3 - توحيد افعالى يعنى هر وجودى ، هر حركتى ، هر فعلى در عالم است به ذات
پـاك خـدا بـرمـى گـردد، مـسـبـب الاسـبـاب او اسـت و عـلت العلل ذات پاك او مى باشد، حتى افعالى كه از ما سر مى زند به يك معنى از او است ، او بـه مـا قـدرت و اخـتـيـار و آزادى اراده داده ، بـنـابـر ايـن در عـيـن حـال كـه مـا فـاعـل افـعـال خـود هـسـتـيـم ، و در مـقـابـل آن مـسـؤ وليـم ، از يـك نـظـر فـاعـل خـداونـد اسـت ، زيرا همه آنچه داريم به او بازمى گردد (لا مؤ ثر فى الوجود الا الله ).
4 - توحيد در عبادت : يعنى تنها بايد او را پرستش كرد و غير او شايسته عبوديت نيست ، چـرا كـه عـبـادت بـايـد بـراى كـسـى بـاشـد كـه كـمـال مـطـلق و مـطـلق كـمـال اسـت ، كـسـى كـه از هـمـگـان بى نياز است ، و بخشنده تمام نعمتها، و آفريننده همه موجودات ، و اين صفات جز در ذات پاك او جمع نمى شود.
هـدف اصـلى از عـبـادت ، راه يـافـتـن بـه جـوار قـرب آن كـمـال مـطـلق ، و هـسـتـى بـى پـايـان ، و انـعـكـاس پـرتـوى از صـفـات كـمـال و جـمـال او در درون جان است كه نتيجه اش فاصله گرفتن از هوى و هوسها، و روى آوردن به خودسازى و تهذيب نفس است .
اين هدف جز با عبادت الله كه همان كمال مطلق است امكانپذير نيست .