صفحه 13 از 25 نخستنخست ... 39101112131415161723 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 248

موضوع: انسان کلید اسرار هستی

  1. Top | #121

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پوشش روح

    پوشش روح تجسد یافته اکثراً سفید است؛ این به آن معنا نیست که آخرین و اولین پوشش کفن باشد.
    به نکات زیر توجه کنید:
    این مسئله محرز است که هر وقت روح با تجسد کامل یا ناقص، خود را ظاهر
    ص:132
    می کند لخت نیست؛ بلکه همیشه پوششی از انواع مختلف همراه دارد. عده ای از متخصصین علم روحی در مورد حل این موضوع و این که روح چگونه با این پوشش ها ظاهر می شود، زحمت کشیده و بحث های متعددی کرده اند.
    حتی بعضی از این دانشمندان در این باره کتابی نوشته اند، ولی به طور مطلق و قانع کننده نبوده است، بلکه تعبیر و تصورات خودشان بوده است و مطلبی دیگر نداشتند و بالاجبار روی آخرین نظریه توقف کرده اند.
    پروفسور «روبرت کروکس» دانشمند معاصر معروف در علم ژئولوژی و نبات و استاد دانشگاه ایردین انگلیس در سال 1976 کتابی در این باره به نام عالم پس از مرگ و پوشش لباس گونه ارواح نوشت.
    از جمله مطالبی که در این کتاب راجع به لباس ارواح آمده است این است که بعضی ارواح هنگام تجسد لباس را می پوشند که شبیه لباس زمان حیات و یا آخرین لباس آن ها می باشد. شاید علت این امر این باشد که برای هر لباس فیزیکی، لباس اثیری هم هست؛ برای همین است که اشباح آدمی همیشه با لباس زمان خود ظاهر می شوند.
    در آینده در این مورد که همه اجسام مادی، جسم اثیری هم دارد و در علم جدید متافیزیکی کشف شده، بحث خواهیم کرد.
    این پروفسور در کتابش اشاره می کند و می گوید:
    می توان گفت که بر حسب تعبیر «ملدون» که هم مدیوم و هم عالم روحی بود، لباس های ارواح چون عقلشان صورت آن لباس های سابق مادی خود را که در حال حیات داشته اند در حافظه خود ذخیره نموده، در نتیجه ارواح هنگام تجسد برای نشان دادن لباس های خود با استفاده از همان قانون تأثیر مستقیم عقل در ماده، در قسمتی از هاله خود که نصف آن مادی است اثر گذاشته و آن را به شکل لباس زمان حیات خود ظاهر می سازند.
    باید توجه کنیم که برای هر جسم مادی یک جسم اثیری هم هست که در واقع نصف جسم فیزیکی محسوب می شود که شخصیت واحد آدمی را ظاهر می سازد.
    ص:133
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #122

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مدیوم «کارولین. د. لارس» در کتاب خود به نام سفرهای من به جهان روح درباره توصیف لباس های ارواح چنین می گوید:
    از هر روح یک هاله نیرومند به روشنی فسفر می تابد و این هاله کاملاً در اختیار روح است، بنابراین هنگام تجسد در اثر تصرف عقل در آن هاله، لباس روح شکل می گیرد.
    درباره تجسد پوشش روح باید اذعان کرد این مسئله غامض، پدیده ای است که درک و شرح آن از لحاظ عقلی و توصیف دقیق آن برای علمای علم روح و بزرگان اهل فن و متفکران بسیار مشکل و غیر قابل درک است، ولی ظهور آن یک حقیقت مسلم است که به وسیله مشاهدات مکرر در جلسات روحی ثابت شده است. در آخرین نظریه تجسد در علم روحی جدید چنین توصیف شده که لباس روح تجسد یافته با همان عناصر به وجود آورنده خود جسد روح قوام (1) دارد، یعنی تجسد خود لباس روح هم از همان عناصر است که تجسد روح از آن پدید می آید.
    مدیوم های بنام
    در تاریخ پیدایش تفکر روحی، تعداد زیادی از مدیوم های بزرگی هستند که خدمات شایان و گران بهایی به علم روح جدید کرده اند. مدیوم به معنی چاره و واسطه اسپرتیسم است. ظواهر کشف شده به وسیله این ها پایه محکمی است که علم روحی روی آن قرار گرفته است.
    «امانوئل سوید نبرج» مدیوم سوئیسی الاصل و از افتخارات بزرگ حرکت روحی می باشد که تعداد ظواهر مدیومی در او در میان ظواهر روحی و الهامی، بیشتر از دیگر مدیوم هاست. وی کتاب های متعددی در این مورد منتشر کرده که تاکنون جزء مهم ترین مراجع محسوب می شود. تاریخ مدیومی او به زمان های قبل از ظهور فلسفه علم روحی می رسد. این شخص در سال 1788 میلادی متولد شد و در سال 1862
    ________________________________________
    1- . استواری و چیزی که به آن قائم است، مایه زیست.
    ص:134
    وفات یافت. با توجه به این که تاریخ طرح مسائل روحی و هم چنین بحث درباره الهامات روحی مانند تاریخ پیدایش خود انسان، قدیم می باشد. برای همین او نیز به عضویت آکادمی سلطنتی استکهلم در سوئد درآمد.
    پروفسور «مصطفی حلمی مصری» استاد فلسفه و عرفان در دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره درباره این مدیوم چنین می گوید:
    امانوئل سوید نبرج از بیست سالگی این علوم را فراگرفت و آثار زیادی در علوم زمان خود به جا گذاشت، به طوری که گفته می شود تعداد تألیفات وی بیشتر از تعداد نوشته های شکسپیر معروف می باشد. این شخص نه فقط در میان دانشمندان علوم دینی و الهی، زمین شناسی، ریاضی، فلکی، طبیعی، شیمی و زیست شناسی هم استاد بنام بود و در همه این علوم فقط از لحاظ نظری عالم نبود، از لحاظ آزمایش های علمی، سود زیادی به این علوم رسانیده است.
    این مطالب، نمونه ای است که درباره این مدیوم نوشته شده است، مدیومی که موهبت ذاتی او را به طرف علم روحی جدید کشانید و در نتیجه فلسفه روحی توانست به نتایجی که وی در ظرف 27 سال تلاش به آن رسیده بود، استناد کند.
    او صاحب جلای بصری و مکاشفه و آگاهی از غیب بود که اشیای نامرئی را می دید و صدای آن ها را می شنید. می توان تألیفات او را که در مورد بقای روح و ارتباط با ارواح را با دلایل مستدل و روشن و قابل قبول علمای روحیون و دانشمندان متافیزیک است، منتشر کرد و در اختیار طالبان این علوم قرار داد. این آثار مهم ترین سرمایه های علمی و فلسفی و روحی برای جوامع بشری است.
    مهم ترین تألیفات وی عبارت است از: اسرار آسمان، بهشت و جهنم، حکمت وجود ملائکه برای حب و عنایت خداوند، رابطه نفس با جسد مادی، نشریات روحی و... که بیش از 150 جلد به روح اختصاص دارد. بقیه تألیفات وی در مورد فلسفه و عرفان، طبیعت، فلکی، زیست شناسی، علوم دینی و سایر مسائل مربوط به فضای علمی، مجهولات اسرار هستی و... می باشد. سوید نبرج این کتاب ها و نشریات را به زبان لاتین
    ص:135
    نوشته، ولی بعداً به هجده زبان دیگر ترجمه شده است.
    یکی دیگر از مدیوم های معروف آمریکایی و صاحب علم روحی و اکتشاف اسرار هستی و حیات بعد از مرگ بنام «آندرو جاکسون دافیز» است که از حیث علم و اطلاعات، کمتر از سوید نبرج نیست. وی در سال 1862 در نیویورک متولد شد و از سن نوزده سالگی شروع به تفحص و آزمایش های علمی و مطالعه کتاب های علوم روحی و اسرار هستی و تألیف کتاب هایی در این باره کرد که معروف ترین آن ها عبارت است از: قانون انسانیت، نظم بزرگ در جهان هستی، عصر حاضر و حیات داخلی، مرگ و زندگی دیگر، راه ستاره ای جهان، تاریخ بشر و فلسفه، نگاه به مسکن آسمانی، بعد از این جهان در کجا خواهید بود و متجاوز از پنجاه جلد درباره متافیزیک، خدا و هستی که همه آن ها سرمایه های علمی و فلسفی و روحی بزرگی به جامعه بشری، الوهیت و محققان پی گیرِ این علوم بوده است.
    «اندرو جاکسون» اولین مدرسه روحی را برای محققان جوان در سال 1873 در آمریکا تأسیس کرد و در مدیومی خود با راهنمایی چندین روح کار می کرد. یکی از آن روح ها سوید نبرج بود که شدیداً تحت تأثیر علمی او قرار گرفته بود. وی بعد از مرگ ظاهری سوید نبرج با روح او در ارتباط بود و با راهنمایی او پی به مسائل مختلف روحی برد که در تألیفات خود به آن اشاره کرده است. اندرو دافیز در سال 1920 وفات کرد. بیشتر دانشمندان علوم روحی و اساتید دانشگاهای نیویورک و سایر ایالات آن ضمن تأیید وی متفق القول گفته و نوشته اند که این شخص همیشه یکی از بزرگان علم روحی محسوب می شود و کتاب های او هم برای شرح فلسفه بزرگ روحی قابل احترام و اعتماد می باشد.
    «هدسون تاتل» یکی از مبرزترین مدیوم ها در آمریکاست که از تجارب علمی روحی خود تألیفات بسیاری از خود به جا گذاشته است که مهم ترین آن ها: اسرار روحی، اخلاق روحی، تحقیق در اطراف علم روحی، دیانت انسان و اخلاق علمی، فلسفه و عالم روح، مدیومی و قوانین آن، حیات در فضای داخل دو جهان، پیشرفت افکار
    ص:136
    روحی و... می باشد که تعدادشان متجاوز از شصت جلد می باشد. وی پس از سال ها خدمت به علم روحی، در سال 1920 وفات یافت. هدسون تاتل اقرار کرد که مطالب کتاب های او را ارواح به وی تلقین کرده اند، مثلاً کتاب اسرار طبیعت را ارواح «لامارک» و «همبولد» که از دانشمندان روحی و از مدیوم های معروف بودند، به وی القا کرده بودند.
    خانم «لیونورپیز» از بهترین مدیوم های تواناست که سالیان سال افکار و عقاید او مورد استفاده علمای روحی قرار گرفت. قدرت مدیومی وی سبب شد که دشمن ترین عقل ها به مسائل روحی، این علم را تصدیق کنند.
    وی اهل بوستون آمریکا است و موهبت مدیومی اش از سن هفت سالگی هنگامی که به مادرش خبر داد که صدایی شنیده که می گوید:عمه سارا نمرده و همیشه با توست، برایش ظاهر شده است. بعداً معلوم شد همان موقع که او این صدا را شنیده عمه اش می میرد. وی در سن 22 سالگی با اشباح صحبت می کرد و رساله های زیادی که به او القا می شد از خود به یادگار گذاشته است.
    در شهر غوغایی به پا و قرار شد قاضی بوستون به نام «فروست» چند آزمایش از وی به عمل بیاورد یا وی را راهی زندان کند. قاضی پس از انجام چند آزمایش مدیومی او را تصدیق کرد و بعد یکی از علمای روحیون به نام دکتر «ویلیام جیمس» از مدیومی و ادعای او آزمایش های متعددی نمود و در جلد ششم انتشارات جمعیت بحث روحی آمریکا در سال 1890 آن را تألیف کرد. وی درباره این خانم مدیوم نوشت خصوصیاتی که من در بانو لیونورپیز سراغ دارم، مرا وادار کرد که بگویم او به طور مطلق مدیوم و همه ادعا های وی صحیح است و در همه آزمایش ها موفق و راستگو از آب درآمد.
    توضیحات زیاد از این بانو و سایر مدیوم ها که تعدادشان بیش از پیش است و از حوصله خوانندگان محترم خارج است، فقط برای آشنایی با چند تن از مدیوم ها و علمای روحیون برای اعتماد و اعتقاد به بقای روح و ارتباط با ارواح نوشته شد. برای اطلاعات بیشتر و شناخت علمای روحیون و مدیوم های جدید می توانید به کتاب انسان
    ص:137
    روح است نه جسد نوشته دکتر «رئوف عبید» به ترجمه استاد «کاظمی خلخالی» مراجعه فرمایید.
    علم روحی جدید
    علم روحی جدید از هر جهت رسالت های مهم و متعددی دارد، زیرا این علم در نخستین وهله مهم ترین حقیقت وجودی را که عقل انسان است آن را بالفطره درک نمود، بعد هم با فلسفه نظری آن را ثابت کرد و بعد با تجربه علمی آن را شناخت، یعنی روح را معرفی کرد. پس این علم طوری درباره روح به آدمی اطمینان می دهد که هیچ گونه شکی را درباره آن قبول نمی کند.
    علمِ روحی، ذهن آدمی را برای درک امور زیادی که جزء مشکلات حیات محسوب می شوند، باز می کند. علم روحی به منزله پلی است که آدمی به وسیله آن به جهان حیات وسیع تر و بلکه به عوالم غیر محدود که موجودات نامرئی بشری در آن زندگی می کنند، راه می یابد و به وسیله این علم می فهمد که این ها قبلاً در میان ما بوده اند و به زودی ما هم از ساکنان آن جهان خواهیم شد، زیرا این سرنوشت قطعی و تقدیر است. اگر ما بخواهیم در آن جهان سعادتمند باشیم، باید از هم اکنون توشه ای شامل نیکویی، نوع دوستی، خیرات، پاکی و صداقت برای زندگی در آن جهان حقیقی آماده سازیم.
    دل بستگی های دنیوی ارواح
    «رودُلف آشیمان» پرفسور آلمانی که از اندیشمندان علوم اسپرتیسم بود، در جنگ جهانی دوم آلمان کشته شد. دوستان و هم فکران وی همواره در آزمایش های روحی فعالیت داشتند، این پروفسور را احضار کردند و گفت وگویی توسط مدیوم به نام کلادیس انجام دادند.
    او چنین گفت:
    من از مرگ می ترسیدم و مفارقت از حیات دنیوی موجب حسرت و تأسفم بود. به بقای روح اعتقاد داشتم، ولی باطناً و کلاً از مرگ می ترسیدم. اکنون کاملاً برایم ثابت شد که مرگ غیر قابل ذکر و بی ترس و حیات هم ناقابل است؛
    ص:138
    هیچ کس به این موضوع معرفت ندارد مگر پس از جدایی بدن از روح. آن وقت به قدر معرفت و استعداد خویش می فهمد که مرگ یک امر ساده و سهل بیش نیست.
    در جنگ آلمان یک روز ضربه ای به گردنم اصابت و مرا از خود بی خود کرد. حس می کردم که در بین ابرها در حرکتم و صور محسوسات از نظرم پوشیده است و صدا ها را نمی شنیدم مگر بسیار ضعیف. همه چیز را با غلاف ابر می دیدم و زمین به کلی از لشکر و سپاه خالی بود یا آن که اشیا را به صورتی می دیدم که گویی در آیینه یا در آب واقع و به جانب مخالف منعکس شده اند و هیچ چیز به حقیقت اصلی خودش باقی نمانده است. گویا در قله کوه یا بالای ابرها بودم یا مثل کسی که در خواب عمیق باشد. بعد دیدم رفقا جسم مرا حمل کردند و فوراً خودم هم به آن ها کمک کردم، ولی عمل من برعکس اعمال رفقا بی اثر و هرچه کوشش می کردم بی نتیجه بود.
    در تمام این جریانات هنوز نمی دانستم که مرده ام، سپس غرق خواب شدم. وقتی بیدار شدم دیگر جسد خود را ندیدم. بر من روشن و هویدا شد که در جنگ کشته شده ام. متحیر بودم این امور چگونه گذشت که من نفهمیدم مرده ام! به اطراف خود متوجه شدم، اما کسی را ندیدم. تنها بودم و نمی دانستم در جسم مادی دنیوی هستم یا در حیات اخروی. من قادر نیستم آنچه بر من گذشت توضیح دهم.
    اسائه قلم (مدیوم) تو را می بینم و حس می کنم که فکرم جمع شده و صورت ها را می بینم. شاید کلماتی به فکر تو منتقل شود. الآن حس می کنم زنده ام و جسمم شبیه جسم دنیوی است. تعجب این است که زندگی این جا مانند زندگی زمینی است، ولی این جا خوراک موجود و معمول نیست و ضرورت هم ندارد. آزادی و سبکی و لطافت این جا زیادتر از زمین است.
    روح دکتر رودلف مکثی می کند و باز می گوید:
    همین که از حالت غش و بی هوشی و خواب به هوش آمدم یا بیدار شدم، به مردن خود پی بردم. برادرم را که سه سال قبل به عالم آخرت رفته بود، دیدم و
    ص:139
    پس از تعارفات به او گفتم: من حین مرگت با تو بودم، اما تو در جوی سماط (1) بودی که مانند شب تاریک بود و هیچ گونه عاطفه ای تو را احاطه نمی کرد، بلکه همان صفات و اخلاقی که در دنیا کسب کرده بودی به تو بافته شده بود. وی دست مرا گرفت و با هم به منزل جدید رفتیم.
    وی اضافه کرد:
    این جا منزل های مطمئن و راحتی برای کسانی که از آن دنیا آمده اند، تهیه شده است. الان با برادرم در همان محل نشسته ایم که دارای قبه بلوری و چشمه ای است که آب آن دارای نواهای موسیقی و آهنگ های مسرت بخش و نظام های زیبا و بدیعی است که عاجز از توصیف آن هستم و هرگز به تعریف نمی آید و فقط باید دید.
    از وی در مورد کار و شغل سؤال شد. قبل از دکتر رودلف برادرش که قبل از او فوت کرده بود، با دست مدیوم می نویسد: روزنامه نگاری در81 سالگی فوت کرد، ولی او هنوز وابستگی های دنیوی را رها نکرده و گمان می کند پسرش دستورات او را در چاپ روزنامه اجرا می کند. این خیال در او بافته شده بود که مسئولیت روزنامه هنوز به عهده اوست. من به برادرم گفتم که انسان بعد از مرگ گرفتار و متوجه اعمال خودش است و به هر چه که در دنیا علاقه مند بوده گرفتار آن است و آن از ترقی روح جلوگیری می کند. در این اثنا روحی منور و مرشد که او را رسول می نامیدند، حاضر شد و این پیرمرد را از الهام و خیالات تهی کرد. فوراً محسوسات اطراف او متزلزل و تاریک شد و پیرمرد به خواب عمیق فرو رفت.
    قلم که دست مدیوم بود، با اندکی مکث دوباره می نویسد: روح رسول و مرشد با نوری که تسلط به امور داشت، تأکید کرد چرا به مدیوم، الهام غلط و خیالی به جای حقیقت می گویید. رسول، این طبیب روح، جنگ و مسببان آن را نکوهش و مذمّت کرد که این همه اشخاص بی گناه را از هستی ساقط و آن ها را فدای هوس ها و خودکامگی ها
    ________________________________________
    1- . بین زمین و آسمان، فضا یا گسترده، سفره، طعام.
    ص:140
    و قدرت طلبی های چند روز عمر کوتاه خود می کنند و هنوز هم از نادانی و جهل و خودخواهی گمان می کنند که عمل درست را مرتکب شده اند. زهی جهالت غیرقابل بخشش که مانع ترقی و تعالی روح و لذایذ دائمی ملکوتی خود می شوند و همواره در خیال بافته شده خود در ظلمت و وحشت خواهند بود. این جهنم آن هاست و هر کس برای خود جهنم مخصوص دارد.
    افسوس القائات و راهنمایی ارواح عالی مقام که برای پرورش و تعالی روحِ گمراه هستند، افراد ناپاک و غافل در هر قدرت و مقام که هستند نمی پذیرند و به وقت دیگر موکول می کنند. ناگهان چشم باز می کنند که زمان مرگشان فرا رسیده است و خود را گرفتار عذاب الیم و رنج های بی پایان می کنند و هر چه تخم های تلخی که در زندگی زمینی کاشته اند، برداشته و کام خود را قرن ها تلخ و در وحشت تاریکی سیاه چال نگه می دارند. خداوند همواره درصدد اصلاح بندگانش است و از ظلم و ستم مبرّا و مهربان و رحیم است و گمراهی آن ها را نمی خواهد.
    قلم در دست مدیوم مکث می کند و بعد از چند لحظه دوباره به حرکت درمی آید. وقتی روح انسان هنگام خواب با یکی از ارواح نزدیک خود مربوط می شود، از گذشته و حال و آینده اطلاعاتی از آن ها کسب می کند و روح جواب او را به اندازه درک و علم او می دهد نه بیشتر. روح پاک همواره با ارواح پاکان و روح ناپاک با هم جنسان خود همنشین هستند.
    در مورد مدیوم ها اندکی صحبت شد. استعداد مدیوم، که بعضی استعداد نوشتن و برخی استعداد گفتن با صدای روح احضارشده در خواب مغناطیسی صورت می گیرد و در مواقع نوشتن دست و قلم در اختیار مدیوم نیست، بلکه روح احضار شده دست مدیوم را در اختیار خود گرفته و می نویسد و هر چه می خواهد یا سؤالات عامل را نسبت به اندازه اختیارات و بضاعت درک سؤال کننده جواب می دهد. در آن موقع مدیوم از دست خود و مداد و نوشته خبری ندارد و مثل عضوی که به خواب رفته، حتی با دست مدیوم های بی سواد هم ارواح مطالب علمی با زبان های خارجی نوشته اند که
    ص:141
    اشخاص باسواد هم قادر نبودند بنویسند یا آن مسائل را حل کنند. اگر ارواح در زمان حیات املایی را غلط می نوشته، روحش نیز آن غلط را به دست مدیوم با همان شیوه خط که داشته می نویسد و این غلط املایی و شیوه ادبیات زمان حیات روح، برهانی قاطع بر صحت جریان و هویّت مسلم روح است
    امضاء


  4. Top | #123

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پروفسور «مصطفی حلمی مصری» استاد فلسفه و عرفان در دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره درباره این مدیوم چنین می گوید:
    امانوئل سوید نبرج از بیست سالگی این علوم را فراگرفت و آثار زیادی در علوم زمان خود به جا گذاشت، به طوری که گفته می شود تعداد تألیفات وی بیشتر از تعداد نوشته های شکسپیر معروف می باشد. این شخص نه فقط در میان دانشمندان علوم دینی و الهی، زمین شناسی، ریاضی، فلکی، طبیعی، شیمی و زیست شناسی هم استاد بنام بود و در همه این علوم فقط از لحاظ نظری عالم نبود، از لحاظ آزمایش های علمی، سود زیادی به این علوم رسانیده است.
    این مطالب، نمونه ای است که درباره این مدیوم نوشته شده است، مدیومی که موهبت ذاتی او را به طرف علم روحی جدید کشانید و در نتیجه فلسفه روحی توانست به نتایجی که وی در ظرف 27 سال تلاش به آن رسیده بود، استناد کند.
    او صاحب جلای بصری و مکاشفه و آگاهی از غیب بود که اشیای نامرئی را می دید و صدای آن ها را می شنید. می توان تألیفات او را که در مورد بقای روح و ارتباط با ارواح را با دلایل مستدل و روشن و قابل قبول علمای روحیون و دانشمندان متافیزیک است، منتشر کرد و در اختیار طالبان این علوم قرار داد. این آثار مهم ترین سرمایه های علمی و فلسفی و روحی برای جوامع بشری است.
    مهم ترین تألیفات وی عبارت است از: اسرار آسمان، بهشت و جهنم، حکمت وجود ملائکه برای حب و عنایت خداوند، رابطه نفس با جسد مادی، نشریات روحی و... که بیش از 150 جلد به روح اختصاص دارد. بقیه تألیفات وی در مورد فلسفه و عرفان، طبیعت، فلکی، زیست شناسی، علوم دینی و سایر مسائل مربوط به فضای علمی، مجهولات اسرار هستی و... می باشد. سوید نبرج این کتاب ها و نشریات را به زبان لاتین
    ص:135
    نوشته، ولی بعداً به هجده زبان دیگر ترجمه شده است.
    یکی دیگر از مدیوم های معروف آمریکایی و صاحب علم روحی و اکتشاف اسرار هستی و حیات بعد از مرگ بنام «آندرو جاکسون دافیز» است که از حیث علم و اطلاعات، کمتر از سوید نبرج نیست. وی در سال 1862 در نیویورک متولد شد و از سن نوزده سالگی شروع به تفحص و آزمایش های علمی و مطالعه کتاب های علوم روحی و اسرار هستی و تألیف کتاب هایی در این باره کرد که معروف ترین آن ها عبارت است از: قانون انسانیت، نظم بزرگ در جهان هستی، عصر حاضر و حیات داخلی، مرگ و زندگی دیگر، راه ستاره ای جهان، تاریخ بشر و فلسفه، نگاه به مسکن آسمانی، بعد از این جهان در کجا خواهید بود و متجاوز از پنجاه جلد درباره متافیزیک، خدا و هستی که همه آن ها سرمایه های علمی و فلسفی و روحی بزرگی به جامعه بشری، الوهیت و محققان پی گیرِ این علوم بوده است.
    «اندرو جاکسون» اولین مدرسه روحی را برای محققان جوان در سال 1873 در آمریکا تأسیس کرد و در مدیومی خود با راهنمایی چندین روح کار می کرد. یکی از آن روح ها سوید نبرج بود که شدیداً تحت تأثیر علمی او قرار گرفته بود. وی بعد از مرگ ظاهری سوید نبرج با روح او در ارتباط بود و با راهنمایی او پی به مسائل مختلف روحی برد که در تألیفات خود به آن اشاره کرده است. اندرو دافیز در سال 1920 وفات کرد. بیشتر دانشمندان علوم روحی و اساتید دانشگاهای نیویورک و سایر ایالات آن ضمن تأیید وی متفق القول گفته و نوشته اند که این شخص همیشه یکی از بزرگان علم روحی محسوب می شود و کتاب های او هم برای شرح فلسفه بزرگ روحی قابل احترام و اعتماد می باشد.
    امضاء


  5. Top | #124

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    «هدسون تاتل» یکی از مبرزترین مدیوم ها در آمریکاست که از تجارب علمی روحی خود تألیفات بسیاری از خود به جا گذاشته است که مهم ترین آن ها: اسرار روحی، اخلاق روحی، تحقیق در اطراف علم روحی، دیانت انسان و اخلاق علمی، فلسفه و عالم روح، مدیومی و قوانین آن، حیات در فضای داخل دو جهان، پیشرفت افکار
    ص:136
    روحی و... می باشد که تعدادشان متجاوز از شصت جلد می باشد. وی پس از سال ها خدمت به علم روحی، در سال 1920 وفات یافت. هدسون تاتل اقرار کرد که مطالب کتاب های او را ارواح به وی تلقین کرده اند، مثلاً کتاب اسرار طبیعت را ارواح «لامارک» و «همبولد» که از دانشمندان روحی و از مدیوم های معروف بودند، به وی القا کرده بودند.
    خانم «لیونورپیز» از بهترین مدیوم های تواناست که سالیان سال افکار و عقاید او مورد استفاده علمای روحی قرار گرفت. قدرت مدیومی وی سبب شد که دشمن ترین عقل ها به مسائل روحی، این علم را تصدیق کنند.
    وی اهل بوستون آمریکا است و موهبت مدیومی اش از سن هفت سالگی هنگامی که به مادرش خبر داد که صدایی شنیده که می گوید:عمه سارا نمرده و همیشه با توست، برایش ظاهر شده است. بعداً معلوم شد همان موقع که او این صدا را شنیده عمه اش می میرد. وی در سن 22 سالگی با اشباح صحبت می کرد و رساله های زیادی که به او القا می شد از خود به یادگار گذاشته است.
    در شهر غوغایی به پا و قرار شد قاضی بوستون به نام «فروست» چند آزمایش از وی به عمل بیاورد یا وی را راهی زندان کند. قاضی پس از انجام چند آزمایش مدیومی او را تصدیق کرد و بعد یکی از علمای روحیون به نام دکتر «ویلیام جیمس» از مدیومی و ادعای او آزمایش های متعددی نمود و در جلد ششم انتشارات جمعیت بحث روحی آمریکا در سال 1890 آن را تألیف کرد. وی درباره این خانم مدیوم نوشت خصوصیاتی که من در بانو لیونورپیز سراغ دارم، مرا وادار کرد که بگویم او به طور مطلق مدیوم و همه ادعا های وی صحیح است و در همه آزمایش ها موفق و راستگو از آب درآمد.
    توضیحات زیاد از این بانو و سایر مدیوم ها که تعدادشان بیش از پیش است و از حوصله خوانندگان محترم خارج است، فقط برای آشنایی با چند تن از مدیوم ها و علمای روحیون برای اعتماد و اعتقاد به بقای روح و ارتباط با ارواح نوشته شد. برای اطلاعات بیشتر و شناخت علمای روحیون و مدیوم های جدید می توانید به کتاب انسان
    ص:137
    روح است نه جسد نوشته دکتر «رئوف عبید» به ترجمه استاد «کاظمی خلخالی» مراجعه فرمایید.
    علم روحی جدید
    امضاء


  6. Top | #125

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    علم روحی جدید از هر جهت رسالت های مهم و متعددی دارد، زیرا این علم در نخستین وهله مهم ترین حقیقت وجودی را که عقل انسان است آن را بالفطره درک نمود، بعد هم با فلسفه نظری آن را ثابت کرد و بعد با تجربه علمی آن را شناخت، یعنی روح را معرفی کرد. پس این علم طوری درباره روح به آدمی اطمینان می دهد که هیچ گونه شکی را درباره آن قبول نمی کند.
    علمِ روحی، ذهن آدمی را برای درک امور زیادی که جزء مشکلات حیات محسوب می شوند، باز می کند. علم روحی به منزله پلی است که آدمی به وسیله آن به جهان حیات وسیع تر و بلکه به عوالم غیر محدود که موجودات نامرئی بشری در آن زندگی می کنند، راه می یابد و به وسیله این علم می فهمد که این ها قبلاً در میان ما بوده اند و به زودی ما هم از ساکنان آن جهان خواهیم شد، زیرا این سرنوشت قطعی و تقدیر است. اگر ما بخواهیم در آن جهان سعادتمند باشیم، باید از هم اکنون توشه ای شامل نیکویی، نوع دوستی، خیرات، پاکی و صداقت برای زندگی در آن جهان حقیقی آماده سازیم.
    دل بستگی های دنیوی ارواح
    «رودُلف آشیمان» پرفسور آلمانی که از اندیشمندان علوم اسپرتیسم بود، در جنگ جهانی دوم آلمان کشته شد. دوستان و هم فکران وی همواره در آزمایش های روحی فعالیت داشتند، این پروفسور را احضار کردند و گفت وگویی توسط مدیوم به نام کلادیس انجام دادند.
    او چنین گفت:
    من از مرگ می ترسیدم و مفارقت از حیات دنیوی موجب حسرت و تأسفم بود. به بقای روح اعتقاد داشتم، ولی باطناً و کلاً از مرگ می ترسیدم. اکنون کاملاً برایم ثابت شد که مرگ غیر قابل ذکر و بی ترس و حیات هم ناقابل است؛
    ص:138
    هیچ کس به این موضوع معرفت ندارد مگر پس از جدایی بدن از روح. آن وقت به قدر معرفت و استعداد خویش می فهمد که مرگ یک امر ساده و سهل بیش نیست.
    امضاء


  7. Top | #126

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در جنگ آلمان یک روز ضربه ای به گردنم اصابت و مرا از خود بی خود کرد. حس می کردم که در بین ابرها در حرکتم و صور محسوسات از نظرم پوشیده است و صدا ها را نمی شنیدم مگر بسیار ضعیف. همه چیز را با غلاف ابر می دیدم و زمین به کلی از لشکر و سپاه خالی بود یا آن که اشیا را به صورتی می دیدم که گویی در آیینه یا در آب واقع و به جانب مخالف منعکس شده اند و هیچ چیز به حقیقت اصلی خودش باقی نمانده است. گویا در قله کوه یا بالای ابرها بودم یا مثل کسی که در خواب عمیق باشد. بعد دیدم رفقا جسم مرا حمل کردند و فوراً خودم هم به آن ها کمک کردم، ولی عمل من برعکس اعمال رفقا بی اثر و هرچه کوشش می کردم بی نتیجه بود.
    در تمام این جریانات هنوز نمی دانستم که مرده ام، سپس غرق خواب شدم. وقتی بیدار شدم دیگر جسد خود را ندیدم. بر من روشن و هویدا شد که در جنگ کشته شده ام. متحیر بودم این امور چگونه گذشت که من نفهمیدم مرده ام! به اطراف خود متوجه شدم، اما کسی را ندیدم. تنها بودم و نمی دانستم در جسم مادی دنیوی هستم یا در حیات اخروی. من قادر نیستم آنچه بر من گذشت توضیح دهم.
    اسائه قلم (مدیوم) تو را می بینم و حس می کنم که فکرم جمع شده و صورت ها را می بینم. شاید کلماتی به فکر تو منتقل شود. الآن حس می کنم زنده ام و جسمم شبیه جسم دنیوی است. تعجب این است که زندگی این جا مانند زندگی زمینی است، ولی این جا خوراک موجود و معمول نیست و ضرورت هم ندارد. آزادی و سبکی و لطافت این جا زیادتر از زمین است.
    روح دکتر رودلف مکثی می کند و باز می گوید:
    همین که از حالت غش و بی هوشی و خواب به هوش آمدم یا بیدار شدم، به مردن خود پی بردم. برادرم را که سه سال قبل به عالم آخرت رفته بود، دیدم و
    ص:139
    پس از تعارفات به او گفتم: من حین مرگت با تو بودم، اما تو در جوی سماط (1) بودی که مانند شب تاریک بود و هیچ گونه عاطفه ای تو را احاطه نمی کرد، بلکه همان صفات و اخلاقی که در دنیا کسب کرده بودی به تو بافته شده بود. وی دست مرا گرفت و با هم به منزل جدید رفتیم.
    وی اضافه کرد:
    این جا منزل های مطمئن و راحتی برای کسانی که از آن دنیا آمده اند، تهیه شده است. الان با برادرم در همان محل نشسته ایم که دارای قبه بلوری و چشمه ای است که آب آن دارای نواهای موسیقی و آهنگ های مسرت بخش و نظام های زیبا و بدیعی است که عاجز از توصیف آن هستم و هرگز به تعریف نمی آید و فقط باید دید.
    از وی در مورد کار و شغل سؤال شد. قبل از دکتر رودلف برادرش که قبل از او فوت کرده بود، با دست مدیوم می نویسد: روزنامه نگاری در81 سالگی فوت کرد، ولی او هنوز وابستگی های دنیوی را رها نکرده و گمان می کند پسرش دستورات او را در چاپ روزنامه اجرا می کند. این خیال در او بافته شده بود که مسئولیت روزنامه هنوز به عهده اوست. من به برادرم گفتم که انسان بعد از مرگ گرفتار و متوجه اعمال خودش است و به هر چه که در دنیا علاقه مند بوده گرفتار آن است و آن از ترقی روح جلوگیری می کند. در این اثنا روحی منور و مرشد که او را رسول می نامیدند، حاضر شد و این پیرمرد را از الهام و خیالات تهی کرد. فوراً محسوسات اطراف او متزلزل و تاریک شد و پیرمرد به خواب عمیق فرو رفت.
    قلم که دست مدیوم بود، با اندکی مکث دوباره می نویسد: روح رسول و مرشد با نوری که تسلط به امور داشت، تأکید کرد چرا به مدیوم، الهام غلط و خیالی به جای حقیقت می گویید. رسول، این طبیب روح، جنگ و مسببان آن را نکوهش و مذمّت کرد که این همه اشخاص بی گناه را از هستی ساقط و آن ها را فدای هوس ها و خودکامگی ها
    ________________________________________
    1- . بین زمین و آسمان، فضا یا گسترده، سفره، طعام.
    ص:140
    و قدرت طلبی های چند روز عمر کوتاه خود می کنند و هنوز هم از نادانی و جهل و خودخواهی گمان می کنند که عمل درست را مرتکب شده اند. زهی جهالت غیرقابل بخشش که مانع ترقی و تعالی روح و لذایذ دائمی ملکوتی خود می شوند و همواره در خیال بافته شده خود در ظلمت و وحشت خواهند بود. این جهنم آن هاست و هر کس برای خود جهنم مخصوص دارد.
    افسوس القائات و راهنمایی ارواح عالی مقام که برای پرورش و تعالی روحِ گمراه هستند، افراد ناپاک و غافل در هر قدرت و مقام که هستند نمی پذیرند و به وقت دیگر موکول می کنند. ناگهان چشم باز می کنند که زمان مرگشان فرا رسیده است و خود را گرفتار عذاب الیم و رنج های بی پایان می کنند و هر چه تخم های تلخی که در زندگی زمینی کاشته اند، برداشته و کام خود را قرن ها تلخ و در وحشت تاریکی سیاه چال نگه می دارند. خداوند همواره درصدد اصلاح بندگانش است و از ظلم و ستم مبرّا و مهربان و رحیم است و گمراهی آن ها را نمی خواهد.
    قلم در دست مدیوم مکث می کند و بعد از چند لحظه دوباره به حرکت درمی آید. وقتی روح انسان هنگام خواب با یکی از ارواح نزدیک خود مربوط می شود، از گذشته و حال و آینده اطلاعاتی از آن ها کسب می کند و روح جواب او را به اندازه درک و علم او می دهد نه بیشتر. روح پاک همواره با ارواح پاکان و روح ناپاک با هم جنسان خود همنشین هستند.
    در مورد مدیوم ها اندکی صحبت شد. استعداد مدیوم، که بعضی استعداد نوشتن و برخی استعداد گفتن با صدای روح احضارشده در خواب مغناطیسی صورت می گیرد و در مواقع نوشتن دست و قلم در اختیار مدیوم نیست، بلکه روح احضار شده دست مدیوم را در اختیار خود گرفته و می نویسد و هر چه می خواهد یا سؤالات عامل را نسبت به اندازه اختیارات و بضاعت درک سؤال کننده جواب می دهد. در آن موقع مدیوم از دست خود و مداد و نوشته خبری ندارد و مثل عضوی که به خواب رفته، حتی با دست مدیوم های بی سواد هم ارواح مطالب علمی با زبان های خارجی نوشته اند که
    ص:141
    اشخاص باسواد هم قادر نبودند بنویسند یا آن مسائل را حل کنند. اگر ارواح در زمان حیات املایی را غلط می نوشته، روحش نیز آن غلط را به دست مدیوم با همان شیوه خط که داشته می نویسد و این غلط املایی و شیوه ادبیات زمان حیات روح، برهانی قاطع بر صحت جریان و هویّت مسلم روح است
    امضاء


  8. Top | #127

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تمیز و استدلال و اراده و ادراک قوای طبیعی روح از آموزش کلاسیک بوده است، ولی حیات جداگانه روح از ماده و بقای آن پس از مرگ مورد بحث و قبول نیست. منظور ما بررسی و مطالعه و نجات از زندان جهل و کاهش ناآگاهی خود است. انسان قبل از هر چیز موجودی متفکر است.
    ما می خواهیم به مدد این فکر موانع راه پیشرفت را براندازیم و آرزو می کنیم بنای زندان تیره جهل را در هم ریزیم و از این جایگاه تیره قدمی چند فراتر نهیم و درهای بسته و حقیقی را باز کنیم و با راهنمایی قوای روحی که تا کنون مورد توجه نبوده اند، درِ دیگری از دانش به روی علاقه مندان بگشاییم و بکوشیم و کاوش کنیم شاید انسان ها را از سردرگمی به طرف مطالعه و پی بردن به راز هستی ببریم و اندکی راه را برای آیندگان هموار سازیم شاید نسل آینده از زندان جهلی که نسل ما در آن محبوس هستند، رهایی یابند.
    در فصل های گذشته دلایلی برای وجود روح ذکر شد. در فصل بعدی شواهدی از قضایای دیگر روحی ذکر خواهد شد که به هیچ وجه نمی توان آن ها را به خواص ماده نسبت داد و علوم فیزیولوژی و فیزیک و شیمی و مکانیک از عهده تعبیر آن برنمی آید. ما چندین منبع و مأخذ در این باره گرد آوردیم که بعضی از آن ها درج می شود.
    دکتر «شارل ریشه» دانشمند علوم طبیعی و از منکرین سرسخت قضایای روحی، با کاوش و دقت در موضوع روح و آزمایش های دقیق و چند تألیف در این مورد، اشاره ای به بقای روح و قوای طبیعی روح می کند و با استدلال چنین می گوید:
    قبل از تجربه و آزمایش همواره مورد شماتت و ملامت علمای معرفت الروح بودم که چرا گفته و نوشته ام که درباره قضایای روح و ارتباط با ارواح نامعقول
    ص:142
    و غیرقابل قبول است، با رنج ها و زحمت های فراوان و با تحقیق و آزمایش های متعدد، این قضایا را قبول کرده ام، زیرا برای یک نفر طبیعی دان و شیمی و فیزیک دان، خیلی ناگوار است بپذیرد که از بدن انسان هیکلی خارج می شود که خودش علی حده دارای حرارت بدنی، وزن و قوه تفکر و تکلم مستقل باشد، با تنفس اکسیژن جذب و اسید کربنیک خارج نماید. واقعاً برای من و کسانی که در علوم طبیعی با من هم رتبه هستند، قبول این مسائل بسیار مشکل است. با این حال ناگزیرم تصدیق کنم این قضایا واقع شده و صحت دارد.
    امضاء


  9. Top | #128

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    یکی از دانشمندان دیگر می گوید:
    من با حضور پروفسور شارل ریشه از فانتوم، خارج شدن اسید کربنیک را به هنگام تنفس مشاهده کردم و این قضیه مخصوصاً با امتحان علمی برای هر دو نفر ما ثابت شد، به این طرز که محلول مخصوص در شیشه ریختم، بعد از فانتوم که لوله بلندی را که سرش را داخل آن شیشه و سر دیگرش را در دهانش گذاشته بودیم، تقاضا کردیم نفس خود را در آن بدمد. همین که در آب شیشه محلول، غلیان ظاهر شد دانستیم که نفس او داخل آب شد. مقابل چشم ما فوراً رسوب کربنات دوباریت در آن شیشه به وجود آمد که نتیجه اختلاط باریت با اسید کربنیک بود. برای اثبات این وقایع و ضمناً جدا بودن روح از مدیوم در همه چیز امتحانات علمی بسیاری شده که هر یک جواب دندان شکن در مقابل منکرین است.
    آدم منطقی، محقق، باانصاف و با فکر روشن هیچ وقت چیزی را انکار نمی کند و منکر نمی شود. وقتی چیزی به نظرش عجیب آمد در آن جست وجو می کند تا علت آن را بیابد و یا با دلایل محکم علمی آن را ثابت یا رد کند. تازه آن استدلال مطلق نیست، بلکه تعبیر و تصورات ذهنی در جسم محدود که فکر و دانش و علم هم در این حیطه وجود محدود می باشد است.


    امضاء


  10. Top | #129

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تکامل روح یا اندیشه
    در کتاب روح، ماده، کائنات از استاد دکتر «محسن فرشاد» در مورد این نکته بحث های بسیار جامع و دل نشین انجام شده است که در این مختصر خلاصه و عناوین مطالب ذکر می شود.
    روح قادر نیست به تنهایی قوانین فیزیکی ماده را همان طور که فیزیک تعیین می کند، مشخص و تأیید کند؛ روح فقط می تواند این قوانین را برای خلق جریان ها و فرآیندهای مخصوصی به کار برد، درست همان طوری که ما انسان ها از روح خود برای وضع قوانین موضوعه سود می جوییم.
    گرچه ممکن است ایراد گرفته شود که ما برای وضع قوانین، نوشتن مقاله و کتاب، اختراع و اکتشاف از فکر خود استفاده می کنیم، اما در پاسخ باید گفت که منبع فکر فقط مغز انسان نیست و فکر روح به طور مستقل از ارگان های بدن وجود دارد، اما روح نمی تواند تراکم متوسط کائنات، شعاع آن یا حرارت آن را تغییر داده یا اصلاح نماید.
    باید اذعان کرد که روح جهان باشعور و حاکم بر طرح کائنات است. روح با ماده می تواند تکامل خود را دنبال نماید و از لحاظ علمی آنچه که درباره تکامل ماده با روح در سطح کلی بیان شده است، معتبر می باشد و نیز از طریق قباس روح با ماده می توان چنین استنباط کرد هر دو لازم و ملزوم یکدیگر می باشند و ماده قادر نیست آگاهی و شعور زنده را مبنی بر حضور خود در زمان و مکان داشته باشد.
    متفکران و اندیشمندان معتقد هستند که تمام عالم هستی از کوچک ترین ذره تا انسان متفکر باهوش، زندگی مکانیزم و شعور خاص خود را دارد و از این حیث هیچ فرقی بین ذره و انسان و کهکشان و کائنات نیست؛ به همین دلیل کل عالم هستی باهوش و زنده است. مولکول ها، سلول ها، ذرات و دیگر اندام های طبیعت و هستی، مشکلات خود را طوری حل می کنند که انسان حتی از درک عمل آن عاجز است.
    به نظر بزرگان علوم روح آنچه که واقعیت دارد این است که انسان که ذات ناطقه ما را مجسم می کند، تنها روح است، اما جسد مادی نشان دهنده نموّ ما در طبیعت و تا دم
    ص:144
    مرگ قالب روح می باشد و رابطه ای با انسان بودن ما ندارد. باید اذعان کرد روح همان چیزی است که به آدمی شخصیت می دهد و حقیقت عقل و اخلاق وی را هم تحقق می بخشد. مسئله به قدری روشن است که کوچک ترین شبهه به آن راه ندارد، زیرا جسد بدون روح چیزی جز یک مشت استخوان و گوشت و عضلات مادی نمی باشد؛ پس نتیجه قطعی این می شود که روح اگر از جسد جدا شود، چیزی جز یک مشت ماده را از دست نمی دهد. جوهر و حقیقت انسان روح است. نیاز روح به جسم فقط در حیطه طبیعت و برای این است که به وجود آمدن شخصیت خود را در ظرف جسد تحقق ببخشد.
    تا امروز کسی پیدا نشده که حقیقت را بشناسد و شاید بعد از این هم کسی پیدا نشود که قادر به شناسایی حقیقت باشد. اگر شخصی به وجود آمد که حقیقت را یافت، خود او نخواهد دانست که حقیقت را یافته است و هر حقیقتی در همه حال نسبی است، نه مطلق.
    امضاء


  11. Top | #130

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13830
    نوشته
    988
    تشکر
    185
    مورد تشکر
    186 در 64
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مطلبی حائز اهمیت در مورد روح


    تنها عمل دایره ارتباط روحی این است که سخن ارواح را به وسیله مدیوم ها ضبط کند. گاهی حتی لهجه و آهنگ صدای روح گوینده و ادبیات واژه ها که در حیات زمینی به کار می برده، از طریق صوت مستقیم ظاهر می شود. پس همان طوری که دانش و معرفت ارواح پس از مرگ در شخصیت آن ها باقی می ماند، تمایلات و عواطف و خواسته های آن ها هم باقی می ماند، چنان که نظریات و آراء علمی و ادبی آن ها هم نشان دهنده شخصیت آن ها می باشد. همان طوری که در مناسبات مختلف بیان شد، خصوصیات شخصی، اخلاقی، علمی و فنی هر شخص در جهان ارواح با او همراه است تا بعداً رشد و نمو پیدا کنند؛ البته مدت طولانی لازم است تا ارتقا کنند چون قانون تکامل فکری و شخصیت در آن جهان کامل تر از این جهان عمل می کند و همه آزمایش ها و تحقیقات علمی در این مسئله بر بقای شخصیت و معلومات اتفاق نظر دارند.
    ص:145
    امضاء


صفحه 13 از 25 نخستنخست ... 39101112131415161723 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi