صفحه 9 از 9 نخستنخست ... 56789
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 88 , از مجموع 88

موضوع: مربی نمونه(تفسیر سوره لقمان)

  1. Top | #81

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    304 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ولی اسلام می گوید: پرونده نیت او را بیاورید تا درست بررسی شود، سپس درباره عمل او قضاوت صحیح به عمل آید.
    آیا او این بیمارستان را برای جلب رضای خدا ساخته است؟ آیا عواطف بشری محرک و انگیزه او بوده و جز معنویت محرک دیگری نداشته است، و یا این که او این بیمارستان را تاسیس کرده تا در میان مردم به خوبی و نیکی معروف گردد تا در موقع انتخابات رای بیشتری بیاورد؟
    هرگاه پرونده نیت او نشان داد که او این موسسه را به منظور انتفاع مادی و کسب مقام و شهرت نساخته است، در این صورت، عمل او ارزش دارد، والا این ظاهر سازی فریبنده، در درگاه خدا و از نظر مکتب اسلام، ارزش بی ارزش است، زیرا انما الاعمال بالنیات، ارزش عمل بسته به نیت است.
    قرآن می گوید: عمل ریاکاران مانند آن بذری است که بر سنگ خارا که مقداری خاک روی آن باشد افشانده شده باشد، سپس رگباری به آن برسد و خاک و بذر را بشوید و تنها سنگ به جا بماند؛ اینک متن آیه:
    کالذی ینفق ماله رئاء الناس ولا یومن بالله و الیوم الاخر فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فتر که صلداً لایقدرون علی شی ء مما کسبوا.(64)



    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #82

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    304 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    احترام پدر و مادر

    14. ووصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهنا علی وهن وفصاله فی عامین ان اشکر لی ولوالدیک الی المصیر؛
    به انسان سفارش کردیم که پدر و مادر (احترام بگذارد و نیکی کند) مادر با ناتوانیهای روز افزون، دوران حمل او را طی می کند، و پس از دو سال او را از شیر باز می گیرد. (نیز توصیه کردیم) که مرا و پدر و مادر خویش را شکر گزار باشد و بازگشت شما به سوی من است.
    نخستین فرمان خداوند به لقمان حکیم، پس از آموختن حکمت به وی، این بود که در برابر یک چنین نعمت بزرگ که از خدا به وی رسیده است، شاکر و سپاسگزار باشد، زیرا شکر و سپاسگزاری نشانه معرفت و مقیاس درک و فهم و شایستگی انسان است.
    همان طور که باید در برابر نعمتهای الهی به وظیفه اخلاقی خود عمل کنیم و با قلب و زبان و یا به کار بردن نعمتهای منعم در موارد مناسب، شکر او را به جا آوریم، همین طور باید خدمات کلیه افراد انسان را تقدیر نموده و به نحو مناسب از آنها تشکر کنیم، خواه پدر و مادر باشند، خواه دیگران.
    پس از خداوند، بزرگترین خدمتی را که بشری درباره بشری انجام می دهد، خدمات ارزنده پدر و فداکاریهای مادر است؛ هستی انسان در مراحل بعدی در گرو خدمات ارزنده آنان است و پدر و مادر در دوران بارداری و کودکی، زحمات توانفرسایی را متحمل می شوند و در حق کودک خود مبذول می دارند، و اگر از طرف این دو باغبان وجود، چنین خدماتی انجام نمی گرفت، نهال وجود تمام انسانها می خشکید.
    به همین مناسبت، قرآن مجید پس از مساله شکرگزاری خدا، موضوع نیکی بر پدر و مادر را مطرح می کند، تا انسان به بزرگترین وظیفه اخلاقی و وجدانی خویش مطلع و آگاه گردد.
    اگر خدا را از آن نظر سپاسگزاریم که آفریدگار و مربی و پرورش دهنده ماست، پدر و مادر نیز مربیان دوران کودکی و مراحل نخستین زندگی ما می باشند.
    روی این اساس، پیامبران و معلمان و مربیان اجتماع در هر صنف، درخور ستایش و احترامند و تمام طبقات خدمتگزار با اختلافی که از نظر حقوقی و تربیت دارند، همگی از نظر اسلام، عزیز و گرامی اند.




    امضاء


  4. Top | #83

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    304 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    گنجهای نهفته در شرق

    تعالیم عالی اسلام در تکریم و تعظیم پدران و مادران، از هر نظر بی سابقه است. عواطف و محبتهای عمیق و ریشه داری که امروز در جامعه های مشرق زمین، میان فرزندان و اولیا وجود دارد، از هر جهت ستایش پذیر و از دیده جامعه شناسان حائز اهمیت و بر انگیزنده اعجاب ملت مغرب زمین می باشد.
    امروز در اروپا و آمریکا کانونهای گرم خانوادگی، رو به انحلال گذارده، زندگیها به صورت زندگی ماشینی در آمده است. هنوز فرزندان به حد کامل از بلوغ نرسیده، مطابق تقاضای محیط، حساب خود را از پدر و مادر جدا کرده و دور از محیط والدین زندگی می نمایند و این کار که به عمل غیر انسانی بیشتر شبیه است، زیرا این لفافه که نباید فرزندان سربار والدین باشند و از آغاز بلوغ خود را برای سختیهای زندگی آماده سازند، انجام می گیرد، در صورتی که روح مطلب غیر این است، زیرا تربیت رشدی و فکری فرزندان و آشنا ساختن آنها به رموز زندگی، هرگز نیازی به طرد آنان از کانون گرم زندگی دسته جمعی ندارد، تا رشته عواطف از هم گسسته شود و محیط گرم خانوادگی از بین برود.
    امروز روی همین عوامل، دایره خویشاوندی در محیط غرب از فرزندان تجاوز نمی کند و سایر بستگان از عموها و خاله ها و... . در ردیف بیگانگان قرار گرفته اند و این خود یک ضربت مهلک بر اجتماعی است که باید اساس آن را عواطف تشکیل دهد.




    امضاء


  5. Top | #84

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    304 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اسلام و موقعیت پدران و مادران

    راستی کتاب آسمانی در تحکیم اصل حیاتی عاطفه که نشاط و لذت زندگی بستگی به آن دارد، حداکثر کوشش را به عمل آورده است و با تعابیر گوناگون و روشهای ستوده، اساس آن را محکم نموده است.
    ولی متاسفانه امروز در اجتماع ما، برخی از مادران هوسباز پدران عیاش، عملا اساس عواطف را متزلزل ساخته و با فرستادن فرزندان به شیر خوارگاه، خود را از قید پرورش اولاد راحت کرده اند و در نتیجه، محیط گرم و پرنشاط خانوادگی را به یک محیط سرد دور از مهر و محبت مبدل نموده اند.
    دانشمندان می گویند: شیر خوارگاه اگر چه می تواند تربیت جسمانی فرزندان را به عهده بگیرد، ولی ریشه عواطف را که از دامندهای پرمهر و آغوشهای گرم پدران و مادران سرچشمه می گیرد، می سوزاند و میوه چنین محیط (شیرخوارگاه) غالباً بچه های خشن، بی رحم و جانی می باشد، و از این رهگذر، بر دشواریهای اجتماع مبالغی افزوده می شود.
    اهمیت مقام والدین در قرآن، از تعبیرات گوناگون و طرز بیان شیرین آن به خوبی استفاده می شود:
    1. برای این که فرزندان به اهمیت مقام پدران و مادران متوجه شوند، در سوره های مختلف، نیکی به پدر و مادر پس از پرستش خدا بیان شده است و جمله زیر و مشابه آن در قرآن زیاد است:
    وقضی ربک الاتعبدوا الاایاه وبالوالدین احساناً؛(65)
    فقط خداوند حکم کرده است که او را بپرستید و به والدین نیکی نمایید.
    این مضمون در سوره های بقره (2) آیه 83؛ نساء (4) آیه 36؛ انعام (6) آیه 151؛ اسرا (17) آیه 23؛ لقمان (31) آیه 14 با عبارات مختلف تکرار شده است.
    2. صریحاً دستور می دهد که مسلمانان از هر گونه بذل و بخشش به والدین، خودداری ننمایند و در تمام دوران زندگی از والدین مواظبت کامل به عمل آورند؛ اینک متن آیه ها را در این جا می نگاریم:
    ان ترک خیراً الوصیه للوالدین والاقربین بالمعروف؛(66)
    اگر مالی بر جای گذارد، برای پدر و مادر و خویشاوندان به طور پسندیده وصیت کند.
    قل ما انفقتم من خیر فللوالدین؛(67)
    بگو آنچه می توانید درباره پدران و مادران انفاق نمایید.
    اما یبلغن عندک الکبر احدهما اوکلاهما فلا تقل لهما اف؛(68)
    اگر یکی از آن دو یا هر دو در کنار توبه پیری رسیدند، به آنها (حتی) اف مگو.
    3. قرآن شیوه رهبران آسمانی و آموزگاران الهی را نقل می کند، که آنان نسبت به پدر و مادر شدیداً احترام می کردند و پس از درگذشت در حق آنها استغفار می نمودند و با ملاحظه آیات زیر، این مطلب روشن می شود:
    وبراً بوالدیه؛(69) (حضرت یحیی) نسبت بوالدین نکوکار بود.
    ربنا اغفرلی ولوالدی وللمومنین یوم یقوم الحساب.(70)
    حضرت خلیل الرحمن از خداوند درخواست می نماید که خداوند، او و والدین و مومنان را روز حساب بیامورزد.
    جامعترین آیه ای که وظایف فرزندان را نسبت به پدران و مادران معین می نماید، آیه 23 و 24 سوره اسرای است که خلاصه آن را در این جا می آوریم:
    اول: نیکی به والدین؛
    دوم: در دوران پیری از آنها پرستاری نماید؛
    سوم: سخنی که موجب انزجار روحی آنهاست نگوید و با کمال احترام با آنها سخن بگوید؛
    چهارم: در برابر آنها خاضع و فروتن باشد؛
    پنجم: از خداوند برای آنها طلب رحمت و مغفرت بنماید.
    از رهبر عالی قدر اسلام و سایر پیشوایان ما روایات زیادی وارد شده است که وظایف فرزندان را در برابر پدران و مادران تعیین نموده است، و ما برای اختصار از نقل آنها خودداری می نماییم.
    اکنون برگردیم آیه مورد بحث را تفسیر کنیم:
    قرآن مجید روی اهمیتی که خدمات ارزنده پدر و مادر دارد، پدر و مادر را سفارش می کند و می فرماید: ووصینا الانسان بوالدیه؛ ما به انسان در مورد پدر و مادر سفارش کردیم.
    سپس علت احترام به مادر را مدلل می کند که در راه پرورش کودک در دوران جنینی ناتوانیهای فراوانی را متحمل شده، چنان که می فرماید:
    حملته امه وهنا علی وهن؛
    با ناتوانیهای روز افزون او را حمل کرده و کار او را به پایان رسانیده است.
    مقصود از این جمله، همان دوران بارداری است که دوران متوسط آن حدود 280 روز است و حداکثر توقف طبیعی آن 310 روز، و بالاتر از آن یک امر غیر طبیعی محسوب می شود، و این ناتوانی بر اثر رشد و نمو جنین است که عارض مادر می شود.
    تازه با طی شدن دوران حمل، کار مادر به پایان نمی رسد، بله باید دو سال او را شیر دهد، چنان که می فرماید: وفصاله فی عامین؛
    مفسران می گویند: مقصود از این جمله، این است که پس از دو سال او را از شیرباز گیرد. موید این تفسیر آیه 233 سوره بقره است که صریحاً دستور می دهد که مادران دوسال به فرزندان خود شیر دهند، چنان که فرموده:
    والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین؛
    مادران دو سال کامل به فرزندان شیر بدهند.
    ولی احتمال دیگر دارد که منظور این باشد که در ضمن دو سال او را از شیر باز گیرد، و دیگر لازم نیست که دو سال تمام شیر دهد، زیرا در سوره احقاف (46) آیه 15، دوران حمل و شیردادن را سی ماه قرار داده است؛ چنان که می فرماید:
    وحمله وفصاله ثلاثون شهراً؛
    دوران بارداری و از شیر گرفتن او سی ماه تمام است.
    هرگاه بگوییم: این آیه فقط راجع به فرزندانی است که حداقل حمل آنها شش ماه است که بر سر شش ماه متولد می گردند، در این صورت، این نوع کودکان باطی کردن دوران 24 ماه شیرخوارگی، سی ماه تکمیل می گردد.
    ولی اگر بگوییم که این حد، یعنی سی ماه، منحصر به فرزندانی نیست که در حداقل حمل به دنیا می آیند، بلکه یک قانون عمومی است، برای عموم فرزندان، خواه شش ماهه، یا نه، ماهه، در این صورت هرگاه بچه در رحم کم بماند به جبران این که کمتر در رحم مانده است، بایست دو سال تمام شیر بخورد و اگر بچه سر نه ماه چشم به دنیا گشود، برای این که دوران بارداری و شیر خوارگی نبایست بیش از سی ماه باشد، باید بچه را، سر 21 ماه از شیر باز گرفت، تا مدت دو دوران او بیش از سی ماه نباشد.
    بنابراین می توان احتمال دوم را در جمله وفصاله فی عامین تقویت کرد که منظور این است که در ضمن دو سال باید فرزند را از شیر باز گرفت، خصوصاً که غلبه با بچه هایی است که در حد متوسط طبیعی که همان نه ماه است، چشم به جهان می گشایند؛ از این جهت نمی توان آیه وحمله وفصاله ثلاثون شهراً را حمل بر افراد غیر غالب نمود.




    امضاء


  6. Top | #85

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    304 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    جامعترین آیه ای که وظایف فرزندان را نسبت به پدران و مادران معین می نماید، آیه 23 و 24 سوره اسرای است که خلاصه آن را در این جا می آوریم:
    اول: نیکی به والدین؛
    دوم: در دوران پیری از آنها پرستاری نماید؛
    سوم: سخنی که موجب انزجار روحی آنهاست نگوید و با کمال احترام با آنها سخن بگوید؛
    چهارم: در برابر آنها خاضع و فروتن باشد؛
    پنجم: از خداوند برای آنها طلب رحمت و مغفرت بنماید.
    از رهبر عالی قدر اسلام و سایر پیشوایان ما روایات زیادی وارد شده است که وظایف فرزندان را در برابر پدران و مادران تعیین نموده است، و ما برای اختصار از نقل آنها خودداری می نماییم.
    اکنون برگردیم آیه مورد بحث را تفسیر کنیم:
    قرآن مجید روی اهمیتی که خدمات ارزنده پدر و مادر دارد، پدر و مادر را سفارش می کند و می فرماید: ووصینا الانسان بوالدیه؛ ما به انسان در مورد پدر و مادر سفارش کردیم.
    سپس علت احترام به مادر را مدلل می کند که در راه پرورش کودک در دوران جنینی ناتوانیهای فراوانی را متحمل شده، چنان که می فرماید:
    حملته امه وهنا علی وهن؛
    با ناتوانیهای روز افزون او را حمل کرده و کار او را به پایان رسانیده است.
    مقصود از این جمله، همان دوران بارداری است که دوران متوسط آن حدود 280 روز است و حداکثر توقف طبیعی آن 310 روز، و بالاتر از آن یک امر غیر طبیعی محسوب می شود، و این ناتوانی بر اثر رشد و نمو جنین است که عارض مادر می شود.
    تازه با طی شدن دوران حمل، کار مادر به پایان نمی رسد، بله باید دو سال او را شیر دهد، چنان که می فرماید: وفصاله فی عامین؛
    مفسران می گویند: مقصود از این جمله، این است که پس از دو سال او را از شیرباز گیرد. موید این تفسیر آیه 233 سوره بقره است که صریحاً دستور می دهد که مادران دوسال به فرزندان خود شیر دهند، چنان که فرموده:
    والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین؛
    مادران دو سال کامل به فرزندان شیر بدهند.
    ولی احتمال دیگر دارد که منظور این باشد که در ضمن دو سال او را از شیر باز گیرد، و دیگر لازم نیست که دو سال تمام شیر دهد، زیرا در سوره احقاف (46) آیه 15، دوران حمل و شیردادن را سی ماه قرار داده است؛ چنان که می فرماید:
    وحمله وفصاله ثلاثون شهراً؛
    دوران بارداری و از شیر گرفتن او سی ماه تمام است.
    هرگاه بگوییم: این آیه فقط راجع به فرزندانی است که حداقل حمل آنها شش ماه است که بر سر شش ماه متولد می گردند، در این صورت، این نوع کودکان باطی کردن دوران 24 ماه شیرخوارگی، سی ماه تکمیل می گردد.
    ولی اگر بگوییم که این حد، یعنی سی ماه، منحصر به فرزندانی نیست که در حداقل حمل به دنیا می آیند، بلکه یک قانون عمومی است، برای عموم فرزندان، خواه شش ماهه، یا نه، ماهه، در این صورت هرگاه بچه در رحم کم بماند به جبران این که کمتر در رحم مانده است، بایست دو سال تمام شیر بخورد و اگر بچه سر نه ماه چشم به دنیا گشود، برای این که دوران بارداری و شیر خوارگی نبایست بیش از سی ماه باشد، باید بچه را، سر 21 ماه از شیر باز گرفت، تا مدت دو دوران او بیش از سی ماه نباشد.
    بنابراین می توان احتمال دوم را در جمله وفصاله فی عامین تقویت کرد که منظور این است که در ضمن دو سال باید فرزند را از شیر باز گرفت، خصوصاً که غلبه با بچه هایی است که در حد متوسط طبیعی که همان نه ماه است، چشم به جهان می گشایند؛ از این جهت نمی توان آیه وحمله وفصاله ثلاثون شهراً را حمل بر افراد غیر غالب نمود.




    امضاء


  7. Top | #86

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    304 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اطاعت و فرمان برداری محدود

    15. وان جاهداک علی ان تشرک بی مالیس لک به علم فلاتطعهما وصاحبهما فی الدنیا معروفاً واتبع سبیل من اناب الی ثم الی مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعلمون؛
    اگر (پدر و مادر) به تو اصرار ورزند که برای من شریکی قرار ده، در حالی که به آن علم نداری (و می دانی درست نیست) در دنیا با آنها به نیکی رفتار کن و از راه کسانی که به سوی من رو آورده اند، پیروی نما! سرانجام و بازگشت شما به سوی من است و شما را از آنچه انجام می دادید آگاه می کنم.(71)




    امضاء


  8. Top | #87

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    304 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    پناهگاه در مسائل اصولی، منطق و خرداست

    اصولا پناهگاه بشر در مسائل اصولی و اساسی، عقل و خرد است. پیروی از هر مقامی ولو هر اندازه بزرگ باشد، اگر توام با منطق و استدلال نگردد، از نظر اسلام بی ارزش است و در اسلام، مساله ای بالاتر از توحید و مبارزه با شرک نیست و برای توبیخ کسانی که بی فکر در این مسائل به دنبال این و آن هستند، این آیه نازل شده است:
    ولاتقف مالیس لک به علم ان السمع والبصر والفواد کل اولئک کان عنه مسئولاً؛(72)
    بر چیزی که آگاهی ندارید دل مبندید، به راستی گوش و چشم و قلب روز قیامت مسئوولند.
    دانشمند بزرگ شیعه، مرحوم علامه حلی صریحاً از عموم علمای اسلام نقل می نماید که تقلید و پیروی از قول دیگران در مسائل اصولی که راه درک و فهم آن برای همه باز است، حرام است و هر فردی باید این رشته از مسائل را از طریق دلیل و گواه خرد به دست آورد، اینک عین عبارت ایشان را در این جا نقل می کنیم:
    اجمع العلماء علی وجوب معرفه الله، وصفاته الثبوتیه، و ما یصح علیه و ما یمتنع عنه، والنبوه والامامه والمعاد بالدلیل لابالتقلید؛
    یعنی دانشمندان اسلام به اتفاق آرا می گویند که هر فرد مسلمانی باید عقیده خود را نسبت به مسائل خداشناسی و صفات او و موضوع نبوت و امامت و معاد، روی دلیل و برهان استوار سازد؛ هرگز جایز نیست در این مسائل تقلید نماید.
    لزوم تحقق در مسائل اصولی اسلام، قدرت روحی و فکری و وسعت شعاع دید اسلام را می رساند که می خواهد جامعه انسانی در این مسائل خود فکر کند و پیرو منطق و استدلال باشد، در نتیجه سطح افکار بالا برود و یک مشت سود جو به عنوان متخصص در مسائل عقاید، افکار و روح مردم را قبضه ننمایند. اسلام با کمال شهامت به مردم در این مسائل، حق دخالت و فکر داده است.
    دستگاه روحانی مسیح به پیروان خود اجازه نمی دهد که در مسائل اساسی آیین مسیح، مانند تثلیث و پسر خدا بودن حضرت مسیح و امثال آن، ابراز نظر کنند و مریدان را تحت عنوان اسرار مگو و رمز مسیحیت از تفکر آزاد باز می دارد.
    راستی این منطق، کجا و منطق قرآن کجا، زیرا این کتاب آسمانی کسانی را که بی جهت از روش گمراه کننده پدران پیروی می نمایند، چنین مذمت می فرماید:
    بل قالوا انا وجدنا آباءنا علی امه و انا علی آثارهم مهتدون و کذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریه من نذیر الاقال متروفوها انا وجدنا آباءنا علی امه وانا علی آثار هم مقتدون قال اولو جئتکم باهدی مما وجدتم علیه آباءکم قالوا انا بما ارسلتم به کافرون.(73)
    یعنی مشرکان، آیین خرافی خود را روی تقلید از پدران توجیه می کنند و می گویند: ما پدران خود را بر آیین بت پرستی یافتیم و از پی آنها خواهیم رفت. تو ای رسول خدا، از جوابی که به تو می گویند دلگیر مباش! ما به نقاط مختلفی پیامبرانی اعزام کرده ایم و به آنها همان جوابی را داده اند که به تو نیز داده اند و چنین گفتند: ما پدران خود را بر آیین بت پرستی یافتیم و از آیین آنها پیروی خواهیم نمود.
    در جواب آنها بگو: اگر دینی بهتر از آنچه از پدران شما به شما رسیده بیاورم، باز از آیین پدران پیروی می نمایید؟ آنان از روی لجاجت می گویند، ما آیین شما را نکار می کنیم.



    امضاء


  9. Top | #88

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    304 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    واجب بودن احترام پدر و مادر کافر

    تا این جا روشن شد که هرگاه پدر و مادر از نظر عقیده منحرف بودند، هرگز نباید از عقاید آنان پیروی کرد، ولی این، سبب نمی شود که نسبت به آنها بی مهر باشیم. هر فرد مسلمانی باید حتی به پدر و مادر مشرک و غیر مسلمان احترام کند و این خود کی از دستورات جاویدان اسلام است که در این آیه عنوان شده است، چنان که می فرماید: وصاحبهما فی الدنیا معروفاً زیرا این طرز برخورد با پدر و مادر غیر مسلمان، علاوه بر این که روح حق شناسی و احترام به صاحبان حقوق را زنده می کند، چه بسا باعث هدایت و راهنمایی پدران و مادران گمراه می گردد و بدبینی آنها را نسبت به دین اسلام از بین می برد.
    زکریا فرزند ابراهیم نقل می کند: من یک جوان مسیحی بودم و در محضر امام صادق (علیه السلام) به دین اسلام مشرف شدم. از حضرتش درباره پدر و مادر غیر مسلمانم سوال کردم که آنها را از نعمت اسلام بی نصیب و بی بهره هستند. فرمود: تا آنجا که می توانی به آنها احترام کن. وی می گوید: من پس از مراجعت، سفارش آن حضرت را درباره مادرم مراعات می کردم.
    کردار من به اندازه ای در نظر او اعجاب انگیز بود که سرانجام از علت این تکریم روز افزون سوال نمود و گفت: در گذشته تا این حد نسبت به من مهر نمی ورزیدی، اکنون چه شده است که مراتب علاقه تو به من زیادتر شده است. به او گفتم: آیین تازه ای که به آن گرویده ام، به من چنین دستور داده است. او اشتیاق فراوانی به شناسایی آیین اسلام پیدا کرد. من تا آنجا که اطلاعاتم اجازه می دادراک، درباره اسلام با او سخن گفتم، طولی نکشید که به آیین اسلام تشریف یافت.(74)
    جهاد یکی از وظایف بزرگ اسلام است. جوانی به طور داوطلب، آماده رفتن به جهاد بود، ولی پدر و مادر او از رفتن وی خیلی متاثر شدند. جوان حضور پیامبر اسلام رسید و او را آگاه کرد. رسول گرامی فرمود:
    فوالذی نفسی بیده لانسهما بک یوماً ولیله خیر من جهاد سنه؛
    به خدایی که روح من در دست اوست، یک شبانه روز در حضور پدر و مادر باشی و با تو مانوس شوند، بهتر از آن است که یک سال در راه خدا شمشیر بزنی.(75)
    پیامبر اسلام در آخرین لحظه های عمر، گروهی را سفارش فرمود، از آن جمله، کارگران و پدران و مادران.



    امضاء


صفحه 9 از 9 نخستنخست ... 56789

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi