صفحه 1 از 9 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 88

موضوع: مربی نمونه(تفسیر سوره لقمان)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض مربی نمونه(تفسیر سوره لقمان)




    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    تربیت چیست؟

    تربیت در لغت به معنای رشد و افزایش است و مربی فردی است که اسباب رشد و افزایش مورد تربیت را فراهم می سازد، و کاری صورت می دهد که پدیده، کمالات بالقوه خود را به حالت فعلیت در آورد؛ به تعبیر دیگر: هر کمالی که در پدیده است مربوط به خود اوست نه مربی و اگر به مربی نسبت داده می شود به خاطر این است که او شرایط رشد را فراهم ساخته تا پدیده، چهره واقعی خود را نشان دهد، و ما این حقیقت را با مثالی روشن می سازیم.
    باغبان پدید آورنده کمال در درخت نیست بلکه هموار کننده شرایطی است که خود درخت، کمالات خود را نشان دهد؛ زیرا شاخ و برگ و میوه های رنگارنگ در دل نهان، به صورت بالقوه نهفته است، اما درهر شرایطی امکان عرضه کمال نیست، بلکه تا زمین هموار نباشد و ریشه ها فعالیت نکند و درخت از انرژی خورشید بهره نگیرد و آب به ریشه نرسد امکان اظهار کمال برای آن نیست.
    با این مثال می توان موقعیت پیامبران و مصلحان و مربیان را ارزیابی نمود.
    امیرمومنان (علیه السلام) در یکی از سخنان خود به این واقعیت چنین اشاره می کند:
    خدا پیامبران را فرستاد تا میثاقی را که با انسان از طریق فطرت بسته است بازخواهی کنند، و آنان را به نعمت های فراموش شده متذکر سازند، و از طریق تبلیغ، بر آنان احتجاج کنند، و اندیشه های نهفته در خلقت را شکوفا سازند.(1)
    یکی از مربیان نمونه که قرآن سخنان حکیمانه او را به عنوان اصول تربیتی مطرح می کند، لقمان حکیم است. سخنان او در سوره ای که به نام خود اوست وارد شده و پیوسته مورد نظر عالمان و دانشمندان بوده است.
    این کتاب شرحی است گویا از سخنان و اندرزهای حکیمانه او به ضمیه تفسیر سایر آیات این سوره. در گذشته این کتاب به زیور طبع آراسته شده بود و هم اکنون با ویراستاری خاصی تقدیم علاقه مندان مسایل تربیتی می شود.







    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    مهندسی انسانها

    1. تربیت چیست؟
    2. کارباغبان ما را با حقیقت تربیت آشنا می سازد.
    3. تربیت کودک بیش از هر چیز به شناخت او نیازمند است.
    4. خطرناکترین تکاملها، تکاملهای یک بعدی است.
    5. تربیت منهای معنویت، عقیم و بی ثمر است.
    6. ناتوانی یک دولت بزرگ از اجرای یک اصل اصلاحی.
    7. نمونه زنده ای از تربیتهای دینی.
    هر کودک و نوزادی با استعداد و شایستگی خاصی دیده به جهان می گشاید و دست آفرینش او را در مسیر تکامل و خوشبختی قرار دهد. سعادت و نیک فرجامی از آن کودکی است که پس از شناخت قابلیت و شایستگی ویژه او، به پرورش استعداد وی همت گمارده شود.
    حقیقت تربیت، جز شناخت ویژگی های کودک و فعلیت بخشیدن به استعداد و شایستگی های پنهانی او، چیز دیگری نیست؛ به عبارت روشن تر، واقعیت تربیت پس از شناخت شایستگی ها، فراهم ساختن زمینه برای تکامل و پیشرفت همه جانبه موجودی است که قابلیت رشد و نمو را دارد، تا هر نوع کمالی که به طور قوه نامریی در آن هست، به مرحله بروز برسد.
    آگاهی از عمل و کار باغبان، ما را به حقیقت تربیت کاملا آشنا می سازد.
    کار یک باغبان چسیت؟ او هرگز در نهان و درخت، ایجاد قابلیت و شایستگی نمی کند و نهال خشکیده ای که فاقد استعداد و لیاقت باشد، از حوزه کار باغبان خارج است، بلکه کار باغبان، جز فراهم ساختن زمینه های گوناگون برای رشد و نمو درخت، چیز دیگری نیست؛ کار باغبان را می توان در امور زیر خلاصه نمود:
    1. آگاهی کامل از خصوصیات نهال یا بذری که در دل زمین افشانده شده است. بدون آگاهی صحیح از خصوصیات موجود در حال رشد، فعالیتهای او بی ثمر خواهد بود، زیرا هر نهالی در شرایط ویژه ای رشد و نمو می کند و شایستگی های خود را نشان می دهد؛ چه بسا شرایطی برای نهالی و بذری مفید و برای نوع دیگر مضر و زیان بخش است.
    2. فراهم آوردن زمینه های رشد و نمو، تا نهال و بذر، لیاقت و شایستگی خود را نشان دهد و این کار غالباً با برداشتن موانع رشد، صورت می پذیرد و لذا باغبان به شخم زدن زمین و نرم کردن محل ریشه های نهال و برچیدن سنگ و کلوخ می پردازد، باغچه را برای رشد و فعالیت بذر و نهال آماده می سازد و گاهی برای رسیدن به این هدف، شاخه های کج و معوج را می زند، تا درخت رشد و نمو کند.
    3. رسانیدن کمکهای لازم برای رشد و نمو: پرورش یک واحد نبات، علاوه بر قدرت و نیروی داخلی، به کمک های خارجی نیز نیاز دارد، تا واحد نبات در پرتو استعداد از اشعه حیات بخش خورشید و مواد قندی زمین و آبهای شیرین و دیگر مواد لازم، بهره مند شود و به کمال مطلوب خود برسد و استعداد و لیاقت خود را از طریق برگ و گل و میوه نشان دهد. در این مورد چه بسا باغبان ناچار می شود تغییراتی در واحد نباتی پدید آورد و جهت او را بازدن پیوندهای مناسب تغییر دهد.
    4. مراقبتهای پی گیر از واحد نباتی، مادامی که در حال رشد و توسعه است. هیچ واحد نباتی که برای رشد آن، جهت خاصی در نظر گرفته شده ایت از این شرط بی نیاز نیست، چه بسا غفلت مربی سبب می شود موجود نباتی از مسیر و جهت خاص خود بیرون رود و به کمال مطلوب برسد.
    از تصویر کوچکی است که از وضع کارهای یک مربی ساده در مورد واحدی نباتی که هرگز از نظر لطافت و ظرافت و لزوم به کار بستن شیوه های مختلف تربیت، به پایه هزارم واحد انسانی نمی رسد.
    هرگاه تربیت و پرورش یک نهال، از یک چنین برنامه گسترده و اهمیت و موقعیت شایان توجهی برخوردار است، باید مربیان واحدهای انسانی از عظمت مسوولیتی که درباره آنان دارند آگاه شوند و به اصطلاح از این مجمل، حدیث مفصلی بخوانند.
    عین همان تصویر را که درباره پرورش یک واحد نباتی یادآور شدیم، باید در مقیاس بسیار وسیعتری درباره پرورش انسان که به صورت نهایی گام در اجتماع می نهد، پیاده کنیم.








    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    آگاهی از خصوصیات جسمی و روحی کودک

    نخستین مرحله پرورش، آگاهی از خصوصیات جسمی و روحی و شرایط مفید و زمینه های مضر کودک است، ولی متاسفانه نوع مربیان، مخصوصاً پدران و مادران، فاقد این شرط اساسی تربیت هستند و با این که به هیچ وجه کودک را نمی شناسد از او انتظارات عجیبی دارند.
    شگفت انگیز است که امروز به مهندسی انسانی (انسانی که آفریننده و رهبر ماشین است) کمتر از ماشین (ماشینی که مصنوع فکر انسان است) توجه می شود. برای شناختن کار یک ماشین ساده، یا یک ماشین تحریر و یا رانندگی اتومبیل، باید چندین ماه، وقت صرف درسهای نظری و تمرینهای عملی نمود، لکن انسانها هنگامی که به عنوان مادر یا پدر می خواهند کودکی را بپرورانند، هیچ گونه آموزشی نمی ینند؛ نوع پدر و مادرها تقصیر را متوجه کودکان می کنند و کمتر از خود می پرسند که شاید تربیت آنان بوده است.
    امروز اطلاع بر مقدسات مهندسی انسانی، بر هر کسی که با انسانی در همکاری و یا رهبری او - چه در خانه و چه در مدرسه - سروکار دارد، اجتناب ناپذیر است.
    انسانهادارای قوانین و یا مکانیسم و فعل و انفعالهای اختصاصی هستند؛ اگر بخواهیم با آنها کار کنیم، باید مکانیسم و قوانین حاکم بر رفتار آنها را بشناسیم. انسانها مانند صندوق رمزند؛ گشودن کتاب روح و قلب آنان و همکاری با آنها پیش از هر چیز آگاهی و ظرافت می خواهد، نه زور. قوانین رفتار انسانی را باید مانند قوانین فیزیک و شیمی و فیزیولوژی کشف کرد و نه وضع. وضع پاره ای از مقررات برای رهبری انسانی اگر با قوانین اصل فطرت و خواسته های آفرینش منطبق نباشد، در خور استقبال و هضم نیست، و گرنه با هیچ قدرت و زوری نمی توان قوانین را بر خلاف سنت معمول، برانسان تحمیل کرد.(2)
    هرگاه عمل نخست درباره پرورش انسان انجام گرفت؛ یعنی مربی خصوصیات کودک و مکانیسم آفرینش او را درک کرد و معلوم شد که درباره جهات فردی کودک، مانند رشد تن، پرورش مغز، نمو شخصیت و پیدایش اعتماد به نفس، چه شیوه و برنامه ای ضرورت دارد و درباره پرورش جهات اجتماعی او چه کارهایی باید انجام داد تا عضو موثر و مفید برای جامعه شود، در این موقع، نوبت سه گام دیگر - که در تربیت واحد نباتی یاد آور شدیم - فرا می رسد.
    این بیان، ما را به حقیقت تربیت و حد و مرز آن آگاه می سازد و روشن می کند پرورش یک واحد نهال و یا یک واحد انسان، عملی است آگاهانه که از جانب فردی قدرتمند و نافذ و مسلط، روی فردی دیگر انجام می گیرد؛ در حالی که عمل دارای ایده و هدف است و هدف، فعلیت بخشیدن به تمام لیاقتها و شایستگی هاست و این نتیجه بدون مراقبت پی گیر، جامه عمل نمی پوشد.(3)








    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    تکامل یک بعدی

    تکامل صحیح، آن است که در تمام شوون فرد مورد تربیت صورت گیرد؛ زیرا تکامل در یک جهت و عقب ماندگی در جهات دیگر، مایه نابودی فرد است؛ مثلا هرگاه در تکامل جسمی و مادی کودک، تنها قلب او رشد کند، ولی اعضای دیگر او اصلا رشد نکنند و یا رشد آنها متناسب با رشد قلب کودک نباشد، چنین تکامل یک بعدی، مایه مرگ می شود.
    عین همین مطلب در مجموع شوون انسان نیز حکم فرماست. هرگاه فشار رشد و نمو، روی جنبه های مادی و غیرایز نفسانی قرار گیرد و جهات دیگر زندگی او مورد غفلت واقع شود، نام این تکامل، تکامل یک بعدی و تکامل غیر صحیح خواهد بود و تنها آن تکامل، صحیح و ضامن بقاست که در تمام جوانب و جهات موجود در حال رشد صورت پذیرد و همه جهات با نظام خاصی رو به جلو گام نهند.
    نقطه ضعف مکتب اخلاقی غرب این است که تنها به یک بعد از ابعاد روح انسان تکیه می کند و ابعاد دیگر روح انسان را نادیده می گیرد؛ مثلا هر نوع مکتب تربیتی که بر اساس روان شناسی فروید استوار شود، شخصیت انسان را از طریق غرایز، تجزیه و تحلیل کرده و از میان غرایز، بر شهوت و تمایلات جنسی تکیه می کند و در نتیجه، شخصیت و منش واقعی انسان در شهوت و امور جنسی خلاصه می شود و دیگر ابعاد روح انسان - که روان شناسی روز بر آنها دست یافته - مورد غفلت قرار می گیرد.
    این گروه از علمای روان شناسی و متخصصان امور تربیتی، انسان را از دیده شهوت و عینک تمایلات جنسی بررسی می کنند و بر اثر محدودیت شیوه بحث، از دیگر کرانه های وجود او غافل و بی خبرند و ضرر این گروه از کارشناسان امور تربیتی، بسیار و هولناک است.
    برخی دیگر از کارشناسان امور تربیتی - که تمایلات ماتریالیستی و مادیگری دارند و زیربنای افکار آنان را اصالت ماده و انکار ماورای آن تشکیل می دهد - در روش بحث خود غالباً به پرورش تن اهمیت می دهند، نه روح و روان به جای تعدیل غرایز و رهبری آن، به ارضا و اشباع هر چه بیشتر آن می پردازند اصلاح آن؛ با سوادانی می پروردانند که زمین و فضا و دریا را جولانگاه خود قرار می دهند و با روشن کردن جرقه ای، جهان را به آتش می کشند، نه انسانهای کاملی که به فضایل انسانی آراسته شوند و نوع پروری و تفاهم را پیشه خود سازند.
    در این نظامهای اخلاقی - خواه از کشورهایی بر خیزد که رسماً به مادیگری و ماده پرستی و انکار ماورای طبیعت معروف هستند و یا از کشورهایی که هنوز حفظ صلیب و خدایان سه گانه، مایه افتخار و مباهات آنهاست - خلا روحی انسان تنها با دانش، حرص تسلط بر منابع طبیعی و انرژی های جهان، گسترش و توسعه قدرت و اشباع غرایز پر می شود و دیگر در فضای روح انسان، جایگاهی برای ملکات انسانی و فضایل اخلاقی - که شرق و شرقی به آن می نازد - باقی نمی ماند.
    مسابقه دولتهای بزرگ جهان - که برای علوم تربیتی و انسانی، ده ها دانشکده و صدها متفکر و استاد دارند - در ساختن سلاحهای مخرب و ویرانگر، در گسترش پایگاه های نظامی، در استخدام مغزهای علمی برای تحصیل نیروی رزمی بیشتر، گواه زنده بر گفتار ماست؛ زیرا با وجود گسترش علوم انسانی و تربیتی و با وجود پیدایش رشته ها و شاخه های فراوان برای علوم انسانی، غالباً کوششهای دانشمندان این علوم در رهبری اجتماع به سوی یک سعادت واقعی، عقیم و بی نتیجه مانده است و علت بزرگ عقیم ماندن تلاشها این است که نظام تربیتی براساس مادیگری و ماده پرستی و انقطاع از خدا و ماورای طبیعت است؛ روشهایی است بر اساس فیزیک و غفلت از متافیزیک و چون تربیت در چنین نظامهایی، یک بعدی است، نمی تواند به نتیجه مطلوب برسد.
    بنابراین، برای رسیدن به هدف عالی، چاره ای جز این نیست که دگرگونی عظیم در سیستمهای تربیتی و نظامهای پرورشی پدید آید و متدهای تربیتی براساس متافیزیک و اعتقاد به خدای برزگ استوار شود؛ خدایی که بشر را با مسوولیتهای بزرگ آفریده است و در سرای دیگر - که آغاز زندگی نو است - به تمام این مسوولیتها دقیقاً رسیدگی خواهد شد و هر فردی متناسب کردار و رفتار خود، کیفر و پاداش خواهد داشت. زمانی که اعتقاد به خدا و مذهب و توجه به سرای دیگر، اساس نظامهای تربیتی انسانها را تشکیل ندهد، کلیه کوششهای بین المللی و منطقه ای برای اصلاح جوامع، عقیم و بی ثمر خواهد ماند.







    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    گواه زنده

    اکنون در این جا تلاش یک ملت بزرگ صنعتی را که سنتهای اصیل دینی را به دست فراموشی سپرده اند و دین و مذهب، جز لعابی شیرین، روی ما دیگری تلخ آنان نیست، برای اجرای یک برنامه اصلاحی، یادآور می شویم تا روشن شود که چرا آن تلاش بزرگ و همه جانبه، عقیم و بی نتیجه ماند و چرا با آن همه تبلیغات از طریق کلیه وسایل ارتباط جمعی نتوانستند به اصلاح گوشه ای از اجتماع خود موفق گردند و جامعه خود را از یک کردار زشت و نوشیدن یک مایع مسموم و ویرانگر باز دارند. این پرسش، یک پاسخ بیش ندارد و آن این که آنان در تلاش و کوشش خود، روی اصول مادیگری تکیه کرده و از نیروی مذهب و اعتقاد به مسوولیتهای درونی، کمک نگرفتند.
    توضیح این که دولت آمریکا پیش از جنگ جهانی دوم تصمیم گرفت با نوشابه های الکلی به شدت مبارزه کند و ملت آمریکا را از چنگال این سم کشنده برهاند.
    دولت آمریکا برای مبارزه با مشروب خواری به کلیه وسایل از قبیل مجلات و جراید و سخنرانیها و فیلمها متوسل شد و برای تبلیغ بر ضد استعمال مشروبات الکلی، بیش از شصت میلیون دلار صرف کرد و بالغ بر ده میلیون صفحه کتاب و مجله و نشریه برای این منظور منتشر ساخت و در ظرف چهارده سال مبارزه، مبلغی در حدود 250 میلیون لیره برای اجرای قانون تحریم نوشابه های الکلی صرف کرد و سیصد نفر را در این جریان اعدام کرد و 532335 نفر را به زندان افکند و در حدود شانزده میلیون لیره بابت جریمه قاچاق مشروبات الکی گرفت و معادل 404 میلیون لیره املاک مصادره کرد، ولی کلیه این مبارزات جز عشق و شیفتگی به صرف الکل سودی به بار نیاورد، تا سرانجام در سال 1933 م. ناگزیر آن قانون را نقض کرد و مشروبات الکلی را به کلی آزاد ساخت.(4)
    چرا دولت بزرگی مانند آمریکا از اجرای یک قانون عاجز و ناتوان ماند و هر نوع کوشش و شدت عمل با بن بست کامل روبه رو گردید؟ این کار، یک علت بیش ندارد و آن این که زیربنای مسائل تربیتی را در انسانهای بزرگ، اعتقادات مذهبی و علائق معنوی تشکیل می دهد، و چون چنین زیر بنایی در غرب، بسیار ضعیف و ناتوان است، از این جهت کوشش نیرومندترین دولتهای جهان عقیم ماند.
    در برابر این تلاش بی ثمر، به گزارش گزارشگر تهران درباره روز بیست و یکم ماه رمضان گوش فرا دهید:
    تهران دیروز آرام و بی حادثه بود، پزشک قانونی بی کار مانده بود و در کلانتریها از پرونده و متهم خبری نبود. دیروز آرامترین روز سال بود و تقریبا هیچ حادثه ای رخ نداد و اداره پزشک قانونی تهران، دیروز حتی یک جسد برای معاینه نداشت. پزشک کشیک گفت: تمام روز حتی یک جسد به اداره پزشکی قانونی نیاوردند، در 24 ساعت گذشته هیچ حادثه ای که منجر به مرگ کسی بشود، در شهر تهران اتفاق نیفتاد و به قول معروف: آب از آب تکان نخورد. در کلانتریها و پاسگاههای ژاندارمری نیز این وضع حکمفرما بود. ماموران کلانتریها می گفتند: اکثر مردها دیروز در خانه هایشان بودند و اگر اختلافی بین آنها و همسرانشان اتفاق می افتاد، به احترام شهادت مولای متقیان، علی بن ابی طالب (علیه السلام) از ادامه آن صرف نظر می کردند و به همین دلیل، پرونده ای درباره اختلافات زناشویی تشکیل نشد.
    این نوع آرامش و انضباط، مخصوص روز بیست و یکم ماه رمضان نیست، در تمام ایام سوگواری، مخصوصاً در تمام ماه رمضان به نسبت خاصی حکمفرماست و ما را به قدرت و اهمیت مذهب در حفظ نظام و اجرای قانون، رهبری نموده و می رساند که شرق و شرقی چه گنجینه پنهانی در اختیار دارند و گروهی که بدون آگاهی از اهمیت مذهب، در تضعیف قدرت مذهب می کوشند، چه لطمه های بزرگ و غیر قابل جبرانی بر این گنجینه خود وارد می سازند.
    کتابی که هم اکنون به خوانندگان گرامی تقدیم می گردد، حاوی یک رشته اصول اخلاقی و اجتماعی است که پدری دلسوز و مربی نمونه، فرزند خود را با آنها آشنا کرده است و نام این مربی نمونه لقمان حکیم است که با بینش کاملا صحیح و واقع بینانه، چنین اصولی را در اختیار ما نهاده است و از نظر اهمیت به پایه ای رسیده است که خداوند بزرگ آنها را در کتاب آسمانی ما نقل کرده است.
    تشریح سخنان این حکم الهی که در سوره لقمان وارد شده است، ما را بر آن داشت که مجموع سوره را تفسیر نموده و آن را به استادان تربیت و مربیان دلسوز که می خواهند از اصول تربیت دینی آگاه کردند، تقدیم می داریم.
    محتویات این کتاب قبلا در مجله وزین درسهایی از مکتب اسلام طی سالهای ششم و هفتم مجله منتشر گردیده و هم اکنون به صورت کاملتری در اختیار خوانندگان گرامی قرار می گیرد.
    آشنایی با خصوصیات سوره لقمان







    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    آیات این سوره مکی است

    سوره لقمان، سی و یکمین سوره از سوره های صد و چهارده گانه قرآن است که شماره آیات آن از 34 آیه تجاوز نمی کند.
    مفسران اسلامی اتفاق نظر دارند که مجموع آیه های این سوره در مکه نازل گردیده است، لذا می گویند: سوره لقمان از سوره های مکی است، جز آیه های 27 و 28 و 29 که در مدینه نازل گردیده است و به دستور پیامبر در این سوره قرار گرفته اند.
    ولی هرگز دلیل قطعی نداریم که این سه آیه در مدینه نازل شده است، بلکه با توجه به مفاد آنها که مانند بیشتر آیات مکی، درباره مبدأ و معاد بحث می کنند، می توان گفت که این سه آیه نیز در مکه نازل گردیده است؛ از این جهت می توان گفت: مجموع آیات این سوره مکی است.






    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    اهداف سوره

    همگی می دانیم که هر سوره ای از سوره های قرآن، با این که از آیات مختلفی که هر کدام برای خود مفاد خاصی دارند، تشکیل شده است؛ مع الوصف؛ مجموع آیات هر سوره، هدف یا اهدافی را تعقیب می کند که با در نظر گرفتن آیات یک سوره، هدف آن، روشن و آشکار می گردد.
    هدف اساسی از 34 آیه سوره لقمان، مبارزه با شرک و دوگانه پرستی و ایجاد توجه به خدا و سرای دیگر است و با بررسی مجموع آیه های این سوره، خواهیم دید که غرض نهایی از تشریح اسرار آفرینش و طرح مواعظ بزرگ دانشمند جامعه بنی اسرائیل لقمان، همان توجه به خدای یگانه و محو آثار شرک و بت پرستی است.
    دستورهای اخلاقی و اجتماعی لقمان، آن چنان مهم و سازنده است که آفریدگار جهان سخنان و اندیشه های عالی او را در این سوره به عنوان عالیترین نسخه سعادت و برنامه زندگی برای ما فرو فرستاده است و چون پاره ای از آیات سوره مورد بحث را سخنان حکیمانه او تشکیل می دهد، از این جهت نام آن حکیم روی این سوره نهاده شده و می گویند: سوره لقمان یعنی سوره ای که در لا به لای آیات آن، سخنان و اندرزهای لقمان حکیم وارد شده است. اکنون وقت آن رسیده است که به تفسیر آیات بپردازیم.
    پژوهشی درباره حروف مقطعه قرآن
    بسم الله الرحمن الرحیم
    1. الم؛
    الف لام میم.
    این سوره، بسان 28 سوره دیگر با حروفی آغاز شده است که در اصطلاح مفسران، آنها را فواتح السور و یا حروف مقطعه می نامند و مجموع حروفی که در آغاز 29 سوره وارد شده اند، چهارده تاست و آنها عبارتند از: الف، لام، میم، صاد، راء، کاف،هاء، یا، عین، طاء، سین، حاء، قاف و نون، و همه این حروف در جمله زیر جمع شده اند: صراط علی حق نمسکه؛ راه علی حق است، ما به آن چنگ می زنیم.
    مفسران در تفسیر این حروف به بحث و گفتگو پرداخته و اقوال و آرای زیادی در تفسیر این حروف بیان نموده اند و ما از میان آنها یک نظر را که با دلایل محکم و استوار همراه بوده و از ناحیه پیشوایان معصوم نیز تایید شده است، تشریح می کنیم.





    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    قرآن از این حروف تشکیل یافته است

    این حروف به عنوان نمونه هایی از حروف تهجی در آغاز برخی از سوره ها آمده اند و هدف از آوردن آنها این است که قرآن مجید از این حروف، ترکیب یافته، و این سوره ها و آیات که همه بشر در مقابله با آن عاجز و ناتوان مانده اند، از این مواد و عناصر تشکیل یافته و در حقیقت خمیر مایه قرآن، همین حروف و مانند آنهاست. اگر فکر می کنید که قرآن ساخته و پرداخته فکر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و او با فکر بشری خود، از این حروف قرآن را ساخته است، شما نی بر خیزید از همین مواد که در اختیار همگی است، به کمک یکدیگر سوره ای مانند سوره های آن بسازید و حجت و دلیل او را ابطال نمایید و اگر با داشتن چنین امکانات در مقام مبارزه، با شکست رو به رو شدید، باید اذعان کنید که قرآن ساخته فکر بشر نیست، بلکه وحی الهی است که بر او نازل گردیده است.
    اصولاً تفاوت اعجاز و صنعت در این است که پیامبران پیوسته برای وصول به هدف و مطلوب، از وسایل بسیار ساده ای استفاده می کردند و امر بسیط و ساده ای را پایه برای وصول به هدف خارق العاده قرار می دادند، بر خلاف صنعتگران که از وسایل پیچیده علمی و دقیق که حقیقت آن برای نوع مردم معلوم نیست، برای نیل به هدف استفاده می کنند.
    وسیله موسی برای اعجاز، همان عصای خشک و بی روح و ساده او بود که آن را در همه موارد، حتی در بردن گوسفندان خود به کار می برد، و در مقام اعجاز همان وسیله را نیز به کار می برد که همگان با دیدگان دیده بودند که چوب خشکی است که به صورت حیوان درنده ای می آمد و در حالی که جادوگران مصر از ابزار پیچیده و ریسمانهای مملو از جیوه استفاده می کردند، که نوع مردم از حقیقت آن آگاه نبودند.
    پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با ساده ترین وسیله به سوی آسمانها پرواز کرد، در حالی که فضانوردان شرق و غرب به وسیله آپولوها به سوی فضا می روند و یا گام درماه می نهند؛ وسیله ای که برای ساختن یک واحد آن از سیصد هزار مغز انسانی و صدها دستگاه الکترونی کمک می گیرند و هزاران مهندس و تکنسین و دانشمندان فیزیکدان و شیمیدان و... در ترکیب قطعات و ساختن اجزای آن تشریک مساعی کرده و سفینه را با دستگاههای متعددی به پرواز در می آورند.
    قرآن نیز که معجزه جاویدان پیامبر خاتم است، از این راه وارد شده و از ساده ترین ابزار حروف الفبایی به عالیترین هدف (کتابی که بشر پس از گذشت چهارده قرن نتوانسته است مانند آن را بیاورد) دست یافته است و از ساده ترین ابزار که در اختیار همگانی قرار داشت، کتابی ساخته است که کلمات آن موزون و معانی بزرگی در بر دارد؛ جملههای آن مرتب و کلمات آن در بلندترین پایه از فصاحت قرار دارند، و معانی بلند و ژرف را در قالب زیباترین الفاظ می ریزد که تا کنون نظیری بر آن دیده نشده است.
    هدف از آوردن این حروف در آغاز 29 سوره، اشاره به این است که ای مردم! اساس و ریشه این قرآن را همین حروف تشکیل می دهد و ابزاری که در اختیار من است در دسترس شما نیز قرار دارد؛ هرگاه تصور می کنید که این کتاب، مصنوع فکر من و ساخته اندیشه بشر است، برخیزید از این ابزار و اسباب سوره ای بسان یکی از سوره های قرآن بسازید.
    این نظر، گذشته از این که موید قرآنی دارد، چنان که خواهیم گفت: مورد تایید روایاتی است که از پیشوایان معصوم وارد شده است.
    شیخ صدوق از امام عسکری (علیه السلام) نقل می کند: قریش و یهود به قرآن تهمت زدند و آن را جادو تصور کردند، در حالی که خدا می گوید: الم ذلک الکتاب یعنی ای محمد! این کتابی که برایت فرستاده ام از همان حروف الف، لام و میم ترکیب و تشکیل یافته است و این کتاب که به زبان شما نازل شده، از حروفی مرکب شده است که با آن سخن می گویید، هرگاه در این نسبت راستگو هستید، برخیزید و کمک یکدیگر بشتابید و نظیر آن را بیاورید.(5)
    پیشوای هشتم در حدیثی که درباره قرآن، نه حرف مقطعه سخن می گوید، جمله ای دارد که تا حدی موید این است، آن جا که فرماید:
    خداوند بزرگ، قرآن را با حروفی نازل کرد که تمام عرب با آن سخن می گفتند. سپس فرمود: هرگاه انس و جن دور هم گرد آیند و نظیر این قرآن را بیاورند، نخواهند توانست، هر چند یکدیگر را پشتیبانی نمایند.(6)
    موید این نظر، این است که در سوره های بیست و نه گانه که با این حروف آغاز شده اند، جز در سوره های مریم، عنکبوت، روم و قلم، در همگی پس از ذکر این حروف سخن از قرآن و کتاب به میان آمده است: مثلا در سوره بقره می فرماید:
    الم ذلک الکتاب لاریب فیه؛
    این است کتابی که در آن شک و تردیدی نیست.
    و در سوره آل عمران می فرماید:
    الم الله لا اله الا هوالحی القیوم نزل علیک الکتاب؛
    خداوندی که جز او نیست، اوست زنده و بی نیاز کتاب را بر تو نازل کرده است.
    و همچنین بسیاری از سوره های دیگر که این حروف در آغاز آنها وارد شده است.
    نشانه های نیکوکاران
    2. تلک آیات الکتاب الحکیم؛
    این است آیه های کتاب سراسر حکمت.
    3. هدی و رحمه للمحسنین؛
    برای نیکوکاران هدایت و رحمت است.
    4. الذین یقیمون الصلوه ویوتون الزکوه و هم بالاخره هم یوقنون؛
    کسانی که نماز می گزارند و زکات می دهند و به جهان دیگر ایمان دارند.
    5. اولئک علی هدی من ربهم واولئک هم المفلحون؛
    آنها از جانب خداوند هدایت یافته اند، و آنان رستگارانند.
    بررسی آیات قرآن به روشنی، این مطلب را ثابت می کند که آیین پیامبر اسلام، آیین جهانی و دین او خاتم ادیان و شخص وی خاتم پیامبران است، و در این باره آیات متعددی در قرآن وارد شده است که فقط به نقل دو آیه اکتفا می کنیم:
    1. یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعاً؛(7)
    ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم.
    این آیه به روشنی گواه بر این است که آیین اسلام، آیین جهانی است و به منطقه ای اختصاص ندارد.
    2. ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شی ء علیماً(8)
    محمد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، بلکه فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خداوند از هر چیز آگاه است.
    خداوند برای تثبیت عمومی بودن رسالت وی، هنگامی که درباره کتاب او (قرآن) سخن می گوید، آن را راهنمایی جهانیان معرفی می کند:
    شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس وبینات من الهدی والفرقان؛(9)
    ماه رمضان، ماهی است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است؛ قرآنی که برای هدایت عموم مردم نازل شده و در آن دلایلی است که موجب هدایت و جدا کننده حق از باطل است.
    این آیات و مانند آنها می رساند که نبوت پیامبر اسلام، جهانی است، حتی فیض معنوی قرآن که همان هدایت و راهنمایی است، به گروه معینی اختصاص ندارد.
    ولی در سومین آیه مورد بحث، صریحاً می فرماید که تنها آن گروه از قرآن بهره مند می گردند که نیکوکار باشند؛ چنان که می فرماید:
    هدی ورحمه للمحسنین؛
    برای نیکوکاران مایه هدایت و رحمت است.
    اکنون این سوال پیش می آید که هرگاه فیض معنوی قرآن در شعاع وسیع و همگانی است، پس چرا در آیه مورد بحث بهره گیری از آن را به نیکوکاران اختصاص داده است.
    پاسخ این سوال روشن است و آن این که: قرآن که نسخه سعادت است که برای هدایت همگان فرو فرستاده شده است و هدف از بعثت پیامبر خاتم نیز همین است و بس، اما تنها آن گروه از آن بهره مند می گردند که خود را در مسیر هدایت قرار داده و آماده بهره گیری باشند و تافردی آماده هدایت و بهره مندی نباشد، هرگز قرآن به حال او سودی نمی بخشد.
    مثلا باران رحمت الهی بردشت و دمن می ریزد و سراسر صحرا را فرا می گیرد، تنها آن گروه از کشاورزان بهره مند می شوند که زمین را برای کشت آماده کرده و دانه در آن پاشیده باشند.
    بنابراین، هم صحیح است بگوییم که قرآن برای هدایت همه مردم فرو فرستاده شده است، زیرا انگیزه از نزول قرآن هدایت همه جهانیان است؛ و هم صحیح است که بگوییم: تنها آن گروه از آن بهره مند می شوند که نیکوکار باشند.
    خلاصه، هدف از نزول قرآن، هدایت همگان است، هر چند نتیجه اش از آن گروهی است که آماده بهره برداری باشند.
    روی این بیان روشن می شود که چرا قرآن را تنها شفا و رحمت برای افراد با ایمان می داند، می فرماید:
    وننزل من القرآن ما هو شفاء ورحمه للمومنین؛(10)
    آیاتی از قرآن می فرستم که مایه شفا و وسیله رحمت برای گروه با ایمان است.
    قرآن در عین این که نجات دهنده انسانها از بیماریهای فردی و اجتماعی، و مایه رحمت برای همه جهانیان است، ولی تنها آن گروه از این خوان گسترده بهره مند می شوند که آماده بهره مندی باشند.
    گروه دیگری که در آنها آمادگی وجود ندارد، نه تنها بهره ای نمی برند، بلکه با شنیدن آیاتی از قرآن از حق روی گردان شده و گامی به عقب می نهند؛ چنان که می فرماید:
    ولقد صرفنا فی هذا القرآن لیذکروا و ما یزدیهم الانفوراً؛(11)
    ما در این قرآن به طور تفصیل درباره موضوعاتی سخن گفتیم، ولی نسبت به مشرکان جز دوری از حق نتیجه ای نمی بخشد.
    از این جهت، قرآن پس از آنکه خود را شفا دهنده و مایه رحمت برای گروه با ایمان می داند، صریحاً اعلام می دارد که گروه ظالم و ستمگر از این قرآن جز زیان بهره ای نمی برند.
    زیرا قرآن با دلایل روشن، حجت را بر گروه های منحرف تمام کرده، و زبان آنان را در روز رستاخیز می بندد؛ دیگر نمی توانند بگویند: پروردگارا ما را معذور بدار و ما به وظایف و تکالیف خود جاهل و نادان بودیم، بلکه به آنان خطاب می شود:
    قال کذلک اتتک ایاتنا فنسیتها و کذلک الیوم تنسی.(12)
    خداوند به آنان می گوید: آیات و پیامبران ما به سوی تو آمدند، ولی تو آنها را به دست فراموشی سپردی و امروز نیز تو فراموش می شوی.
    خود قرآن بار دیگر این حقیقت را به روشنترین وجه، ضمن آیه ای بیان می کند و می فرماید:
    یضل به کثیراً ویهدی به کثیراً و ما یضل به الاالفاسقین؛(13)
    (با مثلهای) قرآن گروهی گمراه و گروه زیادی هدایت می شوند و جز بدکاران کسی گمراه نمی گردد.
    مولوی این حقیقت را در ضمن مثلی مجسم می کند و می گوید مثل قرآن مانند طناب چاه است که گروهی به وسیله آن از چاه بیرون می آیند و برخی به وسیله آن در درون آن وارد می شوند، این تقصیر طناب نیست، بلکه تقصیر آن کسی است که از آن به طور معکوس استفاده می کند؛ چنان که می گوید:
    از خدا می خواه تازین نکته ها - در نلغزی ورسی در انتها
    زآن که از قرآن بسی گمره شدند - زین رسن قومی درون چه شدند
    مررسن را نیست جرمی ای عنود - چون تو را سودای سربالا نبود
    نکات آیات

    1. در آیه دوم از آیات مورد بحث می فرماید: الکتاب الحکیم.
    همگی می دانیم که حکیم یکی از اسما و صفات خداست. قرآن مجید به طور مکرر خدا را به این صفت توصیف نموده است. حکیم به کسی می گویند که هرکاری را تحت ضابطه ای و برای هدفی انجام دهد(14) و از کارهای و بیهوده بپرهیزد.
    ولی در این آیه، خود قرآن با این صفت توصیف شده است و هدف از آن، بالا بردن مقام قرآن است که آن چنان سخنان او حکیمانه و سراسر حکمت است که گویا خود حکیم است و سخن می گوید.
    2. در آیات مورد بحث، نیکوکاران با سه صفت زیر معرفی شده اند:
    الف) یقیمون الصلوه: نماز می گزارند و نماز مایه رابطه انسان با خداست.
    ب) ویوتون الزکوه: زکات می دهند که عامل ارتباط انسان با اجتماع است.
    ت) بالاخره هم یوقنون: به سرای دیگر مومن باشند و ایمان به روز بازپسین، زیر بنای تربیت دینی و ضامن اجرای تمام قوانین آسمانی است.
    صفات گروه نیکوکار، منحصر به این سه صفت نیست، ولی از میان آنها این سه صفت را که از برجسته ترین صفات آنهاست اختیار نموده و یادآور شده است و در هر کس این سه صفت باشد، دیگر صفات نیکوکاری در او جمع می گردد.
    و در آیه پنجم چنین نتیجه گیری می کند: گروهی که واجد صفات یاد شده هستند، هدایت یافتگان واقعی و رستگاران حقیقی می باشند؛ چنان که می فرماید:
    اولئک علی هدی من ربهم واولئک هم المفلحون؛(15)
    آنان از جانب خداوند هدایت یافته اند و آنان رستگارانند.
    سرگرمیهای ناسالم
    6. و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم ویتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین؛
    برخی از مردم داستانهای باطل را می خرند (انتخاب می کنند) تا مردم را نداشته از راه خدا (قرآن) باز دارند، و آیات قرآن را استهزا کنند؛ برای آنان است عذاب خوار کننده.
    تاریخ اسلام گواهی می دهد که مخالفان پیامبر گرامی از راههای گوناگونی وارد مبارزه شده و مخالفت و کارشکنی خود را آغاز نمودند و فهرست برخی از پیکارهای ناجوانمردانه آنان به قرار زیر است:






    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    وسیله موسی برای اعجاز، همان عصای خشک و بی روح و ساده او بود که آن را در همه موارد، حتی در بردن گوسفندان خود به کار می برد، و در مقام اعجاز همان وسیله را نیز به کار می برد که همگان با دیدگان دیده بودند که چوب خشکی است که به صورت حیوان درنده ای می آمد و در حالی که جادوگران مصر از ابزار پیچیده و ریسمانهای مملو از جیوه استفاده می کردند، که نوع مردم از حقیقت آن آگاه نبودند.
    پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با ساده ترین وسیله به سوی آسمانها پرواز کرد، در حالی که فضانوردان شرق و غرب به وسیله آپولوها به سوی فضا می روند و یا گام درماه می نهند؛ وسیله ای که برای ساختن یک واحد آن از سیصد هزار مغز انسانی و صدها دستگاه الکترونی کمک می گیرند و هزاران مهندس و تکنسین و دانشمندان فیزیکدان و شیمیدان و... در ترکیب قطعات و ساختن اجزای آن تشریک مساعی کرده و سفینه را با دستگاههای متعددی به پرواز در می آورند.
    قرآن نیز که معجزه جاویدان پیامبر خاتم است، از این راه وارد شده و از ساده ترین ابزار حروف الفبایی به عالیترین هدف (کتابی که بشر پس از گذشت چهارده قرن نتوانسته است مانند آن را بیاورد) دست یافته است و از ساده ترین ابزار که در اختیار همگانی قرار داشت، کتابی ساخته است که کلمات آن موزون و معانی بزرگی در بر دارد؛ جملههای آن مرتب و کلمات آن در بلندترین پایه از فصاحت قرار دارند، و معانی بلند و ژرف را در قالب زیباترین الفاظ می ریزد که تا کنون نظیری بر آن دیده نشده است.
    هدف از آوردن این حروف در آغاز 29 سوره، اشاره به این است که ای مردم! اساس و ریشه این قرآن را همین حروف تشکیل می دهد و ابزاری که در اختیار من است در دسترس شما نیز قرار دارد؛ هرگاه تصور می کنید که این کتاب، مصنوع فکر من و ساخته اندیشه بشر است، برخیزید از این ابزار و اسباب سوره ای بسان یکی از سوره های قرآن بسازید.
    این نظر، گذشته از این که موید قرآنی دارد، چنان که خواهیم گفت: مورد تایید روایاتی است که از پیشوایان معصوم وارد شده است.
    شیخ صدوق از امام عسکری (علیه السلام) نقل می کند: قریش و یهود به قرآن تهمت زدند و آن را جادو تصور کردند، در حالی که خدا می گوید: الم ذلک الکتاب یعنی ای محمد! این کتابی که برایت فرستاده ام از همان حروف الف، لام و میم ترکیب و تشکیل یافته است و این کتاب که به زبان شما نازل شده، از حروفی مرکب شده است که با آن سخن می گویید، هرگاه در این نسبت راستگو هستید، برخیزید و کمک یکدیگر بشتابید و نظیر آن را بیاورید.(5)
    پیشوای هشتم در حدیثی که درباره قرآن، نه حرف مقطعه سخن می گوید، جمله ای دارد که تا حدی موید این است، آن جا که فرماید:
    خداوند بزرگ، قرآن را با حروفی نازل کرد که تمام عرب با آن سخن می گفتند. سپس فرمود: هرگاه انس و جن دور هم گرد آیند و نظیر این قرآن را بیاورند، نخواهند توانست، هر چند یکدیگر را پشتیبانی نمایند.(6)
    موید این نظر، این است که در سوره های بیست و نه گانه که با این حروف آغاز شده اند، جز در سوره های مریم، عنکبوت، روم و قلم، در همگی پس از ذکر این حروف سخن از قرآن و کتاب به میان آمده است: مثلا در سوره بقره می فرماید:
    الم ذلک الکتاب لاریب فیه؛
    این است کتابی که در آن شک و تردیدی نیست.
    و در سوره آل عمران می فرماید:
    الم الله لا اله الا هوالحی القیوم نزل علیک الکتاب؛
    خداوندی که جز او نیست، اوست زنده و بی نیاز کتاب را بر تو نازل کرده است.
    و همچنین بسیاری از سوره های دیگر که این حروف در آغاز آنها وارد شده است.





    امضاء


صفحه 1 از 9 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi