلت نشود. از اینکه امور بر وفق مراد حاصل می آید نباید چنان مست و فریفته شویم که دام بودن خوشیهای این جهانی را نبینیم. سخن در این نیست مه از تمتعات این جهانی نباید بهره مند شد بلکه بحث در نگرش ما نسبت به امور این جهانی است. هر چیزی در ارتباط ما با خود و خداوند متعال دارای یکی از دو نقش نردبان بودن یا سرسره بودن است. هر چیزی ممکن است چاهی باشد غفلت آور و دور کننده ما از خود و یا نردبانی باشد در نیل به آسمان معرفت.
    بی کمین و دام صیاد ای عیار - دنبه کی باشد میان کشت زار
    تا به ظاهر بینی آن مستان کور - چون فرو رفتند در چاه غرور (50)


    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    1- 2) فراز دوم؛ اندر مناقب امام علی (ع)

    پیشوای پارسیان در فراز دوم خطبه، از خود سخن می گوید و به تعبیری برخی از شارحان، از مناقب جمیل و مقامات جلیل خود پرده برمی دارد. در ظاهر، بین این فراز و فراز اول پیوستگی وجود ندارد تامل در مضامین این فراز، به ویژه دقت در اوصافی که حضرت در خصوص شخصیت خودشان بیان می کنند، پیوستگی عمیق و منطقی بین دو فراز را نشان می دهد. در این فراز از سه امر مهم سخن به میان آمده: علم و آگاهی امام (ع) اخبار مطابق با وقایع از امور و عواقب آن و پارسایی حضرت. حکمت های سه گانه فراز دوم را به اختصار یاد آور می شویم.


    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حکمت نخست:

    و الله لو شئت ان اخبرکل رجل منکم بمخرجه، و مولجه و جمیع شانه لفعلت، و لکن اخاف ان تکفروا فی برسول الله صلی الله علیه و آله. الا و انی مفضیه الی الخاصه ممن یومن ذلک منه.
    به خدا، اگر هر یک از شما را خبر دهم که از کجا آمده اید و به کجا می روید و سرانجام کارهای او چه خواهد شد، توانم. لیکن ترسم که درباره من غلو روید و مرا بر رسول خدا صلی الله علیه و آله تفضیل دهید، من این راز را با خاصگان در میان می گذارم و بیم برایشان نیست، به آنان اطمینان دارم
    حضرت علی (ع) به رازدانی خود اشاره می کند، او انسان هادی است که از سوی رسول گرامی اسلام (ص) به بسیاری از حقایق هستی وقوف یافته و محرم اسرار آفرینش است که در سه سئوال عمده کیستم؟، از کجایم؟، و به سوی کجا هستم؟ مندرج است.
    اما تعبیر حضرت در این موضع، مطلق نیست یعنی به جای اینکه از وقوف خویش بر جهان آفرینش سخن بگوید: کلام را به وضعیت مخاطبان محدود می کند و آنها را هشدار می دهد، که من در خصوص هر فردی به خوبی می دانم که از کجا هست و به کجا روان است و عواقب کارهایش چگونه است. اگر چیزی نمی گویم و لب از افشای حقایق بسته ام،تری از عدم ظرفیت انسانهای معمولی دارم که راه غلو می روند و مرا به رسول خدا (ص) تفضیل می دهند، به همین جهت پرده پندار را از چشم خواص که از ظرفیت وجودی مناسبی برخوردار هستند، کنار زده ام و گوشه ای از حقایق را باز گفته ام:
    راز جز با رازدان انباز نیست - راز اندر گوش منکر راز نیست
    پس باید از هر چه غفلت آور است عاری شد تا محرم اسرار گشت.
    محرم این هوش جز بی هوش نیست - مر زبان را مشتری جز گوش نیست




    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حکمت دوم:

    والذی بعثه بالحق، و اصطفاه علی الخلق، ما انطق الا صادقا. و قد عهد الی بذلک کله، و بمهلک من یهلک، و منجی من ینجوه، و مال هذا الامر. و ما ابقی شیئا یمر علی راسی افرغه فی اذنی و افضی به الی.
    به خدایی که او را بر حق برانگیخت و بر مردمان برتری بخشید، جز سخن راست بر زبان نمی آورم؛ و رسول خدا مرا از این حادثه آگاه ساخته است، و هلاکت آن کس را که هلاک شود، و رهای آن را که نجات یابد، به من گفته است. و از پایان کار خبر داده است و چیزی که در خاطرم می گذشت باقی نگذاشت جز آنکه آن را به گوشم فروخواند و سخن آن را با من راند.
    امام در موضع هشدار به غافلان آنان را اطمینان می دهد که سخن من ناشی از بصیرت ایمانی است و هرگز خلاف واقعیت از من نخواهید شنید. من از سر صدق و با دوستی کامل با شما سخن می گویم. سخن من هشدار کسی است که از جانب پیامبر گرامی (ص) از حوادث به خوبی آگاه است و عواقب و امور شما را نیک می داند، پس نشاید که از هشدار من غافلانه اعراض کنید و در گستاخی و بی باکی خود فرو روید. بر این اساس، ارتباط فراز دوم با فراز نخست معلوم می گردد. امام درز این فراز با تاکید بر علم، گفتار صدق و بندگی خود ارتباط کلامی خود را با غافلان هر چه بیشتر ایجاد می کند و آنها را به نیوشیدن هشدارهایش سوق می دهد.


    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حکمت سوم:

    ایها الناس انی و الله احثکم علی طاعته الا و اسبقکم الیها، و لا أنها کم عن معصیه الا و اتناهی قبلکم عنها.
    ای مردم! به خدا من شما را به طاعتی بر نمی انگیزم، جز آنکه خود پیش از شما به به گزاردن آن بر می خیزم و شما را از معصیتی باز نمی دارم، جز آنکه خود پیش از شما آن را فرو می گذارد.
    امام علی در این بخش از خطبه یادآور می شود که ای غافلان، کسی که در خصوص طاعت گریزی شما هشدار می دهد و شما را به سوی یاد خدا فرا می خواند، کسی است که در انجام تکالیف الهی پیشگام است. او ابتدا اوامر خدا را به جا آورده و آنگاه شما را به انجام آنها فرامی خواند. هرگز چنین نیست که خود نسبت به معاصی بی تفاوت باشد و شما را از آنها تحذیر کند. امام (ع) وجدان عمومی را به قضاوت فرامی خواند تا به خود آیند و در پرتو صدق و خلوص حضرت، بیداری و هوشیاری یابند. الگوی خود را بنگرند و در تقرب خویش به اوصاف او تلاش کنند.




    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ارتباط منطقی دو فراز

    کلام پایانی حضرت در این خطبه مانند سخن پایانی ایشان در خطبه 160 است. در آنجا نیز که به ترغیب مردم به ساده زیستی و تحذیر آنها از دنیازدگی می پردازند، در نهایت مردم را به تامل در روش زندگی امام دعوت می کنند. من که امام شما هستم چنین زندگی می کنم.! (51) و در موضع دیگر حضرت اشاره می کند که: انا یعسوب المومنین
    من رهبر و پیشوای مؤمنان هستم. (52)
    اسم اعظم فصل الحکم نور حق یعسوب دین - مقتدای انبیاء مسندنشین هل أتی (53)
    پر واضح است که حضرت بدینوسیله نه تنها حجت را بر غافلان تمام کرده است بلکه راه و رسم موعظه و تبلیغ دینی را نیز آموزش می دهد. تا فرد خود از زندان هوی و هوس رها نشده است و تا انسان خود به مقام عبودیت نرسیده است هرگز نمی تواند منادی آزادی دیگران باشد! مگر می توان مردم را به نیکی ها بر انگیخت در حالی که خود را غافلانه فراموش کرد؟
    اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم (بقره/44)
    آیا مردم را به نیکی امر می کنید و خود را فراموش می نمائید؟
    به همین دلیل حضرت سه محور اساسی اشاره کرده اند: آنچه به آدمی مربوط است، آنچه به گفتار وی بر میگردد و آنچه به کردار او راجع است. علم به وقایع و اصالت در نظر، صدق گفتاری و حقیقت جویی و خویشتندارانه زیستن به ترتیب، فضایل مربوط به سه محور یاد شده است. بیان امام از دو جهت موثر است. اولاً: از جهتی که ذکر شد، ثانیاً غاز جهت ارائه الگویی برای برنامه های آموزشی و ترویج اخلاق امیرالمؤمنین همه ما به نحوی معلم اخلاق و دعوت کننده به ارزشهای اسلامی هستیم. یکی از شرایط لازم برای تاثیر برنامه آموزشی و ترویج اخلاقی، این است که دعوت کننده باید از خود آغاز کند. در متون روایی تاکید شده است که غاز از خویشتن روشی است که به انبیا تعلیم شده است. قشیری و غزالی روایت زیر را آورده اند: خداوند به حضرت عیسی (ع)وحی فرمود:
    یا عیسی عظ نفسک فان اتعظت فعظ الناس و الافاستحی ربک.
    ای عیسی خویشتن را پند ده، اگر پند پذیرفتی در این صورت مردم را نیز پند ده و الا شرم دار از من که مردمان را پند دهی.

    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مولف کتاب ینبوع الاسرار این خطاب را در خصوص حضرت داود (ع)آورده است و در متون اخلاقی به این نکته مهم اشاره شده است:
    ابداء نفسک بمن تقول (54)
    ابتدا از خودت آغاز کن آنگاه به دیگران بپرداز.
    اگر چه این توصیف ارزشمند در متون دینی و ادبیات اخلاقی به وفور ذکر شده است اما مع الوصف یکی از ابعاد غفلت ما همین است که بدون آنکه خود را موعظه کنیم، دیگران را پند و اندرز می دهیم. پیش از آنکه گوش باشیم، زیان می شویم و بیش از آنکه عبرت بگیریم، درس می دهیم و از تدریس اخلاق بر خویشتن پرده غفلت می بافیم.
    چند می گویی سخن از دروغ دیگران - خویش را اول مداوا کن، کمال این است و بس (55)
    چه زیبا است زبان تمثیلی پیامبر گرامی اسلام (ص) در ترسیم وضعیت معلمان اخلاق که خود را فراموش کرده اند و دیگران را تعلیم می دهند:
    مثل الذی یعلم الناس الخیر و ینسی نفسه مثل الفتیله تضی بذنبه (56)
    کسی که به دیگران نیکی می آموزد و خود را فراموش می کند، چون شمعی است که به دیگران نور می دهد و خود را می سوزاند.
    فراخواندن مردم به نیکی و فراموش کردن خویش جز تباه ساختن خود حاصلی نمی دهد و این بدترین خود ستیزی آدمیان است. در اخلاق حرفه ای نیز چنین است. مدیر یک بنگاه و یا سازمان باید در ترویج اخلاق در فرهنگ سازمانی ابتدا از خویشتن شروع کند. اخلاق نمی تواند از طریق آموزشهای مستقیم نهادینه گردد بلکه روشهای غیر مستقیم مانند روش آموزش در عمل نقش موثرتری دارد. اخلاق ورزی مدیر و پای بندی به تعهدات اخلاقی خود بهترین گام ترویج اخلاق است. به همین دلیل نخستین مسئولیت اخلاقی هیات مدیره در یک بنگاه اخلاق ورزی خود آنهاست. (57)


    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آنچه گذشت

    خطبه 174 نهج البلاغه با زبان اقناعی و انگیزشی به غفلت زدایی می پردازد. بیان امام متقیان دارای دو فراز و هفت حکمت است. با مروری بر ترجمه منظوم خطبه، اثر دوست فاضل و شاعر توانا،امید مجد، حکمتهای یاد شده را بر می چینیم.
    فراز نخست:
    برده اید از یاد خدا ذکر خدا - گرچه غافل نیست یزدان از شما



    حکمت دوم:

    گرچه مسئولید در احکام دین - این زمان بگذاشتیدش بر زمین

    حکمت سوم:
    چون شده کز یاد یزدان غافلید؟- دوستی با غیر او را مایلید

    حکمت چهارم:

    چارپایانید که گویا شبان - سوقتان دادست در نیمه شبان
    در چراگاهی وبا آلوده نیز - چشمه آبش بود و بس درد خیز
    گوسفندانی که تنها می چرند - غافل از اینکه چرا می پرورند
    یا که چوپان را می باشد هدف - کاین چنینشان می دهد آب و علف
    عمر ایشان در چرا خورده رقم - قصدشان تنهاست سیری شکم




    امضاء

صفحه 3 از 19 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi