❤ |
موضوعات تصادفی این انجمن:
- اگر مجبور باشیم با یك فرد گناهكار زندگی كنیم
- دروغ گفـتن حرامـ اسـت حتے به شوخیے
- مراسم سالگرد ربایش و نکوداشت سردار علیرضا...
- راهاندازی کمپین «فراموش نمیکنیم» به مناسبت...
- چهارشنبه سوری یا چهار شنبه کوری!
- استعاذه (پناهندگى به خدا)
- بیانیه شدیداللحن و تند آیت الله مکارم شیرازی...
- هر وقت دلت را بتکانی عید است
- ده عامل مهم فراگیرشدن سخنان پوچ و بیپایه
- حضور بچه های سندروم داون در خندوانه و گله...
❤ |
تهران- ایرنا- «سیروس گرجستانی»، هنرمند عرصه نمایش در حوزههای تئاتر، سینما و تلویزیون امروز (پنجشنبه، ۱۲ تیر) در هفتاد و ششسالگی درگذشت.
این بازیگر که از شب گذشته به دلیل بیماری قلبی در بیمارستانی در تهران بستری شده بود، صبح امروز بر اثر سکته قلبی با زندگی خاکی وداع کرد. علی اکبر محمودزاده گرجستانی با نام هنری سیروس گرجستانی زاده ۲۵ اسفند ۱۳۲۳ در بندر انزلی بود و فعالیت خود را در عرصه تئاتر از سال ۱۳۴۹ آغاز کرد و در سال ۱۳۵۶ وارد تلوزیون و سینما شد.
فعالیت سینمایی او با فیلم فریاد مجاهد به عنوان بازیگر در سال ۱۳۵۸ آغاز شد و پیش از انقلاب در دو فیلم سینمایی با نامهای بیست سال انتظار و مأمور دو جانبه بازی کرده بود. از جمله سریالهای مطرح این بازیگر میتوان به همکاریاش با رضا عطاران در مجموعه متهم گریخت و همچنین ایفای نقش در سریالهای زن بابا و گاوصندوق اشاره کرد. سیروس گرجستانی این شبها سریال شاهرگ را به کارگردانی سیدجلال دهقانی اشکذری روی آنتن دارد که به فضای دهه ۶۰ میپردازد.
❤ |
سیروس گرجستانی که متولد ۱۳۲۵ بندر انزلی بود، بازیگر پرکاری بود که آخرین بازی او نیز مربوط میشود به سریال شاهرگ که همین امسال در آن بازی کرد.
گرجستانی از اواخر دهه ۴۰ فعالیت خود را در تئاتر آغاز کرد. او در تمام بیش از نیم قرن فعالیت هنری خود در فیلمها، سریالها و تئاترهای زیادی کار کرده بود.فیلم سینمایی «ما همه با هم هستیم» آخرین حضور این بازیگر در سینما بود که سال ۹۷ به کارگردانی کمال تبریزی ساخته شد.«قانون مورفی»، «نهنگ عنبر ۲»، «پا تو کفش من نکن»، «شبکه»، «شکار خاموش»، «طوفان شن»، «آدم برفی»، «آپارتمان شماره ۱۳»، «زرد قناری»، «ساحره»، «یکی بود یکی نبود»، «تنوره دیو»، «دوران سربی»، «مسافر ری» و «آدمکها» شماری از حدود ۴۵ فیلمی است که گرجستانی در سینما بازی کرده بود.
سیروس گرجستانی در سریالهای تلویزیونی نیز حضور پررنگی داشت و بهخصوص بازیهای او در نقشهای کمدی با استقبال مردم مواجه میشد.از دیگر آثار این بازیگر در تلویزیون میتوان به «آنام»، «محکومین»، «جاده چالوس»، «نوار زرد»، «کلاه پهلوی»، «گاو صندوق»، «زن بابا»، «خوش نشینها»، «دختری به نام آهو»، «صاحبدلان»، «متهم گریخت»، «یادداشتهای کودکی»، «پشت کنکوریها»، «شلیک نهایی»، «همسران»، «کیف انگلیسی» و «هتل» اشاره کرد.
گرجستانی از دهه ۱۳۵۰ در تئاتر نیز روی صحنه رفته بود و در نمایشهایی همچون «آنتیگون» به کارگردانی جمشید ملک پور، «دکتر کنوک» به کارگردانی ایرج راد، «معرکه در معرکه» و «عشق آباد» و «دندون طلا» به کارگردانی داود میرباقری، «برگذر لوطی صالح»، «استر»، «محراب»، «دارالحکومه» به کارگردانی هادی اسلامی، و «بکت» به کارگردانی مجید جعفری بازی کرده بود.
❤ |
سیروس گرجستانی اصالتی آذری داشت و گفته میشود که پدر او از باکو به ایران مهاجرت کرده بود.
هشت ساله بود که پدر و مادرش به تهران کوچ کردند؛ تهرانِ ناصر خسرو، کوچه مروی. کوچهای باریک و بن بست با دیوارهای کاهگلی و خانههای قدیمی. گرجستانی در خاطراتش از آن دوران به یاد میآورد که کلاس دوم ابتدایی، بغلدستیهایش که دو تا «بچهتهرون» بودند چطور پس کلهاش میزدند و لهجهی رشتیاش را مسخره میکردند. همین بود که باعث شد مدتها در خانه جلوی آینه بنشیند و لهجهی «تهرونی» را تمرین کند. او آنقدر برای این کار انگیزه و استعداد داشت که به قول خودش از کلاس سوم دیگر مثل «آنها» حرف میزد.نوجوان که بود، پدر و مادرش از هم جدا شدند و سیروس پیش مادر و ناپدریاش بزرگ شد. پدرش پیرمردی دستفروش و دورهگرد بود که خرجش را میداد. در نوجوانی از بازیکردن فوتبال در کوچهها و زمینهای خاکی محله به سمت فوتبال حرفهای کشیده شد. با تشویق دور و بریها به باشگاه شاهین (پرسپولیس فعلی) رفت و در تیم نوجوانان آن عضو شد. بعد از بازی در ردههای پایین باشگاه، به دستهی اول رسید و چهار سال در سطح اول فوتبال آن زمان در کنار بازیکنانی مثل همایون بهزادی و ناصر ابراهیمی بازی کرد.او بیشتر وقتها به جای نشستن سر کلاس درس در ورزشگاه امجدیه توپ میزد. بعد از اینکه با هزار زحمت دیپلمش را گرفت و با اینکه بزرگترین آرزویش رفتن به تیم ملی فوتبال ایران بود، یک روز به خودش گفت: «این نامردیه سیروس که تو بخوای ورزش کنی، فوتبال بازی کنی، بری تیم ملی، این پیرمرد کار کنه بده به تو». این شد که عشق و احترام او به پدرش به علاقهاش به فوتبال چربید و سیروس گرجستانی بعد از گرفتن دیپلم، فوتبال را برای همیشه کنار گذاشت و رفت سر کار.به یاد میآورد که وقتی اولین حقوقش را گرفت، با شوق و ذوق رفت برای قدردانی از پدر پیرش. میخواست اولین حقوقش را به پدرش بدهد و از آن به بعد او از پدرش مراقبت کند. به محل اقامت پدرش که اتاقکی بود در مسافرخانهای محقر در ناصرخسرو رفت اما کسی از پیرمرد خبری نداشت. به پاتوق او که قهوهخانهای بود هم رفت اما باز خبری نبود. بعد از ماهها جستوجو و حتی سر زدن به پزشکی قانونی، خبری از پدر نشد که نشد. او با حقوق ماه اول کاریاش که قرار بود خرج نگهداری از پدر باشد، دست آخر دو عروسک چینی خرید و گذاشت سر طاقچه که تا آخر عمر نگاه کردن به آنها، یاد پدر و سرنوشت مبهم او را برایش تازه میکرد.اولین کار سیروس گرجستانی انبارداری در کارخانهی «آزمایش» بود. آنجا با مرحوم «هادی اسلامی» آشنا میشود. هادی که در کارخانه، زیردست سیروس بود به دوست نزدیک او تبدیل شد اما بعد از یک سال او کارخانه را ترک میکند تا اینکه دو سه سال بعد این دو دوست بطور اتفاقی در نزدیکی «تئاتر شهر» به هم برمیخورند و اسلامی میگوید که وارد تئاتر شده و به گرجستانی هم پیشنهاد میدهد که نقشی در یک نمایش را برعهده بگیردِ؛ نقش یک «آبحوضی». بعد از آن در چند نمایش دیگر نقشهای پیش پا افتاده گرفت.
❤ |
گرجستانی در سال ۴۵ هم در دو فیلم سینمایی ظاهر شده بود اما «بازیگر سینما» نبود.او که کار انبارداری را رها کرده و به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمده بود، فعالیت حرفهای و بدون وقفهی خود در عرصهی هنرهای نمایشی را از اولین سال پس از انقلاب شروع کرد. گرچه پیشتر اینجا و آنجا نقشهای کوچکی گرفته بود اما سال ۱۳۵۸ در دو فیلم سینمایی بازی کرد و سال ۵۹ در دو فیلم دیگر؛ در سال ۶۲ در فیلم «دادشاه» به کارگردانی حبیب کاوش و تلهتئاتر «هنگامه شیرین وصل» به کارگردانی هادی مرزبان و نمایش «مخمصه» به کارگردانی فرهاد مجدآبادی بازی کرد و بعد از آن میشد گفت «سیروس گرجستانی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون».او بین سالهای ۵۷ تا ۹۹ دست کم در ۶۸ اثر تلویزیونی ایفای نقش کرد که به یاد ماندنیترین آنها شاید نقشآفرینی او در سریال «شهریار» باشد؛ نقشی که خودش میگوید علت خوب شدنش این بود که سر و شکل و هیبت استاد شهریار در سالهای پیری، او را به یاد پدر پیرش میانداخت و به قول خودش «شهریار گرچه نقش سختی بود اما برای من آسانترین نقش شهریار بود؛ برای اینکه شهریار تمام ویژگیهای پدر خدابیامرزم - هیکلش، قیافهاش، حرفزدنش - را داشت. من در واقع پدرم را بازی کردم».
گرجستانی در فاصلهی سالهای ۴۹ تا ۷۸ با حدود بیست و چند نمایش روی صحنه رفت و نامش در فهرست بازیگران دست کم ۴۷ فیلم سینمایی هم دیده میشود.گرچه خودش دوست داشت به عنوان بازیگر سینما شناخته شود اما با وجود تعدد کارهای سینماییاش بیشتر به عنوان بازیگر تلویزیون شناخته میشود که از این بابت متأسف بود. او در بسیاری از سریالهای پرمخاطب تلویزیون مثل سریال «امامعلی (ع)»، «کیف انگلیسی»، «کلاه پهلوی»، «صاحبدلان»، «متهم گریخت»، «پشت کنکوریها» و «کاکتوس» بازی کرده بود اما به عقیدهی خودش با بازی در «پروژهی اصغر فرهادی» - سریالی به نام «یادداشتهای کودکی» که فرهادی نویسندهاش بود - دوران شکوفایی حرفهایاش آغاز شد.فرهادی، گرجستانی را در تئاتر «معرکه در معرکه» اثر داوود میرباقری، دیده بود؛ نمایشی که هم برای گرجستانی موفقیتی حرفهای بود و هم باعث دوستی او با میرباقری شد؛ رفاقتی که منجر به همکاری آنها در دو نمایش دیگر و همچنین سریالهای «امام علی، «شاهگوش» و «دندونطلا»، و فیلمهای سینمایی «مسافر ری»، «ساحره»، و «آدمبرفی» شد.
«ما همه با هم هستیم» ساختهی کمال تبریزی، «قانون مورفی» ساختهی رامبد جوان، «نهنگ عنبر ۲: سلکشن رؤیا» ساختهی سامان مقدم، «تیغ و ابریشم» ساختهی مسعود کیمیایی، «تنورهی دیو» ساختهی کیانوش عیاری و «زرد قناری» ساختهی رخشان بنیاعتماد از جمله دیگر آثار سینمایی است که گرجستانی در آنها ایفای نقش کرده است.
قطار زندگی پر فراز و نشیب سیروس گرجستانی، صبح پنجشنبه ۱۲ تیر ۹۹ در بیمارستان لواسانی تهران به ایستگاه پایانی رسید.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)