❤ |
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
موضوعات تصادفی این انجمن:
- سه چیز مهم در زندگی
- ღ.◄*♥♥*◄.ღ ميزان سنجش ايمان ღ.◄*♥♥*◄.ღ
- دلایل چرخش نگرش غرب به علاقه ها و روابط جنسی...
- داستان هايى از خدا
- طلب حاجات مهم بعد از نماز صبح !
- ••*♥^^♥*••فرزندان آخرالزّمــــان••*♥^^♥*••
- آیا تکبر نسبت به شخص کناهکار و فاسق و کافر...
- کسانی که در گناه دیگران شریک اند!
- اخلاق عبادی
- ✿✿✿معنا و مفهوم شرح صدر✿✿✿
❤ |
مقدمه
باسمه تعالی
1- کتاب « اسماء حسنا، دریچههای نظر به حق» حاصل چندین جلسه بحث در رابطه با دعای سحر است که توسط استاد طاهرزاده انجام شد و پس از پیادهشدن سخنرانیها و تکمیل مطالب و اضافهشدن نکاتی در ابتدای بحث توسط ایشان، خدمت عزیزان عرضه میکنیم. مبنا و فضای مطالب، مباحث امام خمینی(رض) در کتاب شرح دعای سحر می باشد.
2- مکتب اسلام بر توجه به اسماء الهی تأکید دارد و در همین راستاست که مکتب حضرت روحالله خمینی(رض) نیز ما را به توجه به اسماء الهی دعوت مینماید. ایشان به خوبی می دانستند که اگر مکتب حق را درست ارائه ندهیم مکتب های باطل و عرفان های کاذب، خود را در لعاب حق به اندیشه جوانانِ حقیقتجو تحمیل می کنند.
با طرح صحیح اسماء الهی از طرفی می توان طراوت حضور در محضر الهی را با عمق جان تجربه نمود و جوانان را از عرفان های کاذب نجات داد و از طرف دیگر نقصان و خمودگی اصول عقایدِ مطرح در مجامع دینی را بر طرف کرد.
3- مهم آن است که بدانیم اساس همهی ادیان الهی آشناکردن انسانها با اسماء الهی است و در مسیر دینداریِ خود یک لحظه از این نکته غافل نشویم تا سنت رجوع به اسماء الهی به طور فعّال در میان آید و معنی بسیاری از آیات و ادعیه ظهور کند.
4- هدف از بحث در مورد اسماء الهی آن است که وسیلهی کمال انسانی بیان گردد و هرکس بداند در کدام نقطه از مسیرِ رجوع به حق قرار دارد و در کدام درجه از توحید مستقر است.
5- شرط رجوع به اسماء و آزادشدن از حجابِ ماهیات، سلطه بر نفس است، نه تغییر و تفسیر عالم مطابق امیال خود و این کتاب سعی دارد نهتنها این موضوع را گوشزد کند بلکه تلاش میکند خواننده روش تسلط بر نفس را از طریق نظر به اسماء الهی دنبال کند.
اگر رجوع به خدایِ وجودی و اسماء الهی را مدّ نظر قرار ندهیم، نه از شیفتگی به فرهنگ غربی نجات مییابیم و نه شیفتهی خدای محمّد(ص) خواهیم شد. لذا این کتاب را خدمت عزیزان عرضه میداریم به امید آنکه توانسته باشیم در راستای تحقق تمدن اسلامی که یکی از اساسیترین شاخصههای آن تمدن پایهگذاری علوم انسانی بر اساس نظر به اسماء الهی است ، قدمی برداشته باشیم.
گروه فرهنگی المیزان
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
❤ |
مقدمهی مؤلف
باسمه تعالی
1- اساس تفکر دینی با رجوع به اسماء الهی شروع میشود و به همان اندازه که انسانها بتوانند از طریق شریعت الهی متوجه حضور و تأثیر اسماء الهی باشند راه دینداری را درست طی کرده و به مقصد مطلوب خود میرسند و بر این مبنا کتاب « اسماء حسنا، دریچههای نظر به حق» ذهنها و اندیشهها را متذکر اسماء الهی میکند.
2- درست است که نظر به اسماء الهی قابل تدریس نیست و باید نور آنها در عمق قلبها ظهور کند، ولی تدوین معارفی که منجر به نظر سالک به نور اسماء الهی میشود وظیفهی اندیشمندان علوم انسانی است که در حوزهی معارف اسلامی تلاش میکنند و حضرت امام خمینی(رض) در همین راستا شرح کتاب «دعای سحر» را تدوین نمودند.
3- بنای توحید، تنها با نظر به اسماء الهی است که در جان انسانها گذارده میشود تا از آن طریق نظر انسان به حقیقیترین حقایق، یعنی به حضرت «الله» منتهی شود و معنی بندگی خدا به طور کامل ظهور نماید. در این حالت دیگر انسان بر اساس گفتههای این و آن معتقد به خداوند نیست، با خداوند از طریقِ اسماء الهی مأنوس است و از انوار پروردگار بهرهمند میشود.
4- انسانها وظیفه دارند از قلبی که خداوند به آنها داده است استفاده کنند و آن را تا نظر به اسماء الهی جلو ببرند و فکر نکنند هرچیزی را میتوان در منظر قلب قرار داد، وگرنه به قلب خود جفا کردهاند.
5- هدف ادعیه و مناجاتهایی مثل دعای سحرِ ماه رمضان آن است که انسان را تا پیشگاه خدا جلو ببرد و سعادتمندانهترین بازگشت را به او هدیه نماید و این در صورتی ممکن میشود که انسانها پس از قانعکردن عقل نسبت به وجود اسماء الهی، با قلب خود و از طریق ادعیه به اسماء الهی نظر نمایند تا با مبنای همهی واقعیات عالَم ارتباط برقرار کنند.
6- اگر بنا است آدمیان به توحید ایمان داشته باشند باید توحیدِ حق را در ظهور اسماء الهی جستجو کنند و این است توحیدی که مطلوب ادیان الهی است هر چند زمانه آنچنان ظلمانی شده که بسیاری از متدینین نمیدانند توحید الهی چیست.
7- در رجوع به اسماء الهی انسانها مجبورند عقول خود را بپرورانند و قلوبشان را صیقل دهند تا بتوانند اسماء الهی را بالفعل رو در روی خود بیابند و خود را در ذیل آنها قرار دهند و با تمام عالم -که مظهر اسماء الهی است- هماهنگ شوند و این است آن برکاتی که با طرح بحث در رابطه با اسماء الهی میتوان دنبال کرد.
8- هراندازه که انسانها نتوانند رابطهی خود با حضرت «الله» را از طریق ارتباط با اسماء الهی تحقق بخشند به همان میزان نسبت به کیستی خود و چیستی جهان نادان خواهند بود زیرا نمیتوانند اشیاء را با اصل و ریشهی خود و از حیث ارتباطشان با خدا بشناسند، تنها به ظاهرِ پدیدارها خیره خواهند شد. زیرا اگر اشیاء را در متن الوهیت نشناسند در واقع آنها را نشناختهاند.
9- ما همانی هستیم که میدانیم، در این صورت هر اندازه که درست بدانیم و با حقیقتِ اشیاء ارتباط داشته باشیم انسانتریم و به همان اندازه که در رابطه با حقیقت از دیگران تقلید کنیم از فعلیتیافتن فطرت و کمال انسانی دور میشویم.
10- سنت فکری قرآنی اقتضا میکند که جایگاه و معنی اسماء الهی را بشناسیم تا امکان تدبّر در کتاب الهی میسّر گردد و در این صورت است که تفکر اسلامی احیاء میشود و افقِ نظر به تمدن اسلامی گشوده میگردد و به همین جهت بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امامخمینی(رض) آموزههای دینی خود را بر اساس نظر به اسماء الهی قرار دادند تا دینداریِ دینداران به زندهترین شکل ظهور کند و توان شکافتن ظلمات آخرالزمان را بیابد و ما در این کتاب همهی مقصد خود را در تبیین چگونگی تجلی اسمای الهی براساس سلوک انسان سالک گذاشتهایم.
11- تفکر راستین یعنی دیدن همهی پدیدهها در ارتباط با خدا و این با نظر به اسماء الهی و مظاهر آن اسماء تحقق مییابد. اگر انسانها چیزها را تحت سایهی حضور الهی در عالم نبینند، آنها را بر اساس میل خود میشناسند و بهکار میگیرند در حالیکه خداوند اشیاء را بر اساس اسماءشان وجود بخشیده و فهم اسماءِ واقعی اشیاء کلید فهم جهان و روح است.
12- برای آنکه بفهمیم ضرورت شناخت عالم بر اساس اسماء الهی چقدر است کافی است به نگاهی که علم جدید به عالم انداخته نظر کنیم تا معلوم شود چگونه علم جدید از مبادی رازآلودی که جهان را مدیریت میکند بهکلّی غافل است و با همهچیز مثل ماشین رفتار میکند و جهان را سرد و بیعاطفه مییابد و از همهی معانی جهان چشم میپوشد مگر از بیاهمیتترین معانی. علم جدید متوجه حیات و رحمت الهی و آگاهی موجودات در دل هر ذرّه از جهان نیست، اینها همه آفات غفلت از حضور اسماء الهی در عالم است.
13- به همان اندازه که معنای انسانیت در کیفیاتی چون عشق و مهر و حکمت و فهم و عفو و عدالت، بیشتر محقق است تا در شکل و وزن انسانها، کیفیاتِ نامشهود جهان که همان اسماء الهی است بیشتر در شناخت حقیقت جهان مؤثرند تا آنچه علم مدرن به عنوان شناخت جهان در اختیار بشر قرار داده است.
14- باید از خود پرسید جهان واقعی کجاست؟ در این صورت است که نظرها متوجه حضور اسماء الهی در عالم میشود و میفهمیم نحوهی حضور توحید الهی در عالم چگونه است.
15- نگاه به طبیعت به عنوان شئ خارجی یعنی ایجاد حجابی غلیظ که مانع بینش توحیدی ما میگردد و توانایی ارتباط ما را با جهان واقعی قطع میکند و توانایی انسانی ما را برای تجربهی طبیعت از طریق ارتباط با اسماء الهی، تخریب مینماید.
16- ما نه میتوانیم جهان طبیعت را بدون نظر به اسماء باطنی آن بشناسیم و نه میتوانیم بدون نظر به اسماء الهی جایگاه خود را در طبیعت بیابیم و به همین جهت فرهنگ غربی گرفتار تخریب طبیعت شد زیرا امکانهای انسانشدن را در طبیعت فراموش کرد.
17- نظریهپردازی جهت تدوین علوم انسانی که مطابق اهداف انقلاب اسلامی باشد، زیرساختهای فکری مخصوص به خود را میطلبد که ریشه در سنتهای جامعهی ما دارد و ما اصل زیرساختهای فکری خود را باید از اندیشههای همهجانبه و جهانی حضرت امام خمینی(رض) استنباط کنیم که نظر به اسماءُالله دارد و همهچیز را از آن منظر مینگرد.
امید است در این کتاب راه را برای فهم اندیشهی حضرت امام خمینی(رض) هموار کرده باشیم. إنشاءالله
طاهرزاده
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
❤ |
ضرورت نظر به اسماء الهی
قبل از آنکه از منظر دعای سحر به اسماء الهی بنگریم به طور مختصر نکاتی در مورد اسماء الهی عرض میشود، ولی اصل موضوع را باید در شرح متن دعای سحر دنبال فرمایید. چرا که زبان قرآن و روایت و دعا در تبیین اسماء الهی، کاملترین و صحیحترین زبان است.
1- قرآن میفرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى »(1) یا میفرماید: «لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى »(2) خداوند دارای بهترین و زیباترین اسمها است. «اسم» عبارت است از آنچه خبر میدهد از ذاتی با صفت خاص. مثلاً «حیّ» اسم است و بر ذاتی با صفتِ حیات دلالت میکند. از آنجایی که از هر اسمی «حُسنای» آن برای خدا هست پس حیات به معنی مطلق آن برای خدا است، حیاتی که ذاتی او باشد و هیچ محدودیتی نداشته باشد. و هر موجودی که بهرهای از حیات دارد، قالبی است که به اندازهی خود نور حیات مطلق را به عالم میتاباند و مجلای کمال حق میباشد. لذا حیّبودن خداوند و سمیع و بصیربودن او با حیّ و سمیع و بصیربودن انسان تفاوت اساسی دارد. با اینهمه هر کمالی که در جمیع مراتب ظاهر است، پرتو کمال اوست، همچنان که هر دانایی حقیقی، اثر دانایی او میباشد تا ما با نظر به آن جلواتِ نازله، راه نظر به حقیقت آن اسماء را بیابیم.
2- تدبّر در قرآن کریم و سخنان حضرات معصومین(ع) حکایت از آن دارد که در نظام وجود، اسماء الهی اهمیت خاصی دارند و خداوند هر آنچه را در نظام وجود میگذرد به اسماء خود مرتبط میکند. یکجا خود را به اسم خالق و یکجا به اسم قیّوم و یکجا به اسم ربّ معرفی میکند و روشن میفرماید با کدام اسم از اسماء الهی آن واقعه واقع شده است. وقتی میفرماید: «إِنَّ اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذَلِكُمُ اللّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»(3) در واقع شکافتهشدن دانه را به خود نسبت میدهد منتها با تجلی نور اسم فالق، همچنان که زندهشدن مردگان را به اسم «محیی» نسبت میدهد. در دعا میخوانیم: «أسْأَلُكَ بِنُورِكَ الْقَدِیمِ، وَ أَسْمائِكَ الَّتِی كَوَّنْتَ بِها كُلَّ شَیْ ءٍ»(4) خداوندا از تو به نور قدیمات و اسمائی که به وسیلهی آنها همهی اشیاء را ایجاد کردی تقاضا میکنم. این جمله میرساند خدایتعالی به نور اسماء خود به همهچیز وجود بخشیده است.
فقراتی که در ادعیه میفرماید: «بِاسْمِکَ الّذی» یا «بِأسماءِ الّتی» حکایت از آن دارد که همهی موجودات عالم از طریق اسماءالهی ظهور کرده و به صحنهی وجود آمدهاند. میفرماید: «وَ بِاسْمِكَ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ النُّورَ الَّذِی اضاءَ كُلَّ شَیْ ءٍ»(5) خداوندا به نور اسمی از اسماء تو تقاضای توجه دارم که از طریق آن اسم همهی اشیاء را نورانی کردی. یا «اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلَهُ دَكّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقا،وَبِالاسْمِ الْمَخْزُونِ الْمَكْنُونِ، وَبِاسْمِكَ الَّذِی فَلَقْتَبِهِالْبَحْرَ لِمُوسى بْنِ عِمْران».(6) در این فراز نظر به اسمی دارید که به کوه تجلی کرد و حضرت موسی(ع) را به مقام فناءِ فیالله نایل کرد و به اسم مخزون و مکنون که بین خداوند و حضرت موسی(ع) بود و به اسمیکه خداوند به نور آن دریا را برای حضرت موسی(ع) شکافت. بنا به فرمایش امام خمینی(رض): «اسم» عبارت است از نفس تجلّى فعلى كه به آن، همهی دارِ تحقّق، متحقّق است. و اطلاق «اسم» بر امور عینیّه در لسان خدا و رسول و اهل بیت عصمت(ع) بسیار است، چنانچه فرمودند «اسماء حسنى» ما هستیم. و در ادعیهی شریفه « و باسمك الّذى تجلّیت على فلان» بسیار است»(7)
در ادعیهی مأثوره از ائمه(ع) نظر به اسم جمال و جلالِ حق میشود تا انسانها بتوانند حضرت حق را با آن اسماء بشناسند. مثلاً حضرت سجاد(ع) در مناجات الراغبین عرضه میدارند: «وَافِداً إِلَى حَضْرَةِ جَمَالِكَ مُرِیدا وَجْهَكَ» خداوندا به سوی حضرت جمالت آمدم در حالیکه طالب نظر تو هستم. و نیز در دعایی که رسول خدا(ص) اظهار میداشتند داریم که « أَسْأَلُكَ بِجَلالِكَ سَیِّدِی وَ جَمالِكَ مَوْلایَ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَتَجاوَزَ عَنِّی، إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیم»(8) که حضرت با نظر به جمال و جلال الهی تقاضای عفو دارند و یا نظر به «تجلی» اسماء میکنند و اظهار میدارند: «أَسْأَلُكَ بِنُورِ وَجْهِكَ الْكَرِیمِ الَّذِی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ، فَجَعَلْتَهُ دَكّا، وَ خَرَّ مُوسى صَعِقا»(9) در این قسمت از دعا همانند آیهی 143 سورهی اعراف موضوع «تجلّی» به میان آمده است.
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
❤ |
تفکر در اسماء الهی
3- آنچه در متون روایی از آن نهی شده تفکر در ذات است و نه تفکر در اسماء الهی که به عنوان مقام تجلّی ذات مطرح است و موجب نمایش کمالات حضرت حق میشوند. در همین رابطه حضرت صادق(ع) میفرمایند: «یُسَمَّى بِأَسْمَائِهِ فَهُوَ غَیْرُ أَسْمَائِهِ وَ الْأَسْمَاءُ غَیْرُه »(10) خداوند به اسماءاش خوانده میشود، در حالیکه او غیر اسماءاش میباشد و اسماء نیز غیر اوست. که مقصد از غیریت در این روایت غیریت مخصوصی است که بین «متجلّی» و «تجلیات» هست، نه غیریت به معنی تباین بین دو چیز. و لذا میتوان گفت: اسماء الهی، تجلیات ذاتاند، نه خودِ ذاتاند و نه مباین ذات. همچنان که میفرمایند: «إِنَّ لِلَّهِ تِسْعَةً وَ تِسْعِینَ اسْماً فَلَوْ كَانَ الِاسْمُ هُوَ الْمُسَمَّى لَكَانَ كُلُّ اسْمٍ مِنْهَا إِلَهاً وَ لَكِنَّ لِلَّهِ مَعْنًى یَدُلُّ عَلَیْهِ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ كُلُّهَا غَیْرُه »(11) خداى عزّ و جلّ را «نود و نه» اسم است پس اگر اسم همان مسمى باشد هر آینه هر اسمى از آنها خدائى خواهد بود ولکن خدا خود معنایى است كه این اسماء بر او دلالت كنند و همه غیر خود او باشند.
4- اسماء الهی بعضی مثل علیم و قادر و حیّ و قیّوم، ثبوتی هستند و از کمالات ذات و صفات ثبوتیهی او خبر میدهند و بعضی تنزیهی میباشند مثل قدوس و سبحان و تعالی که منزهبودن ذات از نقایص را مینمایانند. اسم قدوس طهارت ذات الهی را از همهی نقصها و محدودیتها مینمایاند و اسم «سبحان» اگر بر قلب کسی تجلی نمود آن کس علوّ ذات الهی را از همهی آنچه جاهلان در مورد خداوند تصور میکند مییابد. در نظر بگیر وقتی نسیمِ آیهی «تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِكُونَ»(12) بر قلب کسی وزید در چه حضوری قرار میگیرد و اسم «تعالی» افق جان او را به کجا میبرد.
5- هر اندازه قلبها آمادهتر باشند تجلی اسماء الهی - اعم از ثبوتی یا تنزیهی- در آنها زمینهی تجلی بیشتری دارند و به همان اندازه سالک را به توحید شدیدتری نایل میکنند و در مقابلِ خداوند به خضوع و عبودیت بیشتری میکشانند.(13)
رسول خدا(ص) میفرمایند: «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ تِسْعَةٌ وَ تِسْعُونَ اسْماً مَنْ دَعَا اللَّهَ بِهَا اسْتَجَابَ لَهُ وَ مَنْ أَحْصَاهَا دَخَلَ الْجَنَّة»(14) برای خدای متعال «نود و نُه» اسم است که هرکس خدا را به آنها بخواند دعایش مستجاب میشود و هرکس آنها را احصاء کند وارد بهشت میشود. با توجه به اینکه برای خدا اسماء بیشماری هست این روایت میرساند که خداوند «نود و نه» اسم مخصوص دارد که احصاء آنها انسان را به جوار خداوند و به بهشت او میبرد و معلوم است که احصاء آن اسماء، علم و معرفت به معانی آنها نیست چون علم و معرفت به آنها به تنهایی انسان را به جوار خدای متعال و بهشت نمیرساند. بلکه احصاءِ اسماء خاص، احصایی است که انسان با نظر به آنها در طریق بهشت و جوار حق قرار میگیرد و در مدارج عبودیت و توحید پیش میرود و مسیر الیالحق را پیشه مینماید. اسماء «نود و نهگانه» را با عبودیت میتوان احصاء کرد به این معنی که انسان خدای متعال را با همهی این اسماء عبادت کند، همینطور که در رکوع نظر به اسم عظیم دارید و در سجده خداوند را با اسم اَعلی عبادت میکنید.(15)
در فرازی از دعای سحر داریم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ مِنْ أَسْمَائِكَ بِأَكْبَرِهَا» خداوندا! از تو تقاضای تجلی اسماءات را دارم، آنهم تجلی به برترین آنها. هرچند در درون هر اسمی اسمائی نهفته است مثل اینکه شما در دعای جوشن کبیر با هزار اسم از اسماء الهی روبهرو هستید، عمده آن است که متوجه توصیهی قرآن باشیم که میفرماید خدا را با اسمائش میتوانید بشناسید و مسلّم هرکس به اندازهای که خدا را بشناسد خدا را عبادت میکند. چون با رجوع به اسماء الهی میتوان خدا را عبادت کرد.
چقدر خوب بود به جای مباحث کلامی که عموماً به این قصد تدوین شده که ما بتوانیم مخالفان خود را محکوم کنیم، در موضوع اصول عقایدی که باید به آن ایمان بیاوریم مباحث اسماءشناسی طرح میشد. دانشجویان از خودِ بنده سؤال میکردند مگر ما کافریم که میخواهید در درس معارف اسلامی دلایلی بر وجود خدا و وجود قیامت بیاورید تا ما قبول کنیم؟ واقعاً فرصتی که دانشجویان در اختیار ما گذاردند تا اسلام را به آنها معرفی کنیم از دست دادیم. اکثراً به طور فطری و به صورت اجمالی خدا را در جان خود دارند باید آن نور اجمالی را به تفصیل در آوریم. اگر ما میتوانستیم خدا را با اسمائش بشناسیم و بشناسانیم و با جلوات 99 گانهی او مرتبط شویم دیگر نهتنها دغدغهی خداشناسی نداشتیم بلکه زمینهی اُنس قلبی با خدا را در خود ایجاد میکردیم. روایت فوق متذکر میشود که سفر إلی الله بدون شناخت اسماء الهی ممکن نیست.
ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 03-06-2020 در ساعت 17:34
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
❤ |
جلسه اول، نظر به کاملترین ظهور حق
بسماللهالرحمنالرحیم
(اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِیٌّ(
(اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ(
شرح دعای سحر را با این نیت که میتواند آغاز یک تفکر باشد شروع میکنیم. مراحل بعدی آن به مرور و با استمرار بر دعا به سراغ ما میآید و ما را وارد یک نوع خداشناسی نورانی از طریق نظر به اسماء الهی میکند و به همان اندازه بر کیفیت عبادات ما میافزاید. زیرا خداشناسی واقعی وقتی محقق میشود که انسان بتواند از طریق اسماء الهی با حضرت حق مأنوس گردد.
دعای سحر، دعای بسیار ارزشمندی است که بنا به نقل سیدبنطاووس حضرت رضا(ع) در مورد آن فرمودهاند: «هُوَ دُعاءُ أبیجعفر(ع) بِالْأسْحار فی شَهْرِ رمضان»(16) آن دعایی است که حضرت امام باقر(ع) در سحرهای ماه رمضان میخواندند. گاهی یک دعا کشف و شهود بزرگی توسط یک امام است که بقیهی ائمهی معصومین(ع) هم از آن کشف و شهود بهرهمند میشدند. همینطور که قرآن کشف تامّ محمّدی(ص) است و خداوند آن را بر قلب رسول الله(ص) القاء نمود و همهی اولیاء الهی از آن کشفِ تامّ بهرهمند میشوند، دعاها هم همینطور است.
امیدوارم هرگز فراموش نفرمایید که همهی دعاهای صادرشده از ائمه(ع) انوار الهی است که از طرف خدا به قلب امامان(ع) تجلی کرده و آنها آنچه را که بر قلبشان تجلی میکند بر زبان میرانند. محال است هیچ امام و پیغمبری خودش فکر کند و مثلاً دعای جوشن کبیر را ارائه دهد. اگر کسی بر روی ادعیهای که توسط امامان(ع) رسیده است تأمل کند به یقین میرسد که همهی آنها بهواقع معجزهی الهی است.
شما در دعای جوشن کبیر خدا را با اسماء خاصش نظاره میکنید و از تجلی آن اسماء تحت تأثیر قرار میگیرید. همانطور که در روایت داریم، خداوند با آن اسماء از طریق جبرائیل(ع) بر قلب مبارک رسول خدا(ص) جلوه کرده، تا ما بتوانیم بر انوار الهی نظر کنیم. چون قلب ما نمیتواند در آن حدّ ظرف تجلی انوار حضرت رب العالمین باشد به مدد قلب مبارک رسول خدا(ص) و ائمهی معصومین(ع)، آن نوع نظرکردن به خدا را شروع میکنیم.
ویر
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
❤ |
تجلی دعا بر قلب امام
قلب مبارک حضرت باقر(ع) ظرف طلب و تجلی دعای سحر گشته و حضرت رب العالمین آن طلب را جواب داده است. جواب آن طلب به صورت «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ» اظهار میشود ولی بر اساس همان چیزی که خداوند بر قلب حضرت نمایان کرده است، یعنی حق در جلوهی طلبِ عبد ظهور میکند، همانطور که در سورهی حمد واقع شد. سورهی حمد آیات خداوند است و خداوند است که میگوید: «إِیَّاكَ نَعْبُدُ وإِیَّاكَ نَسْتَعِینُ» ولی چون پروردگار نظر به طلب عبد میکند براساس طلب عبد میگوید: «إِیَّاكَ نَعْبُدُ وإِیَّاكَ نَسْتَعِینُ». در همین رابطه خداوند در طلب حضرت باقر(ع) میگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ» و طلب عبد را بر قلب عبد متجلی میکند.
دعای سحر به ما میآموزد که چگونه به خدا مرتبط شویم. قرآن به ما میفرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»(17) خدا را اسماء حسنایی است، از طریق آن اسماء او را بخوانید. یعنی با نظر به آن اسماء با خدا مرتبط شوید. پس شرط ارتباط با خدا نظر به اسماء حسنای الهی است، با ذات الهی نمیشود مرتبط شد. امام خمینی(رض) در شرح سورهی حمد میفرمایند: «حتى دست خاتم النبیین كه اعلم و اشرف بشر است، از آن مرتبهی ذات كوتاه است. آن مرتبهی ذات را كسى نمى شناسد غیر از خود ذات مقدس. آن چیزى كه بشر مى تواند به آن دسترسى پیدا كند اسماء الله است، كه این اسماء الله هم مراتبى دارد، بعضى از مراتبش را ما هم مى توانیم بفهمیم، و بعضى از مراتبش را اولیاى خدا و پیغمبر اكرم(ص) و كسانى كه معلَّم به تعلیم او هستند مى توانند ادراك كنند».(18)
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
❤ |
اسماء الهی
وقتی خداوند میفرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى»؛ نظرها را به «الله» میاندازد و نه به ذات و میفرماید: «الله» اسماء حسنایی دارد و از هر اسمی، عالیترین نحوهی آن نزد خدا است و شما خدا را به آن اسماء بخوانید. اسماء خدا مثل «حیّ»، «قیّوم»، «جلال»، «جمیل»، «نور»، «عظمت»، «عزت» و ...میباشد؛ یعنی حیّ و قیّوم و جلالِ خدا، اسم خدا است. این با آنچه ما در محاورات بهکار میبریم فرق میکند. اسم خدا «عظمت» است، «جلال» است، «جمال» و «نور» و «بهاء» است. وقتی میگوییم «جلال» اسم خدا است یعنی حق با این صفت تجلی کرده است.
در این عالم فقط «حق» در صحنه است، مگر میشود غیر حق چیز دیگری هم در عالم باشد؟ منتها یک وقت عالَم آینهی نمایش حق است و یک وقت حق محل تجلی عالم میباشد که بحث خواهد شد. سالک به جایی میرسد که حق را میبیند و هرچیزی را در آینهی حق مینگرد. در دعای سحر روشن میشود که حق در صحنه است، به اسماء خاص. حق در صحنه است به جلوهی جلال. نه اینکه یک خدا داریم و یک اسم، بلکه «اسم» همان ذات است در صفت خاص که اصطلاحاً «اسم»میگویند. پس وقتی میگوئیم جلالِ حق یعنی حق به جلوهی جلال. زیرا حق جلوه دارد و جلوات او همان اسماء است، مثل این میز نیست که جلوه ندارد، در اصطلاح فلاسفه اشیایی مثل میز و دیوار را «ماهیات» میگویند که برعکس «وجود» جلوه ندارند.
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
❤ |
رؤیت حق در مظاهر
اولین چیزی که باید مواظب بود از قلب بیرون نرود رؤیت حق است به نورانیت و نه به ماهیت. اگر یک خدایی مثل یک شخص بسازید، هرگز با خدا روبهرو نمیشوید تا بتوانید قلب خود را محل تجلیات انوار او قرار دهید. اولین شرطِ ارتباط با خدا این است که حجاب کثرت و ماهیت را در بین خود و حضرت احدی کنار بزنید و متوجه باشید خدا شخص نیست همچنان که وحدتش وحدت عددی مثل یکبودن این سیب یا آن پرتقال نیست، در ارتباط با خدا به دنبال نورِ جلال و حقیقت کبریایی باشید. این گل و درخت و رزمندگان و حضرت امام خمینی(رض)، نوری را با خود دارند که شما خدا را باید در ارتباط با آن نورها پیدا کنید و حق را در این مظاهر میتوانید ببینید. اگر به دنبال خدایی بیرون از این مظاهر هستید مشغول خدای انتزاعی و ذهنی میشوید و نه خدای واقعی که در سراسر عالم حاضر است. خودِ خداوند میفرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»(19) خداوند را اسماء حسنایی هست با او از طریق آن اسماء اُنس بگیرید و او را طلب کنید. «فَادْعُوهُ بِها» یعنی او را از اسماء حسنایش بخواهید و از آن طریق به او نظر کنید. حضرت «الله» از طریق آن اسماء، خود را به ما مینمایاند تا ما هم از همان طریق به او نظر کنیم. اسماء الهی عبارت است از نورِ جلال و جمال و سمیع و بصیر. ما خودش را میخواهیم و میخواهیم با خودش مرتبط شویم ولی او خود را در نور جمال و جلال مینمایاند. وقتی شما میخواهید با خدا مرتبط شوید اول باید او را بشناسید و نحوهی حضورش را بدانید تا یک مفهوم ذهنی را خدای خود نکرده باشید که هیچ واقعیتی در خارج ندارد و بخواهید با آن مفهوم مرتبط شوید. با چیزی که نیست چگونه مأنوس شویم؟ خدای ساختگی که نور جمال و جلال و کبریایی ندارد. خدایی که ما در ذهن خود خلق کنیم که خدا نیست، به گفتهی مولوی:
هرچه اندیشی پذیرای فنا است
آنکه در اندیشه ناید، او خداست
ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 16-06-2020 در ساعت 19:21
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
❤ |
خدا را باید پیدا کرد، او خود را در مظاهرش نمایانده است و اگر قلبها را آماده دید به سراغ آنها میآید. ممکن است اشکال کنید مگر میشود خدا گم شود؟ خیر! خدا هرگز گم نمیشود چون او اول و آخر و ظاهر و باطن است، ولی اگر ما آمادهی ظهور حق در جان خود نباشیم و در نتیجه او با اسماء حسنایش مثل جلال و جمال و کبریایی و غیره بر قلب ما تجلی نکند ما خدا را گم میکنیم. ولی اگر آماده بودیم تا او بر جان ما تجلی کند با هر اسمی هم که تجلی کند او را خواهیم شناخت و میگوییم:
به هر رنگی که خواهی جامه میپوش
که من آن قد رعنا میشناسم
در چنین حالت است که میتوانید دعای سحر بخوانید و با خداوند مرتبط شوید. جمال او به سراغ شما میآید و لذا در مظاهرِ جمال او، او را مینگرید. «گُل» مظهر جمال اوست، اگر خداوند به نور جمالش به سراغ شما آید، او را در گل به اسم جمال میبینید.
در دعای سحر در فراز «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِیٌّ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ » پس از آنکه از خدا بهاء او را تقاضا میکنید و کاملترین بهاء یعنی «اَبْهاء» را میخواهید، متذکر میشوید همهی بهاء او بَهیّ و کامل است، در نتیجه در آخرِ این فراز «بهاءِ» او را به صورت کلی تقاضا مینمایید و عرضه میدارید: «بِبَهائِکَ کُلّه» یعنی از تو نور بهاءات را به صورت کلی طلب میکنم.
ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 18-06-2020 در ساعت 21:33
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)