میدانیم که دستهبندی آثار هنری به اشکال گوناگون میتواند در طبقهبندی آنها و شناخت و درک بهترشان موثر باشد. این مقاله در جایی اهمیت بیشتری پیدا میکند که بدانیم در کشور ما مسالة ژانرشناسی، چندان مورد توجه نویسندگان، منتقدان و محققان قرار نگرفته است و تقسیمبندیهای تئاتری به خصوص در گسترة نمایشنامهنویسی تنها محدود به کتب و رسالههای بسیار قدیمی و بخشبندیهای خاصی میشود که در دوران گذشتة تاریخ هنر انجام گرفتهاند و مشکل اصلی اینجاست که بسیاری از آثار هنری امروز در این تقسیمبندیهای قدیمی به درستی جای نمیگیرند.
مشخصترین تقسیمبندیای که در اکثر کتب موجود (ترجمه یا تالیف) به آن اشاره شده است، بخشبندی هنر تئاتر در دستههای تراژدی، کمدی، تراژدی کمدی و ملودرام است. اگر چه این تعداد، کم و بیش در دوران باستانی تئاتر میتوانستند جوابگوی اکثر آثار نمایشی باشند، در دنیای امروز و با توجه به پیشرفتهای تکنیکی، ساختاری و حتی تنوع اندیشة بشر و نوع نگاهش به جهان، کافی به نظر نمیرسند.
این مقاله بسیاری از ژانرهای شناخته شده در دنیای ادبیات نمایشی را در برخواهد گرفت. نکاتی که براساس وجه تمایز این ژانرها طبقهبندی شدهاند، میتوانند به افراد برای آشنایی با یک نمایشنامه، اجرا یا نقد آن کمک فراوانی کنند. این راهنما میتواند در انجام تحقیقات و حتی پایاننامههای دانشگاهی مورد استفاده قرارگیرد. طبقهبندی آثار نویسندگان بزرگ جهان، شناخت ساختار آنها، توجه به موضوعات مورد بحث در نمایشنامههای گوناگون و … از جمله مواردی هستند که با استفاده از این راهنما سادهتر صورت میگیرند.
ژانرشناسی تئاتر براساس دو وجه مهم موضوعی و ساختاری انجام میشود. از آنجایی که هر نمایشنامه به اندیشة نویسنده و تمی که در آن جاری است، وابسته است و ساختار تکنیکی نیز به آشکار شدن همین موضوع و تم کمک میکند، ژانرشناسی نیز باید با توجه به این موارد مهم و اساسی انجام گیرد. پیش از هر چیز کلمة خاصی که در بردارندة نام هر ژانر است، توجه ما را به سوی موضوع یا محتوای نمایش و همچنین شکل ظاهری آن جلب میکند. این مساله، درست مشابه ژانرشناسی سینما صورت میگیرد. با این تفاوت که در تئاتر، کلام بیش از تصویر، نقش تعیینکننده دارد و البته امروزه ژانرهایی پدید آمدهاند که کلام در آنها نقشی ندارد و هر حرکت، عاملی تعیینکننده است.
به طور سنتی، ژانرهای نمایشی را به دستههای تراژدی، کمدی، حماسی یا اپیک، غنایی و شبانی تقسیمبندی کردهاند. اما تقسیمبندی جدید بیش از هر چیز اذعان دارد که قبل از هر شخص دیگر، این نویسندة اثر است که ژانر نوشتة خود را میداند و تعیین میکند. بنابراین به طور قطع ژانرشناسی نیز مثل بسیاری از تقسیمبندیهای هنری، نسبی است و جنبههای قطعی ندارد. مجموعة آگاهی و دانش تماشاگر و هنرمند است که به صورت ساختارمند و در قالب آموزشی مطرح میشود و نوع یک اثر هنری را نزدیک به هدف نویسنده تعیین میکند.