صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 88

موضوع: مربی نمونه(تفسیر سوره لقمان)

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    303 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ضررهای اخلاقی موسیقی



    آیا جای گفتگوست که یکی از عوامل انحطاط اخلاقی، همین صفحات و تصنیفهاست و آیا نواهای فریبنده و تحریک آمیز موسیقی به شیوع فساد و اعمال دور از عفت دامن نمی زند، و آواز گرم زنان و دختران توام با آهنگهای شهوت انگیز موسیقی روح عشقبازی را در جوانان ایجاد نمی کند؟
    وانگهی، آیا قلبی که مملو از نغمه های شهوت انگیز و تصنیفهای عاشقانه گردید، در آن جایگاهی برای یاد خدا باقی می ماند؟ آیا دلی که در آوازهای عاشقانه و ارتعاش امواج موسیقی غرق گردید، می تواند به فکر بی نوایان و درماندگان باشد؟
    اصولا باید دید که لوازم و مناسبات مجالس موسیقی چیست و زیر و بم های موسیقی و ارتعاشات مختلف آن چه تقاضایی دارد؟
    جز این است که دانش و رقص و اختلاط زنان و مردان و دختران و پسران شراب و الکل را به دنبال دارد؟
    چیزی که آفریننده این عوامل سوء اخلاقی باشد، می تواند در یک شریعت آسمانی حلال گردد؟
    نتیجه این که آهنگهای موسیقی، هم آثار زیان بخش تخدیر اعصاب را دارد، و هم از نظر اخلاقی یک سلسله شهوت را در انسان زنده می کند. این بود گوشه ای از فلسفه حرمت موسیقی.






    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    303 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    انحراف در دستگاه رهبری

    7. واذاتتلی علیه آیاتنا ولی مستکبراً کان لم یسمعها کان فی اذنیه و فرافبشره بعذاب الیم؛
    هنگامی که آیات الهی برای او خوانده شود، با تکبر از آن روی می گردانند، گویی آن را نشنیده است، گویی در گوشهای آنها سنگینی است؛
    آنها را به عذاب دردناک بشارت ده!
    8. ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم جنات النعیم؛
    افرادی که ایمان آورده اند و کارهای نیک انجام داده اند، برای آنها بغهایی است سراسر نعمت.
    9. خالدین فیها و عدالله حقا و هوالعزیز الحکیم؛
    در آن باغها جاودانه هستند (این پاداش) وعده قطعی و استوار الهی است، اوست قادر، گرامی و حکیم.
    از مسائل مهم اجتماعی، موضوع تقسیم کار است، زیرا افراد بشر با مواهب و استعدادهای گوناگونی آفریده شده اند و هر فردی برای کاری آمادگی دارد، چه بهتر برای کاری گمارده شود که ذوق آن را در سر دارد. در جامعه های مترقی، استعداد افراد از همان دوران کودکی و نوجوانی، مشخص می گردد، و از بررسی پرونده های تحصیلی و آزمایشهای مربرط به تشخیص روحیات و ذوقیات، نقطه تمایل عقربه استعداد افراد، مشخص می گردد، دیگر جوان به کاری که ذوق و شایستگی آن را ندارد گمارده نمی شود.
    در آفرینش انسان تقسیم کار به صورت روشنی انجام گرفته و هر کاری به دست عضوی و یا نیرویی که صلاحیت اداره و تنظیم آن را دارد، سپرده شده است.
    بدن ما نیازمندیهای مختلفی دارد، و همه این نیازمندیها به وسیله اعضای مختلف و نیروهای گوناگون بدن برطرف شده است. بدن ما به هضم غذا، تصفیه خون، رسانیدن غذا به تمام سلولهای بدن، سرباز مدافع، گیرنده و فرستنده، و دهها کار دیگر نیاز دارد، که همگی به نحو احسن انجام گرفته و در تمام بدن، سلول و عضو بیکاری پیدا نمی شود و اگر کار گوش به چشم و یا کار معده به قلب، محول گردد، زندگی انسان تباه می شود.
    نه تنها دستگاههای مادی و جهاز ظاهری بدن، روی اصل تقسیم کار انجام وظیفه می کند، بلکه برای روحیات و ادراکات او نیز نظام خاصی هست که هر قوه ای از قوای روحی برای کاری آفریده شده اند.




    امضاء


  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    303 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اساس و پایه نظام روحی انسان، دو نیروی عظیمی است که زندگی معنوی انسان کاملا به آن دو بستگی دارد:
    1. قوای نفسانی و غرایز انسانی که هر کدام برای خود هدف خاص و مشخصی دارد. اگر انسانی با این غرایز، مجهز نبود، زندگی برای انسان امکان نداشت. اگر انسان روزی فاقد غضب و شهوت و یا میل به ثروت و مقام، علاقه به همسر و فرزند و... شد، زندگی در نظر او پوچ گشته و گامی برای حیات خود بر نمی دارد.
    2. قوای عقلی و فکری که تعدیل کننده این غرایز و راهمای انسان در بهره برداری از این قوای روحی است.
    غیرایز انسان بسان موتور ماشین، به او قدرت و نیرو، و حرکت و جنبش می دهند، در حالی که قوای عقلی و فکری انسان، بسان ترمز ماشین از تحرکهای بی جا جلوگیری نموده و حافظ سلامت جان و ضامن بقای اوست.
    عقل و خردبسان چراغهای ماشین، مسیر را برای انسان روشن می کند، و راه و چاه را مشخص می سازد.
    در نظام روحی، عقل مقام بس ممتاز دارد، و باید از عواملی که مایه دگرگونی دستگاه عقلی، و فساد نظام فکری و ضعف شنوایی و بینایی خرد است، جلوگیری نمود، زیرا حیات معنوی و مادی، بدون رهبری صحیح عقل ممکن نیست.
    اسلام برای حفظ مقام و موقعیت خرد، از عواملی که مایه فساد عقل و انحراف دستگاه رهبری انسان می گردد، به شدت جلوگیری کرده، شراب و انواع مخدر را تحریم کرده است و نه تنها از عوامل فاسد کننده دستگاه رهبری، جلوگیری نموده، بلکه در تربیت و پرورش عقل فطری کوشیده، تا انسان عقل فطری را با عقل مکتسب همراه سازد.
    علم و دانش، مطالعه و بررسی آثار دانشمندان، غور در قوانین آفرینش، مایه شکفتگی عقل و خرد می گردد، چنان که ممارست با گناه و همنشینی با بدکاران، دیدن مناظر معصیت، مایه ضعیف شنوایی و بینایی خرد گردیده و زشتی بسیاری از کارها را از میان می برد.
    بدترین انحراف برای یک انسان، انحراف فکری است، انحرافی که سبب می گردد که وی خوب و بد را درست از هم تشخیص ندهد، بلکه بالاتر، مثلا باطل در نظر او به صورت حق جلوه کند.
    پیامبر گرامی روزی یاران خود را نصیحت می کرد، چنین گفت: روزگاری فرا می رسد که زنان و جوانان شما فاسد می شوند و امر به معروف و نهی از منکر متروک می گردد.
    یک نفر از یاران او برخاست، با کمال تعجب گفت: آیا چنین چیزی ممکن است؟
    پیامبر فرمود: بدتر از این هم انجام می گیرد. روزگاری فرا می رسد که شما را به بدیها امر کرده و از خوبیها باز می دارد.
    به حضرتش عرض شد: آیا چنین کاری امکان پذیر هست؟
    پیامبر فرمود: برتر از این هم رخ می دهد و آن این است که خوبیها در نظر مردم بد جلوه کرده و بدیها لباس خوب می پوشند.(18)
    جمله اخیر پیامبر گرامی، ناظر به این است که تشخیص مردم دگرگون خواهد شد، خوبیها و بدیها را از هم تمیز نخواهند داد، بلکه رذایل اخلاقی و هرزه درایی جای فضایل انسانی را خواهد گرفت.






    امضاء


  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    303 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تاثیر فیلم در طرز تفکر انسانها

    شکی نیست که صنعت فیلم، یکی از صنایع عظیم عصر ماست و انسان از طریق دیدن مناظر علمی و نظامی و طبیعی به بسیاری از نکات آگاه گردیده و اموری را می آموزد.
    آیین اسلام، یگانه آیینی است که بشر را به علم و صنعت، به تفکر و تدبر دعوت نموده و خواهان پیشرفتهای معنوی انسانهاست.
    ولی هزار نکته باریکتر زمو این جاست؛ هر فیلمی نه ارزش نشان دادن دارد و نه هر فیلمی جالب و آموزنده است، زیرا فیلمهای عشقی و جنایی درباره کودکان و جوانان که شخصیت آنان تکمیل نگشته و دستگاه تفکر و داوری آنان در حال رشد و نمو است، به اندازه ای سوء تاثیر دارد که این کتاب گنجایش بیان یک صدم آن را ندارد.
    انسان از طریق چشم و گوش با آنچه که بیگانه است آشنا می شود. به همین جهت بنای تعلیمات امروز دنیا بر اساس آموزش سمعی و بصری گذاشته شده، بیش از آنکه روش پرورش و آموزش بر این اصل جدید برقرار گردد.
    بابا طاهر عریان گفته است:
    ز دست دیده و دل هر دو فریاد - که هر چه دیده بیند دل کند یاد
    بسازم خنجری نیشش ز پولاد - زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
    اما متاسفانه از یک اصول صحیح، نتیجه معکوس گرفته می شود؛ آنچه را که امروز نسل جوان از راه دیدن و شنیدن یاد می گیرند، گمراه کننده است.




    امضاء


  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    303 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    اکثر فیلمهایی که در سینماها نمایش می دهند، از ماجراهای عشقی و کانگستر بازی مایه گرفته و دتران و پسران را به وادی ضلالت سوق می دهد. برای این که به تاثیر سینما و این نوع فیلمها و اثر آن در فکر انسان پی ببریم، کافی است روحیات کودکانی که چند بار به تماشای فیلمهای به اصطلاح بزن، بزن رفته اند، مورد مطالعه قرار دهیم.
    غالب این کودکان در وقت بیکاری به تقلید از آرتیستهای سینما در کوچه و خیابان و خانه و دبستان، به جان هم می افتند و با مشت، سر و صورت یکدیگر را خونین می کنند و در هنگام زد و خورد، اسم آرتیستهای سینما را روی خود می گذارند، بعضی اوقات کار به جاهای بالاتری می کشد.
    سال گذشته چند کودک از خانه های خود فرار کرده و به جنگلهای شمال رفته بودند، تا تارزان وطنی باشند. مدیر یکی از مدارس تعریف می کرد که یکی از شاگردان مدرسه او که فیلم یتیم را دیده بود، به تقلید از آن، چند نفر از همشاگردیهای خود را فریب داده و یک باند دزدی در دبستان تشکیل داده بود که طبق نقشه، اثاثیه شاگردان را می دزدیدند. این کودکان تقصیری ندارند، زیرا فیلم یک عامل تبلیغاتی و تربیتی بسیار موثری است.
    دستگاه آفرینش، مقام فرماندهی را به دست عقل سپرده است، او باید بسنجد و تصمیم بگیرد و به دیگر قوای روحی، فرمان اجرا صادر کند.
    شهوت و تمایلات جنسی که برای حفظ نسل و بقای نوع انسانی آفریده شده است، باید به فرمان عقل کار کند و اگر به دست شهوت بیفتد، نظام زندگی به هم خواهد خورد و فضایل و ارزشهای اخلاقی از میان خواهد رفت.
    یکی از مواهب الهی، غضب و خشم است. آفرینش در نهاد انسان این نیرو را نهاده که در مقام دفاع از جان و مال و شرف و ناموس، قوای درونی بدن را بر ضد دشمن بسیج کند؛ از این جهت از این نیرو باید به مقدار ضرورت و یا تجویز و راهنمایی عقل استفاده نمود، و اگر زمانی زندگی فرد یا جمعیتی به دست غضب و خشم افتد، نتیجه ای جز ویرانگی نخواهد داد.
    زندگی سالم و سودمند، آن زندگی است که بر نظام خلقت استوار باشد و عقل و خرد بر تمام روحیات و احساسات ما حکومت کند، و در غیر این صورت، دستگاه ادراکی و بینایی فکری، ضعیف و ناتوان شده و حقایق در نظر انسان اوهام و پندار جلوه می کند و از شنیدن سخنان حکیمانه و نصایح بزرگان چهره برمی تابد.
    هیچ بلایی برای انسان بالاتر از بلای ناتوانی بینایی درونی و دگرگون گشتن حص تشخیص نیتس. دیگر برای چنین فردی شانس هدایت و بازگشت به راه حق باقی نمی ماند. قرآن مجید در آیه مورد بحث به این حقیقت اشاره می کند، می فرماید:
    واذا تتلی علیه آیاتنا ولی مستکبراً کان لم یسمعها کان فی اذنیه وفراً؛
    هنگامی که آیات خدا برای او تلاوت شود، با تکبیر از آن روی می گرداند، گویی نشنیده است، گویی در گوشهای او سنگینی است.
    جوان غرق در شهوات و تمایلات جنسی، غرق در تجملات، بینایی عقلی او آن چنان ناتوان می شود که هر چیزی که در نقطه مقابل اهداف پست او قرار گیرد، بی ارزش و غیر قابل استماع خواهد دانست و چیزی که به تحریک عواطف جنسی و تمایلات مادی او کمک نماید، رنگ قداست و لباس حقیقت خواهد پوشید.
    قرآن مجید به این حقیقت در آیه زیر اشاره می کند و می فرماید:
    قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالاً الذین ضل سعیهم فی الحیاه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعاً؛(19)
    آیا از زیانکارترین افراد به شما خبر دهم؟ کسانی هستند که کوششهای آنان در زندگی دنیوی بی فایده است و آنان تصور می کنند که کار خوبی انجام می دهند (و کارهای بد آنان در نظرشان خوب جلوه می کند).
    روزنامه کیهان در شماره 7320 می نویسد:
    پسر بچه چهارده ساله ای که در فرانسه کودکی را بعد از ربودن به قتل رسانده است، اعتراف کرد که این جنایت را بعد از تماشای یک فیلم جنایی تلویزیونی انجام داده است.
    وی به ماموران گفت: چند شب پیش از قتل، من برنامه فیلم در روان و وجدان شما را از تلویزیون پاریس تماشا می کردم؛ در این فیلم قاتل، یک جوان 21 ساله بود که به جهت مجازات، آدم می کشت. من هم هوس کردم ببینم اعدام شدن چه مزه ای می دهد.
    روی این فکر به سراغ امانوئل کوچولو رفتم و او را به عنوان بازی کردن، با خودم به خارج شهر بردم.
    امانوئل خیلی خوشحال بود و من از خوشحالی او رنج می بردم و حتی تا آخرین لحظه هم به خیالش من با او بازی می کنم و می خندید و خوشحالی می کرد.



    امضاء


  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    303 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    قرار است این قاتل خردسال، سه ماه تحت درمان روانی قرار بگیرد.
    - باز هم بگویید دیدن فیلمهای جنایی مضر نیست و خاصیت ندارد!
    در واقع تاثیر سینما در اکثر تماشا کنندگان تقریبا به اندازه همان کودک است. یک جوان کارگر یا یک مردم کاسبکار وقتی می بیند قهرمان فیلم با یک مشت، رقیب خود را از پا می اندازد، یا با دست خالی جلو رگبار مسلسل سینه سپر می کند، چنان مجذوب این منظره می شود که قدرت تعقل خود را از دست می دهد و باور می کند که این کارها شدنی است، زیرا فیلم سینما از سه جانب روح او را تسخیر کرده: یکی از راه گوش، دوم از راه چشم، سوم از راه احساسات، زیرا آن چیزی را که به او نشان می دهند حقیقت می پندارد و ایده آل خود قرار می دهد.
    این تنها برای جوانان، ایده آل نیست، بلکه به صورتهای گوناگون برای کلیه تماشاگران از هر طبقه تحقق پیدا می کند؛ برای دختران و پسران جوان، زیباییهای خیره کننده و عشقهای آتشین موهوم، برای زنان و مردان جوان، عشقبازیهای شهوت انگیز، برای مدپرستان، لباسهای فاخر و مدهای جالب و برای کسانی که غریزه تبهکاری دارند، عامل تحریک است.(20)
    بدترین انحرافها انحراف فکری است. خسارتهای اقتصادی چندان کمرشکن و غیر قابل جبران نیست، ولی ضررهایی که از ناحیه انحراف فکری و فرهنگی متوجه ملتی می گردد، قابل جبران نیست، زیرا در این موقع، خوبیها و ارزشهای اخلاقی، تحت عنوان ارتجاع و بازگشت به سنتهای دیرینه، محکوم شده و به دست فراموشی سپرده می شود، بر عکس هرزه درایی وژاژخایی و آزادی جنسی ولاقیدی اخلاقی و نوخواهی، جای آنها را می گیرد.



    امضاء


  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    303 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    یک اعجاز علمی قرآن

    10. خلق السموات بغیر عمد ترونها والقی فی الارض رواسی ان تمیدبکم وبث فیها من کل دابه و انزلنا من السماء ماء فانبتنا فیها من کل زوج کریم؛
    آسمانها را بدون ستونی که ببینید آفرید، و در زمین کوههایی ایجاد کرد تا (بر اثر حرکات ناموزون آن) شما را مضطرب نکند، و در آن از تمام انواع جنبندنگان منتشر ساخت، و از آسمان آبی نازل کردیم و از هر نوع گیاه زیبایی رویانیدیم.
    در آیه، عالیترین و جالبترین درسهای توحیدی بیان شده است. آنچه قرآن پیرامون آفرینش آسمانها و حکمت و رمز پیدایش کوهها بیان کرده است، با آخرین تحقیقات علمی دانشمندان موافق است.
    پیامبر درس نخوانده و مکتب ندیده، در آن محیط چگونه بر این حقایق پیچیده علمی دست یافته، حقایقی را که بشر امروز به کمک فکر هزاران دانمشند و ابزار و وسایل علمی به آنها رسیده است، بیان کرده است. ما در برابر این سوال پاسخی نداریم، جز این که بگوییم: راهنمای او در این موارد، وحی الهی و آسمانی بوده است.
    آیا این گونه معجزات علمی دلیل بارز و روشن بر نبوت و ارتباط او با جهان دیگر نیست؟
    آسمان نیلگون یا نقطه ای که همیشه مورد توجه بشر بوده است.
    آسمان که به صورت قبله نیلگون و طاق بر افراشته، خودنمایی می کند، پیوسته با اجرام شفاف و درخشنده خود مورد توجه انسان بوده است، و در هر دوره ای به گونه ای رموز و مشکلات آفرینش او تفسیر می شده است.
    روزگاری هیئت ذیمقراطیس، دورانی هیئت فیثاورث و زمانی هیئت مصریها در جوامع علمی تدریس می شد، ولی عمر همه اینها کوتاه بود، و یا رواج کامل نداشت. یگانه فرضیه ای که از طول عمر و رواج کامل برخوردار گردید، فرضیه بطلمیوس است.





    امضاء


  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    303 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    هیئت بطلمیوس

    این فرضیه به وسیله دانشمند مزبور در یک قرن و نیم قبل از میلاد به وجود آمد و حدود 1500 سال بر افکار و جوامع علمی حکومت کرد و هواداران آن به اندازه ای فرضیه های او را محکم و استوار می پنداشتند که آیات ، و احادیث و روایاتی که بر خلاف نظریه بطلمیوس بود، تاویل و توجیه می کردند.
    از نظر او زمین، کره ای، ساکن و ثابت و مرکز کرات دیگر می باشد. دور زمین کره آب، دور آن را کره هوا و کره هوا را کره آتش فرا گرفته است. سپس ستارگان سیار هر کدام در فلکی به ترتیب ماه، عطارد، زهره، خورشید، مریخ، مشتری و زحل وجود دارند. فلک زحل را نیز فلک هشتم بزرگی احاطه کرده که همه ستاره های ثواب که مانند میخ بر پیکر آن کوبیده شده و پس از فلک ثواب، فلک نهم نامیده می شود که همه افلاک در شکم وی قرار دارد و این افلاک بسان یک پیاز، طبقات آن، محیط بر یکدیگر است و پوست آن، محیط بر همه است.
    هر یک از سیارات، سیر مخصوصی دارد که تابع سیر فلک خود بوده و بر خلاف جهت سیر فلک اطلس حرکت می کند.
    این بود خلاصه نظریه بطلمیوس که حدود 1500 سال در جوامع علمی با قدرت هر چه تمامتر حکومت کرد، سپس به وسیله چهار دانشمند بزرگ، ساس آن متزلزل گردید:
    1. کپرنیک لهستانی: وی مرکزیت زمین را جدا تکذیب کرد و کره آتشین و فروزان خورشید را مرکز سیارات معرفی نمود و از این راه، طومار افلاک نه گانه درهم پیچیده شد.
    2. کپلر منجم و ریاضی دان آلمانی: وی موفق شد اثبات کند که هر سیاره ای در گردش خود به دور خورشید، یک مسیر بیضی شکل را طی می کند هر سیاره ای هر چه به خورشید نزدیک تر باشد، حرکت آن سریعتر است.
    3. گالیله ایتالیایی: او با اختراع دوربین کوچک، از نظرهای دو دانشمند پشتیبانی کرد و نظریاتی درباره سیارات ابراز نمود. وی به وسیله دوربین، ستارگان نامرئی بسیاری کشف کرد که تا آن زمان شناخته نشده بودند، و کهکشان آسمان را با ستارگان انبوه تفسیر نمود.
    4. نیوتن: وی با اثبات قانون جاذبه عمومی و قانون گریز از مرکز گردش ستارگان را تحت یک قانون کلی گنجانید و معتقد بود که قانون جاذبه عمومی به ضمیمه قوه گریز از مرکز، بر تمام اجرام آسمانی حکمفرماست و در هر یک از اجرام بالا این دو قوه به طور متعادل وجود دارد.
    منظور از جاذبه عمومی، این است که تمام اجسام یکدیگر را جذب می کنند و هیچ موجودی از جاندار و غیره از این قانون مستثنا نیست، و نیروی جاذبه با فاصله دو جسم، نسبت معکوس دارد؛ یعنی هر چه فاصله اجسام کمتر باشد، جاذبه آنها بیشتر می شود، و اگر فاصله آنها بیشتر باشد، جاذبه آنها کمتر می گردد.
    اگر تنها در اجسام نیروی جاذبه بود، در این صورت اجسام و اجرام آسمانی باید به هم بخورند و انتظام از بین برود، ولی در پرتو قانون گریز از مرکز، تعادلی به وجود می آورد. قوه گریز از مرکز در تمام اجسامی که حرکت دورانی دارند موجود است، هنگامی که آتش گردان را می چرخانیم، احساس می نماییم که دست ما را می کشد، این همان نیروی کریز از مرکز است.
    در سایه این دو قانون، میلیونها منظومه شمسی و کهکشان و سحابی در فضا به طور معلق تحقق پذیرفته و بدون ستون، از سقوط و اصطکاک آنها جلوگیری به عمل آورده است.
    این بود اجمال هیئت نوین عصر حاضر؛ چیزی که هست شماره سیارات با کشف سه ستاره دیگر به نامهای اورانوس، نپتون و پلوتون، به نه شماره رسیده است و آینده نیز روشن نیست.
    قرآن مجید متجاوز از ده قرن قبل از نیوتن، به این حقیقت علمی در دو جای قرآن تصریح کرده و می فرماید:
    الله الذی رفع السموات بغیر عمد ترونها؛(21)
    خداوندی که آسمانها را بدون ستون مرئی برافراشته است.
    توضیح این که مفسران جمله بغیر عمد ترونها را چنین تفسیر می کنند:
    1. جمله ترونها صفت عمد که جمع عمود است باشد و ضمیر در ترونها به عمد برگردد، نه به سماوات؛ در این صورت معنای جمله چنین خواهد بود: خداوندی که آسمانها را برافراشت بدون ستونی که دیده شود و در حقیقت، آیه ستون مرئی را نفی می کند، نه اصل ستون را. این نظر را بسیاری از مفسران مانند ابن عباس و غیره اختیار کرده اند،(22) و احادیثی که از پیشوایان ما رسیده، کاملا آن را تایید می کند.
    حسنی بن خالد از امام هشتم، علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود:
    الیس الله یقول: بغیر عمد ترونها؟ فقلت: بلی قال: ثم عمد لکن لاترونها؛(23)
    آیا خداوند نمی فرماید که بدون ستونی که دیده شود؟ گفتم: آری چنین است. فرمود: در آسمانها ستونهایی وجود دارد، ولی دیده نمی شوند.






    امضاء


  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    303 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    موید این نظر، روایتی است که از امام امیرمومنان (علیه السلام) نقل شده که فرموده است:
    هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض، مربوطه کل مدینه الی عمود من نور؛(24)
    این ستارگان که در آسمانند، شهرهایی هستند مانند شهرهای روی زمین و هر شهری با شهر دیگر، با ستونی از نور مربوط می باشد.
    روی این نظر باید دید منظور از ستونهای نامرئی که ستارگان را از سقوط و اصطکاک حفظ می نماید چسیت. آیا جز آن نیروی مرموز ناپیدایی است که نیوتن و دانشمندان دیگر، نام آن را جاذبه عمومی نهاده اند، و عبارتی رساتر و همگانی تر از ستون نامرئی می توان پیدا کرد؟
    قرآن در رساندن این حقیقت علمی، تعبیری را انتخاب نموده که در تمام ادوار، برای بشر قابل درک فهم باشد، حتی در آن دورانی که بشر به واقعیت این ستون نامرئی پی نبرده بود، از این عبارت می فهمید که این کاخ بی ستون، ستونهایی نامرئی دارد که بسان ستونهای عمارت، این کاخ برافراشته را حفظ می نماید.
    قرآن مجید در آیات دیگر نیز به وضع آسمانها و زمین اشاره کرده آن جا که می فرماید:
    ان الله یمسک السموات و الارض ان تزولا؛(25)
    خداوند، آسمانها و زمین را از این که از محل خود بیرون بروند نگاه می دارد.
    و این که خداوند نگاهدارنده آسمانها و زمین است، مانع از آن نیست که یک رشته عوامل طبیعی، به فرمان خدا در حفاظت آنها موثر باشد.
    امام امیرمومنان (علیه السلام) در برخی از خطبه ها به این حقیقت علمی درباره زمین تصریح کرده می فرماید:
    وارساها علی غیر قرار، وقامها بغیر قوائم، ورفعها بغیر دعائم؛(26)
    زمین را بدون تکیه گاه، استوار ساخت و آن را بدون پایه، به پا داشت و بدون ستون برافراشت.





    امضاء


  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    303 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اسرار آفرینش کوهها

    1 - 10. والقی فی الارض رواسی ان تمیدبکم وبث فیها من کل دابه و انزلنا من السماء ماء فانبتنا فیها من کل زوج کریم؛
    در زمین کوههایی بسان لنگرها پدید آورد تا شما را از اضطراب حفظ کند و در آن از همه جنبندگان منتشر ساخت، و از آسمان آبی نازل کردیم و از هر نوع گیاه زیبایی رویانیدیم.
    11. هذا خلق الله فارونی ماذا خلق الذین من دونه بل الضالمون فی ضلال مبین؛
    این است که آفرینش خداوند، به من نشان دهد معبودهای دیگر چه آفریده اند؟ ولی ستمگران در گمراهی آشکارند.
    در برابر کسی باید به سر حد بندگی، خضوع و اظهار تذلل نمود که یکی از شرایط را دارا باشد:
    1. معبود از نظر علم و قدرت و دیگر کمالات وجودی به حدی برسد که وجدانهای بیدار برای ستایش او برانگیخته شود، و در مقابل جمال نامحدود و کمال نامتناهی او، بی اختیار سر تعظیم فرود آورد؛ و خضوع و کوچکی در مقابل جمال و زیبایی و کمال موجودی، آن هم به صورت نامحدود، امری قهری و غیر اختیاری است.
    2. گذشته بر کمال و جمالی که دارد، لطف و کرم وجود او شامل انسان ها گردد و نعمت های او در اختیار بشر قرار گیرد.
    اظهار کوچکی در برابر ولی نعمت و احساس خضوع در برابر افراد کریم، فطری و قهری است.
    هرگاه ملاک عبادت و خضوع تا سر حد بندگی، به یکی از این دو موضوع است جز خدا، کسی شایسته عبودیت و بندگی افراد نیست، زیرا خداوند جهان، موجود نامحدودی است که برای کمال و جمال و صفات او حد و مرزی نیست. او موجودی است که وجود او از خود او می جوشد و صفات و همه کمالات وی مربوط به خود اوست و از جایی اخذ و کسب نکرده است.
    اگر موجوداتی در جهان، کمال و جمالی دارند، همگی به حکم قانون علیت و معلولیت از او گرفته و خود فاقد وجود و هر نوع کمالی می باشند. اگر بنا باشد در برابر ولی النعمی سجده کنیم و او را تا سر حد بندگی بپرستیم، جز خدا ولی نعمتی وجود ندارد که در برابر او خضوع و بندگی کنیم، زیرا سرچشمه تمام نعمتهای ریز و درشت اوست و هرکسی هر چه دارد از خوان کرم او گرفته و به دیگری تعارف می کند.
    خداوند در نخستین آیه مورد بحث، چهار موضوع را یادآور می شود که هر یک حاکی از قدرت بی پایان و کمال نامحدود اوست و در عین حال یادآور نعمتهای بی کران او می باشد؛ از این جهت در آیه بعدی نتیجه می گیرد که جز او کسی شایسته عبادت و پرستش نیست. اینک موضوعات چهارگانه:
    1. کوهها را آفرید تا ما را از حرکات ناموزون زمین حفظ کند، چنان که می فرماید:
    والقی فی الارض رواسی ان تمیدبکم؛
    در زمین کوههایی بسان لنگر پدید آورد، تا شما را از اضطراب حفظ کند.
    2. در زمین موجودات جانداری آفریده و در نقاط مختلف آن پخش کرد، چنان که می فرماید:
    وبث فیها من کل دابه؛
    در روی زمین از جنبندگان منتشر ساخت.
    3. از آسمان آب نازل کردیم، چنان که می فرماید:
    وانزلنا من السماء؛ از آسمان آب نازل کردیم.
    4. در روی زمین از هر گیاه زیبایی رویانید، چنان که می فرماید:
    فانبتنا فیها من کل زوج کریم؛
    در آن جا از هر گیاه زیبایی رویانیدیم.
    اینک درباره هر یک از موضوعات چهارگانه، به طور فشرده سخن می گوییم.



    امضاء


صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi