صفحه 2 از 14 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 133

موضوع: جایگاه رزق انسان در هستی

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    هماهنگی سخن امامان با عقل روحانی انسان ها


    حقایق را به کمک امام معصوم بالاتر از عقلِ چون و چرا، در افقی متعالی بیابید و به آن گردن نهید. می دانید که دو عقل داریم؛ یکی عقل چون و چرا یا عقل بحثی و یکی هم عقل حِکمی که این عقل حکمی تلاش دارد با حقایق مرتبط شده و بدون هیچ چون و چرایی تسلیم حقایق شود. انسان ابتدا با عقل چون و چرایی اش می گوید: من هر چیزی را با دلیل می خواهم قبول کنم. برای جوان ها این عقل بد نیست و اگر درست حرکت کنند، از طریق همین عقل به حقیقت نزدیک می شوند، امّا اگر کسی در سن 60 سالگی هنوز همان افکار یک جوان 18ساله را داشته باشد و در حدّ همان عقلِ چون و چرا بماند، دیگر به نظر شما این فرد،
    ص: 24
    پیرمرد عاقلی است یا پیرمردی است که از مقصد دور افتاده؟! مسلّم است که پیرمرد60 ساله، اگر الفاظ، حرکات و تفکّرش، تفکر یک جوان 18ساله باشد! این دیگر عقل ندارد!! زیرا بعد از 40 سال هنوز در موطن 18 سالگی است و هنوز از عقلِ چون و چرا به عقل هدایتگر راه پیدا نکرده است. این خیلی بد است. درست است که قبح اش پیدا نیست، چون اکثر مردم عقلشان عقلِ چون و چراست. ولی نرسیدن به عقل هدایتگر خطر بزرگی است. انسان اگر در سن 40 سالگی هنوز دارای عقلی نباشد که حرف های امیر المؤمنین علیه السلام را به راحتی بپذیرد و نوری در خود ایجاد نکرده باشد که سخن معصوم را تصدیق کند، این باید بداند خود را در ورطه هلاکت قرار داده است، باید پس از این مدت، می رسید به جایی که وقتی با سخن معصوم روبه رو می شود بگوید:
    چون
    یافتمت جانان
    بشناختمت
    جانان
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اگر به لطف الهی به این حقیقت رسیدید که اهل البیت علیهم السلام حق می گویند و در شما عقلی پیدا شد که سخن آن ها را تصدیق کرد -که این راهی است ممکن و زود دسترس- دیگر وظیفه شما در روبه رو شدن با سخنان آن ها، تلاش است تا حرف آن ها را در زندگی خود پیاده نمایید، نه این که هنوز بخواهید بررسی کنید که راست می گویند یا نه. کلام معصوم با عقل روحانی هر انسانی همخوانی دارد و در واقع سخن آن ذوات مقدّس، قصّه حقیقت جان ما است، عاقل کسی است که توانسته عقلش را در مسیر فهم سخن امامان معصوم تربیت کند.
    ص: 25
    مثلاً شما به لطف خدا در ماه رجب روزه اید، حال میل بدنی تان حرفش این است که پیش از ظهر گرسنه است و آن وجه متعلّق به بدنِ روحتان مایل است غذا بخورد، ولی فطرتتان اعلام می کند، این گرسنگی، عبودیت است و لذا مایل است بر بندگی خدا پایداری کند و حالا یک جدایی بین این دو بعد صورت می گیرد، یعنی سه خود پیدا شد: خودی که می گوید: گرسنه است. خودی که می گوید: ماه رجب، روزه اش ثواب بسیار دارد و می خواهد روزه باشد. و خودی که بین این دو بُعد می خواهد قضاوت و داوری کند. چون من یا نفس انسان، درجه مند است. آن بُعدی که می خواهد داوری کند، عقل نام دارد، اگر خود آن عقل به نورانیت کامل رسیده باشد، سخن معصوم را تصدیق می کند و به تضادّ درونی پایان می دهد.
    شما دارای بُعدی هستید که در عرصه های تفکّر می توانید به جای این که چون و چراهای عقل بحثی را بپذیرید، حرف قدسی امامان معصوم را تصدیق کنید، یعنی با درجه وجودی برتری از وجود خودتان با سخن معصوم روبه رو شوید و نه با درجه وجود مادون و غریزی تان، که در این صورت هم باز خودتان هستید. ولی اگر هنوز در چون و چرا بمانید، دو ضرر کرده اید: یکی این که هنوز کودک اید و با این که سنّ شما بیشتر شده، از مرحله کودکی عبور نکرده اید، دیگر این که از منابع عالیه قدسی برای سیر و سلوک خود محروم هستید.
    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تصحیح نسبت خود با سخن معصومین


    آری؛ می شود زحمت کشید، و نسبت به سخن معصوم و آیات قرآن به اطمینان رسید، چنین عقل و استعدادی در ما نهفته است، باید آن را به کار گیریم. هیچ راهی برای اعتقاد مطلق به قرآن جز خود قرآن نیست، اگر در یک سوره از قرآن به خوبی تدبّر نمایید یقین پیدا می کنید، که این کلمات، کلمات الهی است و از مقامی صادر شده که آن مقام، مقام خالق انسان و جهان است و جوانبی از ابعاد انسان را در نظر دارد که هرگز انسان ها به خودی خود نمی توانند متوجّه آن جوانب بشوند. حالا که قلب به این مرحله رسید، آیا درست است آن عادت قبلی را داشته باشیم و بخواهیم در مقابل سخنان خدا چون و چرا کنیم؟ وقتی قلبمان موضوع را تصدیق می کند دیگر انصاف آن است که آن موضوع را به عنوان یک سرمایه سیر و سلوکی بگیریم و اجازه ندهیم «وَهْم» و «عقلِ چون و چرا» میدان عمل مان را تحت تأثیر خود قرار دهند. این چون و چراها مربوط به سن نوجوانی است که هنوز انسان به مقام تصدیق دین و دیانت نرسیده است. این که پس از تصدیق سخن خدا و کلمات معصومین علیهم السلام باز چون و چرا می کنیم، اسمش عادتِ ماندن در دوران نوجوانی است، این دیگر بد است. یعنی عادتی که در دورانی داشته ایم که هر چیزی را نقد می کردیم، این عادت را بیاوریم در جایی که می توان با خودِ حقیقت روبه رو شد. گفت:
    تا
    به دریا سیر اسب و زین بود
    بعد
    از آنش مرکب چوبین بود

    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تا لب دریا باید با اسب حرکت کرد، حالا یکی بگوید که من می خواهم روی سطح دریا را هم با اسب بروم، خوب؛ خفه می شود! اگر بخواهیم تا آخر عمر بگوییم این آیه راست می گوید یا نه، پس چه موقع وارد دینداری شویم و از برکات دینداری بهره بگیریم؟ باید عقل قدسی پیدا کنید تا رابطه شما با سخنان معصومین، رابطه پذیرش و انجام باشد. اگر دلیل روشن به تو گفت که این حرف ها از طرف معصوم است، دیگر عقل تبعیت از سخن معصوم را در خود رشد دهید. شما این عقل را دارید، تلاش کنید به کار بگیرید، نگذارید تا آخر عمر این عقل در حاشیه باشد. اگر هنوز هم در مقابل سخن معصوم چون و چرا کنید، دیگر این عقل، عقل کودکانه است، نباید انسان خود را فریب دهد و این روحیه را نشانه عقل مداری خود بداند، غافل از این که از عقل بزرگی خود را محروم کرده است. تو با عقل جستجوگر و چون و چرا، تلاش کن بفهمی این کلمات مربوط به امام معصوم است ولی وقتی مطمئن شدی گوینده اش معصوم است، دیگر آن عقل را کنار بگذار و عقل قدسی را بگیر که آن عقل به جای چون و چرا، آن کلمات را می بلعد. با پرورش عقل قدسی به مقامی می رسید که وقتی سخنان معصومین علیهم السلام را می شنوید، دیگر مقاومت در مقابل دستورات آن ها برایتان معنی نمی دهد. اگر می بینید پیامبر خدا«صلّی الله علیه وآله سلّم» این همه تسلیم حق است، چون آن همه عاقل است. فکری برای خود بکنید که وقتی با دستورات امامان روبه رو می شوید، چطور عمل کنید. هنر داشته باشید، حرف معصوم را بپذیرید.

    با این مقدّمات که عرض شد، باید ابتدا نسبت خود را با جملات امام معصوم اصلاح کنیم و با یک عقل هدایت پذیر با آن برخورد کنیم.
    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تصحیح نسبت خود با سخن معصومین


    آری؛ می شود زحمت کشید، و نسبت به سخن معصوم و آیات قرآن به اطمینان رسید، چنین عقل و استعدادی در ما نهفته است، باید آن را به کار گیریم. هیچ راهی برای اعتقاد مطلق به قرآن جز خود قرآن نیست، اگر در یک سوره از قرآن به خوبی تدبّر نمایید یقین پیدا می کنید، که این کلمات، کلمات الهی است و از مقامی صادر شده که آن مقام، مقام خالق انسان و جهان است و جوانبی از ابعاد انسان را در نظر دارد که هرگز انسان ها به خودی خود نمی توانند متوجّه آن جوانب بشوند. حالا که قلب به این مرحله رسید، آیا درست است آن عادت قبلی را داشته باشیم و بخواهیم در مقابل سخنان خدا چون و چرا کنیم؟ وقتی قلبمان موضوع را تصدیق می کند دیگر انصاف آن است که آن موضوع را به عنوان یک سرمایه سیر و سلوکی بگیریم و اجازه ندهیم «وَهْم» و «عقلِ چون و چرا» میدان عمل مان را تحت تأثیر خود قرار دهند. این چون و چراها مربوط به سن نوجوانی است که هنوز انسان به مقام تصدیق دین و دیانت نرسیده است. این که پس از تصدیق سخن خدا و کلمات معصومین علیهم السلام باز چون و چرا می کنیم، اسمش عادتِ ماندن در دوران نوجوانی است، این دیگر بد است. یعنی عادتی که در دورانی داشته ایم که هر چیزی را نقد می کردیم، این عادت را بیاوریم در جایی که می توان با خودِ حقیقت روبه رو شد. گفت:
    تا
    به دریا سیر اسب و زین بود
    بعد
    از آنش مرکب چوبین بود
    ص: 27
    تا لب دریا باید با اسب حرکت کرد، حالا یکی بگوید که من می خواهم روی سطح دریا را هم با اسب بروم، خوب؛ خفه می شود! اگر بخواهیم تا آخر عمر بگوییم این آیه راست می گوید یا نه، پس چه موقع وارد دینداری شویم و از برکات دینداری بهره بگیریم؟ باید عقل قدسی پیدا کنید تا رابطه شما با سخنان معصومین، رابطه پذیرش و انجام باشد. اگر دلیل روشن به تو گفت که این حرف ها از طرف معصوم است، دیگر عقل تبعیت از سخن معصوم را در خود رشد دهید. شما این عقل را دارید، تلاش کنید به کار بگیرید، نگذارید تا آخر عمر این عقل در حاشیه باشد. اگر هنوز هم در مقابل سخن معصوم چون و چرا کنید، دیگر این عقل، عقل کودکانه است، نباید انسان خود را فریب دهد و این روحیه را نشانه عقل مداری خود بداند، غافل از این که از عقل بزرگی خود را محروم کرده است. تو با عقل جستجوگر و چون و چرا، تلاش کن بفهمی این کلمات مربوط به امام معصوم است ولی وقتی مطمئن شدی گوینده اش معصوم است، دیگر آن عقل را کنار بگذار و عقل قدسی را بگیر که آن عقل به جای چون و چرا، آن کلمات را می بلعد. با پرورش عقل قدسی به مقامی می رسید که وقتی سخنان معصومین علیهم السلام را می شنوید، دیگر مقاومت در مقابل دستورات آن ها برایتان معنی نمی دهد. اگر می بینید پیامبر خدا«صلّی الله علیه وآله سلّم» این همه تسلیم حق است، چون آن همه عاقل است. فکری برای خود بکنید که وقتی با دستورات امامان روبه رو می شوید، چطور عمل کنید. هنر داشته باشید، حرف معصوم را بپذیرید.
    ص: 28
    با این مقدّمات که عرض شد، باید ابتدا نسبت خود را با جملات امام معصوم اصلاح کنیم و با یک عقل هدایت پذیر با آن برخورد کنیم
    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    رزقی که به دنبال توست



    عنایت داشتید که حضرت فرمودند: دو نوع رزق هست، یک نوع رزقی که تو به دنبال آن می دوی و برای تو مقدّر نشده است و بدون آن که به آن محتاج باشی، حرص تو دنبال آن است و در عین این که در طلب آن هلاک می شوی هرگز به دست نمی آوری - چون اصلاً مال تو نیست- یک نوع رزق دیگر هم هست که خدا برایت مقدّر کرده است و آن به دنبال تو است تا خودش را به تو برساند، و هیچ کس هم نمی تواند آن را از تو بگیرد.

    خداوند در قرآن می فرماید: «ما مِنْ دابَّهٍ فِی الْاَرْضِ اِلاّ عَلَی اللهِ رِزْقُها»؛(1) هیچ جنبنده ای نیست جز این که رزقش بر خدا واجب است. یعنی آن رزق حقیقی که خداوند برای جنبنده ها تقدیر کرده، طوری است که خداوند برای خود واجب کرده است که آن را به موجودات برساند، پس آن رزق که خدا تقدیر کرده است تو را می جوید تا به تو برسد. البته اگر بخواهید از این آیه و روایات این طور نتیجه بگیرید که ما نباید هیچ تلاش بکنیم، خود رزق می آید، با حرف خدا و امامان معصوم علیهم السلام بازی می کنید. آری؛ آن رزق مقدّر را کسی نمی تواند از تو بگیرد، تلاش اضافه هم آن را اضافه نمی کند، ولی این در صورتی است که تو با حالت

    ص: 29



    1- سوره هود، آیه 6

    معمولی عمل کنی. حضرت دارند با آدم حرف می زنند، می گویند: خودت را ذلیل رزقت نکن، نفرمودند اصلاً تحرّک نداشته باش و برنامه ریزی نکن و از حالت یک انسان معمولی هم خارج شو.

    تحلیل های غلط نسبت به فقر و ثروت

    حضرت در ادامه نصیحت شان به امام حسن علیه السلام می فرمایند: «ما اَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحاجَه»؛ یعنی با این توصیف، چقدر زشت است در موقع نیاز، انسان خود را خوار کند. چون آن رزقی که بناست برای تو بیاید که می آید و آن رزقی هم که برای تو مقدّر نشده که نمی آید، پس چرا خود را در مقابل اهل دنیا، خوار و ذلیل می کنی؟ با توجه به این که وقتی خودت را در مقابل صاحبان ثروت سبک و ذلیل می کنی، رزقت اضافه نمی شود، پس چه جای چنین کاری؟! پس از آن که فرمودند: چه زشت است در موقع نیازمندی، انسان خود را ذلیل کند، می فرمایند: «وَالْجَفا عِنْدَ الْغِنا»؛ و چه زشت است ستمکاری به هنگام بی نیازی! چون فکر کرده ای آنچه به تو رسیده است خودت به دست آورده ای، نمی فهمی که آنچه به عنوان رزق فعلاً در اختیار توست، خداوند این چنین مقدّر کرده است تا در این شرایط امتحان بدهی، فکر می کنی تو خودت به دست آورده ای و مال تو است.

    ظلم و تکبّر در موقع ثروتمندی از آن جا ناشی می شود که انسان تصوّر کند خودش این ثروت ها را به دست آورده است و هر کاری دلش بخواهد می تواند با آن ها انجام دهد، ولی وقتی فهمید یک قاعده ای درعالم جاری است و طبق آن قاعده و سنّت به او چنین ثروتی رسیده است، طور دیگری با ثروتش عمل می کند.

    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تحلیل های غلط نسبت به فقر و ثروت

    حضرت در ادامه نصیحت شان به امام حسن علیه السلام می فرمایند: «ما اَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحاجَه»؛ یعنی با این توصیف، چقدر زشت است در موقع نیاز، انسان خود را خوار کند. چون آن رزقی که بناست برای تو بیاید که می آید و آن رزقی هم که برای تو مقدّر نشده که نمی آید، پس چرا خود را در مقابل اهل دنیا، خوار و ذلیل می کنی؟ با توجه به این که وقتی خودت را در مقابل صاحبان ثروت سبک و ذلیل می کنی، رزقت اضافه نمی شود، پس چه جای چنین کاری؟! پس از آن که فرمودند: چه زشت است در موقع نیازمندی، انسان خود را ذلیل کند، می فرمایند: «وَالْجَفا عِنْدَ الْغِنا»؛ و چه زشت است ستمکاری به هنگام بی نیازی! چون فکر کرده ای آنچه به تو رسیده است خودت به دست آورده ای، نمی فهمی که آنچه به عنوان رزق فعلاً در اختیار توست، خداوند این چنین مقدّر کرده است تا در این شرایط امتحان بدهی، فکر می کنی تو خودت به دست آورده ای و مال تو است.


    ظلم و تکبّر در موقع ثروتمندی از آن جا ناشی می شود که انسان تصوّر کند خودش این ثروت ها را به دست آورده است و هر کاری دلش بخواهد می تواند با آن ها انجام دهد، ولی وقتی فهمید یک قاعده ای درعالم جاری است و طبق آن قاعده و سنّت به او چنین ثروتی رسیده است، طور دیگری با ثروتش عمل می کند.

    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ر جامعه در رابطه با ثروت دو نوع بینش باطل داریم: یکی فقیری که فکر می کند به نفعش بوده است که بیشتر داشته باشد و دیگری ثروتمندی که فکر می کند دارایی اش برایش بزرگی و کمال است. برای اصلاح چنین افکار غلطی قرآن می فرماید: «فَاَمّا الْاِنْسانُ اِذا مَاابْتَلیهُ رَبُّهُ»(1) یعنی؛ وقتی پروردگارِ انسان، بخواهد او را امتحان کند، دو نوع برخورد با او دارد، «فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبّی اَکْرَمَنِ»؛ یا او را با ثروت محترم می دارد و او می گوید: پروردگارم مرا گرامی داشت «وَ اَمّا اِذا مَاابْتَلیهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبّی اَهانَنِ»؛ و یا او را با محدود کردن ثروت، امتحان می کند و او می گوید: پروردگارم مرا سبک شمرد. خداوند پس از طرح این دو بینش می فرماید:«کَلّا!»؛ یعنی این چنین نیست! «بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیم وَ لا تَحاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکین»؛ بلکه شما با ثروتتان باید وسیله اکرام یتیمان و اطعام مسکینان را فراهم کنید و نکردید، با این تصوّر که فکر کرده اید خداوند شما را ثروتمند کرده چون می خواسته شما را بزرگ بدارد. این فرهنگ، فرهنگ غلطی است که فقر را نشانه خواری و غنا را نشانه بزرگی می داند. اگر می خواهید دریچه معارف اهل البیت علیهم السلام به روی قلبتان باز شود، باید از این نوع تحلیل های تاریک دنیایی فاصله بگیرید
    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پنج غنیمت در زندگی

    امام باقر علیه السلام به جابربن یزیدجعفی نصیحت می کنند که «یا جابِر! اِغْتَنِمْ مِنْ اَهْلِ زَمانِکَ خمْساً»؛ پنج چیز را در رابطه با مردم زمانه غنیمت شمار: «إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ»؛ اگر در مجلسی حاضر بودی و تو را نشناختند. «وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ»؛ و اگر از جلسه خارج شدی و به دنبالت نبودند. «وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشاوَر»؛ و اگر در جلسه بودی و از تو نظر نخواستند. «وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ یُقْبَلْ قَوْلُکَ»؛ و اگر نظر دادی و نظرت را نپذیرفتند. «وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ»؛(1) و اگر خواستگاری کردی و جواب ردّ دادند. این پنج حالت را غنیمت بشمار، نه این که از آن ها ناراحت شوی، چون امام علیه السلام می خواهند که ارزش های اهل دنیا برای ما ملاکِ کمال و خواری قرار نگیرد. مگر تو در این دنیا نیامده ای که عبودیت خود را تقویت کنی، سراسر این دنیا امتحان است برای اظهار عبودیت. اگر گفتند: فلانی فقیر است، بگو: الحمدلله، ولی اگر ثروتمند بودی، باید بدنت بلرزد که در آن شرایط چطوری مسئولیتم را انجام دهم تا از امتحان الهی سرفراز خارج شوم و خللی در عبودیتم وارد نشود. امام علیه السلام در قسمت پنجمِ نصیحت خود می فرماید: اگر خواستگاری کسی رفتی و دست ردّ به سینه ات زدند این را غنیمت بشمار، چون مصلحتی در آن است، سرّی پشت قضیه است. حالا ما آزاد و راحت می شویم از این تصورات که اگر ازدواج نکنیم مسائل جنسی مان چه می شود. آیا ارضای مسائل جنسی در زندگی اصلاست و یا فرع؟
    می فرمایند وقتی تو وظیفه ات را انجام دادی و خواستگاری هم کردی ولی تو را ردّ کردند، به چیزی دسترسی پیدا می کنی که به نحو دیگری از مزاحمت مسائل جنسی ات راحت می شوی و می توانی به سیر روحانی خود ادامه دهی. خود خداوند در قرآن فرمود: «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ»؛(1) یعنی آن هایی که امکان ازدواج برایشان نیست، عفّت خود را نگهدارند تا خداوند به نحوی آن ها را با فضل خود غنی گرداند.خدا نوری به قلب تو می اندازد که دیگر این مشکل را نداری.

    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    جوانی که برای خدا و برای حفظ عفّت به خواستگاری می رود، اگر او را بپذیرند، عفّتش حفظ می شود، اگر نپذیرند باز خداوند به نحو دیگر عفّتش را حفظ می کند. امام باقر علیه السلام می خواهند ما متوجه شویم قواعدی در این عالم جاری است که محرومیت های دنیایی، حقیقتاً محرومیت نیست. لذا می فرمایند: آنها را غنیمت بشمار. پس نمی شود گفت فقر نشانه حقارت و ثروت نشانه بزرگی است. اشتباه از این جاست که وقتی پروردگار ما، ما را امتحان می کند، وقتی به ما نعمت می دهد، می گوییم: «اَکْرَمَنِ»؛ مرا گرامی داشت و وقتی ثروت ما را محدود می کند، می گوییم: «اَهانَنِ»؛ یعنی به من بی محلی کرد و مرا سبک شمرد، می فرماید: «کَلاّ!»؛ یعنی این چنین نیست، یعنی این بینش که غنا نشانه شرافت، و فقر نشانه خواری است، غلط است. اگر توانستید دو آیه اوّل را به دو آیه بعد وصل کنید، دل من راضی می شود، چون بعد از این دو آیه
    ص: 33
    ________________________________________
    1- سوره نور، آیه33.
    که عرض شد، خداوند جایگاه ثروتمندی در دنیا را تحلیل می کند و می فرماید: «بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیم وَ لا تَحاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکین»؛ یعنی چون نگاهتان به ثروت و فقر غلط است. ثروت را در مسیر صحیح که عبارت باشد از تکریم یتیم و اطعام مسکین، مصرف نمی کنید، فرهنگتان به دست آوردن ثروتِ سرگردان است. اگر ثروت در فرهنگ دینی وارد زندگی انسان ها شود، آن ثروت جهت دار است و در مسیر خاص قرار می گیرد و در نتیجه نه فرد ثروتمند فاسد می شود و نه جامعه، ولی اگر همان ثروت در فرهنگ غیر دینی، وارد جامعه شود آن ثروت، سرگردان می شود و شخص ثروتمند را به غرور و کبر می کشاند و جامعه را هم گرفتار تفاوت طبقاتی می کند
    امضاء


صفحه 2 از 14 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi