صفحه 26 از 26 نخستنخست ... 162223242526
نمایش نتایج: از شماره 251 تا 255 , از مجموع 255

موضوع: جوانه زندگی و زندگی جوان« شرح نامه 31 نهج البلاغه»

  1. Top | #251

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    قلب سلیم چه قلبی است؟

    قلبی که دایره بینش ها و گرایش های آن، همان دایره معارف و اعمال الهی باشد، آن قلب سلیم است. و آن چه را که باید می بیند. آن چه را که باید می شنود. حتی امور باطنی را میبیند و می شنود. دل هرگز اشتباه نمی کند. آن چه را که دل دید دروغ نیست.(190)
    دل می تواند، حقیقت را ببیند. می تواند وجه الله را مشاهده کند. می تواند سخن او را بشنود. اما کدام دل؟ آیا هر دلی می تواند همه چیز را ببیند و بشنود؟
    مسلما خیر! تنها دل سلیم چنین قدرتی دارد. چشم های ظاهری نمی تواند خدا را ببیند اما قلب، با ایمان خدا را میبیند و درک می کند.(191)
    آن چه قلب را بیمار می کند، تشتت است. قلب متفرق، همواره بیمار است. آن چه را باید نمی شنود و آن چه را باید، نمی بیند. آن راه را که باید نمی رود و فرمان لازم را به بدن نمی دهد.
    اگر دل، خانه هر موجودی باشد مگر خداوند، اگر جایگاه هر معشوقی باشد مگر پروردگار، این دل بیمار است. نه تنها بیمار بلکه مرده است؛ گناهکار است.

    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #252

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    قلب مؤمن، عرش رحمان

    کدام گناه، بالاتر از خالی ماندن خانه خدا از صاحب خانه است.(192)
    دل بیمار، آن دل گناهکاری است که چشم خود را بر روی حقیقت، بر روی خداوند، دین و پیامبران و اولیای او بسته است. گوش های خود را گرفته تا صدایشان را نشنود. این دل همیشه غمناک است. غم او غم هجران یار نیست؛ اندوه یاس و ناامیدی است، غم دنیا و مشکلات دنیایی است، غم خوراک وپوشاک و مسکن و لذت مادی است. سعادت برای صاحب چنین دلی، بهره گیری هر چه بیشتر از لذت های دنیای است. او می پندارد در این چند روز زندگی، تنها باید بخورد، بخوابد، بپوشد و لذت ببرد. چنین دلی از حقیقت دور است و این دوری سبب بیماری و اندوه است.
    او نه تنها بیمار است بلکه برای دیگران نیز ملال آور است. دیگران را هم ملول میکند. خسته و غمگین می کند. دل بیمار کم حوصله است، عجول است، صبر و تحمل ندارد. به حقایق، درست نمی اندیشد. بر مصیبت ها و بر معصیت ها صبور نیست. بر طاعت خداوند نمی کوشد. دل بیمار، غافل است، غافل از این که در پس پرده هزار رنگ اتفاقات، جنسش از سنگ است. به راستی کدام عاقبت و کدام عقوبت، دردناک تر از سنگ دلی است؟
    دل سالم و سلیم، آن دلی است که به خداوند محبت دارد و آن محبت را به مودت می گشاید. آن چه را خداوند - این مالک حقیقی دل - به او می گوید می پذیرد و هرگز نافرمانی نمی کند.
    یاد خداوند زینت بخش دل مؤمنین است. آن گاه که طاعت الهی به جای می آورد و آن گاه که کار می کند، زحمت میکشد و عرق میریزد و آن گاه که در راه خدا می جنگد، یاد خداوند، گرمی بخش محفل قلب اوست.
    اگر کسی را دوست دارد، آن محبت ریشه در عشق به خداوند دارد و آن گاه که می جنگد، امید او جلب رضایت پروردگار است.
    در فرازهایی دیگر از این نامه از دیگر خصوصیات دل، سخن می گوییم.



    خلاصه درس

    الف) عملی که با تکرار آن، تقوا حاصل می شود، شرایط خاص دارد. که این عمل باید دو حسن ((فعلی)) و ((فاعلی)) را در خود جمع کرده باشد.
    حسن فعلی، یعنی عملی که خدا طلبیده باشد و حسن فاعلی، یعنی فاعل بر انجام آن مختار و صاحب معرفت باشد.
    ب) علم، معرفت می زاید و معرفت، موجب انجام عمل صالح می شود. تکرار عمل صالح، تقوا به وجود می آورد و تقوا، موجب هدایت انسان به سوی حقیقت می شود. این هدایت موجب عملی جدید شده و این چرخه، همین طور ادامه دارد.
    ج) انسان دو بعد دارد؛ بعد جسمانی و بعد روحانی.
    روح همان حقیقت معنوی و فرامادی انسان است و قلب مرتبه ای پایین یا تصویر و جلوه ای کمرنگ از آن است که بینش ها و گرایش های انسانی با آن در ارتباط مستقیم است.
    د) قلب می تواند، بیمار باشد یا سالم باشد. قلب بیمار، آن قلبی است که دایره معارف و گرایشات آن منطبق با دایره بینش ها و گرایشات الهی نباشد. آن چه را که باید، نشنود و آن چه را که باید، نبیند. اما قلب سلیم، درست نقطه مقابل قلب بیمار است. دایره معارف و گرایشات قلب سلیم با دایره معارف و گرایشات الهی منطبق است.قلب سلیم می تواند حقیقت را ببیند و آن را درک کند.
    امضاء

  4. Top | #253

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    خلاصه درس

    الف) عملی که با تکرار آن، تقوا حاصل می شود، شرایط خاص دارد. که این عمل باید دو حسن ((فعلی)) و ((فاعلی)) را در خود جمع کرده باشد.
    حسن فعلی، یعنی عملی که خدا طلبیده باشد و حسن فاعلی، یعنی فاعل بر انجام آن مختار و صاحب معرفت باشد.
    ب) علم، معرفت می زاید و معرفت، موجب انجام عمل صالح می شود. تکرار عمل صالح، تقوا به وجود می آورد و تقوا، موجب هدایت انسان به سوی حقیقت می شود. این هدایت موجب عملی جدید شده و این چرخه، همین طور ادامه دارد.
    ج) انسان دو بعد دارد؛ بعد جسمانی و بعد روحانی.
    روح همان حقیقت معنوی و فرامادی انسان است و قلب مرتبه ای پایین یا تصویر و جلوه ای کمرنگ از آن است که بینش ها و گرایش های انسانی با آن در ارتباط مستقیم است.
    د) قلب می تواند، بیمار باشد یا سالم باشد. قلب بیمار، آن قلبی است که دایره معارف و گرایشات آن منطبق با دایره بینش ها و گرایشات الهی نباشد. آن چه را که باید، نشنود و آن چه را که باید، نبیند. اما قلب سلیم، درست نقطه مقابل قلب بیمار است. دایره معارف و گرایشات قلب سلیم با دایره معارف و گرایشات الهی منطبق است.قلب سلیم می تواند حقیقت را ببیند و آن را درک کند.
    امضاء

  5. Top | #254

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ...................) Anotates (.................
    1) صدیق کل امرء عقله و عدوه جهله قل الصادق علیه السلام، اصول کافی، ج 1، ص 11، کتاب العقل و الجهل، حدیث 4.
    2) من کان عاقلا کان له دین و من کان له دین فدخل الجنة قال الصادق علیه السلام، اصول کافی، ج 1،ص 11، باب العقل، حدیث 6.
    3) ما قسم الله للعباد شیئا افضل من العقل فنوم العاقل افضل سهر الجاهل، اصول کافی، ج 1،ص 13، باب العقل، حدیث 11.
    4) و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط المستقیم، آل عمران، 101.
    فاما الذین آمنوا بالله اعتصموا به فسیدخلهم فی رحمة منه و فضل و یهدیهم الیه صراطا مستقیما، نساء، 175.
    فوجدا عبدا من عبادنا آتیناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما، کهف، 65.
    5) بحارالانوار، ج 68،ص 291، باب 78، ج 62.
    6) گلستان سعدی، باب اول.
    7) بحارالانوار، ج 1،ص 166.
    8) بوستان سعدی، باب اول.
    9) ارشاد القلوب دیلمی،ص 209، ج 2، فس فضایل امیرالمومنین علیه السلام.
    10) سلونی قبل أن تفقدونی، فلانا بطرق السماء اعلم منی بطرق الارض،
    فی الایمان و وجوب الهجرة، بند 4، علم الوصی، قبل از این که بمیرم از من سئوال کنید پس به درستی که من به راه های آسمان عالم ترم تا راه های زمین، نهج البلاغه، خطبه 189.
    11) وصیته للحسن عند انصرافه من صفین، نهج البلاغه، نامه 31.
    12) بقره، 30
    13) اسراء، 70
    14) اعراف، 179.
    15) علق، 5.
    16) بقره، 31.
    17) معارج، 19.
    18) نساء، 28.
    19) کهف، 54.
    20) غرر الحکم،ص 137، باب الدنیا، ح 2394.
    21) بحارالانوار، ج 49،ص 111، باب 8.
    22) گلستان سعدی، باب اول.
    23) صحیفه سجادیه، دعای 20، دعای مکارم الاخلاق.
    24) این القرون الذین غررتهم بمدعبک این المم الذین فتنتهم بزخارفک؟ فهاهم رهائن القبور و مضامین اللحود،
    نهج البلاغه، نامه 45، به عثمان بن حنیف انصاری.
    25) الناس ابناء الدنیا و لا ینلام الرجل علی حبه امه،
    نهج البلاغه، حکمت 302.
    26) گلستان سعدی، باب دوم.
    27) کلیات سعدی، وسایل نثر، کتاب نصیحت الملوک.
    28) یا احمد! لو صلی العبد صلاة اهل السماء و الارض و یصوم صیام اهل السماء، و الارض و یطوی عن الطعام مثل الملائکة و لبس لباس العابدین ثم أری فی قلبه من حب الدنیا ذرة او سمعتها او ریاستها او صیتها او زینتها لا یجاورنی فی داری و لا نزعن من قلبه محبتی،
    المستدرک الوسایل، جل 12،ص 36، باب تحریم الدنیا، ح 1.
    29) انما مثلی و مثلها الراکب رفعت له شجره فی یوم صائف فنانم تحتها ثم راح و ترکها،
    اصول کافی، ج 2،ص 134، باب ذم الدنیا و الزهد فیها، ح 19.
    30) یا احمد! اءن عیب اهل الدنیا کثیر فیهم الجهل و الحمق لا یتواضعون لمن یتعلمون منه الخبر،
    مستدرک الوسایل، ج 11،ص 303، باب 30، ح 3.
    31) گلستان سعدی، باب اول.
    32) کلیات سعدی، رسایل نثر، رساله نصیحت الملوک.
    33) آل عمران، 178
    34) اءن العلماء ورثة الانبیاء،
    کافی، ج 1،ص 32، ح 2، باب صفة العلم و فضله.
    35) ارشاد القلوب، ج 1،ص 165، باب 49 در ادب.
    36) انبیاء، 87.
    37) هل اتی علی الانسان حین من الدهر و لم یکن شیئا مذکورا،
    انسان، 1.
    38) قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم أن لا تشرکوا به شیئا.
    الانعام، 151.
    39) گلستان سعدی، باب هفتم.
    40) برای خوشبختی و موفقیت آفریده شده ایم،ص 282.
    41) لیس الخیر أن یَکثر مالک و ولدک و لکن الخیر أن یکثر علمک و أن یعظم حلمک و أن تباهی الناس بعبادة ربک فان استحسنت حمدت الله و اءن أسأت استغفرتالله و لا خیر فی الدنیا الا لرجلین:
    رجل اذنب ذنوبا و هو یتدارکتها بالتوبة.
    و رجل یسارع فی الخیرات.
    نهج البلاغه، حکمت، 94.
    42) عیسی بن مریم علیه السلام، جالس و شیخ یعمل بمساحاة و یثیر به الارض، فقال عیسی علیه السلام: اللهم! انزع عنه الامل فوضع الشیخ المسحاة و اضطجع فلبث ساعة فقال عیسی علیه السلام: اللهم! اردد الیه الامل فقام فجعل یعمل...
    بیان ذکر طول الامل، و بحار، ج 14، ص 329، ح 57، باب 21، مجموعه ورام،ج 1، ص 272.
    43) الامل رحمة لامتی و لولا الامل ما رضعت والدة ولدها، و لا غرس غارس شجرا.
    بحارالانوار،ج 74،ص 175، ذیل ح 8، باب 7.
    44) یا موسی! لا تطول فی الدنیا املک فیقسوا قلبک و القاسی القلب منی بعید
    کافی،ج 2،ص 329،ح 1، باب القسوة.
    45) الحمد لله الذی لم یصبح بی میتتا و لا سقیما و لا مضروبا علی عروقی بسوء و لا ماخوذا باسوء عملی و لا مقطوعا دابری و لا مرتدا عن دینی و لا منکرا لربی و لا مستوحشا من ایمانی و لا ملتبسا عقلی و لا معذبا بعذاب الامم من قبلی اصبحت عبدا مملوکا ظالما لنفسی لک الحجة علی و لا حجة لی و لا استطیع أن اخذ الا ما اعطیتنی و لا اتقی الا ما وقیتنی،
    نهج البلاغه، خطبه 215، و من دعاء کان یدعو به کثیرا.
    46) لا تجتمع عزیمة و ولیمة
    نهج البلاغه، خطبه 241، یحث به اصحابه علی الجهاد.
    47) صرصر: باد بسیار سد، باد با صدای شدید.
    و اما عاد فاهلکوا بریح صرصر عاتیة،
    الحاقة، 6.
    48) انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا،
    انسان، آیه 3.
    49) یا علی! شر الناس من باع آخرته بدنیاه، و شر من ذلک من باع آخرته بدنیا غیره،
    من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 352، ح 5762، باب النوادر.
    50) من عشق شیئا اعشی اعمی بصره و امرض قلبه
    فی بیان قدرة الله و...
    نهج البلاغه، خطبه 109.

    51) ثم آن الدنیا دار فناء و غناء و غیرو عبر فمن الفناء انّ الدهر موتر قوسه لا تخطی ء سهامه و لا تؤسی حراجه یرمی الحی بالموت و الصحیح بالقسم و الناجی بالعطب، آکل لا یشبع و شارب لا یقنع،
    و فیها مواعظ للناس، بند 5 و 6، نهج البلاغه، خطبه 114.
    52) الا و انّ من البلاء الفاقه و اشد الفاقة مرض البدن و اشد من مرض البدن، مرض القلب،
    نهج البلاغه، حکمت 388.
    53) لا یضل من هواه و لا یئل من عاداه لا یفتقر من کفاه،
    بعد الرافه من صفین.
    نهج البلاغه، خطبه 2.
    54) رهین: به معنای محبوس است.
    ر. ک: مجمع البحرین،ج 6، طن 257، ماده رهن.
    55) سعدی، بوستان دیباچه.
    56) بوستان سعدی، باب نهم.
    57) قال فانک من المنظرین، الی یوم الوقت المعلوم،
    حجر، 37 و 38.
    58) و جعل شمسها آیة مبصرة لنهارها و قمرها آیة ممحوة من لیلها و اجراهما فی مناقل مجراهما و قدر مسیرهما فی مدارج درجهما لیمیز بین اللیل و النهار بهما و لیعلم عدد السنین و الحساب بمقادیر هما
    خطبة الاشباح، فی صفة السماء، بند 18 و 19، نهج البلاغه خطبه 91.
    59) غزلیات سعدی،ص 636.
    60) کلیات سعدی،ص 110، بخش مواعظ، قصائد فارسی تنبیه و موعظت.
    61) ما اکثر العبر و اقل الاعتبار،
    نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 297.
    62) فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه،
    مائده، 54.
    63) یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون،
    توبه، 11.
    64) ارجعی الی ربک راضیة مرضیة،
    فجر، 28.
    65) کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله و الله مع الصابرین،
    بقره، 249.
    66) عزلیات حافظ، عزل 26.
    67) و لاغوینهم اجمعین. الا عبادک منهم المخلصین،
    الحجر، 39 و 40.
    68) فلقد کنا مع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ، و انّ القتل لیدور علی الاباء و الابناء و الاخوان و القرابات. فما نزداد علی کل مصیبة و شدة الا ایمانا و مضیا علی الحق و تسلیما للامر و صبرا علی مضض الجراح...،
    قاله مع الخوارج و... بند 6، نهج البلاغه، خطبه 122.
    69) غزلیات حافظ،ص 100، غزل شماره 156.
    70) تعبیری از نحمده علی ما اخذ و اعطی و علی ما ابلی و ابتلی....،
    لغط فیها و یزهد فی الدنیا، نهج البلاغه، خطبه 132.
    71) هو الذی اشتدت نقمته علی اعدائه فی سعة رحمته و اتسعت رحمته لاولیائه فی شدة نقمته،
    نهج البلاغه، خطبه 90، بند 4،
    و رب منعم علیه مستدرج بالنعمی و رب مبتلی مصنوع له بالبلوی،
    حکمت 473.
    72) غزلیات حافظ، غزل 308، ص 199.
    73) الیک عنی یا دنیا فحبلک علی غاربک قد انسللت من مخالبک و افلت من حبائلک و اجتبت الذهاب فی مداحضک، این القرون الذین غررتهم بمداعبک این الامم الذین فتنتهم بزخارفک فهاهم رهائن القبور و مضامین اللحود و الله لو کنت شخصا مرثیا و قالبا حسیا لاقمت علیک حدود الله.
    نهج البلاغه، نامه 45، به عثمان بنابراین حنیف انصاری، بند 15 و 16 و 17.
    74) خلق الانسان
    الرحمن، 3.
    75) علم الانسان ما لم یعلم،
    علق، 5.
    76) فقعوا له ساجدین،
    ص، 72.
    77) غزلیات سعدی، غزل 207،ص 134.
    78) فان المعرج علی الدنیا لا یروعه منها الا صریف انیاب الحدثان،
    نهج البلاغه، حکمت 359.
    79) غزلیات حافظ، غزل شماره 445،ص 287.
    80) دعه یا عمار فانه لا یاخذ من الدین الا ما قاربه من الدنیا و علی عمد لبس علی نفسه لیجعل الشبهات عاذا لسقطاته،
    نهج البلاغه، حکمت 397.
    81) و تصل عشیرتک بقطیعة دینک و لئن کان ما بلغنی عنک حقا لجمل اهلک و شسع نعلک خیر منک و من کان بصفتک فلیس باهل أن یسد به ثعر أو ینفذ به امر او یعلی له قدر او یشرک فی امانة او یؤمن علی خیانة فاقبل الی حین یصل الیک کتابی هذا اءن شاء الله،
    به منذر بنابراین جارود.
    نهج البلاغه، نامه 71.
    82) یا جابر! قوام الدین و الدنیا باربعة:
    عالم مستعمل علمه و جاهل لا یستنکف أن یتعلم و جواد لا یبخل بمعروفه و فقیر لا یبیع آخرته بدنیاه؛ فاذا ضیع العالم علمه، استنکف الجاهل أن یتعلم و اذا بخل الغنی و بمعروفه باع الفقیر آخرته بدنیاه،
    نهج البلاغه، حکمت 372.
    83) ما قیمة هذا النعل؟ فقلت: لا قیمة لها.
    قال علیه السلام: و الله لهی احب الی من امرتکم الا أن اقیم حقا او ادفع باطلا،
    عند خروجه لقتال اهل البصرة، بند 1، نهج البلاغه، خطبه 33.
    84) فالناس علی اربعة اصناف؛ منهم من لا یمنعه الفساد فی الارض الا مهانة نفسه و کلالة حده و نضیض وفره و منهم المصلت لسیفه و المعلن بشره و المجلب بخیله، و رجله، قد اشرط نفسه و اوبق دینه لحطام ینتهره او مقنب یقوده او منبر یفرعه و لبئس المتجر أن تری الدنیا لنفسک ثمنا و ممالک عند الله عوضا...،
    خطبه ای که مردم را در آن بر چهار گروه تقسیم می کند، بند 2، نهج البلاغه، خطبه 32.
    85) و بقی رجال غض ابصارهم ذکر المرجع و اراق دموعهم خوف المحشر، فهم بین شرید ناد و خائف مقموع و ساکت مکعوم و...،
    همان ماخذ، الراغبون فی الله، بند 4.
    86) ما اصف من دار اولها عناء و آخرها فناء! فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب.
    من استغنی فیها فتن و من افتقرفیها حزن و من ساعاها فاتته و من قعد عنها و اتته و من ابصر بها بصرته و من ابصر الیها اعمته،
    فی ذم صفة الدنیا، نهج البلاغه، خطبه 82.
    87) رحم الله امرءا تفکر فاعتبر، فابصر فکان ما هو کائن من الدنیا عن قلیل لم یکن و کان ما هو کائن من الاخرة عما قلیل لم یزل و کل معدود منقض و کل متوقع آت و کل آت قریب دان،
    فی التزهید فی الدنیا، نهج البلاغه، خطبه 103.
    88) رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر،
    قصص، 24.
    89) انا کاب الدنیا لوجهها و قادرها بقدرها و ناظرها بعینها،
    در کلامی که نسبت به فتنه های بصره پیشگویی فرموه است.
    نهج البلاغه، خطبه 128.
    90) غرور)) در لغت به معنای فریب، نیرنگ، حیله، بیهوده و پوچ، خودپسندی، خودخواهی و خودبینی است. آن که مورد فریب و یا خودپسندی قرار گیرد، ((مغرور)) نامند.
    این کلمه در زبان فارسی نیز استعمال می شود ولی به دلیل تکرار به کارگیری لفظ در معنای ((خودپسند)) و ((خودبین))، معنای ((فریب)) و ((فریب خورده)) کمتر به ذهن می آید.
    حال، آن که معنای اصلی به کارگیری این لفظ همان معنای فریب و فریب خورده است.

    91) فلا تغرنکم الحیوة الدنیا،
    لقمان، 33.
    92) و لا یغرنکم بالله الغرور،
    فاطر، 5.
    93) غریم)) در لغت به معنای بدهکار است وهم خانواده ((غرامت)) به معنای جریمه و خسارت.
    المنجد فی اللغه باب عزم، ((منایا)) به معنای مرگ، تقدیر و سرنوشت است. هم خانواده این کلمه نیز کلمه ((منا)) و ((منیه)) هستند که این کلمات نیز معنای مرگ را در بر دارند.
    ر. ک: منجد الطلاب.
    94) اءن قولنا: ((انا لله)) اقرار علی انفسنا بالملک و قولنا: ((و انا الیه راجعون)) اقرار علی انفسنا بالهلک،
    نهج البلاغه، حکمت 99.
    95) اءن هذا الامر لیس لکن بدأ. و لا الیکم انتهی، و قد کان صاحبکم هذا یسافر، فعدوه فی بعض اسفاره، فان قدم علیکم و الا قدمتم علیه،
    نهج البلاغه، حکمت 357.
    96) غزلیات حافظ، غزل 242،ص 157.
    97) امام خمینی رحمة الله علیه.
    98) انّ اکرم الموت القتل! و الذی نفس ابن ابی طالب بیده، الف ضربة بالسیف اهون علی من میتة علی الفراش فی غیر طاعة الله،
    خطبه ای که در میدان جنگ صفین ایراد فرمود.
    نهج البلاغه، خطبه 123.
    99) فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون،
    آل عمران، آیه 102.
    100) لیس فیهم سلعه ابور من الکتاب اذا تلی حق تلاوته و لا سلعة انفق بیعا و لا اغلی ثمنا من الکتاب اذا حُرّف عن مواضعه و لا عندهم انکر من المعروف و لا اعرف من المنکر،
    ابغض الخلائق الی الله، بند 7، نهج البلاغه، خطبه 17.
    امضاء

  6. Top | #255

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    101) انّ اخسر الناس صفقة و اخیبهم سعیا رجل اخلق بدنه فی طلب ماله و لم تساعده المقادیر علی ارادته فخرج من الدنیا بحسرته وقدم علی الاخرة بتبعته،
    نهج البلاغه، حکمت 430.
    102) أن یشرک بالله فیما افترض علیه من عبادته او یشفی غیظه بهلاک نفس، او یعر بامر قعله غیره او یستنجح حاجة الی الناس باظهار بدعة فی دینه او یلقی الناس بوجهین او یمشی فیهم بلسانین. اعقل ذلک فان المثل دلیل علی شبهه،
    نهج البلاغه، خطبه 153.
    103) قم قرن بسعیها عقابیل فاقتها و بسلامتها طوارق آفاتها و بفرج افراجها غصص اتراحها،
    معروف به خطبه اشباح، بند 41 و 42، نهج البلاغه، خطبه 90.
    104) المومن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه، اوسع شی ء صدرا و اذل شی ء نفسا، یکره الرفعة و یشنأ السمعة طویل غمه، بعید همه، کثیر صمته، مشغول وقته،
    نهج البلاغه، حکمت 333.
    105) یا لیتنی کنت ترابا،
    نبأ، 40
    106) قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : ((انا زعین بثلات، لمن اکب علی الدنیا: بفقر لا غناء له؛ و بشغل لا فراغ له؛ و بهم و حزن لا انقطاع له))،
    بحارالانوار،ج 7،ص 81،ح 43، باب 122، حب الدنیا.
    107) یونس، 62.
    108) الدهر یومان: یوم لک و یوم علیک؛ فاذا کان لک فلا تبطروا اذا کان علیک فاصبر
    نهج البلاغه، حکمت 396.
    109) سئل این الله فقال: عند المنکسرة قلوبهم،
    بحارالانوار،ج 70،ص 157،ح 3، باب 125، الغفلة و اللهو.
    110) الدنیا سجن المومن،
    اصول کافی،ج 2،ص 250،ح 6، کتاب الایمان و الکفر.
    111) و قالوا الحمدلله الذی اذهب عنا الحزن اءنّ ربنا لغفور شکور،
    فاطر، 34.
    112) کلما ارادوا أن یخرجوا فیها من غم اعیدوا فیها و ذوقوا عذاب الحریق،
    حج، 22.
    113) قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : یا علی ما من هم الا و له الفرج الا هم اهل النار،
    بحار، ج 66، ص 357.
    114) مریم، 96.
    115) و الذین کذبوا بآیاتنا و لقاء الاخرة حبطت اعمالهم، هل یجزون الا ما کانوا یعملون،
    اعراف، 147.
    116) آفة الایمان الشرک،
    غررالحکم، حدیث 1508،ص 89، باب آثار متفرقه.
    117) آفة الیقین الشک،
    غررالحکم،ص 62، باب 719، الیقین و الشک.
    118) آفة القضاء الطمع،
    غررالحکم،ص 335، فصل 7، فی القضاء 7725.
    119) آفة العلم النسیان،
    من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 373، باب النوادر.
    120) لکل شی ء آفة، و آفة العلم النسیان و آفة العبادة الریاء و آفة اللب العجب، و آفة النجابة الکبر و آفة الظرف الصلف، و آفة الجود السرف و آفة الحیاء الضعف و آفة الحلم الذل، و آفة الجلد الفحش،
    کنز العمال،ج 16،ص 303،ح 44226.
    121) آفة النفس الوله بالدنیا،
    غررالحکم،ص 136، حدیث 3926، باب آفة النفس.
    122) انّ المرء اذا هلک، قال الناس؛ ما ترک؟ و قالت الملائکة: ما قدم؟،
    فی التزهید فی الدنیا و ترغیب فی الاخرة، نهج البلاغه، خطبه 203.
    123) ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون،
    ذاریات، 56.
    124) فاما حق الله الاکبر فانک تعبده لا تشرک به شیئا فاذا فعلت ذلک باخلاص جعل لک علی نفسه أن یکفیک امر الدنیا و الاخرة و یحفظ لک ما تحب منها،
    تحف العقول،ص 262، بخش رساله حقوق امام سجاد علیه السلام.
    125) و آن لیس للانسان الا ما سعی،
    نجم، 39.
    126) و اما حق نفسک علیک فان تستوفیها فی طاعة الله، فتؤدی الی لسانک حقه و الی سمعک حقه و الی بصرک حقه و الی یدک حقها و الی رجلک حقها و الی بطنک حقه و الی فرجک حقه و تستعین بالله علی ذلک،
    تحف العقول،ص 262.
    127) و اما حق ولدک فان تعلم انه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره و انک مسوول عما ولیته من حسن الادب و الدلالة علی ربه عزوجل و المعونة له علی طاعته، فاعمل فی امره عمل من یعلم انه مثاب علی الاحسان الیه، معاقب علی الاسائة الیه؛
    بحار،ج 7،ص 6، باب اجوامع الحقوق.
    128) انا و علی ابوا هذه الامة،
    بحارالانوار،ج 16،ص 95،ح 29، باب 6.
    129) معراج السعاده، فصل در مدح و نصیحت و خیرخواهی،ص 336.
    130) الدین نصیحة،
    وسایل الشیعه،ج 16،ص 382،ح 21823، باب وجوب نصیحة المومن و بحار،ح 27،ص 67،ح 2، باب 3.
    131) واجب لاخیک ما تحب لنفسک،
    بحارالانوار،ج 77،ص 169،ح 4، باب 129.
    132) لا خیر فی قوم لیسوا بناصحین و لا یحبون الناصحین،
    امیرالمومنین علیه السلام، غررالحکم،ص 225،ح 4557، باب اهمیة النصیحة.
    133) یا قوم لقد ابلغتکم رسالة ربی و نصحت لکم و لکن لا تحبون الناصحین،
    اعراف، 79.
    134) حق المومن علی المومن أن یمحضه النصیحه فی المشهد و المغیب کنصیحته لنفسه،
    امام رضا علیه السلام: مستدرک الوسایل،ج 8،ص 346، باب 22،ح 3.
    135) هلک من لیس له حکیم یرشده...
    بحارالانوار،ج 75،ص 159، باب 21، و کشف الغمه،ج 2،ص 113، باب علی بن الحسین علیه السلام.
    136) غزلیات حافظ.
    137) غررالحم،ص 438، فصل 6، مواعظ فی المعاشرة، حدیث 612.
    138) و اما حق الناصح فان تلین له جناحک ثم تشرئب له قلبک و تفتح له سمعک حتی تفهم عنه نصیحته ثم تنظر فیها فان کان وفق فیها للصواب حمد الله علی ذلک و قبلت منه و عرفت له نصیحته و اءن لم یکن وفق لها فیها رحمته و لم تتهمه و علمت انه لم یالک نصحا الا انه اخطأ أن یکون عندک مستحقا للتهمة فلا تعبا بشی ء من امره علی کل حال و لا قوة الا بالله،
    مستدرک الوسایل،ج 11،ص 166، باب 3، جهاد النفس،ح 1.
    139) غزلیات حافظ، غزل 248.
    140) لیکن احب الناس الیک المشفق الناصح،
    غررالحکم،ص 416،ح 9503، باب خیرالاخوان انصحهم.
    141) غزلیات حافظ، غزل 3.
    142) الا اءن اسمع الاسماع ما وعی التزکیر و قلبه،
    نهج البلاغه خطبه 105، فی صفات الرسول الکریم بخش بنی امیه.
    143) افضل العبادة ادمان التفکر فی الله،
    کافی،ج 2،ص 55،ح 3، باب التفکر و و التفکر فی آلاء الله نعم العبادةمستدرک الوسایل،ج 11،ص 185،ح 8، باب 5، باب استجاب التفکر.
    144) انّ لکل شی ء دلیلا و دلیل العقل التفکر،
    کافی،ج 1،ص 15، کتاب العقل و الجهل.
    145) انّ التفکر یدعوا الی البر و العمل به،
    کافی،ج 2،ص 55،ح 5، باب التفکر.
    146) التفکر فی ملکوت السموات و الارض عبادة المخلصین،
    مستدرک الوسایل،ج 11،ص 185،ح 8، باب 5، باب استجاب التفکر.
    147) کل سکوت لیس فیه فکر فهو غفلة،
    مستدرک الوسایل،ج 11،ص 186،ح 11، باب 5.
    148) لا عبادة کالتفکر فی صنعة الله،
    بحارالانوار،ج 1،ص 88،ح 13، باب افضل العقل و ذم الجهل.
    149) الایمان هو الاقرار باللسان و عقد فی القلب و عمل بالارکان،
    کافی،ج 2،ص 27،ح 1، باب انّ الاسلام قبل الایمان.
    150) فان کان وفق للصواب حمدت الله علی ذلک؛
    مستدرک الوسایل،ج 11،ص 166، باب 3، جهاد النفس، بخشی از حدیث 1.
    151) اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک،
    بقره، 30.
    152) قال انی اعلم ما لا تعلمون،
    بقره، 30.
    153) لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب،
    یوسف، 111.
    154) واعلموا أن هذا القرآن هو الناصح الذی لا یغش و الهادی الذی لا یضل،
    نهج البلاغه، خطبه 176، فی فضل القرآن.
    155) قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی،
    یوسف، 108.
    156) کیف یصلح غیره من لا یصلح نفسه،
    غررالحکم، حدیث 4694، باب معرفة المرء بعیه.
    157) غرر الحکم،ح 6120،ص 438، فصل ششم، مواعظ فی المعاشرة، خذ الحکمة حیث کانت.
    158) البلد الامین،ص 316، مناجاتی از امیرالمومنین علیه السلام، که از امام حسن عسکری علیه السلام از آباء گرامش علیهم السلام نقل شده است و اول آن الهی صلی الله علیه و آله و سلم و ارحمنی.... .
    159) بوستان سعدی.
    160) عبادالله انّ تقوی الله حمت اولیاء الله محارمة و الزمت قلوبهم مخافته حتی اشهرت لیالیهم و اطمأت هو اجرهم،
    نهج البلاغه، خطبه 114، و فیها مواعظ للناس، بند 4.
    161) انّ التقوی فی الیوم الحرز و الجنة،
    غررالحکم، حدیث 6012،ص 274، باب غلائم المتقی و الورع، بعض آثارهما.
    162) انّ التقوی دار حصن عزیز،
    غررالحکم، حدیث 5889،ص 270، باب رابطه التقوی و الورع، انهما حصن.
    163) انّ الصلوة قربان المومن،
    کنز العمال،ج 7،ص 287،ح 18907، کتاب الصلوة.

    164) الصلوة حصن من سطوات الشیطان،
    غررالحکم،ص 975،ح 3343، فی الصلوة و اهمیتها.
    165) صوموا تصحوا،
    بحارالانوار،ج 93،ص 255،ح 33، باب 30، فضل الصیام.
    166) الصوم جنة من النار،
    کافی،ج 4،ص 62،ح 1، باب ما جاء فی فضل الصوم.
    167) عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم انه قال: ((لیس القوی من یصرع الفرسان انما القوی من یغلب غیطه و یکظمه))،
    مستدرک الوسایل،ج 9،ص 12،ح 6، ابواب احکام العشره.
    168) اشجع الناس من غلب هواه،
    من لا یحضره الفقیه،ج 4،ص 394، باب الفاظ موجزه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم .
    169) بحارالانوار،ج 18،ص 182،ح 12.
    170) فذلک میت الاحیاء،
    مستدرک الوسایل،ج 12،ص 190،ح 2.
    171) فالصورة صورة انسان و القلب قلب حیوان،
    نهج البلاغه، خطبه 87، فی بیان صفات المتقین، و صفات الفساق و... بخش صفات الفساق، بند 9.
    172) صم بکم عمی فهم لا یرجعون،
    بقره، 18.
    173) لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل،
    اعراف، 179.
    174) لباس التقوی ذلک خیر،
    اعراف، 26.
    175) بقره، 282.
    176) اءنّ الله مع الذین اتقوا،
    نحل، 128.
    177) فبعزتک لاغوینهم اجمعین،
    ص، 82.
    178) و اءنْ تصبروا و تتقوا لا یضرکم کیدهم شیئا،
    آل عمران، 120.
    179) انما یتقبل الله من المتقین،
    مائده، 27.
    180) یا ایها الذین آمنوا اءن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا،
    انفال، 29.
    181) و لقد همت به و هم بها لولا اءن رءا برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصین،
    یوسف، 24.
    182) و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسبه،
    طلاق، 2 و 3.
    183) فان الله یحب المتقین،
    آل عمران، 76.
    184) انّ اکرمکم عند الله اتقاکم،
    حجرات، 13.
    185) تزودوا فان خیر الزاد التقوی،
    بقره، 197.
    186) احبب الاخوان علی قدر التقوی،
    بحارالانوار،ج 17،ص 186،ح 7، باب 13.
    187) التقوی حرز لمن عمل بها،
    غررالحکم،ص 270،ح 5883، باب انهما حصن.
    188) انّ التقوی فی الیوم الحرز و الجنة و فی غد الطریق الی الجنة،
    غرر الحکم، حدیث.
    189) فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا،
    بقره، 10.
    190) ما کذب الفواد ما رأی،
    نجم، 11.
    191) لا تدرکه العیون فی مشاهدة الابصار و لکن رأترکه القلوب بحقایق الایمان،
    کافی،ج 1،ص 97،ح 6، باب ابطال الرویة.
    192) ما ضرب عبد بعقوبة اعظم من قسوة القلب،
    بحارالانوار،ج 75، ص 176، ذیل حدیث 5، باب 22، وصایاالباقر علیه السلام.
    امضاء

صفحه 26 از 26 نخستنخست ... 162223242526

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi