نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: چرا امام علی (ع) با چاه درد و دل می‌کرد؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,290
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,070
    مورد تشکر
    4,331 در 2,034
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض چرا امام علی (ع) با چاه درد و دل می‌کرد؟

    در روایتی از میثم تمار آمده است: شبی از شب ها امیرالمومنین (ع) مرا به صحرا برد. از کوفه بیرون رفتیم. به مسجد جعفی رسیدیم. آن حضرت چهار رکعت نماز خواند و بعد از سلام و تسبیح دست های خویش را بلند کرد و گفت: خدایا! تو را چطور بخوانم در حالیکه بنده گنهکار تو هستم و چطور تو را نخوانم در حالیکه عاشق تو هستم.
    خدایا! با دستان گناه آلود و چشمان امیدوار به سویت آمده ام. خدایا! تو مالک تمامی نعمت هایی و من گرفتار خطاها هستم. آن حضرت بعد از دعا به سجده رفت و صورت به خاک گذاشت و یکصد مرتبه گفت:خدایا عفوم کن.
    بعد از این از مسجد بیرون رفتیم تا به صحرا رسیدیم. امیرالمومنین (ع) خطی به دور من کشید و فرمود: از این خط بیرون نیا. مرا تنها گذاشت و رفت و در دل تاریکی گم شد.
    آن شب، شب تاریکی بود. پیش خودم گفتم: ای میثم! آیا مولا و سرورت را در این بیابان تاریک و با آن همه دشمن تنها رها کردی؟! پس در پیش خدا و پیامبراکرم چه عذری خواهی داشت؟! بعد از آن سوگند خوردم که مولایم را پیدا خواهم کرد. به دنبال آن حضرت رفتم و او را جست و جو کردم. هنگامی که آن حضرت را از دور دیدم، به طرفش راه افتادم، وقتی که رسیدم دیدم آن حضرت تا نصف بدن به چاه آب خم شده است و با چاه آب سخن می گوید و چاه هم با وی سخن می گوید.

    هنگامی که که آن حضرت امدن مرا حس کرد پرسید: کیستی؟ گفتم:میثم هستم. فرمود: مگر نگفتم از آن دایره پایت را بیرون مگذار؟! گفتم: نتوانستم تحمل کنم و ترسیدم که دشمنان، بر تو اسیب برسانند. پرسیدند:آیا چیزی از آنچه گفتم شنیدی؟ گفتم:نه سرورم، چیزی نشنیدم. فرمود:ای میثم! هنگامی که که سینه ام از آنچه در آن دارم حس تنگی کند، زمین را با دست می کنم و راز خودم را به آن می گویم و هر وقت که زمین گیاه می رویاند، آن گیاه از تخمی است که من کاشته ام( بحار، ج ۴۰، ص ۱۹۹ و منتهی الامال، ج ۱، ص ۴۰۱)}

    همانطوری که ملاحظه می کنید خود میثم تمار از این راز علی (ع) سر در نیاورد علی (ع) هم برای میثم برملا نکرد زیرا میثم تحمل نیاورد و اگر آن شب تحمل میکرد اسراری برای وی تعلیم داده می شد.

    درصورتی که بپذیریم که حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) سر در چاه فرو می بردند و درد دل های خود را بیان می فرمودند درست باشد، باید به چند نکته توجه داشت:

    1- دعای حضرت پیش از درد دل

    همان طور که در این روایت آمده، امیرالمومنین (ع) قبل از سخن گفتن و درد دل با چاه، راز و نیاز و درد دلی را با خدای بلندمرتبه داشته است. و اینگونه نبوده است که با درد دل کردن در چاه از خداوند غفلت نماید.

    2- مناجات با خداوند
    صحبت کردن امام علی (ع) و درد دل کردن با چاه منافات با مخاطب قرار دادن خداوند بلندمرتبه ندارد. امکان دارد در عین درد دل گفتن و مناجات با خداوند متعال، سر در چاه فرو می برده است؛ چرا که مکان و زمان مناجات ، به ویژه موقع مصائب عظیم و جانکاه، در آرامش بخشیدن به انسان تأثیر دارد. و امکان دارد این عمل امام باعث ارامش بیشتر وی می شده و این خود هم در مسیر خداوندی است. در روایتی از امام باقر ( ع) خطاب به یکی از پیروانشان هم سفارش شده که هر موقع دلت به تنگ آمد، چاله ای کنده و راز خویش را داخل آن بازگو کن.
    امضاء



  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi