صفحه 25 از 26 نخستنخست ... 15212223242526 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 241 تا 250 , از مجموع 255

موضوع: جوانه زندگی و زندگی جوان« شرح نامه 31 نهج البلاغه»

  1. Top | #241

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    الف) بهره مندی از علوم حقیقی


    رعایت تقوا، باعث قرب انسان به خداوند متعال و بهره گیری از علوم و حکمت الهی می شود. تقوا و حفاظت وجود از گناهان باعث می شود که خداوند انسان را تعلیم دهد.
    و اتقوا الله و یعلمکم الله و الله بکل شی ء علیم.(175)

    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #242

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ب) تایید خداوند متعال

    رعایت تقوا، باعث همراهی و پشتیبانی الهی در زندگی می شود.
    انسان با نگهداری خود از معاصی، مورد تایید پروردگار قرار گرفته و از همراهی خاص او بهره می گیرد.(176)
    امضاء

  4. Top | #243

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ج) حفظ از مکر شیطان


    شیطان - این دشمن دیرینه انسان - به عزت و جبروت خداوند قسم یاد کرد که انسان را از راه حق، منحرف کند.(177)
    و به راستی که بر قسم خود پا برجاست. در طول تاریخ، فجایع و جنایات فراوان و خون های بسیاری به دست انسان بر زمین ریخته شده که باعث آنها توطئه و مکر شیطان بوده است. اما آن چه انسان را از کید و مکر شیطان حفظ میکند، همان صبر و تقوای الهی است. صبر بر معصیت و نگهداری خود از محارم و گناهان، آن حصاری است که باعث حفظ انسان از شیطان می شود.(178)
    امضاء

  5. Top | #244

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    د) موجب قبولی اعمال

    دو شرط است که باید جمع شوند تا اعمال انسان، مورد قبول درگاه الهی قرار گیرد:
    شرط فعلی و شرط فاعلی.
    در شرط فعلی، عمل انسان باید مورد خواست و رضایت حق تعالی باشد.در شرط فاعلی، انجام دهنده عمل، باید صاحب شرایط خاص باشد. از آن شرایط، یکی ایمان است و دیگری تقوا.(179)
    یعنی شخص انجام دهنده عمل، باید خود صاحب دو شرط باشد؛ یکی ایمان به اصول اساسی شریعت، همچون وحدانیت الهی، اعتقاد به نبوت تمام پیامبران و اعتقاد به روز رستاخیز و قیامت، اعتقاد به اهل بیت و عصمت و علم الهی آنان به عنوان امامان معصوم جامعه و در نهایت اعتقاد به عدل و عدالت خداوند متعال در این جهان و جهان دیگر.
    شرط دیگر، تقواست. یعنی فرد عامل، باید به فروع دین حساسیت مطلوب داشت باشد. همه واجبات الهی را که بر دوش او است انجام داده و از همه گناهان و منکرات دوری گزیند.
    در این رهگذر، آنان که می پرسند: ((در طول تاریخ همواره انسان هایی بوده اند که خدمات شایانی را به جامعه بشری تقدیم داشته اند و بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی بشر را حل کرده اند؛ آیا عمل اینان مورد قبول درگاه الهی قرار می گیرد یا خیر؟)) پاسخ خود را می یابد.
    آری! غیر از حسن فعلی، حسن فاعلی نیز شرط قبولی اعمال در درگاه الهی است.



    ه) موجب علم و معرفت الهی

    انسان بارها ممکن است در زندگی خود بر سر دو راهی علمی یا عملی قرار گیرد، دو راهی هایی که در آن، مسیر زندگی فرد از جامعه مشخص می شود. دو راهی ای که یکی از خیر و دیگری شر است.
    اگر انسان به این دو راهی ها توجه نداشته باشد و از روی جهل و یا غفلت در مسیر شر، پای بگذارد، خطایی کرده جبران ناپذیر. راهی را رفته که بازگشت آن، اگر نگوییم محال، ولی بسیار دشوار به نظر می رسد. ین جاست که نقش تقوا و پس از آن توکل به خداوند، ملموس می گردد.(180)


    و) موجب خروج باز باطل و نزول رزق حلال

    خودداری از گناهان، انسان را از راه باطل باز می دارد. او را به سوی حقیقت راهنما می شود و در زندگی انسان رزقی، غیر از آن چه می پنداشت، فرود می آورد. رزقی که در پندار هیچ کس نمی گنجد و از راهی که در پندار هیچ کس جای نمی گیرد. حتما ماجرای یوسف پیامبر علیه السلام را در قرآن مطالعه کرده اید. بنده ای که در بدترین شرایط، آن جا که شیطان اراده فریب او را داشت، با یاد خداوند و مشاهده برهان او، خود را از گناه باز داشت.(181)
    ساخت. با همین علم بود که او عزتی الهی و دولتی چون عزیزی مصر یافت. در آخر نیز با لطف خداوند به سوی خانواده و پدر خود، یعقوب علیه السلام، بازگشت.
    به راستی که هر کس تقوای الهی پیشه کند، پیش روی او راه گریزی از باطل قرار می گیرد و آن گونه که به پندار نگنجد رزق می یابد.(182)
    با رجوع به منابع اسلامی در می یابیم که تقوا و محافظت خود از گناهان، اثرات دیگری نیز دارد؛ تقوا باعث بروز محبت خاص خداوند،(183) عزت بنده در نزد پروردگار،(184) بهترین توشه انسان برای جهان دیگر،(185) معیار دوستی و رفاقت با بندگان پروردگار(186) و باعث مصونیت از خطرات و بلایاست.(187)
    مژده بر تقوا پیشگان! آنان که بر معصیت و طاعت خداوند صبر و خود را از گناهان حفظ کنند. چرا که؛ تقوا در امروز دنیا، حصار و سپری است از هجوم آفات و در فردای قیامت راه وصول به بهشت موعود خداوند.(188)



    امضاء

  6. Top | #245

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خلاصه درس

    الف) تقوا در لغت به معنای پرهیزگاری، باز داشتن و دوری گزیدن است که گاه آن را ترس می خوانند.
    اما تقوا در اصطلاح اخلاقی، همان ملکه مقدسی است که با تکرار و مداومت، در روح پدید می آید و روح را در برابر برخی عوامل، نیرومند می کند.
    ب) تقوا، دوستان خدا را در حمایت خود جای داد و آنان را از تعدی به حریم محرمات الهی باز داشته و خوف خدا را ملازم دلهای آنان قرار می دهد، تا آن جا که شب های آنان را زنده و بیدار و روزهای آنان را قرین تشنگی (روزه) می کند.
    ج) تقوا درجاتی دارد. یک مرتبه آن، ترک گناهان کبیره و اصرار نداشتن بر گناهان صغیره است. درجه بالاتر آن، ترک شبهات در عمل و افکار و عمل به احتیاط است و بالاترین درجه تقوا، همان ترک اعمال و افکار غیر خدایی و جهت بخشیدن همه افکار و اعمال برای خشنودی خداوند است.
    د) بهره مندی از علوم حقیقی، تایید خداوند متعال، حفظ شدن از مکر شیطانی، قبولی اعمال و معرفت الهی، خروج از باطل و نزول رزق حلال، از فواید تقوا است.


    امضاء

  7. Top | #246

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    پرسش

    1 - مفهوم تقوا در لغت و نیز در اصطلاح علم اخلاق را بیان کنید.
    2 - اثرات تقوا در زندگی انسان را شرح دهید.
    3 - درجات تقوا را بشمارید و مختصرا توضیح دهید.
    4 - فواید تقوا در زندگی فردی و و رابطه او با خداوند را بشمارید و هر یک را در جمله ای توضیح دهید.


    امضاء

  8. Top | #247

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    درس نوزدهم

    ((انتظار می رود پس از مطالعه این درس با مطالب زیر آشنا شوید.))
    عملی که با تکرار آن تقوا حاصل می شود
    چرخه و تاثیرات متقابل تقوا، معرفت و قرب خداوند
    امضاء

  9. Top | #248

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پدیده قلب-قلب سلیم و لزوم امره

    در گذشته آمد که تقوا، ملکه راسخه نفس است. به عبارت دیگر تقوا، صفتی است که با تکرار عمل بر نفس وارد میشود. در این حالت، نفس دارای ملکه تقوا می گردد. اما با تکرار کدام عمل است که تقوا حاصل می شود؟
    در مباحث پیشین ذکر شد که آن چه مورد قبول درگاه خداوند است، عملی است که هر دو حسن فعلی و حسن فاعلی را با هم داشته باشند.
    حسن فعلی یعنی عملی که خدا طلبیده، انجام شود. حسن فاعلی یعنی فاعل بر انجام این عمل، مختار وصاحب معرفت باشد.
    به عبارت واضح تر، فاعل در انجام عمل، نیت فاعلی برای کسب رضایت الهی را به همراه داشته باشد.
    خیلی واضح است که عمل صالح پشتوانه علم و معرفت را می طلبد. معرفت نیز، عمل صالح می زاید و تکرار عمل صالح، تقوا را به وجود می آورد.
    نکته قابل توجه، ارتباط علم، معرفت و عمل صالح با تقوا و هدایت است. انسان از راه های متفاوت، نسبت به حقیقت عالم آفرینش و خداوند متعال، علم می یابد.
    این علم، او را به سوی معرفت رهنمون می کند. معرفت نیز انسان را به انجام عمل صالح، وا میدارد.
    تکرار عمل صالح، صفت راسخه ای در انسان به وجود می آورد و او را به سوی درجه ای از هدایت، راهنمایی می کند. این درجه از هدایت، ابتدا علم، سپس معرفت و متعاقب آن عمل جدیدی را در انسان به وجد می آورد.
    تکرار این عمل جدید موجب درجه ای بالاتر از تقوای الهی در وجود انسان می گردد. بدین ترتیب در می یابیم که رابطه بین عمل صالح و تقوا، رابطه ای مستقیم است. با تکرار عمل صالح، تقوا حاصل می شود و با حصول تقوا، شرایط رای انجام عمل صالح، مهیا می شود.
    آری! التزام به اوامر و فرامین الهی، از نماز و روزه، خمس و زکات، محبت و مودت نسبت به بندگان - خصوصا اولیای خداوند - گرفته تا ترک گناهان کبیره و صغیره، موجب تقوا و سپس هدایت انسان می شود.
    و عمارة قلبک بذکره

    امضاء

  10. Top | #249

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    قلبت را با نام و یاد خداوند آباد کن.

    در سخن حضرت امیر، این گونه فرض شده که قلب می تواند آباد و یا ویران باشد. قلب می تواند مانند یک سرزمین آباد، آبادانی داشته باشد و یا همچون یک شهر ویران، مخروبه و بی بهره باشد.
    نکته مهم این است که آباد و یا ویران کردن قلب در دست خود انسان است. به این دلیل است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام در ادامه نامه می فرمایند: ((باید قلبت را آباد کنی)).
    پیش از آن که بحث را درباره آبادانی و یا ویرانی قلب، آغاز کنیم، ابتدا مقدمه ای در باره موجودیت و ماهیت قلب می آوریم.
    وجود انسان از مناظر مختلفی مورد توجه قرار میگیرد. دو منظر و یا دو بعد وجودی انسان، عبارت است از بدن و روح.
    بدن، همان حقیقت جسمانی انسان است و روح، همان حقیقت معنوی و فرامادی اوست.
    این بخش از نامه به بحث روح اختصاص دارد.
    امضاء

  11. Top | #250

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    سه پدیده با روح ارتباط مستقیم دارند. یکی علم و انواع بینش ها، دیگری احساسات، عواطف، انفعالات، و به طور کلی انواع گرایشات و سوم کنش ها است.
    مقوله اول، یعنی علم و بینش، متشکل از علم حضوری و علم حصولی است. برای توضیح بیشتر باید گفت که علم به دو گونه است: علم حصولی و حضوری.
    علم حصولی آن است که صورتی یا نمادی از اشیاء یا معادلات خارجی در نزد انسان (عالم) رخ بنمایاند. در این حالت می گویند که انسان نسبت به آن شی ء علم حصولی دارد. اکثر شناخت انسان از اشیای خارج و معادلات ریاضی، فیزیک، شیمی و دیگر معادلات علمی از این گروه اند.
    اما علم حضوری یا شهودی، حضور خود پدیده در نزد عالم است. درد، غضب، شعف و سرور در لحظاتی که به انسان روی می آورد از این گروه اند.
    اما آن گاه که انسان فقط آنها را به خاطر می آورد، به دلیل آن که تنها جلوه ای از آن حقیقت در نزد اوست، این تصور، از قسم علوم حصولی است.
    مقوله دومی که روح با آن ارتباط مستقیم دارد، انواع گرایشات است. احساسات، عواطف، انواع انفعالات نفسانی، جزیی از این گروه اند.
    این مقوله با مقوله اول، یعنی علم و بینش در ارتباط است. مثلا، عشق، بغض، و یا ترس عین علم نیستند. اما بدون ادراک هم تحقق نمی یابند. به عبارت واضح تر هر یک از مقولات احساسی، عاطفی یا انفعالی همچون عشق و بغض و ترس و... با وجود علم بر آنها بر انسان عارض می شوند.
    نمی شود که شخصی به کسی یا چیزی محبت داشته باشد اما نسبت به آن محبت علم نداشته باشد و یا از کسی یا چیزی بترسد، یا تنفر داشته باشد ولی به آن چیز و یا به آن کس پی نبرده باشد.
    مقوله سومی نیز وجود دارد که در ارتباط با روح است، و آن ((کنش)) است.
    این امر حول محور روح و جسم می گردد. در واقع روح عامل تاثیرگذار بر بدن است و از این جهت این مقوله در مقولات مرتبط با روح می گنجد. اما در میان این سه مقوله مرتبط با روح، تنها دو مقوله نخست، به قلب مربوط می شود.
    ((قلب)) در فارسی معادل ((دل)) است. انسان امور مختلفی را به دل نسبت می دهد. گاه می گوید: ((دلم می خواهد)). گاه می گوید: ((دلم نمی خواهد)). زمانی می گوید: ((دلم گرفته)). و وقتی دیگر می گوید: ((دلم تنگ است)) و یا ((دلم شاد یا غمگین است)).
    با بیان این مطالب می توان گفت که قلب دو حوزه فعالیت دارد. یکی حوزه علم و درک و دیگری حوزه گرایشات.
    نکته مهم دیگری که در این جا قابل بحث است، بحث صحت و بیماری دل است. آری! دل می تواند سالم یا مریض باشد. دل هم اعمالی را پدید می آورد و هم حالاتی در آن پدید می آید. دل باید ببیند، باید بشنود، باید چیزهایی را دوست و چیزهایی را دشمن داشته باشد. دل، باید حقایق الهی را ببیند و آوای حقیقی منتشر در عالم را بشنود. به زیبایی های حقیقی، عشق بورزد و در عین حال، زشتی ها را نه تنها دوست نداشته باشد بلکه با آنان بجنگد.
    حال اگر دل، صاحب آن بینشها و گرایش های الهی شد، سالم و سلیم است. اگر خالی از بینش ها و گرایشات بود، سقیم و مریض است.
    در قرآن کریم - این معجزه بی بدیل آخرین فرستاده خداوند - از مقوله دل به وضوح سخن گفته شده است. آنان که دل خود را از دین خدا، پیامبر، ائمه و اولیای الهی علیهم السلام جدا کنند، مریض اند.
    اینان خود را به ذلت و خواری کشانده اند؛ نسبت به دیگران و حتی نسبت به خود بی اعتنا و بیگانه اند.
    آری! در قلب هایشان مرض است که خداوند آن را بیشتر می کند.(189)

    امضاء

صفحه 25 از 26 نخستنخست ... 15212223242526 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi