صفحه 1 از 14 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 133

موضوع: جایگاه رزق انسان در هستی

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    1,012
    تشکر
    210
    مورد تشکر
    194 در 69
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض جایگاه رزق انسان در هستی

    جایگاه رزق انسان در هستی

    مقدمه

    اشاره


    باسمه تعالی



    شاید در ابتدا انتظار عزیزان این باشد که مباحث این کتاب به صورت یک مقاله علمی که عموماً هم معمول است، ارائه شود. ولی همچنان که ملاحظه می فرمایید به دلایل زیر تلاش شده است در ویراستاری متنِ کتاب فضای گفتاری آن حفظ شود.



    1- فرق متون دینی با مقاله های صرفاً علمی این است که متون دینی - از جمله این کتاب- باید علاوه بر آن که جنبه اطلاع رسانی داشته باشد، جنبه حضوری و بازی گرانه مخاطب خود را نیز حفظ کند، زیرا هدف دین تربیت انسان است و نه آموزش او، و جایگاه باورهای دینی قلب انسان است و نه ذهن او. در این روش است که انسان، متذکر و متأثر می گردد و مطالب دینی، او را در تغییر رفتار یاری می کند، و لذا باید ارتباط حضوری متون دینی با مخاطَب خود حفظ شود و آنچه توسط سخنران در حالت
    ص: 9



    حضور بیان شده است با همان حال و هوا به صورت نوشتار در آید تا همان سیر و سفر حضوری در قلب خواننده محقق گردد.

    2- در دریافت "حصولی" از واقعیات به هیچ وجه پیوندی میان ما و واقعیات برقرار نمی شود و آن هایی که عادت کرده اند در حدّ آگاهی از واقعیات، متوقف شوند انتظار دارند در موضوعات مورد بحث یک مقاله شُسته و رُفته خدمتشان عرضه شود، ولی ما تلاش می کنیم عقل و قلبِ مخاطب، در محضر خودِ حقیقت قرار گیرد و از پرتو مقدس آن بهره مند گردد و این کار با علم حصولی نسبت به حقایق مقدس، ممکن نیست. آری «زِگوهر سخن گفتن آسان بود» ولی آن را یافتن و در حضور آن قرارگرفتن و از تَلَؤلؤِ آن بهره مندگشتن، راه دیگری می خواهد، آن هم راهی که بس طولانی است، راه سیر از مفهومِ وجود، به سوی خودِ وجود، راهی که عارف در وصف آن می گوید:

    رهرو
    منزل عشقیم و زسر حدّ عدم
    تابه اقلیم وجود این همه راه آمده ایم



    3- خصوصیات متون دینی می طلبدکه یک نحوه «از خویش برون آمدن» را درپی داشته باشد، تا عزم عمل در خواننده شعله ور شود که گفت:
    شهر خالی است زعشاق، بود کز طرفی
    مردی از خویش برون آید و کاری بکند
    به تعبیر دیگر در متون دینی رابطه «منتویی»(1)
    بین خواننده و متن برقرار است یعنی انسان با کل وجود خود با متن مرتبط می شود و درون رابطه قرار می گیرد.
    ص: 10


    1- تعبیر «من و تو» نام کتاب مارتین بوبر نویسنده اتریشی است.



    4- متون بزرگ دینی که منشأ تحول در اقوام و ملل شده و می شود چیزی جز مخاطبه و محاوره متقابل گوینده با خواننده نیست، آن هم با ارائه انبوه مثال ها. مسلّم مولوی بنا ندارد در مثنوی و یا در دیوان شمس تبریزی اطلاعات خود را با خواننده در میان بگذارد، بلکه تلاش او این است که راهی در مقابل مخاطب خود بگشاید و او را نسبت به خود فعال نماید. لذا نمی تواند به نحوه دیگری غیر از نحوه ای که مثنوی یا دیوان شمس را ارائه داده است، سخن بگوید و اگر حسام الدین چلپی سایه به سایه مولوی اشعار او را می نویسد، حالت مخاطبه و محاوره متقابل آن ها را نیز حفظ می کند، و به همان اندازه که انسان دارای ابعاد گوناگون و تو در توست، باید مولوی هم - که انسان را مخاطب خود قرار داده است – تو در تو حرف بزند، هرچند تصور بعضی در ابتدای امر این باشد که مثنوی نظم ندارد و مولوی پراکنده سخن گفته است؛ مگر انسان سنگ است که یک وجه داشته باشد و عقل و خیال و عاطفه و فطرت او هرکدام بر دیگری تنیده نباشد؟
    حتماً مستحضرید که تفسیر قیّم المیزان نیز حاصل محاوره و مخاطبه علامه طباطبایی«رحمه الله علیه» با شاگردان خاص ایشان در شب های جمعه در منزلشان و روزهای چهارشنبه در مدرسه حجّت بود و حضرت علامه«رحمه الله علیه» حاصل آن مخاطبه و محاوره بینابینی را با وسعت بیشتر تدوین نمودند و همین موجب می شود که در خواندن آن تفسیر گرانقدر حالت حیات و «از خویش برون آمدن» در خواننده ایجاد شود.
    از همه مهم تر خود قرآن است که سراسر محاوره و مخاطبه با خواننده خود است و آن هم محاوره ای با ابعاد گوناگون و با شخصیتِ تو در توی انسان - انسانی که عقل و خیال و عاطفه و فطرت او تماماً بر هم تنیده شده است - به طوری که هرکس می خواهد با قرآن به عنوان یک کتاب علمی صِرف برخورد کند - و نه کتابِ به باورکشیدن روح و قلب انسان - ممکن است سؤال کند که چرا مثلاً داستان حضرت موسی علیه السلام را این همه پراکنده و هر وَجه آن را در جایی گفته است؟ از نظر چنین فردی شاید قرآن نظم یک مقاله علمی را نداشته باشد، ولی اگر متوجه شد قرآن کتاب تربیت است و هرلحظه با تمام ابعاد انسان سخن می گوید و در مثال حضرت موسی علیه السلام در هر موقعیتی وجهی را پیش می کشد که مربوط به همان وجه مخاطَب قرآن است و بقیه وجوه در فضای محاوره و مخاطبه ای دیگر باید به میان آید، می فهمد که قرآن به اندازه انسان منظم است.




    5- وقتی مجموعه ای از سخنرانی های استاد طاهرزاده به صورت نوشتار درمی آید ایشان پس از بررسی آن، حذف و اضافاتی را اِعمال می نمایند تا خوانندگان محترم بتوانند بیشترین استفاده را ببرند و لذا چون بعضاً مطالب مفصلی به بحث اضافه شده است ممکن است در هنگام مطالعه کتاب احساس شود در بعضی از قسمت ها حالت سخنرانی بودن بحث تغییر کرده است، که از آن گریزی نیست. ولی به طور کلی چون معتقدیم هدف متون دینی تربیت انسان است و نه صرفاً آموزش و جایگاه تربیت قلب است و نه ذهن، سعی شده است تا حدّ امکان فضای محاوره ای آن محفوظ بماند.
    ص:
    امضاء



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    1,012
    تشکر
    210
    مورد تشکر
    194 در 69
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    جایگاه رزق انسان در هستی



    سال های گذشته که بحث رزق توسط استاد طاهرزاده مطرح شد، از همان ابتدا با استقبال زیادی روبه رو گردید و نوارهای آن به طور مکرر تکثیر شد و در اختیار مشتاقان قرار گرفت. به همین دلیل انتشارات المیزان از همان ابتدا در صدد بود تا برای استفاده بیشتر، آن مباحث را از نوار پیاده و به صورت کتاب در اختیار عزیزان قرار دهد. لذا پس از پیاده شدنِ مباحث از نوار و بازبینی آن توسط استاد طاهرزاده و اضافه کردن مطالبِ تکمیلی، بحمدالله اکنون آن مباحث در اختیار عزیزان قرار دارد.

    امروزه اکثر مردم نسبت به تأمین رزق در توهّم شدیدی به سر می برند و اگر به کمک معارف الهی و سخنان معصومین علیهم السلام خود را از آن نجات ندهند، سراسر زندگی شان لگدمال طلبِِ افراطی رزق می شود. إن شاءالله این مبحث طریقی برای عبور سالم از چنین ورطه ای باشد.

    این کتاب موقعیت رزق را در زندگی انسان ها به کمک آیات و روایات مورد بررسی قرار داده و جایگاه تلاش انسان ها و محدوده آن را در رابطه با تأمین رزق روشن کرده است.

    راستی چرا خداوند رزق بعضی ها را وسعت داده؟ آیا وسعت رزق به خودی خود امتیازی برای انسان محسوب می شود؟ عوامل تنگی رزق کدام است و نقش انسان در وسعت و تنگی رزق تا چه اندازه است؟ جایگاه راضی شدن به رزقِ مقسوم کجاست و چه تأثیری در سلوک الی الله دارد؟ و ..... این ها سؤالاتی است که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.

    ص: 13

    امیدواریم توانسته باشیم از این طریق در راستای ارتقاء و تعمیق تفکر دینی و مقابله با حرصِ عنان گسیخته دنیای جدید، در رابطه با موضوع رزق و جایگاه آن، گامی برداشته باشیم.

    گروه فرهنکی المیزان
    امضاء



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    1,012
    تشکر
    210
    مورد تشکر
    194 در 69
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقدمه نویسنده

    باسمه تعالی

    شاید رزق در زندگ
    ی از یک منظر مهم ترین مسئله و از منظری دیگر ساده ترین مسئله زندگی باشد، و همین امر است که اگر منظر خود را نسبت به رزق تصحیح نکنیم ممکن است طلب رزق، تمام زندگی ما را اشغال کند و امری که باید برای هدفی بسیار بزرگ تر در کنار زندگی ما باشد، هدف زندگی ما گردد. لذا برای نجات از چنین مهلکه ای باید با دقت هرچه تمام تر جایگاه رزق را در زندگی خود بشناسیم و بررسی کنیم که آیا خالق انسان او را در تهیه رزق به خودش واگذاشته یا نه؟ آیا همراه با خلقت او رزق او را نیز خلق کرده و یا چیزی است بین این دو؟ و خلاصه انسان در طلب رزق چه وظیفه ای بر عهده دارد؟


    برای روشن شدن جایگاه رزق در زندگی، باید از منظری بسیار فراتر از تجربیات فردی به آن نظر کرد. چرا که محل و جایگاه رزق چیزی است که همه زندگی انسان را فرا گرفته و برای شناختن پدیده ای به این

    ص: 15

    وسعت نمی توان به تجربه های روزمرّه بسنده کرد، این جاست که باید از منظر خالقِ انسان جایگاه آن را تجزیه و تحلیل کرد و به سخنان ائمه معصومین علیهم السلام که بازگو کننده سخنان خدا هستند و از منظر الهی به این پدیده می نگرند، توجه خاص نمود تا با بصیرتی کامل نسبت به طلب رزق برخورد کنیم و همچنان که آن ذوات مقدسه متذکر می شوند از هلاکت نجات یابیم.

    آنچه باید بر آن تأکید نمود دقت هرچه بیشتر بر آیات الهی و سخنان ائمه معصومین علیهم السلام است تا خود را از وَهمِ نگرانی از فقر برهانیم و به اندازه ای که در سخنان آنان دقت کنیم و رهنمودهای آنان را در زندگی خود پیاده نماییم از این وَهمِ زندگی برانداز خود را رهانیده ایم.

    بارها شاهد بوده اید که غفلت از خاستگاه رزق چه هلاکت هایی را برای جوامع و افراد به وجود آورده است و نه تنها در اصلاح زندگی خود طرفی نبسته اند بلکه برعکس؛ در جهت هلاکت خود تلاش نموده اند.

    این ها همه و همه سبب شد که بنده وظیفه خود بدانم سلسله بحث های «جایگاه رزق انسان در هستی» را خدمت عزیزان عرضه بدارم و به جدّ امیدوارم اگر با عزمی محکم نسبت به آن برخورد شود از بسیاری از حیله های شیطان خود را رهانیده ایم و قدمی بسیار اساسی در سلوک الی الله برداشته ایم. إن شاءالله

    طاهرزاده
    امضاء



  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    1,012
    تشکر
    210
    مورد تشکر
    194 در 69
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جایگاه رزق انسان در هستی


    سال های گذشته که بحث رزق توسط استاد طاهرزاده مطرح شد، از همان ابتدا با استقبال زیادی روبه رو گردید و نوارهای آن به طور مکرر تکثیر شد و در اختیار مشتاقان قرار گرفت. به همین دلیل انتشارات المیزان از همان ابتدا در صدد بود تا برای استفاده بیشتر، آن مباحث را از نوار پیاده و به صورت کتاب در اختیار عزیزان قرار دهد. لذا پس از پیاده شدنِ مباحث از نوار و بازبینی آن توسط استاد طاهرزاده و اضافه کردن مطالبِ تکمیلی، بحمدالله اکنون آن مباحث در اختیار عزیزان قرار دارد.
    امروزه اکثر مردم نسبت به تأمین رزق در توهّم شدیدی به سر می برند و اگر به کمک معارف الهی و سخنان معصومین علیهم السلام خود را از آن نجات ندهند، سراسر زندگی شان لگدمال طلبِِ افراطی رزق می شود. إن شاءالله این مبحث طریقی برای عبور سالم از چنین ورطه ای باشد.
    این کتاب موقعیت رزق را در زندگی انسان ها به کمک آیات و روایات مورد بررسی قرار داده و جایگاه تلاش انسان ها و محدوده آن را در رابطه با تأمین رزق روشن کرده است.
    راستی چرا خداوند رزق بعضی ها را وسعت داده؟ آیا وسعت رزق به خودی خود امتیازی برای انسان محسوب می شود؟ عوامل تنگی رزق کدام است و نقش انسان در وسعت و تنگی رزق تا چه اندازه است؟ جایگاه راضی شدن به رزقِ مقسوم کجاست و چه تأثیری در سلوک الی الله دارد؟ و ..... این ها سؤالاتی است که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
    ص: 13
    امیدواریم توانسته باشیم از این طریق در راستای ارتقاء و تعمیق تفکر دینی و مقابله با حرصِ عنان گسیخته دنیای جدید، در رابطه با موضوع رزق و جایگاه آن، گامی برداشته باشیم.
    گروه فرهنکی المیزان
    امضاء


  6. تشكر


  7. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    1,012
    تشکر
    210
    مورد تشکر
    194 در 69
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    رزق حقیقی و غیر حقیقی
    اشاره
    بسم الله الرحمن الرحیم


    حضرت امام الموحدین علی علیه السلام در ادامه نصایح و دستورالعمل های خود در نامه31 به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرازی مهم را در تحلیل جایگاه رزق در زندگی انسان گشودند که بصیرت های بسیاری برای نجات از حیله های شیطان و قدم در سلوک الی الله، در آن نهفته است. حضرت می فرمایند:
    ﴿وَاعْلَمْ یا بُنَیَّ! اَنَّ الرِّزْقَ رِزْقانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکَ﴾
    ﴿فَإِنْ اَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ اَتاکَ ما اَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحاجَه وَالْجَفا عِنْدَ الْغِنی﴾
    ﴿اِنَّ لَکَ مِنْ دُنْیاکَ، ما اَصْلَحْتَ بِهِ مَثْواکَ﴾
    ﴿وَ اِنْ جَزِعْتَ عَلی ما تَفَلَّتَ مِنْ یَدَیْکَ فَاجْزَعْ عَلَی کُلِّ ما لَمْ یَصِِلْ اِلَیْکَ﴾
    ای فرزندم! بدان که رزق، دو رزق است: رزقی که تو به دنبال آن هستی و رزقی که آن به دنبال تو است، که رزقِ نوع دوم طوری است که اگر هم به سوی آن نروی، به سوی تو می آید. چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز و ستم کاری به هنگام بی نیازی. دنیای تو برای تو همان قدر است که قیامتت را اصلاح کند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستی، پس نگران باش برای همه آنچه در دست نداری.
    امضاء


  8. تشكر


  9. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    1,012
    تشکر
    210
    مورد تشکر
    194 در 69
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقدمه نویسنده


    باسمه تعالی


    شاید رزق در زندگی از یک منظر مهم ترین مسئله و از منظری دیگر ساده ترین مسئله زندگی باشد، و همین امر است که اگر منظر خود را نسبت به رزق تصحیح نکنیم ممکن است طلب رزق، تمام زندگی ما را اشغال کند و امری که باید برای هدفی بسیار بزرگ تر در کنار زندگی ما باشد، هدف زندگی ما گردد. لذا برای نجات از چنین مهلکه ای باید با دقت هرچه تمام تر جایگاه رزق را در زندگی خود بشناسیم و بررسی کنیم که آیا خالق انسان او را در تهیه رزق به خودش واگذاشته یا نه؟ آیا همراه با خلقت او رزق او را نیز خلق کرده و یا چیزی است بین این دو؟ و خلاصه انسان در طلب رزق چه وظیفه ای بر عهده دارد؟
    برای روشن شدن جایگاه رزق در زندگی، باید از منظری بسیار فراتر از تجربیات فردی به آن نظر کرد. چرا که محل و جایگاه رزق چیزی است که همه زندگی انسان را فرا گرفته و برای شناختن پدیده ای به این
    ص: 15
    وسعت نمی توان به تجربه های روزمرّه بسنده کرد، این جاست که باید از منظر خالقِ انسان جایگاه آن را تجزیه و تحلیل کرد و به سخنان ائمه معصومین علیهم السلام که بازگو کننده سخنان خدا هستند و از منظر الهی به این پدیده می نگرند، توجه خاص نمود تا با بصیرتی کامل نسبت به طلب رزق برخورد کنیم و همچنان که آن ذوات مقدسه متذکر می شوند از هلاکت نجات یابیم.
    آنچه باید بر آن تأکید نمود دقت هرچه بیشتر بر آیات الهی و سخنان ائمه معصومین علیهم السلام است تا خود را از وَهمِ نگرانی از فقر برهانیم و به اندازه ای که در سخنان آنان دقت کنیم و رهنمودهای آنان را در زندگی خود پیاده نماییم از این وَهمِ زندگی برانداز خود را رهانیده ایم.
    بارها شاهد بوده اید که غفلت از خاستگاه رزق چه هلاکت هایی را برای جوامع و افراد به وجود آورده است و نه تنها در اصلاح زندگی خود طرفی نبسته اند بلکه برعکس؛ در جهت هلاکت خود تلاش نموده اند.
    این ها همه و همه سبب شد که بنده وظیفه خود بدانم سلسله بحث های «جایگاه رزق انسان در هستی» را خدمت عزیزان عرضه بدارم و به جدّ امیدوارم اگر با عزمی محکم نسبت به آن برخورد شود از بسیاری از حیله های شیطان خود را رهانیده ایم و قدمی بسیار اساسی در سلوک الی الله برداشته ایم. إن شاءالله
    طاهرزاده



    امضاء


  10. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    1,012
    تشکر
    210
    مورد تشکر
    194 در 69
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    رزق حقیقی و غیر حقیقی
    اشاره


    بسم الله الرحمن الرحیم


    حضرت امام الموحدین علی علیه السلام در ادامه نصایح و دستورالعمل های خود در نامه31 به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرازی مهم را در تحلیل جایگاه رزق در زندگی انسان گشودند که بصیرت های بسیاری برای نجات از حیله های شیطان و قدم در سلوک الی الله، در آن نهفته است. حضرت می فرمایند:
    ﴿وَاعْلَمْ یا بُنَیَّ! اَنَّ الرِّزْقَ رِزْقانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکَ﴾
    ﴿فَإِنْ اَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ اَتاکَ ما اَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحاجَه وَالْجَفا عِنْدَ الْغِنی﴾
    ﴿اِنَّ لَکَ مِنْ دُنْیاکَ، ما اَصْلَحْتَ بِهِ مَثْواکَ﴾
    ﴿وَ اِنْ جَزِعْتَ عَلی ما تَفَلَّتَ مِنْ یَدَیْکَ فَاجْزَعْ عَلَی کُلِّ ما لَمْ یَصِِلْ اِلَیْکَ﴾
    ای فرزندم! بدان که رزق، دو رزق است: رزقی که تو به دنبال آن هستی و رزقی که آن به دنبال تو است، که رزقِ نوع دوم طوری است که اگر هم به سوی آن نروی، به سوی تو می آید. چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز و ستم کاری به هنگام بی نیازی. دنیای تو برای تو همان قدر است که قیامتت را اصلاح کند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستی، پس نگران باش برای همه آنچه در دست نداری.
    ص: 19

    امضاء


  11. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    1,012
    تشکر
    210
    مورد تشکر
    194 در 69
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دستورات دین، عامل جهت گیری به سوی عالم غیب



    بعد از آن که حضرت امیر المؤمنین علیه السلام به فرزندشان توصیه کردند، از عواملی که تو را گرفتار خودت می کند برحذر باش. می فرمایند: یکی از عوامل گرفتاری انسان به خودش و غفلت از خدا، نگرانی از رزق است، و در این فراز به این نکته می پردازند.

    روح انسان در ذات خود، توان ارتباط با عالم غیب را داراست، چون جنسش مجرد است، به اصطلاح «روح انسان فعّال است، نه منفعل» یعنی به راحتی استعداد ارتباط با عالم غیب در آن هست، مشکل انسان گرایش ها و توجّهاتش به عالم مادون است که مانع این ارتباط شده است. هر اندازه روح اسیر حرص ها، غضب ها و شهوات شد، به همان اندازه ارتباطش با عالم غیب بریده می شود. درست است که جنس روح، جنس ارتباط با عالم غیب است، ولی جهتش اگر جهت ارتباط با عالم غیب نباشد، از ارتباط با عالم غیب محروم می شود. تمام دستورات دین آن است که این جهت گیری را اصلاح کند.

    به عنوان مثال دین می فرماید انسان نباید خود را به نامحرم بنمایاند، چون اگر جهت روح، جلب نظر نامحرم شد، دیگر از ارتباط با عالم غیب بازمی ماند. به مرد می گوید به نامحرم نگاه نکن، چون همین که روح در جهت غیرحق سیر کرد، از حق محروم می شود - روح یعنی جان و اصل انسان- حال اگر اصل انسان از حجاب های بین خود و خدا آزاد شد، دیگر مشکلی برای اتّصال به حق ندارد، چون خودش در ذات خود به حق وصل است، حجاب ها مانع شده اند. گفت: «خود را مبین که رستی» آیا ما برای

    این که با خدا ارتباط پیدا کنیم باید انرژی صرف کنیم؟ یا باید تلاش کنیم تا ارتباطات دروغین را قطع کنیم؟ مطمئن باشید اگر روح انسان ارتبا ط های دروغینش را قطع کرد، دیگر برای اتّصال به حق هیچ انرژی ای نمی خواهد، خودش وصل است.

    دستورات دین برای آزادی روح از ارتباطات دروغ است. اگر کسی بتواند خودش را از چنگال خشونت های بیجا آزاد کند، اگر انسان کینه ها را از قلب بزداید، اگر با ظلم هایی که می کند روحش را لگدمال نکند، از روحی برخوردار است که به خودی خود به عالم معنویت وصل است. مگر شما چگونه آزاد می شوید؟ اگر جدال ها و رقابت ها و تکبّرها، روح آدم را اشغال نکند، آدم آزاد می شود، اگر انصراف از گناه، راه و رسم انسان شود، انسان آزاد می شود. عمده آن است که ما این روح قدسی و این نعمت الهی را آزاد کنیم تا خودش به خودی خود در منزل قرب قرار گیرد و از بیکرانه عالم معنویت بهره های نو به نو ببرد.

    اگر دستوراتی را که حضرت به فرزندشان در نامه 31 نهج البلاغه می دهند عمل کنید و از این طریق دیدگاه تان را تصحیح نمایید، به خودِ واقعی تان دست خواهید یافت، آن وقت خدای خود را روبه روی خود می یابید، گفت:



    آن که عمری می دویدم درپی او کوبه کو

    ناگهانش یافتم با دل نشسته روبه رو



    این که حضرت به فرزندشان می فرمایند: «جرعه خشم، شیرین ترین جرعه است در نوشیدن، از نظر نتیجه» چقدر آدم ها را نجات می دهد! چه

    ص: 21

    بسیار انسان ها که اسیر این خشم ها هستند و لذا زیر فشار این خشم ها هلاک شدند. می گوید:

    جانهمه روز از لگدمال خیال

    وززیان و سود و زبیم زوال

    نیصفا می ماندش، نی لطف و فرّ

    نیبه سوی آسمان راه سفر


    همه عمرش لگدمال خیال های واهی اش می شود و در نتیجه دیگر چیزی از خود باقی نمی گذارد تا با عالم معنا ارتباط پیدا کند
    امضاء


  12. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    1,012
    تشکر
    210
    مورد تشکر
    194 در 69
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    امام معصوم، عالِم به قواعد عالَم هستی


    حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «وَاعْلَمْ یا بُنَیَّ! اَنَّ الرِّزْقَ رِزْقانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُه وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکَ»؛ ای فرزندم! رزق دو نوع است، یکی آن رزقی که تو به دنبالش می دوی تا آن را بیابی، و یکی هم رزقی که خودش به دنبال تو است. رزق اولی چون برای تو تقدیر نشده، به آن نمی رسی، هرچند همواره به دنبال آن باشی، ولی رزقی که دنبال توست و برای تو مقدّر شده، حرکت می کند تا به تو برسد. در رابطه با رزق نوع دوم می فرمایند: «فَإِنْ اَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ اَتاکَ» یعنی؛ اگر تو هم به سوی آن نروی، خودش به سوی تو خواهد آمد.
    در همین رابطه رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «اِنَّ الرِّزْقَ لَیُطالِبُ الْعَبْدَ اَکْثَرَ مِمّا یَطْلُبُهُ اَجَلُهُ»(1) یعنی؛ رزق انسان در جستجوی اوست، بیش از آن که اجلش به دنبال اوست. و نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله داریم: «أَنَّهُ قَالَ لَوْ أَنَّ عَبْداً هَرَبَ
    ص: 22

    1- نهج الفصاحه، حدیث شماره 630.
    مِنْ رِزْقِهِ لَاتَّبَعَهُ رِزْقُهُ حَتَّی یُدْرِکَهُ کَمَا أَنَّ الْمَوْتَ یُدْرِکُهُ».(1) یعنی؛ حتی اگر بنده خدا از رزقش فرار هم بکند، رزقش او را دنبال می کند تا به او برسد، همان طور که مرگ، انسان را دنبال می کند تا به او برسد.
    این نکته باید به خوبی برای عزیزان حلّ شود و إن شاءالله در بحث های آینده موضوع روشن می شود. عمده آن است که عنایت داشته باشید این موضوع یکی از نکات مهم بینش توحیدی است و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام بر آن تأکیدها کرده اند.
    سخن امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندشان این بود؛ یک رزق است که به سراغ تو می آید و یک رزقی هم هست که به سراغ تو نمی آید، هر چند هم به دنبالش بدوی، به آن نمی رسی. عنایت داشته باشید این حرف، حرف امام معصوم است، اگر عقل معمولی یا بهتر بگویم «وَهْم» آن را تصدیق نکرد، باید آن وَهْمِ عقل نما را عوض کرد. سخن امام معصوم از عقل قدسی نشأت گرفته است، یعنی عقلی که قواعد کلّ هستی را می بیند. حالا اگر رسیدیم به این که این حرف، حرفِ امام معصوم است، نمی شود بر اساس «وَهْم» خودمان آن را تحلیل کنیم. ما در روش تحقیق معتقدیم، تک تک حرف هایی را که امام معصوم زده است بگیریم و بر روی آن ها دقّت کنیم و ببینیم منظور آن حضرت چه بوده است. حالا اگر بیاییم تمام عمرمان را صرف این بکنیم که این حرف ها راست است یا نه، پس چه وقت به آن عمل کنیم؟!!
    ص: 23

    1- مستدرک الوسائل، ج 13 ص 31.

    امضاء


  13. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    1,012
    تشکر
    210
    مورد تشکر
    194 در 69
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    این که می گویند ائمه نور هدایتند، از این جهت است که بسیاری از علومی را که در حوزه و دانشگاه ممکن است در حد محدودی به دست آوریم، آن ها بالاترش را و با وسعتی کامل گفته اند. آری ابتدا با عقل برسید به این که این ها معصومند، سپس از نور بصیرت آن ها هدایت یابید. نباید انسان نعمت بصیرت آن ها را رها کند و خودش بخواهد همه آنچه را امامان معصوم گفته اند تجربه کند. از طرفی تجربه های امام معصوم را که نمی توانیم تجربه کنیم، پس اگر از امامان معصوم پیروی نکنیم و از بصیرت آن ها استفاده ننماییم، هیچ وقت به یک سلسله از مقامات دست پیدا نمی کنیم و هرگز از بعضی از تنگناهایی که باید خود را آزاد نماییم، آزاد نمی شویم
    امضاء


صفحه 1 از 14 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi