صفحه 2 از 10 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 97

موضوع: از برهان تا عرفان

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    خامساً: حال كه موجودات اطراف ما «موجود» هستند، ولی «عین وجود» نیستند. پس طبق قاعدة بدیهیِ «كُلُّ ما بِالْعَرَضِ لابُدَّ اَنْ یَنْتَهی اِلی ما بِالذّات» باید به «عین وجود» ختم شوند. همان‌طور كه چیزی كه گرم است ولی عین گرما نیست، باید گرمای آن به عین گرما ختم شود. پس وجودِ این موجودات كه موجود هستند ولی «عین وجود» نیستند باید به «عین وجود» ختم ‌شود و در واقع وجودشان از «عین وجود» ریشه گرفته است.
    حال كه پای «عین وجود» به میان آمد در واقع ملاصدرا(ره) توانست اثبات كند كه در عالَم، علاوه بر «علت مُعدّه»، «علت حقیقی» هم داریم كه وجود موجودات را به آن‌ها می‌دهد و آن وجودی كه وجود همة اشیاء از اوست «عین وجود» است. و این‌جا است كه باید تصور خود را نسبت به «عین وجود» تصحیح كنیم و متوجه باشیم وجود دادن به یك شئ، غیر از شكل دادن و تنظیم‌كردن آن است. یعنی رابطة عین وجود با موجودات مثل رابطة شخص بنّا با ساختمان یا مثل رابطة بین گوسفند و پشم آن نیست، بلكه «بود یا هستیِ» شئ را به شئ می‌دهد. و توجه به این نكته، اصل و اساس مباحث بعدی خواهد بود.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    4- هویّت تعلّقی معلول


    پس از طرح بند 3 كه اصل برهان را مطرح می‌كرد، حال موضوعِ رابطة «عین وجود» با موجوداتی كه حاصل عین وجوداند مطرح می‌شود، می‌فرماید:
    «رابطه وجود مطلق با این موجودات ، رابطة تجلّی است. زیرا آنچه از وجود مطلق صادر می‌شود چیزی غیر از «وجود» نیست، و خودِ «وجود مطلق» هم باز «وجود» است ، منتها در نهایت شدت. پس چون به جز «وجود» در صحنه نیست، رابطة وجود مطلق با سایر موجودات، همان تجلّی می‌شود، لذا هویت مخلوق، هویت تعلقی و وابسته است.»
    یعنی هر «مخلوقی» از مخلوقات - اعم از عالم ماده یا عالم مجردات- یك نحوه وجودی است كه جلوه و پرتو وجود مطلق است. و به تعبیر دیگر مخلوق، هستیِ نازل شده علت است و در همین رابطه تمامِ هستیِ مخلوق از علت است. و به همین جهت هم اگر رابطة خالق با مخلوق قطع شود مخلوق، دیگر وجودی نخواهد داشت و نابود می‌شود، زیرا وجودش همان ارتباط با خالق است و بس. «یعنی وجود مخلوق، عین ربط به علت یا خالق خود است» و در نتیجه هویت مخلوق ، هویت تعلقی است ونه هویتی مستقل.
    همچنان‌كه ملاحظه می‌كنید؛ اگر متوجه باشیم «وجود مطلق» یا «عین وجود» چیزی جز وجود نیست. از طرفی از عین وجود جز وجود صادر نمی‌شود - مثل این‌كه از خورشید جز نور صادر نمی‌شود- پس وقتی در رابطه با ایجاد پدیده‌ها از عین وجود، جز وجود صادر نمی‌شود، در واقع عین وجود تجلّی كرده و در نتیجة این تجلّی، مخلوقات حاصل شده، و همة عالَم تجلّی عین وجود است. یعنی رابطة مخلوق با خالق مثل رابطة كوزه با كوزه‌گر نیست كه دوگانگی در میان باشد، چرا كه از عین وجود جز وجود صادر نمی‌شود. پس بین عین وجود و موجودات یگانگی در میان است. یعنی عین وجود، جلوه كرده و مخلوقات همان جلوه و تجلّی عین وجوداند، به این نوع رابطه كه بین علت و معلول دوگانگی نیست، تجلّی می‌گویند - مثل رابطة نور بالایی با نور پایینی كه تفاوتشان چیزی جز شدت و ضعف نیست -پس مخلوق، هستیِ نازل شده علت است، آری! عین وجود، وجودش از خودش است. ولی مخلوق، وجودش نازله از علت است، در عینی كه تمام وجودش از عین وجود است و رابطه‌شان تشكیكی است(11). یعنی یك وجود در صحنه است، همراه با شدت و ضعف، كه مرتبة اعلای آن، وجود مطلق یا عین وجود و عین كمال است و مراتب پایین آن، وجودات ضعیف‌ترند.




    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 21-06-2020 در ساعت 16:24
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    حال وقتی متوجه شدیم رابطة بین «عین وجود» و مخلوقاتش تجلّی است، می‌توان فهمید كه هویت مخلوق نسبت به خالقش «هویت تعلّقی» است. یعنی وجود مخلوق عین ربط به خالقش است و همین كه رابطه بین آن دو قطع شود، وجودِ مخلوق هم از بین می‌رود. چون وقتی رابطة عین وجود با مخلوقاتش «تجلّی» است، یعنی وجود مخلوق همان ربط به خالق است و لذا همین كه ربط بین آن دو از بین رفت، وجود مخلوق هم از بین می‌رود. مثل نور پایین كه اگر به‌وسیلة یك مانعی ارتباطش را با نور بالایی قطع كردیم، نور پایین از بین رفته است. یعنی این‌طور نیست كه اگر مانعی بین نور بالایی و نور پایینی قرار دهیم، حالا دو تا نور داشته باشیم، یكی بالای مانع و یكی زیر مانع. بلكه همین‌كه رابطة نور پایین با نور بالا قطع شد، نور پایین نابود می‌شود و نتیجه می‌گیریم كه وجود نور پایین، همان ربط به نور بالا بود، نه این‌كه چیزی بود كه ربط داشت، بلكه وجودش چیزی جز ربط نبود. وگرنه با از بین رفتن ربط بین نور بالا با نور پایین، نباید نور پایین نابود می‌شد.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    دلایل هویت تعلقی معلول


    1- وجود معلول همان ربط است: در نظر بگیرید؛ یك «معلّم» داریم و یك «محصّل» و یك «ربطی كه این دو به همدیگر دارند». یعنی در واقع معلم یك وجود مستقلی دارد كه جدای از محصل باز آن وجود مستقل را دارا است، و محصل هم همین‌طور است. منتها در شرایطی خاص بین این دو وجودِ مستقل یك ربطی به نام «رابطة معلم و محصل» برقرار شده است كه اگر این ربط از بین برود هیچ‌كدام از بین نمی‌روند. ولی در مورد رابطة علت حقیقی با معلول خود، چنین نیست. یعنی این‌طور نیست كه علت و معلول، دو وجود مستقل باشند كه رابطی آمده و آن دو را به همدیگر ربط داده است، چرا كه در چنین حالتی؛ دیگر معلول، معلول نخواهد بود. بلكه وجودی خواهد بود مستقل از علت. در حالی‌كه فرض ما این است كه معلول از خودش وجود مستقلی ندارد، پس نمی‌توان علاوه بر علت، یك ربط داشت و یك معلول. لذا نتیجه می‌گیریم در این‌جا ربط و معلول بودن یكی است. یعنی حقیقت معلول، همان حقیقت ربط است و به همین جهت اگر ربط از میان برود، درواقع معلول از میان رفته است و این نحوه ارتباط معلول نسبت به علت حقیقی‌اش را «هویت تعلقی» می‌گویند.(12)
    2- ممكن بالذات و واجب بالغیر: برهان دیگری كه برای هویت تعلقی معلول نسبت به علت حقیقی‌اش می‌توان ارائه كرد، توجه به ممكن‌الوجود بودن معلول است. چرا كه ممكن‌الوجود در ذات خود نه اقتضای وجود دارد و نه اقتضای عدم. حال اگر با تجلّیِ واجب‌الوجود، ممكن‌الوجود موجودیت خارجی پیدا كرد و به اصطلاح واجب بالغیر‌ شد، از ذات ممكن‌الوجودیِ خود خارج نمی‌گردد، پس تماماً در ذات خود عین اقتضای وجود و عدم است. حال كه آن ممكن‌الوجود كه در ذات خود نه عین وجود است و نه عین عدم، موجود شده، پس باید همواره ربط بـه واجـب بـالذات داشتـه باشـد - چرا كه در عین واجب بالغیر شدن و موجود گشتن، از ذات ممكن‌الوجودیِ خود خارج نشده است - و اگر هر لحظه ربطش به واجب بالذات قطع شود، از وجود خارجی خود یعنی واجب بالغیربودن، بیرون می‌رود، پس همین‌كه موجوداتِ ممكن‌الوجود به عنوان موجودات خارجی، موجود هستند، عین ربط به واجب بالذات‌اند و دارای هویت تعلقی می‌باشند.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    مثالی برای هویت تعلقی معلول

    رابطه بین ممكن‌الوجودها با واجب‌الوجود، مثل رابطة صور ذهنی ما است با ما، كه اگر نفسِ ما در ذهن خود توجهش را به چیزی انداخت، آن چیز موجود می‌شود و همین‌كه توجهش را از آن منصرف نمود، نابود می‌گردد. چون رابطة آن صورت ذهنی با نفس، رابطه‌ای است وجودی. یعنی این‌طور نیست كه اگر ذهن اراده كرد تا یك ساختمان در ذهن خود پدید آورد، مجبور باشد ابتدا آجر و آهن و سیمانش را جمع‌آوری كند و سپس از آن‌ها صورت ساختمان را به‌وجود آورد، بلكه با یك اراده، تمام آن را موجود می‌كند و لذا بودنِ آن ساختمان به بودن آن است به وسیلة نفس، و هم چنین از بین رفتن آن، با یك ارادة نفس است. چون هویت آن ساختمان نسبت به نفس ما یك هویت تعلقی است، و به همین جهت اگر نفس ما رابطه‌اش را با آن قطع كرد آن ساختمان نابود می‌شود و دیگر این‌طور نیست كه در موقع نابودیِ ساختمانِ ذهنی، نفس مجبور باشد شیشه‌ها و آجرها و سیمان‌هایش را در جایی بریزد.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    معلول؛ «نمود» است و نه «بود»

    با درك این نكته كه هویت معلول، هویتی است تعلقی، متوجه می‌شویم معلول عین نیاز به علت است. یعنی هر معلولی نسبت به علت حقیقی و موجِده خویش یك وجود سرابی است كه در نفس و ذات خود فاقد واقعیت و هستی است، و به عبارت دیگر معلول نسبت به علت خود، عدم است، «بود» نیست، «نمود» است.
    قرآن می‌فرماید: «یا اَیُّهَاالنّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَی‌اللهِ وَاللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید»(13) یعنی ای مردم شما در ذات خود فقیرانی هستید وابسته به خدا، و خدا غنی و حمید است. بنابراین خداوند بودش و كمالش به خودش است و بقیه مخلوقات همه و همه در ذات خود فقیر الی‌الله هستند یعنی در ذات خود عدمی‌اند، ولی عدمی كه به خالق خود وصل است، و به وجود خدا موجود است.




    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 26-06-2020 در ساعت 20:50
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    شهید مطهری(ره) می‌فرماید:
    «این نكته -یعنی كشف هویت تعلقیِ معلول نسبت به علتِ خود- یكی از شاهكارهای فلسفی صدرالمتألهین و از بزرگترین و لطیف‌ترین اندیشه‌های بشری است. توجه به این مطلب تلقّی عمیقی از مفهوم «علیت»، غیر از آنچه در اذهان ساده نقش می‌بندد به ما می‌دهد. براین اساس رابطة علیت یك رابطة زایشی و تولیدی مانند آنچه در پدیده‌های مادی مشاهده می‌كنیم نیست. یعنی چنین نیست كه علت، مانند مادری معلول را از خود بیرون فرستد، بلكه معلول، تجلی علت و پرتوی از وجود او و ظِلّ و سایة اوست.»(14)
    از باب تقریب به ذهن می‌توان چنین مثال آورد كه اگر اطاقی به وسیلة نور، روشن شود و از آن اطاق پنجره‌ای به اطاق دیگر باز باشد، اطاق بعدی از نظر روشنایی ضعیف‌تر و اطاق‌های بعدی باز هم ضعیف‌تر خواهند بود. یعنی:
    در جریان انتقال هستی از چیزی به نام علت به چیز دیگری به نام معلول، هستیْ سیر نزولی می‌پیماید. به‌طوری كه معلول در واقع «وجود تنزل‌یافتة» علت است.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    رابطه اشیاء مادی با همدیگر، اِعدادی یا حقیقی؟

    با دقت به این نكته كه هویت معلول نسبت به علت، هویتی است تعلقی و این‌كه هستیِ معلول در واقع هستیِ تنزل یافتة علت است. آری با دقت به این نكته می‌توان پی‌برد كه در بین اشیاء مادی رابطة علت و معلول به معنی حقیقی آن جریان ندارد. یعنی نمی‌توان گفت: پشم گوسفند؛ تنزل یافتة گوسفند است، و یا یك ساختمان، وجودِ تنزل یافتة آجر و سیمان است. بلكه باید متوجه بود كلیه روابط موجود بین علل و معلولاتِ مادی، همه از نوع علت اِعدادی یا مُعِدّه است، چرا كه عالم ماده تماماً یك مرتبه از مراتب وجود را تشكیل می‌دهد و آن‌هم پایین‌ترین درجه از مراتب وجود، و آنچه در بین پدیده‌های مادی حاكم است، حركت و تغییر شكل است و نه ایجاد كردن و ایجادشدن.
    پس باید متوجه بود كه ماده نمی‌تواند جنبة صدوری یا ایجادی داشته باشد، بلكه تنها جنبة قابلی دارد. یعنی می‌تواند وجود را از مرتبة مافوق خود دریافت كند، ولی نمی‌تواند منشأ افاضة وجود به مرتبة مادون خود شود. چرا كه عالَم ماده، پایین‌ترین مرتبه از مراتب وجود است و مرتبه‌ای پایین‌تر از خود ندارد كه بخواهد فیض وجودی خود را به آن مرتبه افاضه كند. به همین جهت نمی‌شود از یك صندلی، صندلی دیگری با درجة وجودی كمتر، تجلی نماید




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    پدیده‌هایی كه هم علت‌اند و هم معلول


    این نكته نیز نباید فراموش شود كه در عالم مجردات و در نظام طولی عالَم، هر موجودی كه در مرتبة وجودی برتری قرار دارد، به علت شدت مرتبة وجودی، در عین حال كه معلولِ مرتبة مافوق خویش است، علتِ مرتبة پایین‌تر از خود نیز می‌باشد. یعنی ابتدا از عین‌الوجود كه مرتبه‌ای بالاتر از آن قابل تصور نیست، اَشَدُّ‌الوجود صادر می‌شود، و از «اَشَدُّالوجود»، «شَدیدُالوجود» صادر می‌شود و از «شدیدالوجود»، «خفیف‌الوجود» یا عالَم ماده صادر می‌شود. حال به‌طوری كه ملاحظه می‌كنید عین‌الوجود، وجودی است كه بالاتر از آن وجودی نیست و هیچ جنبة معلولیت در آن نیست. و خفیف‌الوجود، وجودی است كه پایین‌تر از آن وجودی نیست و هیچ جنبة علیت در آن نیست. ولی «اَشَدالوجود» و «شدیدالوجود»، هركدام از جنبه‌ای، علتِ مرتبة مادون خود واز جنبة دیگر معلولِ مرتبة مافوقِ خود هستند، و با تجلی خود، وجودِ مرتبة مادون را به آن می‌دهند، هرچند وجود خود را از مرتبة مافوقِ خود گرفته‌اند.
    سؤال: طبق بحثی كه گذشت؛ آیا می‌توان گفت: حال كه عین‌الوجود همان عین كمال و همان خدا است، پس وجودهای مادون هم مقداری از خدا هستند؟
    جواب: خیر؛ چون اگر دقت بفرمایید خداوند «جَلَّ جلاله» عین كمال است، پس هر چیزی كه عین كمال نیست و دارای نقص است، اصلاً خدا نیست، مضافاً این‌كه وجودهای مادون همه و همه معلول‌اند و خداوند هیچ جنبة معلولیتی ندارد. آری تمام مراتب مادون، در عینی كه هیچ جنبة استقلالی ندارند همه و همه آیات و نشانه‌های خداونداند و لذا است كه قرآن می‌فرماید: «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» یعنی بر هر چه بنگری آن‌جا وجه‌الله است كه همان جلوه‌ای از وجود مطلق باشد.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    5- فرق نزول با سقوط

    رابطه معلول با علتِ حقیقی، نزول است و نه سقوط. یعنی همان وجود شدید است كه جلوه كرده است، نه این‌كه چیزی بالا باشد به نام علت، و معلول هم جدای از علت در پایین قرار داشته باشد.
    یعنی: رابطة علت و معلول «تولیدی» نیست، «ایجادی» است. به طوری كه قرآن در مورد خداوند می‌فرماید: «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» یعنی نه خداوند مخلوقات را از خود صادر كرده و نه خودش از چیزی صادر و تولید شده است و لذا هیچ‌گونه دوگانگی در بین خالق و مخلوق نیست.
    پس معلول همان وجود شدید است كه جلوه كرده‌ و نسبت به مرتبة بالاترش كه علت محسوب می‌شود، آن مرتبة پایین‌تر، معلول محسوب می‌شود، و لذا این‌طور نیست كه چیزی بالا باشد به نام علت، و معلول هم جدای از علت در پایین قرار داشته باشد، و فرق نزول و سقوط همین است كه در نزول، مرتبة بالایی در جای خود محفوظ است، منتها جلوه‌ای هم دارد كه مرتبة نازلة آن محسوب می‌شود. ولی در سقوط، دیگر مرتبة بالایی محفوظ نیست، مثل این‌كه سنگی از بالا به پایین سقوط می‌كند كه در این حال دیگر آن سنگ در بالا قرار ندارد. به اصطلاحِ فلاسفه معلول به صورت «تجلّی» از علت خود صادر می‌شود و نه مثل صادرشدن قطرات باران از ابر، كه به آن «تجافی» گویند و پس از مدتی خزینة قطرات باران تمام می‌شود و ابری باقی نمی‌ماند. ولی در تجلّی نه تنها هیچ‌وقت رابطة علت با معلول قطع نمی‌شود، بلكه علت همواره در حال فیضان و ایجاد است و هرگز با ایجاد‌ كردن‌هایش تمام نمی‌شود و با دادن فیض، خودش ناقص نمی‌گردد.






    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 01-07-2020 در ساعت 14:49
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 2 از 10 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi