صفحه 22 از 26 نخستنخست ... 12181920212223242526 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 211 تا 220 , از مجموع 255

موضوع: جوانه زندگی و زندگی جوان« شرح نامه 31 نهج البلاغه»

  1. Top | #211

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از خودبیگانگی، مانع کمال

    از بزرگترین موانعی که مانع رشد و رسیدن آدمی به کمال است، آن است که او موقعیت حقیقی خود را نیابد. اگر چنین شود، او به دنبال شخصیت و موقعیت ساختگی خود می برد. سعی می کند شخصیتی را برای خود بسازد که چه بسا این شخصیت جدید با استعدادها و اهداف زندگانی او در تضاد و تقابل است.
    این چنین است که او دچار از خودبیگانگی می شود. به تعبیر واضح تر، او ((خود حقیقی)) را از یاد می برد و ((خود مجازی)) جدیدی برای خود ایجاد می کند. این گونه است که به فرامین این ((خودفرضی)) گوش فرا داده و طبیعتا از راه کمال باز می ماند.
    انسان اگر بخواهد به سوی خداوند حرکت کند، باید خود را بشناسد و بداند چه کسی بوده، از کجا آمده، به کجا آمده، به کجا می رود، از او چه خواسته شده، با او چه رفتاری می شود، کمال او چیست، نقصان او کجاست، به دنبال چه می گردد، استعدادهای او چقدر است و ده ها و صدها نکته و سوال دیگر که او باید همه آنها را بداند.
    اگر بداند چه کسی بوده و اکنون کیست که باید باشد، در رسیدن به آن چه باید باشد، تلاش مردم سالاری یکند. اما اگر این خود حقیقی را به درستی نشناسد؛ یعنی به درستی نداند، که بوده و که هست و یا چه کسی باید باشد و یا به غلط چهره ای دیگر از خود در ذهن ترسیم کند، طبیعتا نیازهای حقیقی خود را فراموش کرده و به بر آوردن نیازهای مجازی - که در خور آن خود مجازی یا خود غیرواقعی و ساختگی است - روی می آورد.
    در نهایت از به کمال رساندن خود، بازمانده و عمر محدود خود را به سرگرمی و اشتباه می گذارند. از خودبیگانگی - به تعبیری آشنا - همان به غلط جایگزین کردن خود غیرواقعی به جای خود واقعی و سعی در بر آوردن نیازهای خود غیر واقعی است.




    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #212

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    علی علیه السلام، پدر معنوی امت

    هنوز طنین دل انگیز کلام آخرین فرستاده خداوند در فضای عالم منتشر است که من و علی پدران این امت هستیم.(128)
    پدرانی که درد یک یک فرزندان خود را می دانند و اندوهشان را فشاری بر قلب می شمرند. سرنوشت آنان را بر خود، مهم می دانند.
    دشواری دنیا و آخرتشان را بر خود دشوار می بینند و آسانی آن را، راحتی جسم و جان خود می دانند. زیور اخلاق و ایمان را برای آنان از خداوند می طلبند. با پندها و اندرزهای حکیمانه به سوی مهارتشان دعوت می کنند.
    رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، پدری است که فرزندان خود را از کفر و شرک و جهل به ایمان و اسلام و حکمت فراخواند و حضرت علی علیه السلام پدری است که فرد فرد آنان را از کج راهه ها و بیراهه های ظلم و کج فهمی و جهالت نوین به شاهراه ولایت و کرامت دعوت کرد.
    به فرموده آخرین پیامبر خداوند، حکایت علی و امت مسلمان، حکایت پدر و فرزند است. پدری سرشار از حکمت و معرفت که آن را با عمل توأم کرده و درسی چنین به فرزندان خود می دهد.
    حتی در ایام پیری و سال خوردگی نیز - که هر کسی به فکر زاد و توشه فردا و فرداهای خود است - امت خود را نه چون بخشی از خود، بلکه همچون تمام هستی خود می دانند.
    روح او جلوه روح خداست. فکر او معدن اسرار الهی است. قلم بر دست می گیرد تا فرزندان و امت خود را دعوت به سعادت کند. آن چه از روح او می تراود، چون شرابی طهور، جام حکمت را لبریز و برگ برگ تاریخ را سرمست اندرزهای علوی میکند.
    مستی جان فزایی که نه رؤیا و نه بازی و سرگرمی است، راه سعادت است، سیر به سوی کمال است.



    امضاء

  4. Top | #213

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خلاصه درس

    الف) انسان طبعا موجودی اجتماعی است. او نیازمند برقرار کردن روابط با خود و دیگران است. نیازمند ارتباطی است که روح و وجود خود را با روح دیگران، پیوند دهد.
    ب) انسان هر قدر روابط عمیقتری با موجودات برقرار کند مسوولیت او در قبال موجودات و حتی عوامل دیگر، بیشتر می شود.
    رابطه با خود، رابطه با خداوند و رابطه با سایر موجودات عالم، هر یک مسوولیت های سنگینی را بر دوش انسان می گذارد. ارتباط انسان با خود، حکمت بر تن و جان را می طلبد و ارتباط با خدا، عبودیت را و... .
    ج) ارتباطها در حوزه انسانی به سه گونه است؛ ارتباط انسان با خود، ارتباط انسان با خدا و ارتباط انسان با سایر موجودات هستی.
    د) بزرگترین خطری که انسان را تهدید می کند، خطر از خودبیگانگی است. اگر انسان موقعیت و شخصیت و جایگاه حقیقی خود را در جهان خلقت فراموش کند و شخصیت و موقعیت ساختگی برای خود تصور کند، طبعا به خواسته ها و فرامین خود مجازی گوش می دهد و این، باز ماندن از مسیر کمال است.

    امضاء

  5. Top | #214

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پرسش ها

    1 - ماهیت ارتباطها در دایره زندگی را در چند جمله شرح دهید.
    2 - در مورد ((رابطه ها و مسوولیت ها)) چند جمله شرح دهید.
    3 - انواع رابطه ها در حوزه انسانی را بشمارید.
    4 - بزرگترین خطری که انسان را در دایره ارتباطات تهدید می کند، چیست؟



    امضاء

  6. Top | #215

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    درس هفدهم

    ((انتظار می رود پس از مطالعه این درس با مطالب زیر آشنا شوید.))
    مفهوم لفظ و اصطلاح ((توصیه)) و ((نصیحت))
    اهمیت نصیحت در زندگی بشر
    مقام و اهمیت ناصح در فرهنگ اسلامی
    آشنایی اجمالی با بزرگترین ناصحان تاریخ




    امضاء

  7. Top | #216

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فانی اوصیک بتقوی الله ای بنی


    کلمه ((اوصی)) از ریشه ((ایصاء و توصیه)) به معنای اندرز، نصیحت، سفارش وصیت و ستاندن عهد است. اما نصیحت و وصیت در کتب اخلاقی و در علم اخلاق جایگاه ویژه و پراهمیتی دارد.
    مرحوم ملا احمد نراقی در کتاب پرارزش معراج السعادد در تعریف نصیحت چنین می فرماید:
    ((نصیحت، ضد حسد است و آن عبارت است از دوست داشتن خیر و نعمتی که صلاح مسلمین است)).(129)
    یکی از راه های شناخت، شی ء، شناخت از طریق ضد آن شی ء می باشد. نصیحت به معنای خیرخواهی و حسد، ضد آن است. به عبارت دیگر حسادت به معنای آرزوی زوال و سلب نعمت از دیگری است، حال آن که نصیحت، اراده نعمت و خیر برای نصیحت شونده است.


    امضاء

  8. Top | #217

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اهمیت اندرز


    خلقت اجتماعی و زندگی مدنی انسان، مسوولیت های متعددی را بر دوش او می گذارد؛ مسوولیت هایی که او در برابر خداوند، خود و سایر مخلوقات هستی دارد.
    وظیفه و حقوق اجتماعی که بر دوش هر فرد گذاشته شده، ایجاب می کند که همگان در امر هدایت یکدیگر به سوی صراط رستگاری و راه هدایت کوشش کند.
    هر اجتماعی به سان کشتی بزرگ و یا کوچکی است که در دریای پرتلاطم تاریخ در حرکت است. آیا فساد فرد یا گروهی که موجب آسیب دیدن بدنه کشتی اجتماع می شود به ضرر دیگران نیست؟ آیا مسوولیت حفاظت مادی و معنوی از این کشتی بر دوش همگان نیست؟ آیا می توان راحت و آسوده در گوشه ای از کشتی استراحت کرد و گفت: ((آنان به قسمتی که خود بر آن نشسته اند، آسیب می رسانند و به ما کاری ندارند؟))
    به راستی دین همان نصیحت است،(130) همان خیرخواهی است. همان راه هدایت است و همان مسیر کمال است. شریعت الهی نه تنها تک تک انسان ها را به سوی کمال می خواند، بلکه دعوت کننده کل اجتماع به سوی هدایت است. به همین جهت است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در سخنی گوهربار فرمودند:
    ((هر یک از شما چنان چه خیرخواه خویش است، باید خیرخواه برادر دینی خود باشد)).(131)
    اگر در هر اجتماعی، فرهنگ نصیحت و اندرز به طور صحیح به اجرا در آید، آن جامعه به سوی رستگاری، حرکت خواهد کرد. در مقابل اگر فرهنگ امر به معروف در جامعه ای از بین برود، بی شک آن اجتماع از سوی گمراهی و ضلالت سقوط میکند. قومی که افراد آن نصیحت کننده نباشند و علاقه ای به نصیحت گران نداشته باشند هیچ خیری در آنان نیست.(132)
    حضرت صالح، آن گاه که دید قوم خود، نسبت به نصایح او بی تفاوتند و فرود عذاب الهی بر آنان نزدیک است، پیش از ترک آن دیار به آنان چنین فرمود: ((ای مردم! من وظیفه نصیحت را در حق شما به اتمام رساندم و آن چه گفتنی بود (بارها) از جانب خدا به شما ابلاغ کردم. در نصیحت و ارشاد کوتاهی نکردم. اما شما اندرز مرا نپذیرفتید. (علاوه بر آن) علاقه ای هم به ناصحین نشان ندادید)).(133)
    و این چنین بود که عذابی شدید و جانگاه بر قوم او فرود آمد.
    آری! حق مؤمن بر مؤمن دیگر، آن است که در حضور و خفا، ناصح و خیرخواه او باشد، همچنان که خیرخواه خود است.(134)


    امضاء

  9. Top | #218

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    نیاز به راهنما


    در این جهان مادی - که غبار آن دامان همه را آلوده می کند - کیست که ادعا کند از پند و اندرز نصیحت گران بی نیاز است؟
    روزی تنبلی و سستی، انسان را از حرکت باز می دارد. روزی دگر زینت های راه، انسان را به خود مشغول میکند. لحظه ای مال، دقایقی ریاست و اندکی هم زن و فرزند و دوست و آشنا و تازه آن گاه که بر علم آموزی و معرفت اندوزی روی می آورد، باز گرفتار حجاب های ظلمانی و نورانی دیگر است و این گونه است که نیاز ضروری به راهنما احساس می شود.
    کسانی که در تاریخ، نقش آفرینی های بزرگی داشته اند و یا آنان که مسیر حرکت اشتباه جوامع بشری را تغییر داده اند و در ابعاد گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، علمی و نظامی تاثیر گذار بوده اند، مدیون راهنمایی افرادی حکیم و توانا هستند که راه صواب را به آنان نمایانده است. ((هلاک شد آن که از وجود راهنمایی حکیم بی بهره ماند.))(135)
    به کوی عشق منه بی دلیل راه، قدم - که گم شد آن که در این ره به رهبری نرسید(136)
    امضاء

  10. Top | #219

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقام ناصح

    شاید داستان آن کودک خردسال را شنیده و یا خوانده باشید که خطاب به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی قدس سره نوشت:
    ((ای رهبر عزیز! من کودکی خردسال هستم و شما را بسیار دوست دارم، ابتدا می خواستم نصیحتی برای شما بنویسم؛ پس فکر کردم که شما خیلی از من بزرگتر و داناتر هستید...)) و امام علیه السلام هم در جواب نامه اش مرقوم فرمود: ((فرزند عزیزم! من هم به شما علاقه دارم و شما را دوست دارم. ای کاش آن نصیحت را می نوشتید چون که همه ما محتاج نصیحت هستیم...))
    ذهن انسان با خواندن این مطلب فورا به سوی فرمایش متین امیرالمومنین علیه السلام می رود که فرمودند: انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال؛
    ((بنگر چه می گوید و نبین، که می گوید)).(137)
    از تعالیم شریعت مقدس این گونه آموخته ایم که نصیحت را حتی از دشمنان بشنویم؛ سخن نیکو را بپذیریم؛ خیرخواهان را احترام کنیم و به آنان که نصیحت می کنند، گوش فرا دهیم.
    نصیحت خوب را از هر کس باید پذیرفت. لازم نیست برای ناصح، قید و بندهایی غیر اصولی قایل شویم و لازم نیست که حتما او را از نظر سن و سال و عنوان و اعتبارات دنیایی از خود برتر بدانیم؛ مثلا اگر دوستی یا برادری و یا پدری خود مبتلا به امراض روحی، اجتماعی، دینی، اخلاقی و یا حتی مثلا مبتلا به اعتیاد بود و در همان حال فرزند خود را نصیحت کرد و دعوت به دوری از آن فتنه ها کرد، نباید گفت که چون خودت مبتلا هستی پس این سخن از شما پذیرفته نیست.
    آری! انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال.


    امضاء

  11. Top | #220

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حقوق ناصحان

    بیشتر درباره اهمیت نصیحت و مقام ناصح، سخن گفتیم. بدیهی است که فرد نصیحتگر با اندرز خود - که از روی صدق و خیرخواهی است و قصد هدایت فرد یا گروهی را دارد - حقی را بر عهده دیگران می گذارد. امام سجاد علیه السلام درباره حق نصیحتگران خیرخواه فرموده اند: ((و اما حقوق نصیحت گوی این است که نسبت به او متواض و فروتن باشی؛ به او دل بدهی و دوستش بداری؛ بر آن چه می گوید، خوب توجه کنی و گوش جانت را بر روی کلامش بگشایی تا حقیقت نصیحت او را بفهمی.
    پس لازم است به دقت در راهنمایی او بیندیشی و هر گاه آن را مفید و مطابق راه صواب و فرموده خدا یافتی، پروردگار را بر آن، سپاس و ستایش کنی و آن اندرز را بپذیری و قدرشناسی و به کار بندی و اگر آن را مفید و مطابق فرموده خدا نیافتی، موظف هستی که نسبت به نصیحتگر خود، با رحمت و محبت رفتار کنی، و به او بدبین نگردی و به بدخواهی تهمتش نزنی و بدانی که او در نصیحت تو کوتاهی نکرده است و فقط در این رهگذر، دچار خطا شده است؛ مگر این که در نزد تو آشکار گردد که او قصد فریب داشته و مستحق تهمت است. در این صورت به هیچ یک از حرف های او اعتنا نکن)).(138)
    در یک نگاه اجمالی و گذرا، چند نکته جالب از این فرمایش امام سجاد علیه السلام دریافت می شود.



    امضاء

صفحه 22 از 26 نخستنخست ... 12181920212223242526 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi