(¯*~•~*¯) مشاعره ... مشاعره ... مشاعره با دوستان (¯*~•~*¯)

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته‌ی خویش آمد و هنگام درو

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد‌ها رسید و ما هنوز آواره ایم

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن
که از آب بقا جویند عمر جاودانی را

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

اي غايب از نظر به خدا مي سپارمت
جانم بسوختي و به دل دوست دارمت

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت
بـا دل زخـــم کـــش و دیـده گـریان بــروم

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد