خامساً: حال كه موجودات اطراف ما «موجود» هستند، ولی «عین وجود» نیستند. پس طبق قاعدة بدیهیِ «كُلُّ ما بِالْعَرَضِ لابُدَّ اَنْ یَنْتَهی اِلی ما بِالذّات» باید به «عین وجود» ختم شوند. همانطور كه چیزی كه گرم است ولی عین گرما نیست، باید گرمای آن به عین گرما ختم شود. پس وجودِ این موجودات كه موجود هستند ولی «عین وجود» نیستند باید به «عین وجود» ختم شود و در واقع وجودشان از «عین وجود» ریشه گرفته است.
حال كه پای «عین وجود» به میان آمد در واقع ملاصدرا(ره) توانست اثبات كند كه در عالَم، علاوه بر «علت مُعدّه»، «علت حقیقی» هم داریم كه وجود موجودات را به آنها میدهد و آن وجودی كه وجود همة اشیاء از اوست «عین وجود» است. و اینجا است كه باید تصور خود را نسبت به «عین وجود» تصحیح كنیم و متوجه باشیم وجود دادن به یك شئ، غیر از شكل دادن و تنظیمكردن آن است. یعنی رابطة عین وجود با موجودات مثل رابطة شخص بنّا با ساختمان یا مثل رابطة بین گوسفند و پشم آن نیست، بلكه «بود یا هستیِ» شئ را به شئ میدهد. و توجه به این نكته، اصل و اساس مباحث بعدی خواهد بود.